eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
324 دنبال‌کننده
21هزار عکس
14.8هزار ویدیو
203 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺ویژگی ها و مناقب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف انتشار مطالب کانال صدقه جاریه است. به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇👇 @shahidmostafamousavi
پدر شهیدان والامقام (سید علی محمد و سید علی موسوی ) حاج سیدمحمدعلی موسوی جوردی بر اثر بیماری ویروسی کرونا به فرزندان شهیدش پیوست و غریبانه ۲۸اسفند در قطعه ۲۶ والدین شهدا بهشت زهرا سلام الله علیها. بخاک سپرده شد. دوستان برای این ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها و دو فرزند شهیدشان فاتحه مع سوره الاخلاص والصلوات کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی کانال @shahidmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
هدایت شده از پیام قرآن و عترت
🌷وقتی انسان عقلش بالغ شداینطوردعامیکند: رَبِّ أَوْزِعْنِيٓ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِيٓ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِيٓ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ.۱۵احقاف 🌷خدایا۵ چیزازت میخواهم: 🌷۱.توفیق شکرنعمتهایت 🌷۲.توفیق عمل صالح که ازم راضی شوی 🌷۳.فرزندصالح 🌷۴.توفیق توبه 🌷۵.توفیق تسلیم توبودن 🌷پاداش این دعا،بهشت وآمرزش است۱۶احقاف پیام قرآن و عترت https://eitaa.com/payam_quran_etrat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ "بر اساس داستان واقعی چهل و سوم: زینب علی . . ❤️برگشتم بیمارستان… وارد بخش که شدم، حالت نگاه همه عوض شده بود… چشم های سرخ و صورت های پف کرده… مثل مرده ها همه وجودم یخ کرد… شقیقه هام شروع کرد به گز گز کردن… با هر قدم، ضربانم کندتر می شد… . – بردی علی جان؟ دخترت رو بردی؟ 🦋هر قدم که به اتاق زینب نزدیک تر می شدم، التهاب همه بیشتر می شد… حس می کردم روی یه پل معلق راه میرم… زمین زیر پام، بالا و پایین می شد… می رفت و برمی گشت، مثل گهواره بچگی های زینب… ❤️به در اتاق که رسیدم بغض ها ترکید… مثل مادری رو به موت ، ثانیه ها برای من متوقف شد… رفتم توی اتاق… زینب نشسته بود… داشت با خوشحالی با نغمه حرف می زد… تا چشمش بهم افتاد از جا بلند شد و از روی تخت، پرید توی بغلم… بی حس تر از اون بودم که بتونم واکنشی نشون بدم… هنوز باورم نمی شد… 🦋فقط محکم بغلش کردم، اونقدر محکم که ضربان قلب و نفس کشیدنش رو حس کنم… دیگه چشم هام رو باور نمی کردم … نغمه به سختی بغضش رو کنترل می کرد… – حدود دو ساعت بعد از رفتنت، یهو پاشد نشست !حالش خوب شده بود! ❤️دیگه قدرت نگه داشتنش رو نداشتم… نشوندمش روی تخت… – مامان! هر چی میگم امروز بابا اومد اینجا هیچ کی باور نمی کنه… بابا با یه لباس خیلی قشنگ که همه اش نور بود، اومد بالای سرم… من رو بوسید و روی سرم دست کشید… بعد هم بهم گفت: 🦋به مادرت بگو، چشم هانیه جان… اینکه شکایت نمی خواد… ما رو شرمنده فاطمه زهرا (س) نکن… مسئولیتش تا آخر با من… اما زینب فقط چهره اش شبیه منه… اون مثل تو می مونه، محکم و صبور! برای همینم من همیشه، اینقدر دوستش داشتم… ❤️بابا ازم قول گرفت اگر دختر خوبی باشم و هر چی شما میگی گوش کنم… وقتش که بشه خودش میاد دنبالم… . زینب با ذوق و خوشحالی از اومدن پدرش تعریف می کرد… دکتر و پرستارها توی در ایستاده بودن و گریه می کردن… 🦋اما من، دیگه صدایی رو نمی شنیدم، حرف های علی توی سرم می پیچید… وجود خسته ام، کاملا سرد و بی حس شده بود… دیگه هیچی نفهمیدم… افتادم روی زمین .. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○ "بر اساس داستان واقعی چهل و چهارم: کودک بی پدر . ❤️مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس بدیم و بریم پیش اونها… می گفت خونه شما برای شیش تا آدم کوچیکه… پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ تر میشه… اونجا که بریم، منم به شما میرسم و توی نگهداری بچه ها کمک می کنم… مهمتر از همه دیگه لازم نبود اجاره بدیم… 🦋همه دوره ام کرده بودن، اصلا حوصله و توان حرف زدن نداشتم… – چند ماه دیگه یازده سال میشه… از اولین روزی که من، پام رو توی این خونه گذاشتم… بغضم ترکید… این خونه رو علی کرایه کرد… علی دست من رو گرفت آورد توی این خونه… هنوز دو ماه از شهادت علی نمی گذره… گوشه گوشه اینجا بوی علی رو میده… دیگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد. ❤️من موندم و پنج تا یادگاری علی… اول فکر می کردن، یه مدت که بگذره از اون خونه دل می کنم اما اشتباه می کردن… حتی بعد از گذشت یک سال هم، حضور علی رو توی اون خونه می شد حس کرد… 🦋کار می کردم و از بچه ها مراقبت می کردم… همه خیلی حواسشون به ما بود… حتی صابخونه خیلی مراعات حال مون رو می کرد… آقا اسماعیل، خودش پدر شده بود اما بیشتر از همه برای بچه های من پدری می کرد، حتی گاهی حس می کردم توی خونه خودشون کمتر خرج می کردن تا برای بچه ها چیزی بخرن… . ❤️تمام این لطف ها، حتی یه ثانیه از جای خالی علی رو پر نمی کرد… روزگارم مثل زهر، تلخ تلخ بود… تنها دل خوشیم شده بود زینب… حرف های علی چنان توی روح این بچه ده ساله نشسته بود که بی اذن من، آب هم نمی خورد… درس می خوند، پا به پای من از بچه ها مراقبت می کرد… 🦋وقتی از سر کار برمی گشتم،خیلی اوقات، تمام کارهای خونه رو هم کرده بود… . هر روز بیشتر شبیه علی می شد… نگاهش که می کردیم انگار خود علی بود… دلم که تنگ می شد، فقط به زینب نگاه می کردم، اونقدر علی شده بود که گاهی آقا اسماعیل، با صلوات، پیشونی زینب رو می بوسید… عین علی، هرگز از چیزی شکایت نمی کرد… حتی از دلتنگی ها و غصه هاش… به جز اون روز … . ❤️از مدرسه که اومد، رفتم جلوی در استقبالش… چهره اش گرفته بود… تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست… گریه کنان دوید توی اتاق و در رو بست… .... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀❣🍀 🌹از هم بگشای دیده را بـاصلوات 🍀با خنده بگو شکرخدا را صلوات 🌹برگی بزنی بـار دگـر دفتـر عمـرت 🍀صبحست وبگومحفل ماراصلوات 💚اللَّهـُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ💜 💜آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهم💚 💚🍃 هر،روزخودراباذکرشریف صلوات 💚🍃بـرحضرت محمـدو خانـدان پاک و 💚🍃شـریف و مطهرش شــروع کنیــم 💜اَللّٰهُـمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و💚 💚َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُـم💜 🍃🍀الّلهُمَّ 🍃💚صلّ 🍃🍀علْی 🍃💚محَمَّد 🍃🍀وآلَ 🍃💚محَمَّدٍ 🍃🍀وعَجِّل 🍃💚 فرَجَهُم 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/shahidmostafamousavi 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
🌷وصیت های 17 گانه امام ع به شیعیان: 🌷1.تقوا 🌷2.خداترسی 🌷3.تلاش درراه خدا 🌷4.راستگویی 🌷5.ادا امانت 🌷6.طول سجده 🌷7.همسایگی خوب 🌷8.نمازجماعت 🌷9.تشییع جنازه 🌷10.عیادت مریض 🌷11.ادای حقوق دیگران 🌷12.زینت ماباشیدباعث شرمندگی نباشید 🌷 13.بامعرفی درست ما،دلهارابه سوی ما جذب کنید.همه خوبیها درما هست وهیچ بدی درمانیست. 🌷14.زیادبه یادخداباشید 🌷15.زیادبه یادمرگ باشید 🌷16.زیادتلاوت قرآن کنید 🌷17.زیادصلوات بفرستید 🌷وسائل ج 12 ص 5 https://eitaa.com/shahidmostafamousavi 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تنها نیستیم!.mp3
4.95M
💌 🔥شیطان، کیــه؟ چیه؟ کجاست؟ و برای ما چه سودی داره اصلاً ؟ آخه این چه کاری بود خدا ... نمیشه خلقش نمی‌کردی؟ اَمانمون رو بریده ❗️ 🎤 انتشار مطالب کانال صدقه جاریه است. به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از Khosravi
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۴ فروردین ماه سالروز شهادت مدافع حرم " حسین معزغلامی " گرامی باد 🌹اینجا👇 @shahidmostafamousavi
هدایت شده از Khosravi
📸 تشییع پیکر سردار شهید حسین اسداللهی 🌹اینجا @shahidmostafamousavi
هدایت شده از Khosravi
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۴ فروردین ماه سالروز شهادت مدافع حرم " سعید خواجه صالحانی " گرامی باد 🌹اینجا👇 @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خداحافظ فرمانده 🔹روایتی از مجاهدت‌های شهید حاج حسین اسداللهی 🌹اینجا گروه جهادی جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/joinchat/3215130667Cc913f08d7e
4_6037358072546985300.pdf
22.99M
دقیقه در قیامت کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پروژه مدرن برای کشتن ایرانیان از زبان کارشناس سابق بی‌بی‌سی کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی @shahidmostafamousavi
28 رجب؛ سالروز حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه
هدایت شده از Khosravi
28 رجب؛ سالروز حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت. امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت. از آیه‏‌ای که امام در هنگام خروج از مدینه قرائت کردند، این نکته - که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است - آشکار می‏‌شود. به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، فلسفه قیام ابا عبدالله الحسین (ع) را در سخنان آن حضرت در آغاز حرکت از مدینه و موضع گیری‌های ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه‌های میان راه روی داده است، می‌توان یافت. خروج از مدینه امام(ع) عزم خروج از مدینه را کرد ایشان شب هنگام نزد قبر مادر و برادر رفت و نماز خوانده و وداع کرد و صبح به خانه برگشت. در برخی دیگر از منابع آمده است حضرت(ع) دو شب متوالی را در کنار قبر رسول خدا(ص) بیتوته کردند. حرکت به سمت مکه امام(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب و به نقلی دیگر سوم شعبان سال 60 هجری به همراه 82 نفر از اهل بیت و یارانش از مدینه خارج شد. در این سفر به جز محمد بن حنفیه بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزاده‌های آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی می‌کردند. علاوه بر بنی هاشم، 21 نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند. امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدینه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلی مکه را پیش گرفت. در میان راه مکه، امام(ع) و همراهانش با عبداللّه بن مطیع، دیدار کردند. امام حسین(ع) پس از پنج روز، در روز سوم شعبان سال 60 به مکه رسید و مورد استقبال گرم مردم مکه و حجاج بیت الله الحرام قرار گرفت. مسیر حرکت امام(ع) از مدینه به مکه مدینه (15 رجب سال 60 هجری هلاکت معاویه و 28 رجب سال 60 هجری خروج امام(ع) از مدینه)، ذوحلیفه ملل، سیاله، عرق ظنیه، زوحاء، انایه، عرج، لحر جمل، سقیا، ابواء، گردنه هرشا، رابغ، جحفه، قدید، خلیص، عسفان، مرظهران، مکه مکرمه(3 شعبان سال 60 هجری ورود امام(ع) به مکه) مسیر حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه است. ورود امام به مکه کاروان امام حسین(ع) پنج روز پس از خروج از مدینه در سوم شعبان سال 60 هجری، وارد شهر مکه شد. ساکنان مکّه و زائران بیت الله الحرام با شنیدن خبر ورود امام(ع) به مکه بسیار شادمان شدند. مردم، صبح و شام، نزد حضرت(ع) در رفت و آمد بودند و این بر عبداللّه بن زبیر، سخت گران می‌آمد؛ چرا که امید داشت مردم مکّه با وی بیعت کنند و می‌دانست که تا امام حسین(ع) در مکّه هست، کسی با او بیعت نمی‌کند؛ زیرا جایگاه امام حسین(ع) در نزد مردمان مکّه، بسیار بالاتر از جایگاه پسر زبیر بود. اینکه چرا امام حسین (ع) در آغاز حرکت از مدینه به مکه رفت به دلیل آن بود که پس از آن که معاویه بن ابی سفیان (نخستین خلیفه اموی) در نیمه رجب سال 60 قمری مُرد و فرزندش یزید، به خلافت مسلمانان دست یافت، وی و درباریان اموی تلاش زیادی به عمل آورده تا از همه مردم بیعت گیرند. آنان، مشکل خاصی در گرفتن بیعت از اهالی شام، مصر، عراق و یمن نداشته و تنها دغدغه خاطرشان از حجاز، به ویژه از شهر مقدس مدینه بود. زیرا در این شهر بزرگانی چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، محمد بن حنیفه، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر زندگی می‌کردند، که از جهات گوناگون بر یزید برتری و در رسیدن به مقام حکومت، بر او ترجیح داشتند. اما در میان مخالفان یزید در مدینه، وجود شخصیت ممتازی چون امام حسین(ع)، همانند خورشید تابان، تمام ستارگان و سیارگان را بی فروغ می‌نمود و به عنوان تنها یادگار جدش حضرت محمد(ص) و جانشین پدر و برادر مظلومش حسن بن مجتبی(ع)، در رسیدن به مقام خلافت و رهبری مسلمانان، شایسته‌تر از همه بود و نگاه همگان به سوی او معطوف بود. بدین لحاظ، یزید بیش از همه، از وی واهمه داشت و درصدد تسلیم کردنش برآمد. بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیه‏‌ای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته - که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است - آشکار می‏‌شود. منبع: ابن اعثم، پیشین، صص19- 20 و الخوارزمی، پیشین، ص.187 البلاذری، پیشین، ص160؛ الطبری، پیشین، ص341 و شیخ مفید، پیشین، ص34.@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا