eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_از_سوریه_تا_منا ══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ #قسمت_بیستم 🔹یک هفته از تنهایی‌ام می‌گ
══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ 🔹روزهای تنهایی و زجرآورم سپری می‌شد. حفظ ظاهر را یاد گرفته بودم امان از تنهایی، اتاق خوابم😔 جای خالی صالح را کنارم خیلی حس می‌کردم. سعی داشتم بیشتر توی منزل خودمان باشم و به اتاق دونفره‌مان پناه می‌آوردم.💞 🔸زهرا بانو خیلی اصرار داشت به آنجا بروم به همین خاطر ساعتی از روز را آنجا بودم و سریع بر می‌گشتم. می‌ترسیدم صالح زنگ☎️ بزند و من خانه نباشم.💔 موبایلم همیشه توی دستم بود اما اکثرا صالح با منزل تماس می‌گرفت. 🔹شبها که به غیر از اتاقمان جای دیگری آرام و قرار نداشتم. انگار اتاق، هوای آغوش صالح را داشت که اینقدر آرامم می کرد.🙄 🔸تسبیح که همراه شبانه روزم شده بود. نمی‌دانم چقدر صلوات📿 می‌فرستادم اما آرام می‌شدم. پایگاه رفتنم را آغاز کرده بودم و علاوه بر آن کارهای جهادی هم انجام می‌دادم که سرگرم باشم. 🔹شمارش معکوس دیدارم با صالح شروع شده بود. گفته بود میآید اما روز دقیقش را نمی‌گفت.😕 من هم اصرار نمی‌کردم. 🔸هر لحظه منتظر صدای زنگ در🛎 بودم. یک هفته از خانه بیرون نرفتم. حتی پیش بابا و زهرا بانو نمی‌رفتم. می‌ترسیدم در نبودم صالح بیاید و من نباشم.😱 🔹یک روز نزدیک غروب بود و من منتظر خبری از صالح کنار تلفن☎️ نشسته بودم. زهرا بانو اصرار کرد و گفت باید شام را با آنها باشم. اصلا دلم نمی‌خواست از خانه جُم بخورم. اینقدر بابا و زهرا بانو اصرار کردند که قبول کردم بروم. 🔸پدرجون و سلما زودتر از من به آنجا رفتند. من هم به بهانه‌ی کاری که نداشتم ساعتی بعد از آنها رفتم.😐 منتظر تماس صالح بودم. از دیروز چشم دوخته بودم به صفحه ی تلفن📱. ناامید شدم و چادر رنگی را سرم انداختم و رفتم. 🔹پکر و گرفته روی مبل نشستم 😔 و زهرا بانو گفت: یه ساعته که معطلمون کردی حالا هم که اومدی اینجوری بُق کردی؟! آهی کشیدم و گفتم: ــ منتظر تماس صالح بودم.😔 🔸دسته گل نرگس از پشت مبل توی صورتم آمد و صدای صالح گوشم را نوازش داد:😳 ــ مگه این صالحو نبینم که خانومشو منتظر گذاشته. باید یه گوش مالی اساسی بهش بدم.😒😜😅 🔹جیغ کشیدم. آنقدر بلند که خودم هم باورم نمی‌شد. از جایم پریدم و صالح را دیدم که پشت سرم ایستاده بود. خدایا چه حالی داشتم؟!😍😭😫😕😭 نه می‌توانستم حرفی بزنم و نه واکنشی. 🔸در سکوت دستش را گرفتم و به اتاق خودم بردم. در را بستم و او را به آغوش کشیدم.😍 باورم نمی‌شد صالح کنار من بود. اشک می‌ریختم و خدا را شکر می‌کردم. صالح هم حالی همانند من داشت. فقط از حرکتم کمی بهت زده بود🙈 🔹آروم باش خانومم. مهدیه جان... عزیز دلم... من کنارتم. سالمم. به قولم عمل کردم. منو ببین😍 🔸توان هیچ حرفی نداشتم. سجاده را پهن کردم و صالح را کنار سجاده نشاندم و در حضورش دو رکعت نماز شکر خواندم... باز هم مرا غافلگیر کرده بود.❤️ ✍ ادامه دارد ... ══💖══════ ✾💖 ✾ 💖✾ 👇👇 ➣ @MODAFEH14 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🍃 °•{ 💔🍃}•° 💌 ↯↯ ⇦ای برادران و ای خواهران... 《دست از یاری امام عزیزمان این دشمن سرسخت ظالمان و زورگویان و امید و پناه مستضعفان و دربندان عالم برندارید و بدانید که اگر کسی از دستورات او سرپیچی نماید از فرامین امام زمان (عج) و پیامبراکرم (ص) سرپیچی نموده در مواقع استجابت دعا همانطور که خودش این کار را می کند همگی دست بسوی خدایی که مسجمع جمیع صفات ، کمالیه و جمالیه است دراز کنیم و از بارگاه احدیتش سلامتی و طول عمر و مراقبت آن بزرگوار را، بخواهیم. 🔹 البته دعای خانواده شهدا همیشه بدرقه امام عزیزمان می باشد.》♡ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
💛🌸🍃 ‌°•{مــــــدافــــع‌حــــرم #شھیدمحمـدتقـےسالخــورده🍃🌹}•° ✍ #چــڪیــــــده : ↯↯↯ ♡《شهید مدافع حرم محمد تقی سالخورده در اول زمستان سال 65 متولد شد و بیست و یک روز که از بهار سال 95 می گذشت در خان طومان سوریه به #شهادت رسید. ‌⇩ تعدادی از #خاطرات شهید سالخورده به روایت دوستانش.》 #ادامــــہ...↯ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
💛🌸🍃 ‌°•{مــــــدافــــع‌حــــرم #شھیدمحمـدتقـےسالخــورده🍃🌹}•° ✍ #چــڪیــــــده : ↯↯↯ ♡《شهید مدافع
🔺~🔺 °•{ 🍃 👈 ⇩ }•° ❣ ♡ ▓⇦《من و شهید فیروز آبادی و برادر ترابی داماد شهید سالخورده با هم در یک گردان بودیم. 🔸دوره اولی که شهید سالخورده رفت سوریه عبدالرحیم خیلی نگران بود و میگفت محمدتقی شهید میشود.😢 شهید فیروز ابادی روحیه شوخی داشت و بعضا سر به سر بچه ها میگذاشت☺️. یک روز صبح به اتاقم آمد و گفت میخواهم سر به سر دوستمان بگذارم. 🔹با یک قیافه کاملا جدی و ناراحت رفت پیش دوستمان و شروع کرد به صحبت و گفت که راستش محمدتقی شهید شد.😳 دوستمان یک دفعه حالش گرفته شد و با یک چهره بر افروخته و ناراحت به اتاق من آمد که به من بگوید...یک دفعه عبدالرحیم زد زیر خنده و قضیه لو رفت.😃 🔸 حالا دوستمان شاکی شد که چرا رحیم چنین شوخی بی مزه ای کرد و همینطور ناراحت بود وعبدالرحیم میخندید و ناراحتیش را بیشتر میکرد.😒 🔹یک دفعه ی چیزی به ذهنم رسید. دوستمان را بردم تو اتاقم و گفتم: تو فکر میکنی آخر عاقبت محمد تقی چیه؟🤔 گفتم: چیزی جز در اون میبینی؟ 🔸بالاخره . حالا زمانش معلوم نیست. سوریه نشد ایران میشه. این ماموریت نشد تو ماموریتهای بعدی میشه. پس بهتره همه آماده باشیم. دیدم سکوت کرد و آروم شد حرفم را تایید کرد👌و رفت. بعد چند وقت عبدالرحیم رفت و آسمانی شد. روزی که خبر شهادت رحیم را آوردن ، دوستمان گفت: دیدی رحیم چی میگفت و چی شد؟ گفتم : اره .رحیم لیاقتش را داشت ولی من هنوز به حرفی که زدم ایمان دارم.☺️ چندی نگذشت که خبر رسید محمدتقی هم و دو دوست همیشگی به هم پیوستند.😭 🔹روز تشییعش محسن میگفت ما همه منتظر شنیدن خبر بودیم و آماده بودیم..... 🕊 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌸🔹🍃 🔹🍃 🍃 °•{ ســرداررشیــداسلام #شـھیــدحاج_احمـدڪاظـمی🌹🍃}•° [ #بــــربــــال‌سخــــــــن] ⇦اگر می خواهید تاثیرگذار باشید ⇦اگر می خواهید‌ یه‌عمر خدمت و جایگاه تا ظهر نکرده باشید... ⇦راهی جز اینکه یک #شهید_زنده در این عصر باشیم، نداریم ...♦️ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌷🕊🍃 °•{ مـــدافــــع حـــرم لبنــانــے #شھیدعلےالہــادے‌حسیــــن🍃🌹}•° #خصوصیــات_اخلاقــــے↯ 🌸[علی خیلی با اخلاق و مهربان بود همه دوستانش را دوست داشت و همه او را دوست داشتن علاقه خاصی به شهدا داشت و دنبال رو آنها بود،او همیشه می گفت من از دنیا نمیروم الا با شهادت،هرگز اهانت به شهداء را قبول نمیکرد،او یک شهید زنده بود.]🌸 (راوی ⇦مهدی دوست شهید) ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. #دعــاےفرج به نیابت از ⇩⇩ 🔻سردار‌ مــدافـــع حـــرم🔻 #شهیـد_حاج‌محســـــن_الهـــــی🌷 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #چھارشنبـــــہ ☀️ ۲۲ خــرداد ۱۳۹۸ 🌙 ۸ شــــوال ۱۴۴۰ 🌲12 ژوئـــــن 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاحَـــــےّیـاقَیـّــــوُمـ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام ڪاظم (ع) ▫️امام رضــــا (ع) ▫️امام جــواد ‌(ع) ▫️امام هــادی ‌‌(ع) #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا قصه‌ی عشـ❤️ـق از آنجا شـــــروع شد ؛ که قصه #غواصـــــان را در گوشمان زمزمـــــه کردند ... #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے🌷 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
◻️🌸🍃✨ 🌸🍃🕊 🍃🕊 ✨ °•{مــــــدافــــــع حـــــرم #شھیـد_خلیــــل_تختی‌نژاد🍃🌹}•° 🕊 #بر_بال_سخـــــن ↯↯ ✨خلیل روحیه ولایی داشت، می‌گفت فرامین رهبری نباید روی زمین بماند، می‌گفت اگر در سوریه نجنگیم مجبوریم در همدان و تهران با تڪفیری‌ها بجنگیم.  راوی 👈 پدر شهید ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🏴 ⚫️‌°•{ #السلام_علیڪم #_یــا_اهلبــیــت_النبــــــوه}•°⚫️ 🏴بوی غم بوی عزا دارد بقیع غربتی بی انتها دارد بقیع 🏴اشک زهرا روی خاکش ریخته روز و شب حال بکا دارد بقیع ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
5c64414487e0522ec1aa42ca_7755893307292857623.mp3
19.1M
🎧🎧🎧 #ترك_ویـــــژه #ایام_تخریب_قبور_ائمه_بقیع(ع)😭 🎙حاج حسین #سیب‌سرخی #پیشنهاد_ویژه_دانلـــــود💯 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯