eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
327 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
: محمد علی جعفری ۳۵ عصر پنجشنبه رفتم بهشت زهرا سر مزار شهید طریقی قطعه ۲۹ ردیف ۱۳۳ چقدر این اعداد شبیه شماره خادمی محمدحسین در هیئت رایة العباس بود. روی پیراهنش ۱۳۳-۹۹ حک شده بود. ۱۳۳ که حروف ابجد حضرت عباس (ع) است برای همه ثابت بود. چشمم افتاد به عکس شهید یاد روزی افتادم که آب پاکی را ریختم کف دست بچه ها، به محمدحسین و زهرا نگفته بودیم همسر اول من شهید شده است. میخواستم به یک درکی برسند تا متوجه شوند که مجتبی از یک پدر دیگر است. هروقت میرفتیم سر مزار شهید طریقی به بچه ها میگفتیم «ایشون دوست باباست ، توی جبهه شهید شده!» محمد حسین تازه رفته بود کلاس اول رفتیم بهشت زهرا وقتی پارچه روی تابلوی بالای قبر را کنار زدیم زهرا گفت :«مجتبی!» خندیدیم و گفتیم نه مجتبی نیست!» فکر نکردم شاید این یک زمینه و آمادگی باشد برای گفتن حقیقت بعد از خواندن فاتحه و زیارت آمدیم توی ماشین. زهرا وسط ایستاد. یک دستش روی صندلی فرهاد بود یک دستش روی صندلی من بهش گفتم میدونی اون شهیدی که تو گفتی شبیه مجتباست کیه؟» زهرا گفت: «کیه؟» گفتم «بابای مجتباست» زد زیر گریه بالا پایین می پرید که نگویید بابای مجتباست اگه اون بابای مجتباست پس پدر منم هست شمابه من دروغ گفتید. منو ببرید سر قبر بابای خودم. 👇👇👇👇
خودش رو توی ماشین کشت. فرهاد میگفت :«قربونت برم نه ؛من بابای توام »به خرجش نمیرفت این قدر به مجتبی علاقه داشت که نمیخواست آن حس جدایی را قبول کند. به من نگو بابا بابای من شهیده خنده ام گرفته بود از طرفی میگفتم خدایا چطور این داستان را جمع کنم برگشتم دیدم محمدحسین هیچ عکس العملی نشان نمیدهد. آرام روی صندلی نشسته بود. بیرون را نگاه میکرد انگار هیچ صدایی را نمی شنید . زهرا با گریه برگشت به محمد حسین گفت: «تو میدونی بابای مجتبی شهید شده؟ بابای ما هم شهید شده» محمد حسین خیلی خونسرد گفت: «من خیلی وقته میدونم!» زهرا آرام و قرار نمیگرفت پدرش را میزد که من را برگردانید پیش بابام نگران شدم گفتم الان است که این بچه سنگ کوب کند .گفتم زهراجان همه اینایی که گفتم داستان بود. اون آقا یکی از سربازای امام زمان (عج) بود که شهید شد» گفت: «مامان راست میگی؟!» کلی قسم و آیه خوردم که آرام شود گفتم میخواستم تو رو امتحان کنم ببینم چقدر بزرگ شدی! دیدی داداش محمد چقدر آرومه؟» خانه که رسیدم محمد حسین را کشیدم کنار. ازش پرسیدم تو از کجا فهمیدی؟» گفت: از شناسنامه مجتبی دیدم که فامیلش طریقیه.» در مسیر برگشت چند دفعه ناخودآگاه دستم رفت روی شمارهٔ محمد حسین خاموش بود. مدتی خطش استراحت میکنه از لحن فرهاد برنمی آمد که بخواهد شوخی کند تلاشش بیهوده نبود. حواسم را پرت کرد برخلاف همیشه اتوبانها و خیابانها کش نیامدند تا قیطریه زود رسیدیم. تمام این مدت با فرهاد سر قبض موبایل محمد حسین حرف زدیم هزینه مکالمه اش کمتر از دویست سیصدهزار تومان نمیشد گوشی را میگرفت جلویم. پیامک اومده تا چهل و هشت ساعت دیگه خطم یک طرفه میشه شب نشده دوباره سروکله اش پیدا می شد. مشمول قربون دستت میشه ما رو از قطعی ارتباط نجات بدی؟ خدا ارتباطتو قطع نکنه .تو که همین صبحی سیصد تومن ما رو تیغ زدی .کاشف به عمل میآمد رگ حاتم طایی اش گل کرده است. خدا رو خوش می اومد یه زنی بچه هاش سر گرسنه زمین بذارن؟ یکم روغن و مرغ و برنج گرفتم گذاشتم در خونه شون من که این را گفتم فرهاد هم تعریف کرد: «یهو اومد که بابا دو تومن برام کارت به کارت کن. گفتم برا چی میخوای؟ گفت: رفتم کلانتری دیدم رئیسش داره با یکی تلفنی صحبت می کنه فهمیدم طرف ازش پول میخواد معلوم بود کارش لنگه تلفنش که تموم شد گفتم خب حاجی این قدر اصرار میکنه بهش قرض میدادی گفت ندارم باور کن دلم نیومد بنده خدایی دستش لای در باشه و ما کمکش نکنیم. وقتی رسیدیم خانه یک راست رفتم توی اتاق بچه ها دوسه دست از لباسهایش را روی جالباسی آویزان کرده بودم دلم لک زده بود برای بوی تن محمد حسین؛ بوی ورساچه، اروس مشکی، تروساردی اومو و زارا دیدم چشمهای زهرا کاسه خون است و اشک آلود. امتحاناتش را بهانه کرد گفت: «امتحان زبان تخصصی دارم خنده و گریه اش قاتی شد. سرش را گذاشت روی زانو بینی اش را کشید بالا. شبهایی را به یادم آورد که با محمد حسین زبان کار میکرد محمد حسین از زبان متنفر بود تا شب امتحان لای کتابش را باز نمیکرد با زهرا یک سال تفاوت سنی داشتند. تا دبیرستان که محمد حسین رفت انسانی و زهرا رفت ریاضی، ما برای زهرا کتاب نمی خریدیم هر سال برچسب کتابهای نو و دست نخورده محمد حسین را میکندیم و اسم زهرا را مینوشتیم رویش اگر بگویم محمدحسین خیلی درس خوان بود دروغ گفتم ولی هوش سرشاری داشت نه رد میشد نه تجدید همه را یک ضرب قبول میشد. تاریخ و جغرافی و ادبیاتش که خیلی خوب بود؛ در حد هجده نوزده بیست از تاریخ بیست گرفته بود. با تعجب پرسیدم: «تو کی خوندی؟ میخندید حاج خانم ما رو دست کم گرفتی اما زبان در مخش فرو نمی رفت شب امتحان وبال گردن زهرا میشد. زهرا قسمتهای راحت را اول بهش یاد میداد که نمره بیاورد. همه را از سرش باز میکرد بی حوصله میگفت خب حالا! در همین حد بنویسم بسه دیگه مدام بالا پایین میکرد که اگر همین قدر بنویسم ناپلئونی پاس می شود. زهرا میگفت حالا اومد و یکی رو یادت رفت؛ اون وقت «چطور؟» درس را برایش تکرار میکرد محمد حسین سرش را بالا می انداخت میگفت: «خب، «بعدی زهرا با دلواپسی میپرسید: «حالا فهمیدی؟» محمدحسین با اعتماد به نفس میگفت دستت درد نکنه وقتی از درس سؤال میپرسید محمد حسین از زیرش در می رفت یکی دو بار هم که معلم خصوصی گرفتیم سکه یک پولمان کرد. با هزار دنگ و فنگ وقت تدریس گرفتیم. یک دفعه دیدیم غیبش زده؛ محمد حسین کجاست؟ با بسیج رفته کوه! یک دفعه زهرا غش غش خندید گفتم چته خب؟ یادته !مامان کلاس اول هر موقع مریض میشدم و نمیرفتم مدرسه محمد حسین هم نمیرفت برای اینکه زهرا را از فکر خیال محمد حسین بیرون بیاورم گفتم پاشو یه چای بیار بخوریم. راستی یه نفسی میگیریم و میریم سیدالکریم نمیای بریم؟» گفت درسام مونده نمیتونم بیام... ⬅️ ادامه دارد .... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿🌺❀✿ ا ❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿ ا ❀✿ ا 🌺 🌸زیارت روز جمعه🌸 🌸 زیارت امام زمان علیه السلام درروز جمعه 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَا مَوْلاَكَ عَارِفٌ بِأُولاَكَ وَ أُخْرَاكَ‏ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ‏ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ‏ يَا مَوْلاَيَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ‏ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ‏ وَ أَنَا يَا مَوْلاَيَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلاَيَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ‏. 🌺 ❀✿ 🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿ 🌺❀✿🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 9 سوره نساء 🌸 وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعاَفاً خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُواْ اللَّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلاً سَدِيدا ً 🍀 ترجمه: و كسانى كه اگر فرزندان ناتوانی پس از خود به جای می گذارند، از آینده آنان مى ترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم نیز) بترسند. پس خداوند را تقوا پیشه کنند و سخنى درست گویند. 🌷 : و باید بترسند 🌷 : به جای می گذارند 🌷 : پس از آنها 🌷 : فرزند 🌷 : ناتوان 🌷 : ترس دارند 🌷 : سخن 🌷 : درست 🔴 این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. 🌸 برای برانگیختن عواطف مردم در برابر وضع یتیمان اشاره به حقیقتی می کند که گاهی مردم از آن غافل می شوند می فرماید: و لیخش الذین لو تركوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا عليهم: و کسانی که اگر فرزندان ناتوانی پس از خود به جای می گذارند ، از آینده آنان می ترسند، باید از ستم درباره یتیمان مردم نیز بترسند. اصولا مسایل اجتماعی همواره به شکل یک سنت از امروز به فردا و از فردا به آینده دوردست سرایت می کند. بنابراین آن کسانی که اساس و بر یتیمان را در جامعه می گذارند روزی این بدعت غلط ، دامان فرزندان خود آنها را خواهد گرفت. 🌸 در پایان آیه می فرماید: فلیتقوا الله و لیقولوا قولا سدیدا: پس خداوند را پیشه کنند و سخنی درست گویند. اکنون که چنین است باید سرپرستان یتیمان، از مخالفت با احکام خدا بپرهيزند و با ، با زبان ملایم و عباراتی سرشار از عواطف انسانی سخن بگویند. این دستور عالی اسلامی اشاره به این دارد که نیازمندی کودک یتیم ، منحصر به خوراک و پوشاک نیست بلکه باید علاوه بر مراقبت های جسمی به مراقبت های روحی و روانی و آنها توجه کرد و گرنه کودکی سنگدل، شکست خورده ، فاقد شخصیت و خطرناک به عمل خواهد آمد. 🔹 پيام های آیه 9 سوره نساء 🔹 ✅ باید خود را جاى دیگران گذاشت، تا دردها را بهتر درک كرد. با یتیمان مردم چنان رفتار كنیم كه دوست داریم با یتیمان ما آنگونه رفتار شود. ✅ هركه آتشى روشن كند، دودش به چشم خودش مى‌رود. امروز به یتیمان مردم، به صورت سنّت در جامعه در مى آید و فردا دامن یتیمان ما را هم می گیرد. ✅ در شیوه هاى تبلیغى، باید از هم استفاده کرد. ✅ در اموال خیانت نکنیم و در گفتار با آنان خشونت نداشته باشیم. ✅ ، در كنار لباس و خوراک به محبّت و عاطفه و ارشاد هم نیاز دارند. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامشان در دنیا شهید است و در آخرت شفیع...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی‌اذن‌تــو هـرگـزعددےصدنشود... بر هر ڪہ‌ نظرڪنی‌ دگر بد نشود زهــرا !تودعـاڪن ڪہ‌بیایدمھدی زیرا تو اگر دعـاڪنی ، رد نشود..🤲🏻 سلام✋ ‍🌹دایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسطوره هجرت و مقاومت، جهادگر مخلص از تبار همانانی که به سنگرسازان بی‌سنگر و پیش‌قراولان بی‌سلاح شهرت داشتند. آنانی که جز توکل به خداوند و شوق رضای حضرت دوست چیزی در خاطر نمی‌پروراندند. همانانی که جاده‌های صعب‌العبور جبهه‌ها را هموار می‌نمودند تا جاده زندگی را و کوچه پس کوچه‌های محله‌های ما را امن سازند. آنانی که عطر گل‌های شجاعت و شهامت را در فضای غربت و مردگی پراکنده ساختند و جانی دوباره بر پیکر این نهال نوپای انقلاب بخشیدند. شهید عزیز علی‌اصغر کریمی که جزء سبقت گیرندگان حریم عشق بود. شهید علی‌اصغر کریمی پرویز در هشتم شهریورماه سال 1333 در روستای رکین فراهان به دنیا آمد. پدرش ایمان علی کشاورزی می‌کرد و در سال 1340 فوت کرد و به همین دلیل او از نوجوانی مشغول به کار شد. خواندن و نوشتن نمی‌دانست. در سال 1350 ازدواج کرد و صاحب دو پسر دو دختر شد. این جهادگر شهید همگام با سایر امت قهرمان، در حرکت توفنده و همه جانبه براندازی رژیم سفاک و معدوم پهلوی شرکت و نقش به سزایی را در راهپیمایی و تظاهرات علیه آن رژیم خائن ایفا می‌کرد. این شهید بزرگوار بعد از پیروزی انقلاب به ارکان مردمی و مقدس جهاد سازندگی وارد شد و تا آخر عمر شریف خود در این نهاد مردمی انجام وظیفه نمود. از سوی جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت و سرانجام  در بهمن‌ماه سال 1362 به عنوان نیروی جهادگر (راننده بلدوزر) به جبهه اعزام و تا سوم بهمن‌ماه سال 1365 در عملیات پیروزمندانه کربلای 5 در جبهه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
این شهید بزرگوار در فرازهایی از سراسر هدایت خویش سفارش می‌کند که: آری خدای، ما را هدایت کرد و از جامعه‌ای که یکپارچه ظلم و تباهی و فساد بود، نجات داد و به طرف هدایت سوق داد. هدایتی که روح خدا خمینی بت‌شکن در درون قلب ما جا داد و از آن اجتماع فساد به راهی کشاند که حداقل بتوانیم با شما درد و دلی کنیم. دردهایی که یادتان به یاد ظلم و فساد را و اینکه قدر نعمت را دانید که چگونه خداوند لطفمان کرد. آری چه نعمتی بالاتر از این که در سپاه محمد رسول‌الله(ص) قرار گرفتم و چه نعمتی بالاتر از اینکه ما را جزء سنگرسازان بی‌سنگر قلمداد کردند. وی نوجوانان، دانش‌آموزان و خانواده خود را خطاب قرار می‌دهد و توصیه می‌کرد: دانش‌آموزان عزیزی که امید آینده هستید، سعی کنید با اخلاق اسلامی عقب‌ماندگی‌ها را جبران نمایید که وظیفه شما یاد گرفتن و بعد عمل کردن است. شاد گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
45.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 پنجمین سالگرد شهادت شهید راه نابودی اسرائیل، شهید محمدمهدی لطفی نیاسر 🎤 سخنران: حجت الاسلام والمسلمین احمد پناهیان 🗓 شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۰ ⬅️ قم، کوه خضر، حسینیه ۱۴ شهیدگمنام هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام کوه خضرنبی با ما همراه باشید👇 قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام کوه خضرنبی(ع)
🔖گزارش خبری 🖌قرارگاه مردمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها 🗓 جمعه۱۴۰۲/۰۱/۱۸ ✍ 🚩 گزارش تصویری برگزاری هیئت هفتگی مسجد توسط شاخه جوانان هیئت ◀️ برنامه هفتگی جوانان مسجد طبق برنامه درشب ولادت امام حسن علیه السلام، باحضور جوانان ونوجوان محل و اعضای حلقات صالحین بسیج پایگاه شهید محمدعلی قلی زاده درتاریخ ۱۶فروردین برگزار گردید‌. ✅ برنامه این هفته با مشارکت کانون مسجد(کانون سلام) اجرا شد، بعد ازمراسم هیئت، برنامه شبی با مسجد برگزار گردید. 🕌https://eitaa.com/ahlolmasjed