eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🐚🌷🐚🌷🐚🌷 #شهـــدا نجواهای ما را #ميشنوند اشک هایی😭 که در خلوت به #یادشان میریزیم را میبینند👀 چنان سريع #دستگيری می کنند که مبهوت می مانی☺️ اگرواقعا به آنها دل بسپاری💞 با #چشم_دل، عناياتشان را می بينی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢گرامیداشت #سوم_خرداد پیروزی حق بر باطل 💢محمد هایی که برای #حفظ این نظام اسلامی، از جان خویش گذشتند و جان عزیزشان را در این راه دادند اینان پرچم داران🇮🇷 شرف و عزت هستند. #یادشان همیشه ی تاریخ برای این ملت سرافراز، عزیز است. 🔸امید داریم، هر کسی در هر جایگاهی که در این نظام قرار دارد، قدر دان #خون_شهیدان باشد. #سالروز_آزادسازی_خرمشهر گرامی باد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣5⃣1⃣1⃣ 🌷 زهرا خانم تهرانی مقدم 🔰پررنگ‌ترین ‌تصویر پدر در ذهن من💬 شیطنت‌ها و اوست. شب‌ها معمولاً دیر به خانه می‌آمد و من هم پابه‌پای ساعت می‌ماندم تا از راه برسد. گاه ساعت از نیمه‌شب🌒 می‌گذشت که می‌رسید. 🔰از صبح سر کار بود، اما وقتی می‌آمد، انگار همۀ خستگی‌ها و کار را پشت در خانه🚪 می‌گذاشت. من همیشه فکر می‌کردم دوشخصیت و دوجلد دارد؛ کسی که سر کار می‌رود و کسی که با و قوا به خانه می‌آید. 🔰سر کار که بود، خسته و گرسنه😋 می‌شد. بیشتر وقت‌ها پیتزا🍕 می‌خرید که بخورد، اما دلش نمی‌آمد که به آن دست بزند. همان‌طور سالم و دست‌نخورده، می‌آوردش خانه🏡 و با ما غذای خانگی می‌خورد. پیتزا هم روزی می‌شد برای فردای مدرسه. 🔰از همان‌لحظه‌ای که می‌آمد، ما شروع می‌شد. حتی لباس‌هایش را عوض نمی‌کرد❌ تا در را باز می‌کرد، در خانه چشم می‌گرداند👀 دنبال من که به رسم همیشه، با او بازی می‌کردم😅 🔰جاهای خیلی سختی هم قایم می‌شدم و بازی‌مان، یک‌بازی بود که باید واقعاً دنبالم می‌گشت👌 همیشه در همه‌چیز برایش اول بودم. همیشه می‌گفت: "اول زهرا" بعد بقیه☺️ 🔰همکارهای که همیشه با او بودند👥 می‌آمدند. تا پدر حاضر شود، من پیش آن‌ها می‌رفتم و کلی با هم می‌کردیم. حتی به پارک می‌رفتیم و صبـ☀️ـح، کلی به من خوش می‌گذشت. 🔰هرروز هم برایم یک‌جایزه🎁 می‌آوردند. هم نداشت🚫 همیشۀ همیشه. آقای نواب صدایم می‌کرد ، یعنی خوابالو😅 بعد، پدر که آماده شده بود، می‌آمد و من را به می‌برد و خودش با آن‌ها به سر کار می‌رفت. 🔰 که آمدند، خانه خیلی شلوغ👥👥 بود. خیلی. من از آن‌همه جمعیت ترسیده بودم😰 نمی‌دانم چرا خیلی به‌هم‌ریخته بودم. که جلو بروم و آقا را از نزدیک ببینم. مادر خیلی دوست داشتند که آقا را ببینم. کردند و من را جلو آوردند😍 آن‌قدر کوچک و دستپاچه بودم که منی که از اولین‌سال‌های زندگی‌ام به سر داشتم، بی‌حجاب رفتم پیش آقا. ایشان مهربانانه💖 من را روی پایشان نشاندند. 🔰چندین‌ماه📆 از آن‌دیدار گذشت. یک‌روز خواسته بودند ما را در دیداری خصوصی👌 ببینند. وقتی با پیششان رفتم، خندیدند و گفتند: «زهراخانم! چادر پوشیده‌ای! یادت هست آن‌روز بودی بدون روسری آمدی⁉️» زبانم بند آمد. 🔰فکـ💭ـرش را هم نمی‌کردم که انقلاب، با آن‌همه دغدغه و ، من، دختربچۀ پنج‌سالۀ ساده‌ای را مانده باشد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷🐚🌷🐚🌷🐚🌷 نجواهای ما را اشک هایی😭 که در خلوت به میریزیم را میبینند👀 چنان سريع می کنند که مبهوت می مانی☺️ اگرواقعا به آنها دل بسپاری💞 با ، عناياتشان را می بينی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢گرامیداشت پیروزی حق بر باطل 💢محمد هایی که برای این نظام اسلامی، از جان خویش گذشتند و جان عزیزشان را در این راه دادند اینان پرچم داران🇮🇷 شرف و عزت هستند. همیشه ی تاریخ برای این ملت سرافراز، عزیز است. 🔸امید داریم، هر کسی در هر جایگاهی که در این نظام قرار دارد، قدر دان باشد. گرامی باد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢روزایی که توی راحت و امن قدم میزنی یادت باشه؛ همین روزا یه جایی فرزندی از داره طعم تیر به جون میخره تا من و تو خم به ابرومون نیاد... 🌷 روحشان شاد و گرامی باد اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ🍃💐🍃😔 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷🐚🌷🐚🌷🐚🌷 نجواهای ما را اشک هایی😭 که در خلوت به میریزیم را میبینند👀 چنان سريع می کنند که مبهوت می مانی☺️ اگرواقعا به آنها دل بسپاری💞 با ، عناياتشان را می بينی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh