#گمــنامے ، راز عجیبےست ... .
گمنامی یعنی مثل #حاج_احمد_متوسلیان سی و دو سال نا معلوم باشی... .
گمنامی یعنی کمیل و حنظله.... .
گمنامی یعنی ۳تا داداش مثل #باکری ها که هیچ کدوم جنازه شون برنگشت ...
گمنامی یعنی روزنامه نویسی به شهدای مظلوم ما بگوید :
« #یاران_دیکتاتور!!!»
گمنامی یعنی بدن نیمه جان بچه های هویزه که زیر شنیِ تانکها له شوند و وحسرت یک #آخ را بر دل دشمن بگذارند ...
گمنامی یعنی بدن های نازنینی که درکوه های #کردستان منجمد شدند ... .
گمنامی یعنی شبانه به فقرا نان و خرما بدهی و نفرین و ناسزا تحویلت دهند.
گمنامی یعنی نه تنها #جان که #نام و #هویتت را نیز فدای حضرت دوست نمایی...
#شهداےگمنام
#یادشهداباصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران 5⃣1⃣ 💠 کجا با این عجله 📌خاطره ای از #شهید_مهدی_باکری🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNaza
🌷 #یاد_یاران 6⃣1⃣
💠 برادر بزرگتر و برادر کوچکتر
📌خاطره ای از
#حاج_احمد_متوسلیان🌷
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار عباس برقی:
تا 15 سال حرف زدن از #حاج_احمد_متوسلیان ممنوع بود و هنوز هم او از غریب ترین سرداران ماست.
#سردار_غریب🎬
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
حاج احمد #متوسلیان: با #اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و #عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد، هرکی
2⃣7⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰از سنگر رفت بیرون #وضوبگیرد.
برای عملیات مهمات کم داشتند😔
🔰رفته بود توی فکر💭.پیرمردی آمد لباس بسیجی تنش بود.فکر می کرد قبلا او را جایی دیده، اما هرچه فکر کرد یادش نمی آمد کجا ⁉️
🔰پیرمرد به اوگفته بود:تا #ائمه را دارید غم نداشته باشید😊.توی عملیات پیروز میشید👊عملیات بعد هم اسمش #بیت_المقدسه.
🔰بعدش هم می ری لبنان😳دیگه هم برنمیگردی گریه می کرد و تعریف می کرد😭
#حاج_احمد_متوسلیان 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
حاج احمد #متوسلیان: با #اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و #عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد، هرکی
#خرما گرفته بود به تک تک بچه ها تعارف می ڪرد
بهش گفتم: #مرسی
گفت:"چی گفتی"
گفتم:مرسی
ایستاد و گفت" دیگه نگو مرسی #بگو👈 «خدا پدرو مادرت رو بیامرزه»
#حاج_احمد_متوسلیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سردار عباس برقی: تا 15 سال حرف زدن از #حاج_احمد_متوسلیان ممنوع بود و هنوز هم او از غریب ترین سرداران
پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده مجروح حاج #احمد_متوسلیان نگاه کرد و بعد به پاهای #زخمی اش.
گفت: «برادر اجازه بدهید داروی #بی_هوشی تزریق کنم.
این طوری #کمتر درد می کشید.»
حاجی هم #ناله ای کرد و گفت: «نه! بی هوشم نکن! دارویت را #نگهدار برای آنهایی که زخم های #عمیق تری دارند.»
کتاب: خدمت از ماست، ص 82
#حاج_احمد_متوسلیان 🌷
#ایستاده_در_غبار
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده مجروح حاج #احمد_متوسلیان نگاه کرد و بعد به پاهای #زخمی ا
🌹 #کمی_مثل_شهدا 🌹
ایستاده بود ڪنارِ در حـرم
و بہ #وضوخانہ اشاره میڪرد !
تازه رسیده بودیم #دمشـق
و دلـمـان میخواست
یڪ زیــارت با حــال بڪنیم
ولـی وقـت #اذان بود .
- گفت بـرادرا ...
زیـارت مستـحبہ، نمــاز واجـب
#عجـلّــوا_بالصـلــوة_قبــل_الــفـوت...
📚 یادگاران جلد ۹
ڪتاب جاویدالاثر متوسلیان ص۹۳
#حاج_احمد_متوسلیان 🕊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باید #عاشق شد ... درست مثل حاج احمد مرزِ #اسلام را عشق تعیین می کند از مسجد جامع #خرمشهر الی #بیت_
💐اے بسیجے!
تا وقتے ڪہ پرچم #اسلام را
در #افق نصب نڪردے،
حق ندارے #استراحت ڪنے.
#حاج_احمد_متوسلیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده مجروح حاج #احمد_متوسلیان نگاه کرد و بعد به پاهای #زخمی ا
⭕️تازه رسیده بودم به قرارگاه و میخواستم #حاج_احمد را ببینم.
همینطور که داشتم میرفتم، #صحنۀ عجیبی دیدم😨 درآن هوای گرم♨️ و در آن موقع از ظهر ،که تمامی نیروها از شدت گرما داخل سنگر ویا خواب💤 بودند، حاج احمد کنار تانکر آب💧 نشسته بود و #باعشق، ظرف های ناهار🍽 بچه های قرارگاه را میشست.
⭕️گفتم شاید حاج احمد نباشد، #اما وقتی جلوتر رفتم، دیدم خود اوست آدمی مثل حاج احمد با آن همه برو و بیا #فرماندۀ تیپ ۲۷ حضرت رسول (صلاللهعلیهوآله) و مسئول قرارگاه تاکتیکی، بیاید و کنار تانکر آب، #بشقاب های نیروهایش را بشوید⁉️
⭕️فوری دوربینم📷 را آماده کردم و خیلی سریع، #قبل از اینکه متوجه شود از او در آن حالت عکس گرفتم📸
به روایت:احمدحمزهای
📚کتاب: #میخواهم_با_تو_باشم
#حاج_احمد_متوسلیان
🔸ای ما وصدچو ما ز #پی_تو خراب و مست
🔹ما #بی_تو خسته ایم تو بی ما چگونه ای؟!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌹 #کمی_مثل_شهدا 🌹 ایستاده بود ڪنارِ در حـرم و بہ #وضوخانہ اشاره میڪرد ! تازه رسیده بودیم #دمشـق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کمتر دیده شده از
#حاج_احمد_متوسلیان
در حرم حضرت زینب(سلاماللهعلیها)
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥فیلم کمتر دیده شده از #حاج_احمد_متوسلیان در حرم حضرت زینب(سلاماللهعلیها) 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠 من بر نمیگردم
🍂وارد دارخوین شده بودیم. ۳ روز بعد نامهای به امضای حاج احمد به دستم رسید که «در اسرع وقت جمع کنید و به تهران بیایید که عازم #لبنانیم،
🍂اول فکر میکردم شوخی است بعد که پیش آقای رحیم صفوی رفتم، گفت: درست است، سریعاً بروید، به پادگان امام حسین(ع). حاج احمد متوسلیان به ما گفت: من اگر به لبنان بروم، برنمیگردم شما فکر خودتان باشید.
🍂و بعد برایمان تعریف کرد که یادتان هست #فتحالمبین، امکانات نداشتیم و میگفتم نکند شکست بخوریم، در همان تاریکی برادری با لباس فرم سپاه به پشتم زد و گفت: «حاج احمد، خدا را فراموش کردی، ائمه را از یاد بردهای فکر تویوتا و تجهیزات هستی»
🍂 آن برادر همانجا #مژده_پیروزی فتحالمبین را به من داد و گفت عملیاتی به نام #الیبیتالمقدس در پیش دارید، در این عملیات #خرمشهر آزاد میشود بعد از آن، تو به لبنان میروی و دیگر برنمیگردی.»
🍂۴ روز لبنان ماندیم تا اینکه حضرت امام گفتند: «راه قدس از کربلا میگذرد، برگردید.» قرار شد ما به تهران بیاییم، اما حاجاحمد به همراه ۳ تن از بچهها به بیروت رفت و دیگر هیچ وقت بر نگشت.
#سالروز_ربوده_شدن
#حاج_احمد_متوسلیان🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
@shahed_sticker288.attheme
68.7K
• #حاج_احمد_متوسلیان
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇
ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
💠گچ سالم، دست خونی
🌷حاج احمد در یکی از عملیات ها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمان به بیمارستان می آمد، اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود، این غیبتش موجب نگرانی همه شد.
🌷با پیگیری و پرس و جوی فراوان يكي از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بكشد.»
🌷سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم. گچ پای حاج احمد كاملا سالم بود اما از انگشتانش خون می چكيد! حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: «حواسم به گچ پایم بود، چون كه بیت المال است.»
#حاج_احمد_متوسلیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💫شهید گمنام
💫قسمت 2⃣
💫حاج احمد متوسلیان
✨🥀برادر عباس برقی می گفت: قبل از عزیمت حاجی به سوریه با او صحبت کردیم. حرف از لشگر و اعزام به سوریه و ... بود.در لابه لای صحبتها، حاج احمد مکثی کرد و گفت: من که برم لبنان دیگه بر نمی گردم!!
✨🥀گفتیم: حاجی این حرفا چیه که می زنی، ان شاءالله صحیح و سالم برمی گردی.حاجی در حالی که اشک توی چشاش حلقه زده بود گفت: نه من دیگه برنمی گردم.
✨🥀ما با تعجب از علت این حرف سوال کردیم. حاج احمد گفت: عملیات فتح المبین یادتون هست؟ قرار بود قبل از عملیات صد دستگاه تویوتا و آمبولانس و همین تعداد نفربر و ... به ما تحویل بدهند. اما در عمل امکانات خیلی جزیی به ما دادند.
✨🥀من آن زمان خیلی ناراحت بودم. باخودم گفتم: چطور ممکنه با این امکانات کم موفق شویم. میترسم با این امکانات، عملیات موفق نباشد. در همان حال از ساختمان ستاد آمدم بیرون تا وضو بگیرم.
✨🥀توی تاریکی شب یک برادر با لباس سپاهی به سمت من آمد و گفت: برادر احمد شما خدا و ائمه را فراموش کردید! چرا اینقدر به فکر آمبولانس و امکانات مادی هستید؟! توکل کن به خدا !! این امکانات مادی رو نادیده بگیر. به خدا قسم شما پیروزید.
✨🥀آن برادر ادامه داد: ان شاءالله بعد از این عملیات حمله دیگری در پیش دارید به نام بیت المقدس. شما بعد از آن عازم لبنان می شوید. برای نبرد با اسرائیل.پایان کار شما آنجاست.شما از آن سفر برنمی گردید!!
✨🥀حاج احمد متوسلیان در صبح روز دوشنبه 61/4/14 جهت ماموریتی راهی سفارت ایران در بیروت بود. در راه به کمین نیروهای فالانژ طرفدار اسراییل برخوردند و ... از آن زمان دیگه خبری ازش نشد.
📚برشی از کتاب شهید گمنام
#حاج_احمد_متوسلیان🌷
یادش گرامی باد
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 من بر نمیگردم 🍂وارد دارخوین شده بودیم. ۳ روز بعد نامهای به امضای حاج احمد به دستم رسید که «در اس
🍃عصبانی گفت: نگه دار ببینم این کیه، پیاده شد و رفت طرف مرد کُرد، هیکلش دو برابر حاجی بود،
🍃بهش گفت: ببینم، تو کی هستی؟ کارت چیه؟ گفت: من کوملهم، چنان سیلی محکمی بهش زد که نقش زمین شد، بعد بالای سرش ایستاد و بلند گفت: ما توی این شهر فقط یک طایفه داریم، اون هم جمهوری اسلامیه، والسلام.
🔰حاج احمد متوسلیان
📚یادگاران، جلد 9
#حاج_احمد_متوسلیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#خورشید_دوکوهه
#حاج_احمد_متوسلیان:
باشد که ما #شبانگاهان بر سرشان
بریزیم👊 همچون عقابان تیز پروازی
که شب و روز برایشان #معنا ندارد....❌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باید #عاشق شد ... درست مثل حاج احمد مرزِ #اسلام را عشق تعیین می کند از مسجد جامع #خرمشهر الی #بیت_
🌸۱۵فروردین، روزیست که مردی از جنس #خاک اما اهل آسمان🕊به زمین هدیه میشود
🌸۱۵فروردین #میلاد مردیست چون کوه استوار💪 که آرزویش #نابودی_اسرائیل است؛
سردار بی نشان #منتظریم تا برگردی...
#حاج_احمد_متوسلیان
#تولدت_مبارک_سردار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸۱۵فروردین، روزیست که مردی از جنس #خاک اما اهل آسمان🕊به زمین هدیه میشود 🌸۱۵فروردین #میلاد مردیست چ
#کلام_شهدا
خَلاص شدن
هنــر #خالِص شدن می خواهد
و تـ♥️ـو
هنرمندی اے #شَهیــد
یادم بده چگونہ از بند دنیـ🌎ـا
خود را خلاص کنم
#حاج_احمد_متوسلیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
برای آنچه ک اعتقاد دارید
#ایستادگی کنید؛
حتیاگر هزینه اش #تنها
ایستادن باشد📞✌️🏻
#حاج_احمد_متوسلیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
دنیا اگر گذاشت که #پیدا_کنم تو را
فرصت بده به من که تماشا کنم تو را😍
پیچیدهای شبیهِ #معما ... شبیهِ شعر
هی فکر💭میکنم
که چه معنا کنم #تو را⁉️
#حاج_احمد_متوسلیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh