🌷شهید نظرزاده 🌷
پیشگویی #شهید_مجید_قربانخانی درباره نحوه شهادتش🌷 فرمانده یگان فاتحین تهران در خصوص آخرین شوخی و #پ
8⃣1⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠تکاور #حاج_مهدی_هداوند فرمانده یگان فاتحین تهران و فرمانده شهید مجید قربانخانی در مراسم یادبود و سالگرد این شهید گفت:
🔰دو سال قبل شرایط به گونهای بود که میتوانستیم نیرو به #سوریه اعزام کنیم. ولی در سال گذشته(سال 94) این امکان وجود نداشت❌. چند ماه قبل از #شهادت_مجید، افرادی که میخواستند به سوریه اعزام شوند به درب منزلم 🚪میآمدند حتی شب🌘 هم میماندند تا آنها را برای اعزام #معرفی_کنم.
🔰مجید #شوخ طبع بود به همین جهت در نخستین جلسه آشنایی نظرم را جلب کرد👌. در میان صحبتهایم با نیروها چند بار شوخی کرد که خیلی #جدی گفتم «اگر شوخی کردن را ادامه بدهی، بیرونت میکنم😐».
🔰 مجید در آن روز به پهلوی شکسته #حضرت_فاطمه (س) قسمم داد😔 تا او را اعزام کنم، من را در آغوش گرفت و گفت «با من دعوا کن. کتکم بزن ولی #بیرونم_نکن. تو را به حضرت فاطمه (س) قسم میدهم تا من را #اعزام کنی.»
🔰گفتم آنجا جنگ است شوخی که نیست🚫، اما باز هم #باشوخی سعی کرد تا نظرم را جلب کند. با تایید انجام شده✅ و اصرارهایش راضی به #اعزامش شدم.
🔰این قسم مجید در #لحظه_شهادت حالم را بد کرد چون 4 تیر به #پهلویش اصابت کرده بود.
#شهید_جاویدالاثر_مجید_قربانخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
﴾﷽﴿ روحالله #هنرمند بود. هم خطاطی میکرد هم طراحی و نقاشی. بهش پیشنهاد داده بودند برای #طراحی حرم
0⃣9⃣7⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰ما یک مغازهی تجهیزات نظامی و کوهنوردی🚵 داشتیم.#روحالله زیاد میومد اونجا.آخرین بار فکر میکنم یکی دو روز قبل از #اعزامش اومد.
🔰دنبال یه دست #لباس_نظامی خوب میگشت.با حقوق پاسداری💰 به سختی تونست لباس رو بخره.از اونجایی که خبر داشتم روح الله تو کارِ #تخریب هست، از پشت ویترین یک #انبردست آوردم و گفتم:
🔰روحالله این انبردست #تخریب رو تازه آوردیم. راست کارِ خودته... خیلی به درد میخوره👌روحالله با اشتیاق آن را گرفت😍 و گفت: آره از اینا دیدم. خیلی خوبه. #قیمتش چنده❓
🔰قیمتش رو که گفتم، کمی نگاهش کرد👀 و گفت:نه باشه سری بعد الان #شرایطش رو ندارم بخرم🚫.فهمیدم به خاطر قیمتش این رو گفت.
🔰بهش گفتم:مگه چند روز دیگه# اعزام نداری؟ اینو با خودت ببر. حالا بعدا باهم حساب میکنیم💴.مکث کوتاهی کرد، انبردست رو به سمت من هل داد و گفت:نه #بدهکارت نمونم بهتره.
🔰فکرشو خوندم💬. گفتم:تو اینو با خودت ببر. اگر برگشتی که با هم #بعدا حساب میکنیم. اگرم #شهید شدی🌷نوش جونت. مبارکت باشه هم #شهادت هم انبردست.
🔰این رو که گفتم، گل از گلش شکفت😍 و زیر لب گفت: ان شاءالله.اما هرچی اصرارش کردم راضی نشد❌ انبردست رو با خودش ببره. میخواست با حساب صاف بره.رفت و در همون اعزام #شهید_شد...
به نقل از: یکی از دوستان
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰احساس غرور ندارم که #مادر_شهید هستم 🔹خداوند رضا را به من داد و او برای من نبود. رضا #برای_خدا بود
🔹رضا قصد ازدواج💍 داشت. من تا قبل از #اعزامش هم خیلی تلاش کردم مورد مناسبش را پیدا کنم و خودش هم میخواست. با شوخی در پیام به سید ابراهیم(شهید مصطفی #صدرزاده)🌷 نوشت: «شما شاهد باش کسی به من زن نمیدهد و بیا برای من به #خواستگاری برو😅»
🔸سید ابراهیم هم گفت: « #من برای شما آستین بالا میزنم.» اما متاسفانه قسمت نبود. رضا خیلی تلاش کرد همسری💞 داشته باشد که همانند خودش باشد و در راه #مبارزات کمکش کند.
#شهید_محمدرضا_خاوری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
من زبان چشمهایت👀 را نمیدانم به من #رمز_شهادت را بگو بگو، آخر چگونه پر زدن🕊 آموختی چگونه همچو پروانه
🔰فرمانده یگان #فاتحین تهران با بیان اینکه مجید در روز اعزام🚌 به سوریه به #پهلوی_شکسته حضرت فاطمه(س) قسمم داد تا او را اعزام کنم. اظهار کرد:
🔰من را در آغوش گرفت و گفت «با من دعوا کن. کتکم بزن ولی بیرونم نکن. تو را به #حضرت_فاطمه (س) قسم میدهم تا من را اعزام کنی😭
🔰گفتم آنجا جنگ است شوخی که نیست♨️ اما باز هم با شوخی سعی کرد تا نظرم را جلب کند. با تایید انجام شده و اصرارهایش راضی به #اعزامش شدم. این قسم مجید در لحظه شهادت🌷 حالم را بد کرد چون 4 تیر به #پهلویش اصابت کرده بود😭
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh