eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
9⃣8⃣ 🌷 🌷....فرزند اول من در همان خانه به دنیا آمد. او دختری بود که به همراه خودش خیر و برکت را به خانه ما آورد. دو سال بعد همسرم باردار شد. 🌷این بار دقت نظر همسرم و خودم بیشتر شده بود. همسرم همیشه سعی مى كرد با وضو باشد. به خواندن قرآن و زیارت عاشورا مداومت داشت. من هم سعی مى كردم در کارهای خانه او را کمک کنم. 🌷بارداری همسرم ادامه داشت تا اینکه ماه رمضان از راه رسید. در احادیث آمده که مقدرات انسان در شبهای قدر تعیین مى شود. من هم در آن شبها دست به سوی آسمان بلند مى كردم؛ با سوز درونی برای همسر و فرزندی که در راه داشتم دعا مى كردم. نیمه هاى شب بیست و یکم ماه رمضان بود. حال همسرم هر لحظه بدتر مى شد!!! 🌷خیلی نگران بودم. با کمک همسایه ها قابله خبر کردیم. کمی سحری خوردم. در حیاط خانه با ناراحتی قدم مى زدم. یکدفعه صدایی بلند شد؛ که آرامش را برای من به همراه داشت. صدایی آشنا و همیشگی. الله اکبر الله اكبر.... 🌷صدای الله اکبر اذان با صدایی دیگر درآمیخت! همزمان با اذان صبح، صدای گریه نوزاد بلند شد. لبخند شادی بر لبانم نقش بست. یکی از خانمها بیرون آمد و گفت: مژده، پسر است! عجب تقارن زیبایی. اذان صبح و تولد فرزند. عجیب اینکه فرزندم در همان حسینیه به دنیا آمد. 🌷این پسر فرزند اذان (سيد مجتبى) بود. در بهترین ساعات و بهترین ماه و در بهترین مکان قدم به این دنیا نهاد؛ در حسینیه اى که جز ذکر خدا در آن گفته نمى شد. 🌷سید مجتبی موقع اذان صبح به دنیا آمد؛ موقع اذان مغرب به شهادت رسید و موقع اذان ظهر به خاک سپرده شد. راوى: سید رمضان علمدار پدر 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
aviny-22_1397-3-18-0-18.mp3
329.9K
🎶 بشنـــــوید همہ‌ی شب‌های جبهه شب قـدر است . . . ❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✡مرگ بر اسرائیل✊ وعده ما امروز در راهپیمایی #روز_قدس 💟 #همه_می_آییم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پيامبر اسلام (ص) فرمودند : 💐به درستى ڪه يهود خیانتڪار ترين مردم نسبت به مسلمانان است. 📚ميزان الحڪمه، ح 14962 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#امام_خامنہ‌ای: ان‌شااللہ . . . ببینید و ببینیم ، ڪہ بہ زودی در قدس نمازجماعت خواهـید خواند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تل آویو است تهران نه شعری که با تحسینهای مکرر رهبر انقلاب روبرو شد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهید آوینی گفت: «در عالم رازی هست، ڪه جز به بهای خون، فاش نمی‌شود»، و دریافتم سِـرّ ماندگاریِ همین تصویرت را، و گمانم رازِ حیاتبخشـیِ خون شهیدان به عالم خاڪـی نیز همین باشد... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پراسٺ ازحرف هاےناگفتہ.. پراسٺ ازمناجات هاے عاشقانہ.. .. پراسٺ ازپاهاےجامانده.. سرهاےپریده.. پر اسٺ ازغیرٺ...مردانگے به یادشهیدوالامقام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یا صاحب الزمان دلِ عُشــاق شمــا بــس نگـرانست بیا این جهان بی گل رویت چو خزانست بیا خون هر کشته ی مظلوم تو را میخواند «آخـرین جمعه ی مـاه رمضانست» بیا #وحید_کتابی @ShahidNazarzadeh
📸تولیت آستان قدس رضوی در جمع مردم تبریز در راهپیمایی روز جهانی قدس @ShahidNazarzadeh
💠سخنرانی تولیت آستان قدس رضوی در جمع باشکوه و حماسی مردم در مصلی امام خمینی (ره) تبریز @ShahidNazarzadeh
1_9802164.mp3
4.81M
💔 با امام زمان (عج) 🎙صوت فارسی_ترکی 🔹👌👌 💔 💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
8⃣5⃣به یاد #شهید_سید_مجتبی_علمدار🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
0⃣9⃣ 🌷 🌹 🌷☘🌷☘ (٢ / ١) 🌷 یکی از دختران مسیحی خاطره‌ای در رابطه با شهید علمدار نقل می‌ کند که نشان دهنده تأثيرگذارى این شهید حتی پس از شهادتش است. شهید سید مجتبی علمدار که از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود؛ چندین سال پس از جنگ و در سال ١٣٧٥ بر اثر جراحت ‌های شیمیایی به یاران شهیدش پیوست. 🌷خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم، اما مشکل پدر و مادرم بودند. به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی می‌ رویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است می‌ رویم؛ اما باز مخالفت کردند. 🌷دو روز قهر کردم؛ لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم. ٢٨ اسفند ساعت ٣ نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم: خوب است دعای توسل بخوانم. کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم؛ خواندن. هر چه بیشتر در دعا غرق می‌ شدم؛ احساس می‌ کردم حالم بهتر می‌ شود؛ نمی‌ دانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد.... 🌷در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستاده‌ام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: ، بیا بیا. بعد ادامه داد: می‌ خواهم چیزی نشانت بدهم. با تعجب گفتم: آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است. ولی هرچه می‌ گفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب می‌ کرد. 🌷راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطه‌ ای از زمین چاله‌ای بود؛ اشاره کرد به آنجا و گفت: داخل شو. گفتم: این چاله کوچک است گفت: دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم. آن پایین جای عجیبی بود! یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند و سفيدش، نور آبی رنگی پخش می‌ شد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. 🌷انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا قرار داشت به عکسها که نگاه کردم می‌ دیدم که انگار با من حرف می‌ زنند ولی من چیزی نمی‌ فهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.... 🌷آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: شهدا یک داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند؛ مانند شهید ، شهيد ، شهید ، شهید و.... همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد؛ پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند.... .... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠علامه حسن زاده آملی: سید مجتبی همچون کبوتری که یک بالش را زخمی کردند،با یک بال اینقدر بال بال زد تا مقامش از برخی از علمای هشتاد ساله ما بالاتر رفت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
Mahdi[a]9_1395-6-2-2-47.mp3
3.65M
نجوای زیبای 🌹 در فراق حضرت صاحب الزمان(عج) اللهم عجل لولیک الفرج یا مهدی 🌷 بیا آقا جان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهـادت حد و مرز ندارد جغرافیا سرش نمی شود شهید ۲۴ ساله لبنانی ڪہ می توانست شعار بدهد : " نہ غزہ نہ ایران جانم فدای لبنان " اما ... شهادت : سال ۱۳۶۴ فاو عملیات والفجر۸ #شهدا_را_یاد_ڪنید #با_ذڪر_صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
راز درخت کاج.. همیشه چند عدد کاج دروسایلش داشت پس ازشهادتش متوجه شدیم مزارش زیر یک درخت کاج است.... 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴 #گمنامی |👈تنها برای شهـــدا نیست می تونی زنده وسرباز حضرت زهرا (س) باشی ⚠️اما یه شرط داره ؛ |👈باید فقط برای خدا کار کنی نه ریـــــا... #تلنگر #یادی_از_شهداء 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 5⃣1⃣ اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید. 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذان گفتن #شهید_مصطفی_صدرزاده در گوش فرزندش آقا محمد علی #شهید_تاسوعا #سیدابراهیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مصاحبه-شهید صدرزاده.mp3
5.15M
🔊 مصاحبه بسیار شنیدنی با همسر همیشه سخت ترین لحظات برام لحظه رفتنشون بود... قسمت5⃣ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
👆👆👆👆 1⃣9⃣ 🌷 🌹 🌷☘🌷☘ (٢ / ٢) 🌷....حضرت آقا نگاهى به من انداختند و فرمودند: علمدار همانی است که پیش شما بود؛ همانی که شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی. 🌷به یک باره از خواب پریدم؛ خیلی آشفته بودم؛ نمی‌ دانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه می‌ خورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت: به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمی ‌شد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم.... 🌷اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبت‌ نام. موقع ثبت‌ نام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم: زهرا، من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین ١٣٧٨ بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجی ‌ها و مریم عازم جنوب شدیم. کسی نمی‌ دانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم. 🌷از بچه ‌ها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمی‌ دانست؛ وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مداحی خریدم در راه هر چه بیشتر نوارهای او را گوش می‌ دادم بیشتر متوجه می‌ شدم که آقا چه فرمودند.... 🌷در طى چند روزی که جنوب بودیم؛ فهمیدم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچه‌ ها نماز جماعت می‌ خواندند؛ من کناری می‌ نشستم؛ زانوهایم را بغل می‌ گرفتم و گریه می‌ کردم، گریه به حال خودم که با آنها زمین تا آسمان فرق داشتم. 🌷 خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم؛ احساس می‌ کردم خاک آنجا با من حرف می‌ زند. با مریم دعا می‌ خواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شده‌اند و زیارت عاشورا می‌ خوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. 🌷صبحِ روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه می‌ رویم چون قرار است امام خامنه‌ای به شلمچه بیایند و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم. 🌷بعد که از جنوب برگشتیم تمام شک هایم به یقین بدل گشت؛ آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد؛ وقتی شهادتین را می‌ گفتم؛ احساس می‌ کردم مثل مریم و دوستانش، من هم مسلمان شده‌ ام. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#وصیت_نامه اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چون اولین چیزی که در قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است. پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سر وقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع و خشوع در نماز را طلب کنیم. #شهید_سید_مجتبی_علمدار🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh