eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
327 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موقعیت مهدی! 🔹۳۸ سال قبل، ۲۵ اسفند ۱۳۶۳، در بحبوحه جنگ ایران و نیروهای صدام، یک تیر به پیکر قهرمان وارد شد و مهدی باکری شهید شد. در این ویدیو مروری داشته‌ایم بر زندگی یک قهرمان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آيه 186 سوره آل عمران 🌸 لَتُبْلَوُنَّ فِى أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَذىً كَثِيراً وَإِنْ تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور ِ 🍀 ترجمه: قطعاً شما در اموال و جان هاى خود آزمایش خواهید شد و از كسانى كه پیش از شما كتاب (آسمانى) داده شده اند واز كسانى كه شرک ورزیده اند، آزار بسیارى مى شنوید و اگر صبر کنید و تقوا پیشه كنید، پس قطعاً آن عزم استوار شما در كارهاست. 🌷 : یعنی امتحان خواهيد شد، آزمايش خواهيد شد 🌷 : جان هايتان 🌷 : خواهيد شنيد 🌷 : کتاب داده شده اند 🌷 : شرک ورزیده اند 🌷 : آزار 🌷 : بسیار 🌷 : کارها 🔴 : وقتى مسلمانان از مكّه به مدینه مهاجرت كردند، مشركان دست تجاوز به اموال آنان گشودند، چنانكه به هركسی نیز دست مى یافتند، او را مورد آزار قرار مى دادند. از طرف دیگر، در مدینه هم یهودیان به آنها زخم زبان مى زدند و حتّى بعضی با كمال بى شرمى براى زنان و دختران ، غزل سرایى می کردند. سردمدارى این جریان با شخصى به نام كعب بن اشرف بود كه شاعر بد زبانی بود که رسول خدا صلى الله علیه وآله و مسلمانان را اذیت می کرد و مشرکین را بر ضد مسلمانان تحریک می کرد تا اینکه محمد بن مسلمة او را به قتل رساند. این آیه ضمن تسلّى خاطر دادن به مسلمانان، از آنان مى خواهد در برابر آزار دشمنان و پیشه كنند كه مایه ى استوارى آنان در ایمان مى گردد. اين آیه همانند سایر آیات سوره آل عمران در مدینه نازل شده است. 🌸 این آیه در حقیقت می دهد که گمان نکنید حوادث سخت زندگی پایان یافته و یا با کشته شدن کعب بن اشرف شاعر بدزبان و آشوب طلب دیگر زخم زبان و سختی نخواهید دید بلکه مورد آزمایش و امتحان قرار خواهید گرفت. لتبلونّ فی أموالكم و أنفسكم: قطعاً شما در اموال و جانتان مورد قرار خواهید گرفت. مسایل اقتصادی زمینه بسیار لغزنده ای است که خیلی ها اینجا می لغزند. 🌸 و لتسمعن من الذین أوتوا الكتاب من قبلكم و من الذين أشركوا أذى كثيراً: و از کسانی که پیش از شما کتاب (آسمانی) داده شده اند و از کسانی که شرک ورزیده اند، آزار بسیاری می شنوید. از اهل کتاب که همان و هستند و از مشرکان سخنان ناراحت کننده خواهید شنید. سپس قرآن به وظیفه ای که مسلمانان در برابر این گونه حوادث سخت و دردناک دارند اشاره کرده و می فرماید: و إن تصبروا و تتقوا فإن ذلك من عزم الأمور: و اگر کنید و پیشه کنید، پس قطعاً آن عزم استوار شما در کارهاست. 🔹 پیام های آیه186سوره آل عمران 🔹 ✅ ، یک سنّت جدّى الهى است، خود را آماده كنیم. ✅ و زودگذرى دنیا، مسایل را براى انسان آسان مى كند. ✅ بیشترین ابزار ، مال و جان است. ✅ علاوه بر پذیرش خطر جان و مال، باید خود را براى شنیدن انواع سخن ها آماده كرد. ✅ شنیدن و هجو، و آزار دیدن از دشمن، یكى از وسایل آزمایش است. ✅ براى رسیدن به اهداف مقدّس، گاهى باید همه گونه سختى را تحمّل كرد. ضربه به مال، جان، حیثیّت و آبرو. ✅ زخم زبان از مخالفان، سبب آمادگى مسلمانان است. ✅ مخالفان در ضربه زدن به مسلمان ها، وحدت در هدف و گاهى وحدت در شیوه دارند. ✅ و در كنار هم رمز موفقیّت است. استقامت بدون تقوا، در افراد لجوج نیز پیدا مى شود. ✅ و ، ملازم یكدیگرند. كلمه ى «ذلك» مفرد است، در حالى كه به صبر و تقوا كه دو چیزند، اشاره دارد. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿🌺❀✿ ا ❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿ ا ❀✿ ا 🌺 🌲 روز پنجشنبه به نام حضرت عسکرى علیه السّلام است🌲 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. 🌹 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 🌺 ❀✿ 🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿ 🌺❀✿🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿🌺❀✿ ا ❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿ ا ❀✿ ا 🌺 🌸 دعای روز پنج شنبه 🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ اللَّيْلَ مُظْلِما بِقُدْرَتِهِ وَ جَاءَ بِالنَّهَارِ مُبْصِراً بِرَحْمَتِهِ وَ كَسَانِي ضِيَاءَهُ وَ أَنَا فِي نِعْمَتِهِ اللَّهُمَّ فَكَمَا أَبْقَيْتَنِي لَهُ فَأَبْقِنِي لِأَمْثَالِهِ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لا تَفْجَعْنِي فِيهِ وَ فِي غَيْرِهِ مِنَ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ بِارْتِكَابِ الْمَحَارِمِ وَ اكْتِسَابِ الْمَآثِمِ وَ ارْزُقْنِي خَيْرَهُ وَ خَيْرَ مَا فِيهِ وَ خَيْرَ مَا بَعْدَهُ وَ اصْرِفْ عَنِّي شَرَّهُ وَ شَرَّ مَا فِيهِ وَ شَرَّ مَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ إِنِّي بِذِمَّةِ الْإِسْلامِ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَيْكَ وَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَسْتَشْفِعُ لَدَيْكَ ، ┅┅🍁✿❀🌺❀✿🍁┅┅ فَاعْرِفِ اللَّهُمَّ ذِمَّتِيَ الَّتِي رَجَوْتُ بِهَا قَضَاءَ حَاجَتِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْخَمِيسِ خَمْساً لا يَتَّسِعُ لَهَا إِلا كَرَمُكَ وَ لا يُطِيقُهَا إِلّا نِعَمُكَ سَلامَةً أَقْوَى بِهَا عَلَى طَاعَتِكَ وَ عِبَادَةً أَسْتَحِقُّ بِهَا جَزِيلَ مَثُوبَتِكَ وَ سَعَةً فِي الْحَالِ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ وَ أَنْ تُؤْمِنَنِي فِي مَوَاقِفِ الْخَوْفِ بِأَمْنِكَ وَ تَجْعَلَنِي مِنْ طَوَارِقِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ فِي حِصْنِكَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ تَوَسُّلِي بِهِ شَافِعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَافِعاً إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 🌺 ❀✿ 🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿ 🌺❀✿🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت هایتان را خط بہ خط ڪلمہ بہ ڪلمہ مرور میڪنیم شاید فهمیدیم رفاقت تان بهانہ شهادت بود یا شهادت بهانہ رفاقت.... سلام✋ 🌹دایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلایی‌حسین_طاهری_بیدارم_یا_خوابم_امشب_دخیل_دختر_اربابم_.mp3
2.69M
📝 بیدارم یا خوابم امشب دخیل دختر اربابم... 🎤 کربلایی 🌺 ویژه ولادت 🌺💐🌺💐🌺💐🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انتشار به مناسبت ۲۵ اسفند سالروز ارتحال یادگار حضرت روح الله حاج سید احمد خمینی(ره): 🔰پشت سر رهبری باشیم تا به اسلام ضربه وارد نشود/رهبری که چون کوه جلوی آمریکا ایستاده است.... 🔸ای کاش آن عزیز سفر کرده زنده بود و ای کاش سید حسن خمینی ولایتمداری را از پدر مرحومش یاد بگیرد.... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رزمایش مرکب کمربند امنیت دریایی ۱۴۰۱ از امروز آغاز می‌شود. 🔻رزمایش مرکب کمربند امنیت دریایی از امروز 24 اسفند ماه با حضور نیروی دریایی ارتش و سپاه جمهوری اسلامی ایران، نیروی دریایی روسیه و نیروی دریایی ارتش چین در شمال اقیانوس هند آغاز می‌شود. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا سوم ____🍃🌸🍃🌸🍃____ امروز بیست و چهار روز از ماموریت ما در کشور سوریه میگذرد. دیروز در ایران روز طبیعت بود،اما طبیعت اینجا به رغم زیبایی های بسیار،با ساختمان های مخروبه و انواع صداهای گوش خراش ناشی از انفجار و تیراندازی،بمب،موشک و هواپیماهای جنگی،انسان را دچار تناقض و تضادی میکند که دل به درد می آید از برخی بی بصیرتی هایی که موجب این ویرانی ها شده است. از شنود مکالمات بی سیم دیشب تا صبح، متوجه شدیم عناصر تکفیری جبهه النصره، طی عملیاتی وسیع و سنگین به شهرک العیس حمله کرده و آن جا را متاسفانه با استفاده از حجم زیادی از نیروهای تکفیری به اشغال خود درآورده اند. این خبر، خیلی ناراحت کننده و البته تکان دهنده بود؛ چرا که العیس ارتفاعی بسیار مهم و عارضه ای حساس در منطقه جنوب حلب بود. از لحاظ نظامی، اهمیت این ارتفاع به علت امکان دید و تیرِ عالی بود که حالا موقعیت خوبی را برای اشغالگران، نسبت به سایر مناطق ایجاد میکرد. از روی این ارتفاع تا کیلومتر ها دورتر، به راحتی قابل دید بود و حتی بعضا تا پنج روستا و شهرک اطراف آن، مورد تهدید قرار می گرفت و این نگران کننده بود‌‌. ما الان در منطقه شمالی حلب و شهرک شیخ نجار مستقر بوده و دو هفته ای است که در شمال این منطقه با عناصر داعش درگیر هستیم. من و تراب، بعد از نماز ظهر و عصر به همراه اسماعیل (راننده پشتیبانی تیپ و اهل سوریه) از محل قرارگاه عملیاتی شیخ نجار حرکت کردیم تا خط پدافندی که به صورت شیفتی با دو نفر دیگر از همکاران از آن مراقبت می کردیم را تحویل بگیریم و آن ها برای استراحت به عقب برگردند. تراب اسم جهادی ابراهیم است. ابراهیم را از وقتی در دانشکده افسری مشغول تحصیل بودم می شناختم. او در مقطع کارشناسی درس می خواند و من در مقطع کاردانی‌. بعدها که باهم همکار و همسایه شدیم، رفاقت و برادری خاصی بین ما ایجاد شد. حالا بیش از ده سال میشود که باهم هستیم. در طول مسیر، ماشین اسماعیل پنچر شد. چند دقیقه ای معطل شدیم تا مشکل رفع شود. وقتی به خط رسیدیم، ساعت دو بعد از ظهر بود. خط را تحویل گرفتیم. شروع کردیم به سرکشی و بازدید از خط پدافندی. حدودا هفتصد متر طول خطی بود که تیپ ما مسئولیت آن را به عهده داشت. ابراهیم از دیروز به خاطر برخورد ناراحت کننده ای که یکی از همکاران با او داشت، وضعیت روحی خوبی نداشت و خیلی ناراحت بود. تحمل ناراحتی و گرفتگی روحیش را نداشتم؛ همینطور که در طول خط حرکت میکردیم،تصمیم گرفتم به طریقی حال و هوای ابراهیم را عوض کنم تا خاطره ی آن برخورد نامناسب، ذهنش را بیش از این مشغول نکند‌. پشت خط پدافندی، در حال قدم زدن در باغ بزرگ زیتونی بودیم. دست ابراهیم را گرفتم و نشاندمش روی یک تخته سنگ و خودم هم روبه رویش نشستم و با خنده گفتم:《ما الان چند هفته ای هست در این منطقه هستیم.》نگاهی به من کرد و گفت: خب منظورت چیه؟! گفتم: تقریبا روزی نشده که به سمت مون خمپاره نیاد یا تک تیرانداز به سمت مون نزنه یا درگیری نداشته باشیم، اما حتی یه خراش هم برنداشتیم. دوباره جواب داد: خب که چی؟! حالا منظورت چیه؟ حتما قسمت مون نبوده. گفتم: نه! منظورم این نیست. من توی خاطره ها شنیدم یا توی کتاب ها خوندم که قبل از شهادت، گاهی اوقات رزمنده ها رو یه طوری از شهادت شون با خبر میکنند. ابراهیم مکثی کرد و ناگهان انگار موضوعی یادش آمده باشد ، برگشت به طرفم و گفت :«اتفاقاً من دیشب یه خوابی دیدم.» با تعجب پرسیدم :«چه خوابی؟» جواب داد:«بزرگی رو در خواب دیدم که بهم میگفت :توی این مأموریت ، یکی از شما شیش نفر که ازطرف دانشگاه امام حسین(ع) اعزام شدید ، شهید میشه!» دوباره با اشتیاق بیشتری پرسیدم:«نگفت کدوممون؟» جواب داد :«نه نگفت، اما گفت کسی هست که فکرش رو هم نمی‌کنید!» اصلاً قصد من از شروع این صحبت ها فقط عوض کردن روحیه و حال و هوای ابراهیم بود اما حالا، حالت و لحن شوخی من دیگر تبدیل شده بود به صحبت های جدی. با شناختی که از ابراهیم داشتم ، به او گفتم:«ابراهیم جان خیلی مراقب خودت باش . شما سه تا دختر داری که بهت خیلی وابسته هستن .» سری تکان و گفت :«حق با توئه ؛ علاوه بر این اگه من شهید بشم خانواده غریبی دارم و زندگی سختی خواهند داشت.» گفتم :« پس خواهش میکنم بیشتر مواظب خودت باش .» لبخندی زد و جواب داد:« اما دوست دارم دونفری باهم شهید بشیم.» گفتم :«من مشکلی ندارم، اما شما باید مواظب خودت باشی.» 🔻ادامه دارد.. 🎁 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید (ماجرای جالب از رشادت شهید انشایی را بخوانید) 🔹️ او دیدبان ارتش بود و موقعیت نیروهای بعثی رو به توپخانه گزارش میکرد و بعثی‌ها بمباران می‌شدند. ◇ دشمن فشار خودش رو بر نیروهای خودی بیشتر کرده بود و هر لحظه حفظ ارتفاعات سخت‌تر و حلقه محاصره تنگ‌تر می‌شد. ◇ دستور رسید عبدالحمید به عقب بازگردد، اما او ماند. او زخمی شده بود، اما هنوز جان داشت که نیروهای بعثی به محل دیدبانی انشایی رسیده بودند. ◇ شهید انشایی موقعیت استقرار خودش رو به یگان توپخانه ارتش ارسال کرد. توپخانه ارتش که متوجه شده بود این موقعیت خود دیدبان هست، مجددا بیسیم زد و درخواست اصلاح موقعیت رو کرد ◇ شهید انشایی در جواب گفت: موقعیت درسته، بزنید...❣ ◇ او در لحظات آخر گفت از قول من به امام و مادرم بگویید: شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید. ❤️ ◇ حضرت امام خمینی(ره) پس از دریافت پیام شهید، در توصیف این شهید بزرگوار فرمودند: «در صدر اسلام هم از این افسرها بوده است. مثل انشایی‌ها». ◇ ابراهیم حاتمی کیا فیلم دیده بان را با اقتباس از ساعات آخر زندگی شهید انشایی ساخته است... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
قرار هر پنجشنبه ی دلم ، گوشه ای از شهر ، که آسمانش تو را در بر گرفته است... هدیه به روح مطهر #امام_شهداء 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
: محمد علی جعفری قربان صدقه کنجد توی شکمت بروی، دلت قیلی ویلی برود که دارد کلیه و کبدش شکل می گیرد، با ویارت کنار بیایی تا اندازه لوبیا شود، دل ببندی به شنیدن صدای قلبش بعد بیهوا سقط شود. بعد از یازده سال بچه دار شده بودم. داشتم از غصه دق میکردم ،خودم را پیدا کردم. چند ماه بعد، دوباره از فرهاد مشتلق گرفتم برای پدر شدنش این بچه هم پایش به دنیا بند نبود. مبتلا شده بودم به توکسوپلاسموز جنینم سقط میشد. دکترها میگفتند دیگر بچه دار نمیشوم پاک ناامید شدیم. بیشتر دلم به حال فرهاد میسوخت به هر حال من مجتبی را داشتم اتفاقی یکی ازدوستانم دکتری را معرفی کرد که در طبابت حرف اول و آخر را میزند پا شدیم رفتیم مطبش نسخه های قدیمی ام را دید گفت: اگه بهت پروژسترون و استروژن تزریق بشه، بچه میمونه!» نسخه نوشت. داد دست فرهاد. به همهٔ داروخانه های تهران سر زدیم تخمش را ملخ خورده بود رفتیم پیش دکتر که این نسخه گیر نمی آید. عصبانی شد سر فرهاد داد زد: «پس معلومه اون قدرها هم بچه نمیخواید» بروبر نگاهش کردیم. من نمیدونم شده میری نسخه رو میزنی روی میز وزیر بهداشت و ازش دارو میگیری فرهاد دارو را از زیر سنگ پیدا کرد رفتم تحت درمان دکتر طولی نکشید جواب آزمایش بارداری ام مثبت شد. روی پایمان بند نبودیم بعد از دوماه دوباره علائم سقط جنین ایجاد شد. زنگ زدم به دکتر شرایط را برایش توضیح دادم گفت: 👇👇