فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یعنی صدبار اینو ببینیم کمه
اصلا ببینید آقا با جوونا چطور صحبت می کنن
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
@shahidesarboland_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوخط روضه 😭
🔲 روضه ای که شهید تورجی زاده برای حاج حسین خرازی خواند.
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده🌷
#شهیدحاجحسینخرازی🕊
#محمدرضابذری🎙
تورجی زاده پاشو برامون روضه بخون
به شدت نیاز به روضه ی #مادر داریم
آخه بچه ها دارن مثل دسته ی گل پرپر میشن 😭😭
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امامزمان
#جمعه
@shahidesarboland_313
🥀
#مادربزرگ
چه بگویم از سرنوشت این بچه ، فکر نمیکردیم که اینطوری شود.
نوه زیاد داشتم ، یکی از یکی دوستداشتنیتر.
اما محسن از اول دوست بداری بود و محبتش خیلی به دلمان افتاده بود.
نوهی سومم بود ، شیطنتهایش خیلی نبود.
دستش شکسته بود ، با چرخ خورده بود زمین.
گفته بود حالا واسم کمپوت میارن.
برعکس ماها براش کمپوت نبردیم.
یکبار هم رفته بود نوشابه بخرد افتاده بود و شیشهی نوشابه شکسته بود و رفته بود توی ابرویش ، بخیه خورده بود.
بلا زیاد سرش میآمد ، مادرش هم کمدل بود.
مادر محسن دختر بزرگم است.
دخترهای دیگر هم میگویند مثل حج آمنه است.
حج آمنه ، خالهام ، مینشست سر قرآن.
ظهر ناهار میخورد و دوباره مینشست.
کار نداشت ، بچه هم نداشت. قرآن را به یک روز ختم میکرد.
حالا نقل دختر من است.
ختم قرآن که میگذاریم یک وقت شش جزء را پشت سر هم میخواند و نمیگوید خسته شدم.
خیلی هم صادق و دستودلباز است ، توی فامیل اگر کسی حاجتی داشته باشد ، زنگ میزند که قرآن بخواند به نیتش.
یکی از اقوام میگفت من قبلاز اینکه مادر شهید بشود او را کشف کردم.
محسن ده یازدهساله بود که من یک دهه روضه داشتم.
گفتم محسن میآیی خانهی ما تا حاجآقا میاد حدیث کساء بخونی؟
گفت باشه میام.
همینطور که میآمد مینشست روی صندلی ، پاهایش به زمین نمیرسید.
حالا همسایهها بهم میگویند همان نوه ات شهید شده که میآمد و پایش به زمین نمیرسید؟
خانه آن آقاجون هم شبهای جمعه میرفت زیارت عاشورا میخواند.
مادرش میگفت نمیدانم چرا محسن اینهمه نماز میخواند ، روزه میگیرد ، شبپا میشود نماز میخواند.
چهل شب جمعه رفت قم و جمکران.
به مادرش گفتم بیا یک شب باهاش بریم ، اما نگفتیم ، نشد ، میگفتم برایش سختی دارد.
هر وقت میدیدمش میگفتم محسن خوبی ؟ دستهایش را بالا میبرد و میگفت خدا رو شکر.
پنکه سقفی برایم کار گذاشت توی اتاقمان.
گفت مادر هر کاری داری بهم بگو.
وقتی میخواست برود ما باغ بودیم ، تلفنی با ما حرف زد.
نگفت میخواهم بروم سوریه ، گفت مادر خداحافظ ، حلالم کن.
نمیدانستیم و گر نه هر طور بود خودمان را رسانده بودیم.
#شهید_حججی
@shahidesarboland_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند :
آنچه را که مردگان میدیدند اگر شما میدیدید ، ناشکیبا بودید و میترسیدید و میشنیدید و فرمان میبردید .
نهج البلاغه خطبه ۲۰
@shahidesarboland_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️🌨در شب های سرد زمستانی قدر با هم بودن را بیشتر بدانید ❤️
@shahidesarboland_313
02.Baqara.001.mp3
1.37M
🌹🍃🌸🍃...
تفسیر سوره بقره ۱ ...
#استاد_قرائتی
@shahidesarboland_313
🌸🍃 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها :
یا علی من از خدای خودم شرم دارم از تو چیزی را بخواهم که تو توان تهیه آن را نداشته باشی .
@shahidesarboland_313
🌹🍃 دیدار در بیداری
#ارتباط_و_ملاقات_با_امام_زمان ۲
از نظر شناختن و نشناختن امام , صورتهای مختلفی وجود دارد که آنها را برمیشماریم :
🔹۱. دیدار با حضرت با عنوان غیر حقیقی به گونهای که دیدار کننده به هنگام ملاقات و بعد از آن هیچ گونه توجه و التفاتی به حضرت ندارد و ایشان در این دیدار فردی ناشناس و عادی تلقی میشود .
ممکن است این نوع دیدار برای بعضی چند بار رخ دهد به ویژه در مکانهایی که حضرت آنجا رفت و آمد و با افراد فراوانی برخورد دارند .
شخص در این گونه دیدار ، امام را ملاقات میکند ولی چون شناختی در کار نیست ثمره چندانی ندارد .
🔸 ۲ . دیدار با حضرت با عنوان حقیقی ایشان ، طوری که شخص در همان زمان دیدار ، حضرت را بشناسد و یا حضرت خود را معرفی کند .
این نوع ملاقات یعنی دیدار همراه با شناخت ، بسیار نادر و اندک است ، زیرا کثرت چنین ملاقاتهایی با حکمت و فلسفه غیبت منافات دارد .
اگر در موارد استثنایی اجازه چنین تشرفی داده شود بنا به مصالح خاصی است هرچند ما آن را ندانیم .
در میان نقلهای تشرفات نیز این نوع ملاقات بسیار اندک است .
🔻۳. دیدار با حضرت در هنگام غفلت از حضور امام که شخص امام را ملاقات میکند ولی پی به هویت امام نمیبرد و حضرت را شخصی عادی میپندارد یا اینکه حضرت با تصرفات غیبی نمیگذارد ملاقات کننده او را بشناسد.
آنگاه بعد از پایان ملاقات نیز شخص به دلیل مشاهده کرامات و معجزات در این دیدار یا نشانههای دیگر متوجه حضور حضرت میشود و اطمینان مییابد که او امام بوده است
برخلاف صورت اول که شخص بعد از دیدار نیز متوجه قضیه نمیشود.
بیشتر نقل تشرفاتی که در کتابها ثبت شده و از زبان برخی عالمان و اهل تقوا نقل میشود از این گونه ملاقاتها به شمار میرود .
🌷ملاقات و مشاهده حضرت در حالت بیداری ، از میان سه گونه دیدار ، محل بحث و نزاع است .
گونه اول ملاقات در حالت بیداری به لحاظ اینکه سخنی از ملاقات در آن مطرح نیست گویی دیداری صورت نمیگیرد جدا از بحث ماست .
@shahidesarboland_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌧 وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ﴿۴۸﴾
🌹🍃🌸☘🌺🍃....
و اوست که بادها را پیشاپیش رحمتش به عنوان مژده دهنده باران فرستاد، و از آسمان آبی پاک و پاک کننده نازل کردیم.
بارالها به برکت بانوی دو عالم و کوثر هدایت حضرت زهرا سلام الله علیها
باران رحمتت را بر حرم امام زمان ، ایران ، نازل بفرما .
آمین یا ارحم الراحمین
@shahidesarboland_313
🥀
#خواهر
جوجه رنگی ام له و لورده و بیجان افتاده بود روی زمین داشت میمرد ، نوکش کج شده بود ، چشمهایش را باز نمیکرد ، میلرزید و میپرید بالا .
من اشک میریختم و سر محسن داد میزدم . هفت هشت سال بودیم شاید کمی بیشتر یا کمتر .
تابستانها جوجه میگرفتیم و سرمان بهشان گرم میشد .
آن روز هم با محسن جوجههایمان را برده بودیم توی کوچه .
دوست محسن پایش را گذاشته بود روی جوجه ی من و من از چشم او میدیدم .
محسن نگاهی کرد به من نگاهی به جوجه ، رفت و یک آجر برداشت و آورد کوبید توی سر جوجه چشمهایم را بستم و جیغ زدم .
آمد از دلم درآورد و گفت داشت زجر میکشید ، کشتمش تا اذیت نشه .
سه سال از من بزرگتر بود.
همبازی بودیم ، گاهی اسب میشد و سوارش میشدم ، خیلی میخندیدیم .
غرغرو نبود، ناراحت نمیشد .
زیاد هم دعوا نمیکردیم .
تا دلتان بخواهد آب میپاشیدیم بههم.
کتابهای هم دیگه رو خطخطی میکردیم.
یکبار که دعوای ما جدی شد محسن پارچ آب را خالی کرد روی کتاب زهره
کل کتاب خیس شد ، باهاش قهر کردیم .
خودش آمد منتکشی و گفت خیلی اشتباه کردم دیگر از حد گذشت .
دیدیم بدون اینکه چیزی توی دستش باشد به ما آب میپاشد مانده بودیم چطور این کار را میکند .
بعد فهمیدیم انگشتر آبپاش دارد.
هر روز سر کنترل تلویزیون با هم بگومگو داشتیم ، آخر هم پدر میآمد و کنترل را از همه ما میگرفت .
بچه که بودیم و بستنی میگرفتیم سهم خودش را میخورد و مظلومانه به ما نگاه میکرد.
دلم میسوخت و بستنی ام را میدادم به او.
بااینهمه وقتی میگویند محسن ، اولین چیزی که به یادم میآید عبادتهای اش است.
با فاصله نماز میخواند نماز مغرب اش را میخواند و عشاء را میگذاشت یک ساعت بعد.
ظهر و عصر هم همینطور ، میگفت سنت رسول خدا است.
روی حجابمان غیرت داشت ، میگفت مانتو هرچه قدر هم بلند و گشاد باشد آخرش چادر نمیشود ، میراث خاکی حضرت زهرا چادر است .
شما با حجاب باشید چهار نفر هم که به شما نگاه کنند یک مقدار حجابشان را بهتر میکنند.
دوازده سالم بود که اردوی راهیاننور رفت.
عکسی از ابراهیم همت با یک عروسک برایم آورد .
آن عکس تلنگری شده بود به شهدا علاقه پیدا کردم.
محسن گفت این عکس را بگذار جلوی چشمت و نگاهش کن ، از شهدا الگو بگیر برای زندگی.
خیلی دوست داشتم برم راهیاننور ، نشد.
تااینکه دوران دانشجویی قسمتم شد .
مدام به من پیام میداد.
خیلی خوشحال شده بود.
میگفت یادت باشه این سفری که رفتی سفر عادی نیست تا میتونی استفاده کن.
یکبار پیام داد که حس میکنم الان جای خیلی خوبی هستی .
کنار شهدای تازه تفحص شده بودم.
گفت کجایی ؟
گفتم کنار شهدای گمنام.
خیلی خوشحال شد که در آن لحظه به من پیام داده .
گفت برایم خیلی دعا کن .
چند ساعت بعد بهش پیامک زدن محسن من الان شلمچه هستم.
گفت غروب شلمچه خیلی قشنگه وقتی این پیامها را میداد بیشتر به عظمت جاییکه رفته بودم پی میبردم.......
#شهید_حججی
@shahidesarboland_313
🌺 به نام خداوند بخشنده مهربان
⭕️ کلمه شیطان از ماده شَطَن و شاطَنَ گرفته شده است و هر دوی این کلمات به معنای پلید ، خبیث ، موجود سرکش ، پست ، متمرد و نافرمان به کار برده میشود .
کلمه شیطان همچنین به معانی شرارت کننده ، یاغی ، طاغی و طغیانگر ، بد ذات ، منحرف کننده ، هلاک شونده و غیر آمده است .
این معانی ذکر شده در وجود انسان باشد یا جن در چهارپایان باشد و یا در وحوش ، در هر موجودی از موجودات خداوند که باشد از مصادیق آشکار شیطان است .
♨️ سؤال....
💥آیا نام شیطان قبل از رانده شدن هم شیطان بود ؟
☄خداوند از اول خلقت او را شیطان نیافریده بود ، بلکه او هم موجودی از موجودات خداوند بود که راز آفرینش او هم مانند بقیه موجودات چیزی نبود جز عبادت و پرستش خداوند .
همچنان که خداوند در قرآن کریم در این باره فرموده است
" وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ والاِنسَ اِلّا لِیَعبُدون"
و ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای پرستش نمودن و عبادت کردن .
💫بنابر روایتی ، حدیثی طولانی از امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام نقل شده است که از آن حضرت سوال شده که نام ابلیس در میان فرشتگان قبل از رانده شدن از درگاه الهی چه بود ؟
آن حضرت در جواب فرمودند حارث بود .
🌹 با توجه به حدیثی که از امیرالمومنین علی علیه السلام خواندیم از ابتدای خلقت ابلیس نام او شیطان نبود و هنگامی که او از دستور خداوند متعال سرپیچی و طغیان کرد و از درگاه الهی رانده شد شیطان نامیده شد .
سوره ذاریات آیه ۵۶
عیون الاخبار الرضا علیه السلام
#نصیحتهای_شیطان ۱
@shahidesarboland_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️#جعبه_سیاه ۷
روایت های تاریخی از خاندان پهلوی بر اساس🖋یادداشت های عَلَم ، وزیر دربار محمدرضا پهلوی
✅ پاسخی بر دروغ های نوستالژیک #پهلوی پرستان
...در دوران پهلوی دوم عملا نمایندگان مجلس از افرادی انتخاب میشدند که وابسته به دربار بودند و دربار اونها رو تایید میکرد . همین افراد نیز در انتخاباتی نمایشی انتخاب میشدند. ....
نویسنده : سید محمد حسین راجی
......
دریافت صوت سایر قسمت ها از طریق آیدی زیر👇
@shahidesarboland_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتراف کلینتون در کتاب خاطراتش به نقش آمریکا در فتنه ۸۸ با حمایت از توئیتر...
۹دی ۱۳۸۸ روز شکست تمام شیاطین داخلی و خارجی بود
@aledavood
@shahidesarboland_313
سازماندهی دشمن برای ریختن قبح #کشف_حجاب توهم نیست؟!!!!
#دختران_انقلاب✍
@shahidesarboland_313
@dokhtarane_enghelab_ir
14.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از آمریکا پول میگرفت و در خیابان های ایران لخت میشد
همان کسانی که عامل و حامی شهادت حاج قاسم و فخری زاده و آرمان و....هستند همان ها عامل قبح شکنی کشف حجاب ها هستند
@dokhtarane_enghelab_ir
@shahidesarboland_313
🥀
#خواهر
سرباز که بود مادرم برایش لواشک و آجیل و کشک میخرید و میفرستاد .
یک نامه هم مینوشت و میگذاشت رویش.
ما هم یکی دو خط زیر نامه باهاش احوالپرسی میکردیم.
رفتیم دزفول دیدنش.
بیرون پادگان ایستاده بودیم من و زهره با موبایل فیلم میگرفتیم تا لحظهای که میآید سمتمان ثبت شود.
میگفتیم تا دقایقی دیگر محسن وارد میشود ، میوسن داره میاد . اوناهاش.
وقتی آمد ساکت شدیم.
مادر بغلش کرد ، ولی ما رویمان نمیشد.
روبوسی میکردیم ولی رویمان نمیشد بغلش کنیم.
فقط وقتی خداحافظی کرد برای سوریه بغلش کردیم چون مطمئن بودیم دیگر نمیبینیمش .
رفتیم کنار سد دز نشستیم.
سرش زیر بود یک تسبیح سبز رنگ دستش بود میچرخاند و پیراهنش را انداخته بود روی شلوارش.
این محسن انگار محسن قبلی نبود.
عکس بچه خواهرم را که تازه بهدنیاآمده بود در موبایل نشانش دادم ، خیلی ذوق کرد.
مادرم نگران بود که مبادا رفیق ناباب پیدا کند توی سربازی.
اما فرمانده اش خیلی تعریفش را کرد و گفت نماز اول وقت میخواند و میرود و مرخصیهای تشویقی اش که میرفت توی امامزاده سبزقبا ، نظم و ترتیبش و کارهای فرهنگیاش خیالمان راحت شد.
بعد از سربازی بیشتر سرگرم کارهای مؤسسه شهید کاظمی بود.
چندباری هم سعی کرد ما را ببرد مؤسسه.
فرمهایش را آورد که پر کنیم و عضو شویم نشد ، سرگرم درسخواندن بودیم ، درس از همهچیز برایمان مهمتر بود.
وقتی در کتاب شهر کار میکرد گفت یک نمایشگاه زدیم بیایید ببینید .
رفتیم ، بیشتر کتابها راجع به زندگی شهدا و اهلبیت بود.
میگفت اگر کتاب بخوانید معرفت تون زیاد میشه ، اون وقته که ایمانتون قوی میشه.
خودش کتاب هنر اهلبیت را زیاد میخواند.
یک کانال هم زده بود توی تلگرام به اسم گروه فرهنگی و هنری میثاق.
بیشتر از شهدا و مدافعان حرم مطلب میفرستاد.
روی وسایلش حساس بود دوستداشت همیشه مرتب باشد.
بیشتر لباسهای رنگ روشن میپوشید جلوی آینه خیلی میایستاد.
دائم یک شانه گرد پلاستیکی به ریشش میکشید و موهایش را شانه میزد.
همیشه بوی عطر ورسوز میداد.
به خودش میرسید و برای خودش ذوق میکرد خنده مان میگرفت.
نمایشگاه کتاب که میرفت به مادرم گفتم مامان محسن مشکوک شده.
روم نمیشد به خودش چیزی بگم.
گفتم باید دنبالش بریم ببینیم کجا میره؟
صبحها میرفت نمایشگاه تا غروب .
ظهر میآمد ناهار، هنوز غذایش را کامل نخورده بود که سریع میزد بیرون.
آن روزها خیلی کنجکاو شده بودم که بروم گوشیاش را ببینم.
فرصتی پیش نیامد ، همیشه کنارش بود .
حتی شبها با آن مداحی گوش میداد .
حتی وقتیکه میرفت دوش بگیرد میگذاشت توی پلاستیک و با خودش میبرد داخل حمام ، صدای مداحی را زیاد میکرد.
خودش هم بلندبلند باهاش میخواند.
بعضی مواقع که مداحی میکرد میگفتم دوباره خوندنت گل کرده ؟
صدایش خوب بود خوشمان میآمد و گوش میدادیم.
کمکم راز محسن برملا شد ......
#شهید_حججی
@shahidesarboland_313
دعایی که حاج قاسم به رزمندگان آموخت چنین است:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ
ترجمه : خدایا مرا در زره محکم خود قرار ده همان زرهی که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی
@shahidesarboland_313
🌺🍃🌺🍃
02.Baqara.002.mp3
1.56M
🌹🍃🌸🍃...
تفسیر سوره بقره ۲ ...
#استاد_قرائتی
@shahidesarboland_313