6⃣0⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠گذشت؛ گاهى خوش....
🔰در مدت ٩ ماه #اسارت در دست کوموله ها، چه شکنجه هایی را که تحمل نکردیم😖، #محمدرضاابراهیمی و بچه های گروه را وادار می کردند، پای برهنه توی برف ها☃ راه بروند، به جای #غذا علف☘ می دادند، شب ها 🌙هم که در طویله می خوابیدیم.
🔰حدود #هفت_ماه، آب به تن ما نخورده بود🚱، همان یک دست لباسی که از اول اسارت به ما داده بودند، تن ما بود، اندازه کف دست هر وعده به ما نان 🍪می دادند، روحیه قوی محمدرضا باعث می شد، بچه ها جلوی #کوموله ها کم نیاورند.
🔰یادم است هر چند وقت یک بار، مکان استقرارمان را عوض می کردند🔄، آخرین جا هم #طویله ای بود که گوسفندهای🐏🐐 آن را انداخته بودند بیرون و ما را جای آنها نشاندند😕، پنجره ها را گِل مالی کرده بودند، هیچ روشنایی وجود نداشت🌚، شب و روز باید #فانوس روشن می کردی
🔰يك روز با پیشنهاد #محمدرضا، بچه ها همه با هم صدای گوسفند درآوردیم😅! نگهبان آمد و گفت: «این سر و صداها چیه؟» محمدرضا گفت: «با انصاف! لااقل ما را آوردید اینجا، یک کم جویی، چیزی هم می ریختید توی این #آغول، مشغول باشیم.» بعد بچه ها زدند زیرخنده😂، روحیه بچه ها با این حرف تقویت شد.
راوى: آزاده سرافراز #رزمنده_حسین_علیزاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh