eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔹🔹 🔺 #پوستـــــرشهـــــدایی #شماره⇦۸ #شھـــــادٺ پـــــرواز کردن نیســــٺ پـــــرواز شدن اســــــٺ... #شهید_احمـــــد_کاظمـــــی🌹 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌾💚🌾 #شھــــداے‌مــــداح مداحان اهل بیت (ع) ⇩⇩ ☜《 #شهید_مسعـــــود_مـــــلا》 ☜《 #شهید_ابراهیـــــم_هـــــادی》 دهر بر محور حق و عدل می‌چرخد و تا تـــــو کربلایـــی نشوی تا ســـــلاح در کـــف نگیری و پـــــای در میــــدان ننهی و بر غربـت و مظلومیـــــت و جـــــراحـــــــــــــت و درد و سختی و شدت و اسارت صبـــــــــــــــــر نـَـــــــــورزی تو را به خیل عاشوراییــــان نمی‌پذیرند یاران حقیقی حسیـن ‌(ع) این دلاورانند نه آنکه در خانه عافیـــــت نشسته است و به زبان زیــارت عاشــــــورا می‌خواند #یاد_شهدا_با_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
💚🕊  . . .❣ 🔸پرثمرترین‌ لحظات‌ِ عمر‌ما‌؛ لحظه‌های ایستاده به قنوتِ گدایی در سحرهای رمضان است🔸 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
12_Reza_Narimani-Golchin_Shab_01_Ta_Shab_06_Ramzan1395-006_(www.rasekhoon.net).mp3
11.2M
🎧🎧🎧 🎵 #نوحه_شهدایی ✨میخوام امشب با دوستای قدیمیم هم سخن باشم ✨شاید من هم بتونم عاقبت مثل شهیدا شم😔 🎤🎤 سیدرضا #نریمانی 🌺 نوحه شور بسیار زیبا 👌👌 👈 #پیشنهاد_ویژه_دانلـــــود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. #دعــاےفرج به نیابت از ⇩⇩ 🔻سرداررشیــــداســلام🔻 #شهیـد_یاســـــر_زنـــــدی🌷 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze27.mp3
8.04M
🍃✨🍃✨🍃 💿 #تحدیر_قرآن_کریم ⇧⇧ 《تندخوانی》 ◀️ #جزء_بیست‌وهفتم 🎙 استاد #معتز_آقایی ✨التماس‌ دعا✨ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #یکشنبـــــہ ☀️ ۱۲ خــرداد ۱۳۹۸ 🌙 ۲۷ رمضـان ۱۴۴۰ 🌲 2 ژوئـــــن 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاذَالْجَـــــلاٰل‌ِوَالاِڪْـــــرٰامْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امیرالمؤمنین علی (ع) ▫️حضرت فاطمة الزهرا (س) #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹 #سݪام_بر_شھـــــدا پیراهنی از ستـــــاره بر تـــن ڪردند  دل را به امیــد ڪوچ روشن ڪردند آنجا ڪہ شب از رود خروشان‌تر بود محدوده‌ے صبـــح را معیّـــن ڪردند #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے🌷 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹 📄مادرم، مانند مادر وهب باش. چیزی که در راه خدا دادی پَس نگیر. دعایم کن مانند هميشه... یا حسین، تو مثل من سر کویت هزارها داری ولی بدان که نوکرت فقط تو را دارد. ●روی سنگ قبرم بنویسید⇩⇩ گرچه‌ از خاکیم و مشتی‌ خاک‌ زیرانداز ماست آسمـــــان کوچکترین بازیچه‌ی پــــرواز ماست گوشـــوار گوش گردون حلقـــــه‌ی آواز ماست مدعـــی هرگز نداند مـــــرگ ما آغـــــاز ماست ▫️مدافـــــع حـــــرم▫️ 🌹 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹 #خاطراٺ_ماندگـــــار #فرماندهی_که_خبر_شهادتش_را_امام_زمان_عج_داد 💠 مادر شهید نقل می‌کند: روزی برای تمیز کردن اتاق محمدابراهیم به داخل اتاقش رفتم؛ عطر بسیار خوشی به مشامم رسید و احساس کردم نور خاصی در اتاق است محمد بسیار خوشحال بود و حال خاصی داشت. ➖به او گفتم: «مادر چرا اتاق تو حال دیگری دارد؟» گفت: «چیزی نیست» خیلی اصرار کردم  ولی چیزی نمی‌گفت، پس از کلی خواهش گفت: «به شرطی می‌گویم که تا زمانی که من زنده‌ام به کسی نگویید.» ➖من قول دادم و محمدابراهیم گفت: همین الان حضرت ولی عصر (عج) تشریف آورده بود در اتاق من و با هم صحبت کردیم. ▫️اول خوشحالم که سعادت دیدار مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را شهادت در راه خدا نوید دادند. ░ ســـــردار والامقام ░ #شهید_محمدابراهیم_موسی‌پسندی🌹 《ســــالروز ولادتـــــ》 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_از_سوریه_تا_منا ══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ #قسمت_یازدهم 🔹یک هفته بود که نامزد صال
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ 🌸"دوست دارم زودتر خانوم خونه‌ام بشی"🌸 🔹طنین صدایش مدام توی گوشم می‌پیچید. مطمئن بودم زهرابانو هم نسبت به این تصمیم واکنش نشان می‌دهد. چرا که مدام به فکر تهیه‌ی جهیزیه‌ام بود آن هم به بهترین شکل ممکن. 🔸چیزی که زیاد برای خودم مهم نبود.🙄 حتی به صالح نگفتم که خانه را چه کار کنیم❓خیلی کار داشتیم و این پیشنهاد صالح همه را سردرگم می‌کرد.🤔 🔹درست مثل تصورم زهرا بانو کلی غر زد و مخالفت کرد اما بابا آنقدر گفت و گفت و گفت که سکوت کرد و کم و بیش متقاعد شد.😑 🔸اینطور که فهمیدم هنوز قرار بود با سلما و پدرش توی خانه‌ی پدرش زندگی کنیم. مشکلی نداشتم اما از صالح دلخور بودم که در مورد این مسائل به من چیزی نمی‌گفت. از طرفی هم نگران بودم. از این همه اصرار و عجله واهمه داشتم و سردرگم بودم برای تشکیل زندگی جدید.😔 🔹دو روز بود که صالح را ندیده بودم. انگار لج کرده بودم که حتی به او نمی‌گفتم یک لحظه به دیدارم بیاید و خودم هم با او تماسی نداشتم. اصلا این سکوت صالح هم غیر طبیعی بود. انگار چند شهر از هم فاصله داشتیم و همسایه‌ی دیوار به دیوار هم نبودیم.😶 🔸بی‌حوصله و بغض آلود بیرون رفتم. مدتی بود به پایگاه نرفته بودم. هنوز پیچ کوچه را رد نکرده بودم که ماشین صالح🚙 از جلویم رد شد. بی‌تفاوت به راهم ادامه دادم.😒 صالح نگه داشت و صدایم زد🗣. توجه نکردم. 🔹ــ مهدیه جان... مهدیه خانوم...😳ایستادم اما به سمت او نچرخیدم. ماشین را خاموش کرد و به سمتم دوید. ــ خانومی ما رو نمی‌بینی؟😅 🔸بدون حرکتی اضافی گفتم: ــ سلام... ــ سلام به روی ماهت حاج خانوم ــ هنوز مشرف نشدم. پس لطفا نگو حاج خانوم. ــ چی شده خانومم؟ با ما قهری؟ نمیگی همسایه‌ها ببینن بهمون می‌خندن⁉️ ــ همسایه ها جای من نیستن که بدونن چی تو دلم می گذره😔 🔹ــ الهی من فدای دلت بشم که اینجوری دلخوری. می‌دونم... به جان مهدیه که می‌خوام دنیاش نباشه خیلی سرم شلوغ بود. الان هم باید برگردم محل کار. فقط چیزی لازم داشتم که برگشتم. قول میدم شب بیام باهم حرف بزنیم. باشه خانومم؟!😊 🔸مظلومانه به من خیره شده بود. گفتم: ــ لطفا شرطمون یادت نره. با تعجب به من نگاه کرد. گفتم: ــ اینکه مواظب خودت باشی.😒 لبخند زد و دستش را روی چشمش گذاشت. سوار ماشینش🚙 شد و با عجله دور شد. آهی کشیدم و راهی پایگاه شدم. ✍ ادامه دارد ... ══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ 👇👇 ➣ @MODAFEH14 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯