eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
6.3هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
خداوند مقربترین بندگان خویش را از میان عشاق بر میگزیند که گره کور دنیا را به معجزه عشق می گشایند ... سید مرتضی آوینی #بسیجی_عاشق_کربلاست #عاشق_شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🚩حدیث #شهادتـــــ شنیدنۍ است... حدیث دیدار است... دیدار #دوست ... 🚩آنها ڪ #همیشه در حضور حق اند و آنان ڪ به #دیدار یار رفته اند، گوش جانشان با حدیث شهادتـــــ #اُنس ها دارد... 🚩حدیث شهادتـــــ براۍ #شهیدان شاهد نیست، براۍ ماندگان #عاشق_شهادت است... #شهید_دهه_هفتادی_مدافع_جرم #شهید_عباس_دانشگر🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣7⃣7⃣ 🌷 💢سجاد ارادت عجیبی به داشت. مرتضی و داود کمانی از شهدای دفاع مقدس🌷 هستند. سجاد بود. از همان بچگی از لحاظ چهره هم خیلی شبیه دایی داود بود👥. وقتی بستگان او را شهید داود صدا می‌کردند انگار که قند در دلش آب می‌شد😍. 💢سجاد ارادت خاصی به یکی از شهدای آرمیده در تهران داشت و همراه من و دوستانش به این شهید بزرگوار سر می‌زد. برادرم علاقه عجیبی💞 به داشت که در قطعه 24 ردیف 25 شماره 28 به خاک سپرده شده است. 💢 می‌شد که این ارتباط بین سجاد و شهید باقری وجود داشت. من و دوستانش نمی‌دانیم چرا این شهید🕊 را انتخاب کرده بود! اما به گفته خود سجاد همه و خواسته‌هایش را از برکت وجود شهید باقری گرفته بود👌. 💢به نظر من آمین‌گوی سجاد شهید حمیدرضا باقری بود شهید باقری در سال 1359 به شهادت🌷 رسیده است. 💢بار اول برادرم از برگشته بود، می‌گفت تیرها از کنار صورتم رد می‌شدند ⚡️اما به من آسیبی نمی‌رساندند🚫. می‌گفت من آنها را می‌کردم اما به من اصابت نمی‌کردند. خواهرم می‌گفت من کردم که تو سالم بر‌گردی و اتفاقی برایت نیفتد. 💢سجاد در جوابش گفت دعای شما بود که من برگشتم اما کاش این دعا را و اجازه می‌دادید به برسم. برادرم به هم که رفته بود از امام حسین(علیه السلام) شهادتش🌷 را طلب کرده بود. ارادت او به حرم باعث شده بود که هر پنج‌شنبه به زیارت ایشان برود. ✨راوی : برادر شهید ❤️رفیق شهید داری؟! شهید میکند❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
8⃣8⃣7⃣ 🌷 ⚜شهید جهانی بود. همان روز اول که خواستگاری‌ام آمد خواسته عجیبی داشت که در ابتدا تعجب مرا برانگیخت😦 اما وقتی به ع معنای حرف‌هایش فکر کردم💭 دانستم وی یک واقعی است. ⚜ایشان به من گفت اگر روزی در این کشور جنگ شود من هم خواهم رفت و شرط من برای این است که همسرم💍 آن را بپذیرد. در آن لحظه من با خودم گفتم مگر می‌شود دوباره جنگ راه بیفتد⁉️اما آنقدر این حرف را زد که به او پاسخ دادم حتی اگر خودتان هم نروید شما را می‌فرستم☺️. ⚜شهید جهانی بود. اما روز آخر به همراه ۲نفر دیگر که یکی از آنها بود بعنوان تخریب‌چی و برای خنثی کردن بمب‌ها💣 پشت خط رفته بودند و هنگامی که خنثی‌سازی تمام می‌شود پیداش می‌شود و اصرار می‌کند از منطقه بمب‌گذاری شده باید رد شود و به خانه‌اش🏡 برسد در همین حال وقتی به زمین برمی‌گردند داعش👹 با کنترل🕹 بمب‌ها را منفجر می‌کند💥. ⚜نکته قابل توجه آن است که ایشان همیشه آرزو داشت مانند (س) از ناحیه پهلو مجروح و شود🌷 و در این انفجار از ناحیه دچار آسیب می‌شود ⚜و درهمان حال به سجده می‌رود و یک ساعت بعد در حالی که ایشان را به بیمارستان رسانده بود به شهادت می‌رسد🕊 و شهید خزاعی نیز در راه بازگشت از بیمارستان با اصابت راکت به می‌رسد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
 🍂حجت بود 5سال قبل از شهادتش🌷 اتاقش را با عنوان ⇜"حجره شهید حجت رحیمی " مزین نمود☺️ و با شهدا انس عجیبی داشت💞 🍂قبل از شهادتش هر کس وارد اتاقش می شد بوی به مشامش میخورد😌 و براین اساس بود که تقدیر الهی براین شد تا حجت خوبی ها در اسفند ماه 1390 در شهر خونین و در نزدیک ترین نقطه به مرقد اربابش حسین را در جریان جنگ نرم و در حین ماموریت در ستاد راهیان نور💫 کشور بنوشد. و اینچنین است که راه شهادت🕊 هنوز برای برخی خواص باز است .... 📜وصیت شهید حجت الله: 🍂خدایا ! مرا به و صراط امام ثابت بدار تا شرمنده آنها نشوم🚫 و با روی سفید به دیدارشان بیایم.  🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4⃣0⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰محمدحسین خیلی دوران دفاع مقدس را می‌خورد. با غبطه🙁 می‌گفت: ‌ای کاش من هم در بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید😔 🔰یکی از برنامه‌های همیشگی‌اش زیارت و قطعه شهدای گمنام🌷 بهشت زهرا(س)بود.وقتی پیکر⚰ دوستان شهید حرمش شهیدان کریمیان🌷 و امیر سیاوشی🌷 را آوردند و در به خاک سپردند ، حال و هوای عجیبی داشت. 🔰ارتباط خاصی با داشت و همیشه کلام شهدا را نصب‌العین خودش قرار می‌داد👌 محمد بود. وقتی بحث جبهه مقاومت مطرح شد، همه تلاشش را کرد💪 که به برود. 🔰یک روز آمد و کنارم نشست و گفت: اگر من یک زمان بخواهم بروم سوریه، مخالفت می‌کنید؟ نظرتان چیست⁉️ گفتم: یک عمر است که به (ع) می‌گویم: بابی وامی و نفسی و اهلی و مالی واسرتی، آقا جون همه زندگی‌ من به فدایت❤️، حالا که وقتش شده ، بگویم نه نرو❓ همان که در اینجا حافظ توست در سوریه هم است😊 همه عالم محضر خداست. 🔰گفت: وقتی راضی هستی یعنی همه راضی‌اند. عاشقانه💖 تلاش کرد برای رفتن، اعزام‌ها خیلی راحت نبود. یک روز -صبح برای خواندن نماز📿 صبح بیدار شدم که دخترم هراسان آمد و گفت: مادر ساکش را بسته و می‌خواهد برود🚌 🔰رفتم و گفتم: می‌روی؟ قبل رفتن بیا چندتا عکس📸 با هم بیندازیم. عکس‌ها را که انداختیم، و راهی‌اش کردم. وقتی رفت گفتم با برمی‌گردد اما مصلحت خدا بر این بود که برگردد. 🔰وقتی از آمد از اوضاع آنجا برایم گفت، اعتقادش نسبت به حفظ انقلاب و بیشتر شده بود✅ می‌گفت: مامان نمی‌دانید چه خبر است؟ خدا نکند آن که در سوریه ایجاد شده در ایران🇮🇷 پیاده شود. می‌گفت: تا زنده‌ایم است به این خائنان اجازه بدهیم مملکت ما را مانند سوریه کنند👊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰برادر شهید حاجی زاده در خصوص وی این‌چنین می‌گوید: 🔸تمام اتاق حمزه پر از تصاویر بود، زمانی که برای گرفتن وسایلش به محل خدمتش رفتم تصاویر شهدا🌷 را از کیفش یافتم، بود و این مطلب را برای همه عنوان می‌کرد که من عاشق شهادت هستم😍 و این است که به شهادت برسم🕊 🔹حمزه ۴ سال📆 در آن پاسگاه خدمت کرد به نحوی که اکثر بومیان آن منطقه از او به یاد می‌کردند، تا اینکه در چهارم خرداد ۹۳ در حین انتقال قایق‌ها🚤 توقیفی به پارکینگ بر اثر درگیری با و قاچاقچیان به پرت شده و پیکر مطهرش⚰ پس از سه روز جستجو در آب‌های نیلگون "خلیج فارس" پیدا می‌شود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸هر گاه که خواستم زندگی‌اش را بخوانم، هایم بر گونه هایم هجرت می‌کردند. اشک هایی گرم😭 و مزاحم که باعث می‌شد عکس رخسار پر فروغش را ببینم. 🔹هرسخنم با او، با این جمله شروع می‌شد، بارالها تا چه حد می‌توان بود؟ تا چه حد می‌توان بود؟ تا چه حد می‌توان لحظه‌شماری کرد برای رسیدن به ⁉️ او در نهایت به معشوقش رسید، و چه بسیار معشوق زیبایی💞 🌸 پرده پندار دریدند 🍂یعنی همه جا"غیرِ خدا"هیچ ندیدند 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh