eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺🌸🌺🌸🌸🌺🌸🌺 🔰یکی از دوستانش #جمله‌‌ای عربی را برایم پیامک کرده بود و اولش نوشته بود: این سخنی از #محمو
💢 #محمودرضا هرچه داشت از فرهنگ ایثار و شهادت🌷 بود. میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت💞، مجموعه کتاب‌هایش📚 را خوانده بود. « #همپای_صاعقه» را واو به واو خوانده بود. 💢تقریباً همه‌ کتابخانه‌اش📚 به جز چند کتاب، کتاب‌های #دفاع_مقدسی بود. 📗«خاک‌های نرم کوشک» را با علاقه بسیاری خواند، سری ✓«به مجنون گفتم زنده بمان»، ‌✓«ویرانی دروازه شرقی»، ✓«ضربت متقابل»، ✓«سلام بر ابراهیم» و این کتاب‌هایی که در دسترس همه است. 💢تقریباً تا #آخرین کتاب‌هایی را که در حوزه دفاع مقدس منتشر شده داشت و گرفته بود👌. « #کوچه_نقاش‌ها» را به من توصیه کرده بود که بخوانم و من هنوز آن را نخوانده‌ام❌ خواندن این کتاب را چند بار به من #توصیه کرد. خیلی او را به وجد آورده بود😃 به لحاظ روحی ارتباط تنگاتنگی با #شهدا داشت. علاقه خاصی به بهشت زهرا(س)🌷 و #مزارشهدا داشت. راوی :برادر شهید #شهید_محمودرضا_بیضایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مادران_شهـدا🌷 گاهی وقت ها ساعت ها⌚️ زل می زند به #مادرشهیدی که بر سر مزار پسرش🌷 نشسته است. دلش طاقت نمی آورد💗 و مثل همیشه #بغض سی ساله اش دوباره در کنار مزار #شهدای_گمنام می شکند😭 #پنجشنبه_های_دلتنگی💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌾خورشید به آسمان که می رسد دلشوره💗 هم با خودش می آورد. و این دلشوره برای یک روز و یک هفته و یک سال نیست❌ با این دلشوره زندگی کرده است😔 🌾عمریست با این از خواب برخواسته، نفس کشیده❤️ و تا به امروز را آورده است. 🌾مثل همان دلشوره ای که روز اول شدن آمده بود سراغش، همان روزی که قنداقه را به دستش دادند. همان روزی که وقتی چشمش به روی ماه نوزادش👶 افتاد چهار قل و آیت الکرسی✨ از روی لبش کنار نرفت 🌾راستش را بخواهی دلـ❤️ـش عجیب دوباره هوای آن را کرده است. کارش همین است، اصلا تمام دلخوشی زندگی اش همین پنج شنبه هاست. نمی داند چرا⁉️ 🌾اما همین که سیاهش  را بر سر می کند یاد رفتن جگرگوشه اش می افتد😢 یاد آن روزی که چادرش را دودستی گرفته بود و قسمش می داد تا رفتن را بگیرد، اجازه پر کشیدن را🕊 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#پرواز بال و پر نمیخواهد #عشق میخواد عشقی که از درون وجود شعله کشیده باشد عشقی که از #پروانگی آغاز ش
راوی:دوست شهید🌷 🔸چندباری با ماشین پدرم🚙 به محمدرضا #رانندگی یاد دادم. یکبار موقع خداحافظی👋 مرا بوسید و #تشکر کرد. 🔸آن روز به من گفت اگر من #شهیدشدم امروز را به خاطر بیاور💭 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در حال حرکت به سمت #سوریه موقع #اذان مغرب و عشا به هم رزمانش گفته بود که به راننده بگن بایسته؛ بعد
همسرشهیدمدافع حرم محمدشالیکار🌷 گفت: یک برایم پیش آمد و بعد از ظهر داخل اتاق حاج محمد خوابم برد که... ایشان به منزل🏡 ما آمد و یک زیارت عاشورا در دست دارد و گفت این را چهل روز🗓 بخوان حاجتت برآورده می‌شود✅ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همسرشهیدمدافع حرم محمدشالیکار🌷 گفت: یک #مشکلی برایم پیش آمد و بعد از ظهر داخل اتاق حاج محمد خوابم
4⃣8⃣8⃣ 🌷 🔰محمد شالیکار 1349 در خانواده ای متدین و معتقد به  احکام شیعی از اهالی شهرستان چشم به جهان گشود. چند سال پس از آغاز عراق علیه ایران🇮🇷 از ادامه تحصیل📚 انصراف داد 🔰و با پیگیری و تلاش سخت, در سال 1364 زمانی که هنوز نشده بود🚫 وارد عرصه دفاع شد. در های ✓کربلای 4 ✓کربلای 5 در ✓کربلای 10 و ✓والفجر 10 نیز حاضربود. 🔰در والفجر 10 تیری💥 به او اصابت کرد اما از این مجروحیت سخت😣 و خطرناک جان سالم به در برد. در سال 69 ازدواج💍 کرد. مسائل او را بی تاب کرده بود تا اینکه راهی شد. در سوریه هم پرتلاش و ایثارگر✊ حاضر شد. 🔰شبی که نیروهای ما عملیات کرده بودند محمد با فریاد , روحیه نیروها را تقویت می کرد.حین پیشروی تیری💥 راه نفس را در قاب سینه اش بست و او را نقش زمین کرد. صدای او ذکر بود. 5 روز بعد او به حسین برادر شهیدش🌷 پیوست . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه بخاطر پول نیست به خاطر عشقِ......❤ #کلنا_بفداك_یاعقیله‌العرب_س 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
👈او شیمیایست ... من هم #شیمیایـے_ام ... او را دشمن بعثی بہ این روز انداخت ... مـــن را #گناهانـــــم ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💥روزهای دلتنگی دگر #باران نبارد ای کاش 🌨🌨 آری برای جان سپردن #دوری ات ڪافیست ... #شهید_عبدالمهدی_ک
راز و رمز تحمل آن همه #سختی های جنگ همین عبارت ساده بود: 👈کار برای خدا #دلسردی ندارد. 👈خودمان را برای خدا #خالص کنیم.... #شهید_عبدالرضا_مجیری🌷 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
راز و رمز تحمل آن همه #سختی های جنگ همین عبارت ساده بود: 👈کار برای خدا #دلسردی ندارد. 👈خودمان را برا
5⃣8⃣8⃣ 🌷 💠روز وداع 🍃🌹روز آخر فاطمه و ریحانه را بغل کرد و شروع کرد روضه (س) خواند. با فاطمه صحبت كرد گفت:«بابا من دارم می روم سوریه، شاید شهید بشوم!» فاطمه گفت: «بابا نمی‌خواهم بروی شهید بشوی.» عبدالمهدی به او گفت:«باباجان اگر من شهید بشوم، دوباره میشوم. » فاطمه گفت:«آخه بابا کسی که زنده نشده تا حالا! شما چه جوری می‌خواهی زنده بشوی و برگردی؟» 🍃🌹گفت:« اگر شهید بشوم، می‌توانم زنده بشوم و با امام زمان(عج) بر‌گردم. فاطمه جان بابا اگر برود پیش امام حسین(ع) در بهشت، میوه‌های بهشتی برایت می آورد. تو نگران من نباش من همیشه پیش شما هستم.» آخر هم از فاطمه خواست كند پدرش شهید شود. 🍃🌹حرفش به اینجا كه رسید، به او گفتم: «این حرف‌ها چیه به بچه می زنی؟ گناه دارد!» گفت: «نمی‌خواهم فرد دیگر‌ی با او صحبت كند. دوست دارم خودم اش كنم.» حتی با دخترش هم صحبت کرد و رضایت فاطمه را گرفت. 🍃🌹روزی چند مرتبه زنگ می‌زد. هر وقت هم تماس می‌گرفت، می‌گفت مرضیه من توام. نمی‌دانم چگونه تو را جبران كنم. بار بچه‌ها روی دوش شماست، مخصوصا الان هم که فاطمه رفته کلاس اول. من آن موقع بودم. نمی‌فهمیدم چرا این‌ حرف‌ها را می‌زند. می گفت ان‌شاءالله امام زمان(عج) و فاطمه زهرا (س)برایت جبران کنند. 🍃🌹50 روزی می‌شد كه رفته بود سوریه. تماس گرفت و گفت: «خیلی دلم برای بچه‌هایم شده. برو از طرف من برایشان اسباب بازی بخر تا وقتی آمدم به آنها بدهم آمدنم نزدیک است، ولی نمی دانم می آیم یا نه؟» گفتم: «چقدر ناامید هستی؟ ان‌شاءالله به برمی‌گردی سر خانه زندگی ات.» 🍃🌹سعی میکردم به فکر نکنم اگر فكری هم به ذهنم خطور می‌كرد، خودم را به كاری مشغول می‌كردم تا فراموش كنم.... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷والہ و شیدا مےڪند سنگ مزار هر شهید ❣دل را مےڪند سنگ مزار هر شهید 🌷گفتم ڪه دسٺ بگذار بر تربٺ شهیدان ❣گفتا ماسٺ سنگ مزار هر شهید 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh