✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️آغاز امامت حضرت ولیعصر (عج) - (بخش اول)
🔸اندیشه پیروزی حق بر باطل که برگرفته از متن قرآن کریم است، بارقه ای از نور امید در دل ها تابانده است و همگان منتظر کسی هستند که منادی حق و سفیر نور و کشتی بان هدایت است. قافله سالار رهایی، این شخصیت بزرگ را در روایات اسلامی #مهدی (عج) می نامد. چنین انتظاری، افضل عبادات شمرده شده است. منتظران واقعی، در حال مهیای جامعه مطلوب هستند. از این رو، برای حضور حضرت شرایطی لازم است که زمینه ساز قدومش باشد و پذیرای حکومت عدل او. در این مقاله، به سیره حکومتی آن حضرت و وظایف منتظران و همچنین به نقش رسانه در دولت مهدوی پرداخته و به صورت کوتاه به آنها اشاره شده است.
💠مقدمه
🔹انـدیـشـه مـهـدویـت در مـذهـب تـشـیـع، بـه دلیـل مـسـئله امـامـت و جایگاه اعتقادی آن، که در فرهنگ شیعه، تداوم رسالت است، جایگاه رفیعی دارد. شیعه امامیه معتقد است #امامت، مقامی است که از #جانب_خدا و به واسطه پیامبر (ص)، برای امت پس از او قرار داده شده و #امام کسی است که سرنوشت امور دینی و دنیایی مردم در دست اوست. از این رو، شیعیان منتظرند، در دولت کریمه آن حضرت، جامعه اخلاقی را در جهان تجربه کنند و بی عدالتی وجود نداشته نباشد و همه چیز بر پایه عدالت و اخلاق، سامان یابد. انتظار ظهور یک #مصلح_بزرگ_آسمانی و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سر و کار دارد و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمی شناسد و به هیچ قوم و ملتی نیز اختصاص ندارد. ازاین رو، همگان براساس فطرت ذاتی خود مایلند، روزی فرا رسد که جهان در پرتوی #ظهور_رهبری_الهی و آسمانی و با تأیید عنایت پروردگار، از ستم ستمگران نجات یابد و انسان ها از فلاکت موجود و نابسامانی و ناامنی و تیره روزی رها شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگی شرافتمندانه ای دست یابند.
💠سیری کوتاه در زندگی نامه حضرت
🔹معتمد عباسی، #امام_حسن_عسکری (ع) را در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ ه. ق، به شهادت رساند و #امامت_مهدی_موعود که رهبری و ولایتش را پیامبر اکرم (ص) و معصومین پس از ایشان وعده داده بودند، آغاز شد. #امامت_حضرت_مهدی (عج) در شرایطی روی داد که امام یازدهم نیز مانند دیگر ائمه، زمینه ولایت را برای فرزند خود آماده کرده بود. شب پیش از شهادت، ایشان به دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری درباره این مسئله مهم به شهرهای گوناگون فرستاد. حکومت عباسی از مدت ها پیش، بر اساس سخن رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) مبنی بر اینکه #مهدی فرزند امام حسن عسکری (ع) است، امام یازدهم شیعیان را زیر نظر داشتند و مراقب بودند فرزندی از ایشان باقی نماند. با تولد حضرت مهدی (عج) در ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ ه..ق در سامرا، امام حسن عسکری (ع) با پنهان نگاه داشتن خبر ولادت فرزند خویش، این نقشه را باطل کرد. پس از شهادت امام حسن عسکری (ع)، خبر شهادت ایشان در سراسر سامرا پیچید و مردم در سوگ آن امام همام، عزاداری کردند.
🔹 #امام_مهدی (عج) مخفیانه بر پیکر مطهر پدر بزرگوارشان نماز خواندند. پس از شهادت امام، #حضرت_مهدی (عج) که در آن زمان ۵ سال داشتند، به #امامت رسیدند و کم کم خبر وجود فرزندی از سلاله پاک امامت پخش شد که تلاش خلیفه عباسی برای یافتن ایشان بی فایده بود. امامت حضرت حجت (عج) در این دوران را #غیبت_صغرا می خواندند. این غیبت از زمان شهادت پدر بزرگوارشان در سال ۲۶۰ هـ. ق، شروع و تا سال ۳۲۹ هـ. ق به طول انجامید. چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام (عج) و شیعیان را به عهده داشتند و احکام دین را از ایشان دریافت و در اختیار شیعیان قرار می دادند. این چهار نفر، عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری بودند. این غیبت، ۶۹ سال به طول انجامید. پس از غیبت صغرا، #غیبت_کبرا آغاز شد. از امامت ایشان تاکنون بیش از ۱۱۸۰ سال می گذرد. جهان در دو مرحله غیبت امام خود، در انتظار عدالت علوی است. در ادامه به برخی ویژگی های حکومت جهانی حضرت اشاره می شود. امید است مقبول نظر جامعه منتظر قرار گیرد. #ادامه_دارد...
نویسنده: سید علی محمدی متکازینی
منبع؛ حوزه نت به نقل از مجله اشارات ایام (اشارات) شماره۱۴۹
#امام_زمان #امام_مهدی #قائم #غیبت
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️دستاوردهای انقلاب اسلامی (بخش پنجم)
🔸 #انقلاب_اسلامی_ايران را بی شک بايد يکی از مهم ترين و تاثيرگذار ترين انقلاب های جهان دانست، که آثار آن هم در درون مرزها و هم فراتر از مرزها بسيار عميق بوده است؛ به گونه ای که با توجه به اين تحولات و دستاوردهايی که به صورت مستقيم يا غير مستقيم از اين انقلاب ناشی شده است، می توان آن را انقلاب به معنای واقعی کلمه دانست؛ يکی از ويژگى هاى اين تحولات و دستاوردها اين است که در اکثر زمينه ها حاصل شده است، به گونه ای که شاهد يک تحول عظيم و فراگير در کل ساختارهای کشور بوده ايم. هدف اصلی در اين مقاله اين است که برخی از #مهمترين_دستاوردها را مورد تحليل و ارزيابی قرار دهيم.
💠دستاوردهای سياسی
6⃣پيوند ميان مردم و مسئولان نظام و احساس همدلی و همراهی مردم با مسئولان
🔹چنين مساله ای برای نخستين بار در طول تاريخ کشور ما رخ می داد، چرا که نظام های سلطنتی همواره خود را فراتر از مردم می دانستند، و به همين جهت کليه اعضای سلطنتی به همراه مسئولين کشور سعی می کردند تا با پناه بردن به کاخ های مجلل خود، به هر ميزان که می توانند از مردم فاصله بگيرند، همچنين همين اعتقاد، مهم ترين منشا اين تصور غلط در نظام شاهنشاهی بود که اساسا مردم حق دخالت در سياست و حکومت ندارند. با تمام اين احوال با #پيروزی_انقلاب_اسلامی که #مردم نقش اصلی و اساسی در پيروزى آن داشتند، رهبران انقلاب نه تنها خود را از مردم متمايز نکردند، بلکه همچنان همدلی و پیوستگی ميان مردم و مسئولان برقرار ماند،
🔹به ويژه همدلی ميان مردم و مسئولان ارشد نظام، که تجلی اين همدلی را می توان در استقبال از مسئولان عالی نظام به ويژه مقام معظم رهبری در سفرهای استانی سالهای قبل، مشارکت در مراسم سالگرد بنيانگذار انقلاب اسلامی، مشارکت گسترده مردم در نمازجمعه های برگزار شده به امامت رهبر انقلاب و... به راحتی مشاهده کرد، که يکی از دلايل آن تداوم ساده زیستی رهبران نظام و نيز تداوم ارتباط با #مردم ميباشد که هر چند به دليل مسائل و مشکلات امنيتی اين ارتباطات به صورت محدود ميباشد، اما آنچه مهم است اصل اين ارتباط و ارادت متقابل مردم و رهبران نظام ميباشد که عليرغم گذشت بيش از چهل سال از پيروزى انقلاب اسلامی همچنان ادامه دارد. #ادامه_دارد...
نویسنده؛ سید روح الله لطیفی
منبع؛ وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
#انقلاب #انقلاب_اسلامی
🍃🌟💐🍃🌟💐🍃🌟💐🍃🌟
✨ با حمایت از #ولایت_فقیه و #زمینه_سازی_ظهور، این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام وصل میشود، ان شاء الله . ✨
#متن 5⃣1⃣
❇️ #چگونه_زمینه_ساز_ظهور_باشیم⁉️
💠 قسمت دوم
📌 در ادامه حدیثی که امام صادق عليه السلام فرموند :
لَيسَ العِلمُ بِکثرة التَّعَلُّمِ و انَّما هُوَ نورٌ يَقَذفه الله في قَلبِ مَن يَشاء ُ
✨ علم با تعلیم و تعلم فراوان حاصل نمیشود، بلکه نوری است که خداوند بر قلب آنکه اراده کند می تاباند.
لازم است به چند نکته اشاره کنیم. 👇
1⃣ نکته اول : شاید گفته شود که آیا درس خواندن، حوزه، دانشمندان و کسانی که در عرصههای علم زحمت می کشند، بی فایده است⁉️
✅ خیر، همان درس و علم می تواند پله ای برای فهمیدن #تقوا و #علم_معرفت_الله باشد.
اما جامعه باید به این نکته توجه کند که 👈 حرف اول را تقوا می زند. یعنی علم معرفت الله، به فرموده ی امام صادق عليه السلام نوری است که از ناحیه ی پروردگار عطا می شود و آن نور بدست نمی آید، مگر با تقوای الهی.
📌 البته معنای تقوای تام یک کلیّتی دارد و انسانِ با تقوا
١_ در انجام واجبات و ترک محرمات
٢_ یاری ولی زمان
٣_ کسب اسماء
یه لحظه کم نگذاشته و ذره ای کوتاهی نمیکند.
✳️ فهمِ جامعه و مردم، با تقوا باز میشود و تا مردم تهذیب و تقوا پیشه نکنند ، موضوع چگونگی زمینه سازی ظهور امام زمان عجل الله باز نمیشود.
2⃣ نکته دوم : ارتباط جامعه با تقوا و زمینه سازی ظهور چیست ⁉️
سوره مبارکه الأنفال آیه ۲۹
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَل لَكُم فُرقانًا
خداوند متعال رمز درک حق از باطل و فهم عمیق را #تقوا میداند.👆
اگر در جامعه افرادی مانند مؤمنین، هیئتی ها و مسجدی ها تقوای واقعی پیشه نکنند، #نمیتوانند زمینه سازان ظهور و یاران خوبی برای حضرت باشند.
🟠 اگر به تاریخ مراجعه کنیم، می بینیم کسانی که بندگی خدا را به خوبی انجام ندادند، دست از دنیا و دنیا پرستی برنداشتند و طاعت خدا را نکردند، 👈طاعت ولی خدا را هم نکردند.
✅ تا خداوند آمادگی جامعه و ایجاد یاران حضرت را نبیند هیچ وقت آخرین منجی خود را نمیفرستد چون ایشان امام منصور است و نباید اتفاقات معصومین قبل تکرار شود .
یعنی #ارتباط_مستقیمی بین تقوا و زمینه سازی ظهور وجود دارد. در واقع یه عده ای باید به عنوان یاران آماده قیام و همراهی با حضرت باشند.
👈 مانند امام خمینی رحمة الله که هم دارای تقوای تام بودند و هم توجه کامل به ولی زمان داشتند.
🛑 علاوه بر تقوا باید #مقبولیت_عمومی در جامعه صورت بگیرد.
جامعه ای که تقوای واقعی ندارد نمیتواند زمینه ساز ظهور باشد.
💢 توجه بفرمایید که ما نمیتوانیم بگوییم 👈 همه جامعه باید خواهان امام زمان عجل الله باشند، چون جبهه ی کفر از قدیم تا کنون جایگاه و راهش جدا بوده است. اما کسانی که خدا و راهش را پذیرفته اند باید یاران و مقبولیت عمومی نیز ایجاد کنند.
🎙مدیر مجموعه فرهنگی مذهبی یاوران امام زمان عجل الله{ سید علیرضا حسینی}
✅ نشر این مطلب #صدقه_جاریه هست.
#ادامه_دارد....
🍃🌟💐🍃🌟💐🍃🌟💐🍃🌟
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_چهل_و_هفتم
💠 از چشمانشان به پای حال خرابم خنده میبارید و تنها حضور حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) دست دلم را گرفته بود تا از وحشت اینهمه نامحرمِ تشنه به خونم جان ندهم که در حلقه تنگ محاصرهشان سرم پایین بود و بیصدا گریه میکردم.
ایکاش به مبادلهام راضی شده بودند و هوس تحویلم به ابوجعده بیتابشان کرده بود که همان لحظه با کسی تماس گرفتند و مژده به دام افتادنم را دادند.
💠 احساس میکردم از زمین به سمت آسمان آتش میپاشد که رگبار گلوله لحظهای قطع نمیشد و ترس رسیدن نیروهای #مقاومت به جانشان افتاده بود که پشت موبایل به کسی اصرار میکردند :«ما میخوایم بریم سمت بیمارستان، زودتر بیا تحویلش بگیر!»
صدایش را نمیشنیدم اما حدس میزدم چه کسی پشت این تماس برای به چنگ آوردنم نرخ تعیین میکند و به چند دقیقه نکشید که خودش را رساند.
💠 پیکرم را در زمین فشار میدادم بلکه این سنگها پناهم دهند و پناهی نبود که دوباره شانهام را با تمام قدرت کشید و تن بیتوانم را با یک تکان از جا کَند.
با فشار دستش شانهام را هل میداد تا جلو بیفتم، میدیدم دهانشان از بریدن سرم آب افتاده و باید ابتدا زبانم را به صلّابه میکشیدند که عجالتاً خنجرهایشان غلاف بود.
💠 پاشنه درِ پشت بام مقداری از سطح زمین بالاتر بود و طوری هلم میدادند که چشمم ندید، پایم به لبه پاشنه پیچید و با تمام قامتم روی سنگ راهپله زمین خوردم.
احساس کردم تمام استخوانهایم در هم شکست و دیگر ذکری جز نام #حضرت_زینب (علیهاالسلام) به لبهایم نمیآمد که حضرت را با نفسهایم صدا میزدم و میدیدم خون دهانم روی زمین خط انداخته است.
💠 دلم میخواست خودم از جا بلند شوم و امانم نمیدادند که از پشت پیراهنم را کشیدند و بلندم کردند. شانهام را #وحشیانه فشار میدادند تا زودتر پایین روم، برای دیدن هر پله به چشمانم التماس میکردم و باز پایم برای رفتن به حجله ابوجعده پیش نمیرفت که از پیچ پله دیدم روی مبل کنار اتاق نشسته و با موبایلش با کسی حرف میزند.
مسیر حمله به سمت #حرم را بررسی میکردند و تا نگاهش به من افتاد، چشمانش مثل دو چاه از آتش شعله کشید و از جا بلند شد.
💠 کریهتر از آن شب نگاهم میکرد و به گمانم در همین یک سال بهقدری #خون خورده بود که صورتش از پشت همان ریش و سبیل خاکستری مثل سگ شده بود.
تماسش را قطع کرد و انگار برای جویدن حنجرهام آماده میشد که دندانهایش را به هم میسایید و با نعرهای سرم خراب شد :«پس از #وهابیهای افغانستانی؟!»
💠 جریان خون به زحمت خودش را در رگهایم میکشاند، قلبم از تپش ایستاده و نفسم بیصدا در سینه مانده بود و او طوری عربده کشید که روح از بدنم رفت :«یا حرف میزنی یا همینجا ریز ریزت میکنم!»
و همان #تهدیدش برای کشتن دل من کافی بود که چاقوی کوچکی را از جیب شلوارش بیرون کشید، هنوز چند پله مانده بود تا به قتلگاهم برسم و او از همانجا با تیزی زبان جهنمیاش جانم را گرفت :«آخرین جایی که میبرّم زبونته! کاری باهات میکنم به حرف بیای!»
💠 قلبم از وحشت به خودش میپیچید و آنها از پشت هلم میدادند تا زودتر حرکت کنم که شلیک #گلوله پرده گوشم را پاره کرد و پیشانی ابوجعده را از هم شکافت.
از شدت وحشت رمقی به قدمهایم نمانده و با همان ضربی که به کتفم خورده بود، از پله آخر روی زمین افتادم. حس میکردم زمین زیر تنم میلرزد و انگار عدهای میدویدند که کسی روی کمرم خیمه زد و زیر پیکرش پنهانم کرد.
💠 رگبار گلوله خانه را پُر کرده و دست و بازویی تلاش میکرد سر و صورتم را بپوشاند، تکانهای قفسه سینهاش را روی شانهام حس میکردم و میشنیدم با هر تکان زیر لب ناله میزند :«#یا_حسین!» که دلم از سوز صدای مظلومش آتش گرفت.
گرمای بدنش روی کمرم هر لحظه بیشتر میشد، پیراهنم از پشت خیس و داغ شده و دیگر نالهای هم نمیزد که فقط خسخس نفسهایش را پشت گوشم میشنیدم.
💠 بین برزخی از #مرگ و زندگی، از هیاهوی اطرافم جز داد و بیدادی مبهم و تیراندازی بیوقفه، چیزی نمیفهمیدم که گلوله باران تمام شد.
صورتم در فرش اتاق فرو رفته بود، چیزی نمیدیدم و تنها بوی #خون و باروت مشامم را میسوزاند که زمزمه مصطفی در گوشم نشست و با یک تکان، کمرم سبک شد.
💠 گردنم از شدت درد به سختی تکان میخورد، بهزحمت سرم را چرخاندم و پیکر پارهپارهاش دلم را زیر و رو کرد. ابوالفضل روی دستان مصطفی از نفس افتاده بود، از تمام بدنش خون میچکید و پاهایش را روی زمین از شدت درد تکان میداد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_چهل_و_هشتم
💠 تازه میفهمیدم پیکر برادرم سپر من بوده که پیراهن سپیدم همه از خونش رنگ گُل شده بود، کمر و گردنش از جای گلوله از هم پاشیده و با آخرین نوری که به نگاهش مانده بود، دنبال من میگشت.
اسلحه مصطفی کنارش مانده و نفسش هنوز برای #ناموسش میتپید که با نگاه نگرانش روی بدنم میگشت مبادا زخمی خورده باشم.
💠 گوشه پیشانیاش شکسته و کنار صورت و گونهاش پُر از #خون شده بود. ابوالفضل از آتش اینهمه زخم در آغوشش پَرپَر میزد و او تنها با قطرات اشک، گونههای روشن و خونیاش را میبوسید.
دیگر خونی به رگهای برادرم نمانده بود که چشمانش خمار خیال #شهادت سنگین میشد و دوباره پلکهایش را میگشود تا صورتم را ببیند و با همان چشمها مثل همیشه به رویم میخندید.
💠 اعجاز نجاتم مستش کرده بود که با لبخندی شیرین پیش چشمانم دلبری میکرد، صورتش به سپیدی ماه میزد و لبهای خشکش برای حرفی میلرزید و آخر نشد که پیش چشمانم مثل ساقه گلی شکست و سرش روی شانه رها شد.
انگار عمر چراغ چشمانم به جان برادرم بسته بود که شیشه اشکم شکست و ضجه میزدم فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
💠 شانههای مصطفی از گریه میلرزید و داغ دل من با گریه خنک نمیشد که با هر دو دستم پیراهن #خونی ابوالفضل را گرفته بودم و تشنه چشمانش، صورتش را میبوسیدم و هر چه میبوسیدم عطشم بیشتر میشد که لبهایم روی صورتش ماند و نفسم از گریه رفت.
مصطفی تقلّا میکرد دستانم را از ابوالفضل جدا کند و من دل رها کردن برادرم را نداشتم که هر چه بیشتر شانهام را میکشید، بیشتر در آغوش ابوالفضل فرو میرفتم.
💠 جسد ابوجعده و بقیه دور اتاق افتاده و چند نفر از رزمندگان مقابل در صف کشیده بودند تا زودتر از خانه خارجمان کنند.
مصطفی سر ابوالفضل را روی زمین گذاشت، با هر دو دست بازویم را گرفته و با گریه تمنا میکرد تا آخر از پیکر برادرم دل کندم و بهخدا قلبم روی سینهاش جا ماند که دیگر در سینهام تپشی حس نمیکردم.
💠 در حفاظ نیروهای #مقاومت مردمی از خانه خارج شدیم و تازه دیدم کنار کوچه جسم بیجان مادر مصطفی را میان پتویی پیچیدهاند.
نمیدانم مصطفی با چه دلی اینهمه غم را تحمل میکرد که خودش سر پتو را گرفت، رزمنده دیگری پایین پتو را بلند کرد و #غریبانه به راه افتادیم.
💠 دو نفر از رزمندگان بدن ابوالفضل را روی برانکاردی قرار داده و دنبال ما برادرم را میکشیدند. جسد چند #تکفیری در کوچه افتاده و هنوز صدای تیراندازی از خیابانهای اطراف شنیده میشد.
یک دست مصطفی به پتوی #خونی مادرش چسبیده و با دست دیگرش دست لرزانم را گرفته بود که به قدمهایم رمقی نمانده و او مرا دنبال خودش میکشید.
💠 سرخی غروب همه جا را گرفته و شاید از مظلومیت خون شهدای #زینبیه در و دیوار کوچهها رنگ خون شده بود که در انتهای کوچه مهتاب #حرم پیدا شد و چلچراغ اشکمان را در هم شکست.
تا رسیدن به آغوش #حضرت_زینب (علیهاالسلام) هزار بار جان کندیم و با آخرین نفسمان تقریباً میدویدیم تا پیش از رسیدن تکفیریها در حرم پنهان شویم. گوشه و کنار صحن عدهای پناه آورده و اینجا دیگر آخرین پناهگاه مردم زینبیه از هجوم تکفیریها بود.
💠 گوشه صحن زیر یکی از کنگرهها کِز کرده بودم، پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی کنارمان بود و مصطفی نه فقط چشمانش که تمام قامتش از اینهمه مصیبت در هم شکسته بود.
در تاریک و روشن آسمان مغرب صورتش از ستارههای اشک میدرخشید و حس میکردم هنوز روی پیراهن خونیام دنبال زخمی میگردد که گلویم از گریه گرفت و ناله زدم :«من سالمم، اینا همه خون ابوالفضله!»
💠 نگاهش تا پیکر ابوالفضل رفت و مثل اینکه آن لحظات دوباره پیش چشمانش جان گرفته باشد، شرمنده زمزمه کرد :«پشت در که رسیدیم، بچهها آماده حمله بودن. من و ابوالفضل نگران تو بودیم، قرار شد ما تو رو بکشیم بیرون و بقیه برن سراغ اونا.»
و همینجا در برابر #عشق ابوالفضل به من کم آورده بود که مقابل چشمانم از خجالت به گریه افتاد :«وقتی با اولین شلیک افتادی رو زمین، من و ابوالفضل با هم اومدیم سمتت، ولی اون زودتر تونست خودش رو بندازه روت.»
💠 من تکانهای قفسه سینه و فرو رفتن هر گلوله به تنش را حس کرده بودم که از داغ دلتنگیاش جگرم آتش گرفت و او همچنان نجوا میکرد :«قبل از اینکه بیایم تو خونه، وسط کوچه مامانم رو دیدم.»
چشمانش از گریه رنگ #خون شده بود و اینهمه غم در دلش جا نمیشد که از کنارم بلند شد، قدمی به سمت پیکر ابوالفضل و مادرش رفت و تاب دیدن آنها را هم نداشت که آشفته دور خودش میچرخید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
واتساپ
جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان
https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo
ایتا
@shahidmostafamousavi
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_چهل_و_نهم
💠 سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم، به ابوالفضل نگاه میکردم و مصطفی جان کندنم را حس میکرد که به سمتم برگشت و مقابلم زانو زد.
جای لگدشان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانهام خونی بود، این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخمها برایش کهنه نمیشد که دوباره چشمانش آتش گرفت.
💠 هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود، این چند ساعت محرم شدنمان پرده شرمش را پاره نکرده و این زخمها کار خودش را کرده بود که بیشتر نزدیکم شد، سرم را کمی جلوتر کشید و صورتم را روی شانهاش نشاند.
خودم نمیدانستم اما انگار دلم همین را میخواست که پیراهن صبوریام را گشودم و با گریه جراحت جانم را نشانش دادم :«مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده! دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش! فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!»
💠 صورتم را در شانهاش فرو میکردم تا صدایم کمتر به کسی برسد، سرشانه پیراهنش از اشکهایم به تنش چسبیده و او عاشقانه به سرم دست میکشید تا آرامم کند که دوباره رگبار گلوله در آسمان #زینبیه پیچید.
رزمندگانِ اندکی در حرم مانده و درهای حرم را از داخل بسته بودند که اگر از سدّ این درها عبور میکردند، حرمت #حرم و خون ما با هم شکسته میشد.
💠 میتوانستم تصور کنم #تکفیریهایی که حرم را با مدافعانش محاصره کردهاند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند و فقط از خدا میخواستم #شهادت من پیش از مصطفی باشد تا سر بریدهاش را نبینم.
تا سحر گوشم به لالایی گلولهها بود، چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بیدریغ میبارید و مصطفی با #مدافعان و اندک اسلحهای که برایشان مانده بود، دور حرم میچرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از #نماز صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست.
💠 نگاهش دریای نگرانی بود، نمیدانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده بود که خودم پیشقدم شدم :«من نمیترسم مصطفی!»
از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لبهایش را ربود و پای #ناموسش در میان بود که نفسش گرفت :«اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟»
💠 از هول #اسارت دیروزم دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد و صدای شکستن دلش بلند شد :«تو نمیدونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمیدونستیم تا وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!»
هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانهشان درد میکرد، هنوز وحشت #شهادت بیرحمانه مادرش به دلم مانده و ترس آن لحظات در تمام تنم میدوید، ولی میخواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش بردارم که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم :«یادته #داریا منو سپردی دست #حضرت_سکینه (علیهاالسلام)؟ اینجا هم منو بسپر به #حضرت_زینب (علیهاالسلام)!»
💠 محو تماشای چشمانم ساکت شده بود، از بغض کلماتم طعم اشکم را میچشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را شاهد عشقم گرفتم :«اگه قراره بلایی سر حرم و این مردم بیاد، جون من دیگه چه ارزشی داره؟»
و نفهمیدم با همین حرفم با قلبش چه میکنم که شیشه چشمش ترک خورد و عطر عشقش در نگاهم پیچید :«این #حرم و جون این مردم و جون تو همه برام عزیزه! برا همین مطمئن باش تا من زنده باشم نه دستشون به حرم میرسه، نه به این مردم نه به تو!»
💠 در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش میدرخشید و با همین دستان خالی عزم #مقاومت کرده بود که از نگاهم دل کَند و بلند شد، پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درددل کرد و باقی دردهای دلش تنها برای #حضرت_زینب (علیهاالسلام) بود که رو به حرم ایستاد.
لبهایش آهسته تکان میخورد و به گمانم با همین نجوای #عاشقانه عشقش را به #حضرت_زینب (علیهاالسلام) میسپرد که تنها یک لحظه به سمتم چرخید و میترسید چشمانم پابندش کند که از نگاهم گذشت و به سمت در حرم به راه افتاد.
💠 در برابر نگاهم میرفت و دامن #عشقش به پای صبوریام میپیچید که از جا بلند شدم. لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم که از همانجا دست به دامن محبت #حضرت_زینب (علیهاالسلام) شدم.
میدانستم رفتن #امام_حسین (علیهالسلام) را به چشم دیده و با هقهق گریه به همان لحظه قسمش میدادم این حرم و مردم و مصطفی را نجات دهد که پشت #حرم همهمه شد.
💠 مردم مقابل در جمع شده بودند، رزمندگان میخواستند در را باز کنند و باور نمیکردم تسلیم تکفیریها شده باشند که طنین #لبیک_یا_زینب در صحن حرم پیچید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
ایتا
🌎 @shahidmostafamousavi
سروش
https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
splus.ir/900404shahidmostafamousavi
روبیکا
https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV
✔️ #زندگیمهدویدرسایهیدعایعهد🌿
◀️ #قسمت 4⃣
🌸 👈 1 _ اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ؛ ای پروردگار نور بزرگ. 🌸
💠معمولاً زمانی که میخواهند کاری عمرانی را شروع کنند، از شخصیتی دعوت میکنند که کلنگ بزند و افتتاح کند.
💠ما اگر بناست کاری را به نام شخصیتی شروع کنیم، چه بهتر که به نام خدا باشد؛ خدایی که خالق همه چیزاست و نامهای زیبایی دارد.
( (وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی) ) این آیه سه بار در قرآن تکرار شده که بیان میکند. بهترین اسمها برای خداوند است. در میان اسماء حسنی، کلمه «الله» دربردارنده ی جمیع صفات کمال است؛ یعنی همه چیز در اوست؛ مثل شیر مادر که همه ویتامینهای مورد نیاز نوزاد مثل قند و چربی و آب و فسفر در آن یافت میشود و یک غذای کامل است. در نامهای خدا کلمه ی «الله» کامل ترین اسم خداست؛ یعنی همه معانی و کمالات در آن هست.
💠بعد از نام «الله» اسم «رب» آمده است. کلمه «رب» به معنای مالک و پرورش دهنده است؛ یعنی «الله» هم صاحب است و هم پرورش دهنده. وتکرار این وصف در این دعا نشان اهمیت این کلمه است. در قرآن هم نام «رب» زیاد ذکر شده است که حدود نود بار است. بیشترین نامی که در قرآن آمده «الله» و سپس «رَب» است.
💠این نوع تکرارها با بلاغت، منافات ندارد؛ چون موقعیت هایش متفاوت است.ضمن آنکه برای تذکر، تفصیل و تنوع، تکرار لازم است و شیوه ای مناسب برای توجه و تربیت است.
💠اما در ابتدای این دعا، تکرار کلمه رب بی حکمت نیست؛ به ویژه در پنج فراز، این اسم الهی آمده است؛ زیرا ذکر کلمه «رب» و تکرار آن در دعا، درخواستها را با اجابت مقرون میکند.
💠در سوره انبیاء، آیه ۸۹ میخوانیم:
"وَ زَکرِیَّا إِذْ نادی رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ؛ و زکریّا [را یاد کن] آن گاه که پروردگارش را ندا داد که: پروردگارا! مرا تنها مگذار و [فرزندی به عنوان وارث به من عطا فرما و البتّه که] تو خود، بهترین وارثان هستی."
💠تکرار «رب» در آغاز دعاهای حضرت ابراهیم علیه السلام، نیز مهم و قابل توجه است و نشانه تأثیر آن در استجابت دعا یا یکی از آداب آن است.
💠در سوره ابراهیم، آیه ۴۱ و ۴۰ میخوانیم:
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ * رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ؛پروردگارا! مرا برپادارنده نماز قرار ده و از نسل و ذریّهام نیز. پروردگارا! دعای مرا [نماز و عبادتم را] بپذیر. پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مومنان را در روز قیامت ببخش.
در دعاها، اصرار و تکرار، عجین با کلمه «رب» است؛ مثلا در دعای مجیر حدود هفتاد بار میخوانیم: «أجرنا من النار یا رب؛ پروردگارا! ما را از آتش جهنّم نجات بده». همچنین دعای جوشن کبیر که صد بند دارد، در پایان هر بند آن میگوییم: «خلصنا من النار یا رب».
💠[اما تکرار کلمه «رب» در این دعا شاید بهترین اسم ومناسب ترین نام برای رجعت باشد؛ یعنی خداوند، مالک وپرورش دهنده است و قدرت دوباره زنده کردن را دارد].
✍استاد_قرائتی
📚زندگی مهدوی در سایه ی دعای عهد
#ادامه_دارد...
🍃💐 همانا برترین کارها
کار برای امام زمان است💐🍃
❣﷽❣
⚫️ #دانستنیهای_آخرالزمان
#آخرالزمان
⭕️ نفرت عمومی در میان خلق
🔹 وجود مشکلات فراوان در آخرالزمان، باعث میشود مردم اوضاع خوبی نداشته باشند. اطمینان و آرامش خاطر در بین مردم کم میشود و برخوردهای مردم، خالی از مهر و محبت است. در میان خویشاوندان و همسایگان و همچنین امور اداری و دولتی، در معاملات و در کوچه و خیابان و بازار، مردم با صحنه های آزار دهنده مواجه میشوند.
🔸 از امام حسن مجتبی نقل است که فرمودند: «وضعیت مردم قبل از ظهور به گونه ای میشود که اغلب مردم از یکدیگر بیزاری میجویند. بعضی، بعضی دیگر را لعن میکنند و دشنام میدهند و برخی در صورت برخی دیگر آب دهان میاندازند و حتی برخی شهادت به کفر بعضی دیگر می دهند.»
🔺 شخصی پرسید: چه خیری در این هست؟ امام فرمودند: «همه خیر در این است؛ در این زمان است که قائم ما بر میخیزد و تمام این نفرت را از میان می برد.»
📚 بحارالانوار، جلد ۵٢، ص ٢١١
#آخرالزمان ٢٢
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
🍃🌸گروه منتظران نور
❣﷽❣
☑ #ضرورت_طرح_مباحث_مهدویت☑️
#قسمت_نهم
📚 امام شناسی برای ردّ مدعیان دروغین مهدویت و خطر فرقه های انحرافی
✅ شاید شما نیز زیور آلات بدلی دیده باشید این زیور آلات به ظاهر بسیار شبیه نمونه ی اصلی هستند ولی در واقع نمونه مشابه و بدل اصل خود هستند، به طور کلی هر چیز با ارزشی دارای نمونه های تقلبی و مشابه است، مهدویت نیز به عنوان یک طرح جهانی برای آینده ی بشر و عدالت فراگیر، از این قاعده مستثنی نیست، یکی از موارد مهمی که کسب معارف مهدویت را ضروری میکند وجود مدعیان کاذب و شیّادانی است که بخاطر توهمات پوچ خود ،جنون شخصیتی ،تکبر و یا طرح و برنامه ی دشمنان اسلام برای تخریب مهدویت، خود را مهدی امت یا مدعی ارتباط با حضرت ، معرفی میکنند
🔍 در چنین شرایطی افرادی میتوانند از دام این مدعیان دروغین محفوظ بمانند و فریب آنها را نخورند که با خصوصیات و ویژگی های حضرت مهدی (ارواحنافداه) که در قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) بیان شده آشنایی کامل داشته باشند تا قادر به تشخیص خالص از ناخالص باشند، تنها زمانی میتوان جنس تقلبٌی را از اصلی شناخت که به نشانه ها و ملاک های جنس اصلی آگاهی داشته باشیم
🔑ذکرتعجیل فرج رمزنجات بشراست
🔑ما برآنیم که این ذکـر جهانی بشود
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤
#ادامه_دارد....
لینک زیر را در صورت تمایل لمس کنید
🇮🇷گروه منتظران نور 🇮🇷
۳۳
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍ بخش اول
محبت شهید به همکاران
مهرداد پاکار :
در دانشگاه امامحسین(علیهالسلام)، فرماندهی گروهان شهید عباس دانشگر از گردان شهید چمران را بر عهده داشتم. یک روز دانشجویی پیشم آمد و گفت: «قبل از ورود به دانشگاه با شهید عباس دانشگر آشنا شدم. برای ثبتنام رفتم گزینش سپاه. توی روند کار گزینشی به مشکلی برخورد کردم و از ورود به سپاه ناامید شدم. یه شب شهید عباس دانشگر رو واسطه قرار دادم. قسمش دادم کمکم کند. چند روزی طول نکشید که از سپاه تماس گرفتند و گفتند میتوانم مراحل گزینش را طی کنم.
امروز افتخار میکنم در گروهانی خدمت میکنم که به نام شهید عباس دانشگر است؛ در کنار فرماندهی که روزی رفیق صمیمی شهید عباس دانشگر بوده است. برخی از اعمال مستحبی خودم را بهعنوان نایبالشهید از طرف عباس انجام میدهم...
📗
#ادامه_دارد ...
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
❣﷽❣
🌟✨🌟✨🌟✨
#ستاره_طارق_چیست؟
#ستاره_آخرالزمان 3⃣
امام باقر(ع) فرمود:
«پیش از قیام قائم (ع) مردم به وسیله آتشی که در آسمان آشکار می شود و سرخی ای که آن را فرا می گیرد، از گناهانشان بازداشته می شوند.»11
بررسی روایات نشان می دهد که طلوع ستاره ای سرخ رنگ و سقوط شهاب سنگ یا ستاره دنباله دار که موجب خسوف در زمین نیز می گردد، از علایمی است که به نزدیکی ظهور دلالت دارد. احتمال دارد این دو یکی باشند یا دو موضوع جدا از هم که سعی داریم با توجّه به یافته های علمی دانشمندان و سایت های علمی به آن بپردازیم.
برخورد شهاب سنگی بزرگ با زمین در روایات آخرالزّمان ادیان دیگر هم آمده و این فرضیه به حدّی قوی است که بر اساس آن، فیلم های متعدّدی هم ساخته اند و آن را نشانه پایان حیات کنونی بر روی زمین و شروع عصری جدید می دانند و زمان آن را سال 2012م. اعلام کرده اند.
در روایات اسلامی و قرآن کریم نیز به صراحت از آخرالزّمان و برخورد ستارگان با یکدیگر و تیره شدن خورشید و به هم خوردن نظم سیّارات و زلزله های شدید و آتشفشان به عنوان دلایلی برای نزدیکی قیامت یاد شده است، امّا بر اساس روایات در هنگام ظهور و قبل ازآن نیز از برخورد دنباله داری به زمین یاد شده که موجب کشته شدن عدّه زیادی می گردد ولی پایان جهان نیست و ضمن اینکه تاریخی برای آن تعیین نشده است.
در قرآن کریم سوره ای به نام طارق وجود دارد که به همین دلیل نام مقاله را از نام این سوره گرفته ایم. در این سوره به طارق قسم یاد شده و آن را ستاره ثاقب لقب داده اند. در تفسیر این سوره آمده است که: طارق همان ستاره دنباله داری است که در آخرالزّمان به زمین نزدیک می شود و با زمین برخورد می کند. منظور از طارق، رونده در شب یا کوبنده شب است، که در قرآن کریم به آن قسم یاد شده و ستاره درخشانی است که نور آن بسیار با نفوذ و زیباست. ثاقب به معنای فرو رونده و نفوذ کننده است. ظهور این ستاره دلیلی بر نزدیکی آخرالزّمان بوده و در انتهای سوره نیز به کافران هشدار داده شده است. این سوره، یکی از معجزات علمی قرآن است. قرن ها طول کشید تا اینکه دانشمندان دریابند اوّلین نشانه های حیات بر روی زمین با سقوط شهاب سنگ ها ظاهر شده و دانشمندان معتقدند شهاب هایی که از فضا می آیند با خود، آب، دی اکسید کربن، منواکسید کربن، واحدهای آمونیاک و گازهای یونیزه را وارد جوّ زمین می کنند و در اثر تغییرات جوّی بارندگی آغاز می گردد و زمین رویش آغاز می کند و این موضوع به وضوح درآیات 5ـ7 درباره خلقت انسان و در آیات 11ـ12 به پیدایش حیات در روی زمین و بارش باران از آسمان و شکافته شدن زمین و رویش گیاهان اشاره می کند. در حالی که تا چند دهه قبل دانشمندان از این راز بی اطّلاع بودند. در آخرین آیه این سوره به نزدیکی عذاب کافران و بی اثر بودن کید آنان در مقابل آیات و نشانه های خداوند و مهلتی که به کافران داده شده، تأکید می کند.
___________
#ادامه_دارد...
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤
🇮🇷گروه منتظران نور 👉 بپیوندید 🇮🇷
🍃🌟💐🍃🌟💐🍃🌟💐🍃
✨ با حمایت از #ولایت_فقیه و #زمینه_سازی_ظهور، این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام وصل میشود، ان شاء الله . ✨
#متن 4⃣1⃣
❇️ #چگونه_زمینه_ساز_ظهور_باشیم⁉️
💠 قسمت اول
⚜ برای بهتر متوجه شدن ِبحث چگونه زمینه ساز ظهور باشیم، با مثالی شروع میکنم👇
☄ در زمان اوج بیماری کرونا، تمام جهان منتظر ساخته شدن واکسن این ویروس بودند. حال چه کشوری توانست افتخار کند که دارای این واکسن شده است؟ کشوری که خودش به نتیجه و دیدگاهی رسید که درمان این ویروس چنین واکسنی میباشد.
💥 حال بعضی از افراد سوال میکنند که باید چه اتفاقی در جامعه بیفتد تا امام زمان عجل الله تعالی فرجه ظهور کنند ❓
👈 پاسخ این است که جامعه و انديشمندانِ ما باید خودشان به این فهم و جایگاه برسند که زمینه سازی ظهور امام زمان عجل الله چگونه است.
👌آن زمان است که افتخار دارد و خداوند به ما افتخار میکند و جای ارزش گذاری دارد.
❌ اگر امام زمان عجل الله 1200سال پشت پرده غیبت به خاطر اعمال ما مانده اند، هر زمان طریق زمینه سازی ظهورش را به یک نفر یا یک گروه یا کشوری اعلان می کردند، دیگر این ارزش و جایگاهی نداشت.
💢 برای چه چیزی مردمان زمان ظهور جایگاه ویژه ای نزد خداوند دارند❓
✅ یکی از مهمترین دلایلش این است که این ها به فهم و سطح عقلیِ
#جایگاه_زمینه_سازی_ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه رسیده اند.
✴️ از آنجایی که امام عصر عجل الله امام منصور است، یعنی باید حتما قیامش به پیروزی برسد، لذا تا فهم جامعه ( جایگاه عقلی) به این سطح نرسد خداوند آخرین ذخیره ی خود را نمیفرستد یعنی باید اول به فهم آن برسیم و در جامعه پیاده کنیم، بعد خداوند حجت خود را میفرستد.
و این یک راه دارد 👈 امام صادق عليه السلام میفرمایند:
لَيسَ العِلمُ بِکثرة التَّعَلُّمِ و انَّما هُوَ نورٌ يَقَذفه الله في قَلبِ مَن يَشاء ُ
✨ علم با تعلیم و تعلم فراوان حاصل نمیشود، بلکه نوری است که خداوند بر قلب آنکه اراده کند می تاباند.
✳️ نتیجه گیری : پس بهترین ، والاترین و مهم ترین چیز که شما را به آن علم الهی می رساند، #تقوا و کسب #اسماء است.
🎙مدیر مجموعه فرهنگی مذهبی یاوران امام زمان عجل الله{ #سیدعلیرضاحسینی}
✅ نشر این مطلب #صدقه_جاریه هست.
#ادامه_دارد...
🍃🌟💐🍃🌟💐🍃🌟💐🍃