eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷صله ی رحم🌷 🌸آقا سعید به صله رحم بسیار مقید بود وقتی به خانه ما می آمد بسیار با او #شوخی می کردم، 🌸پارسال عید(93) که به خانه ما آمدند به او گفتم سریع یه #دعای خوب (نوروزی) در حقم بکن. 🌸دستم را محکم فشرد و گفت: سایه پروردگار، سعادت، سلامتی، سکه های حلال، سفید بختی، سرافرازی، سروری (که هفت سین زندگی است) را برای تو و خانواده تو و خانواده خودم خواستارم و خدا جون #شهادت را برای خودم. 🌸بعد خودش کلی #خندید گفت چه دعایی کردما. بهش گفتم خیلی زرنگی یه عالمه (س) ردیف کردی اما برای خودت #چرب_تر بود. #شهید_سعید_سامانلو 🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دکتر احمدرضا بیضائی: 🔹چقدر #غبطه خورده بودم به محمودرضا بخاطر #پاسدار شدنش و چقدر حالش خوب شده بود
شهید محمودرضا بیضایی: « اگر دعوت کننده #زینب (س) باشد، پس سلام بر شهادت. » #مدافعان_حرم #شهید_محمودرضا_بیضایی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
آخر شب #خوردنـے‌های مختلف می‌آوردیمـ و تا نیمه‌هاے شبــ فیلم و سریال و... نگاه مے‌ڪردیم🖥🎥 همان زمان
💞من زنده ام 💟 هیچ چیز از این نیست که امین شده و نمرده است. خدا خودش در قرآن وعده داده که شهید است. 💟 هنوز هم هروقت به هر علتی نگران می‌شوم، شب به می‌آید و جوابم را می‌دهد. حتی در آرام شدنم را مدیون حضور امین‌ هستم! 💟 اتفاقاً شب گذشته (شب قبلا از مصاحبه حاضر) دیدم آمده و می‌گوید «بعد از 80-90 روز مأموریت آمده‌ام یک سر به خانم‌ام بزنم.» گفتم می‌گویند «تو شدی.» گفت «نه، من . آخر بعضی‌ها زنده می‌مانند و بعضی‌ها می‌میرند.» 💟 گفتم «زنده‌ای؟» گفت «آره، من زنده‌ام.» گفتم «پس بگذار خبر آمدنت را من به خانواده‌ها بگویم.» ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💞من زنده ام 💟 هیچ چیز #قشنگ‌تر از این نیست که امین #شهید شده و نمرده است. خدا خودش در قرآن وعده داد
7⃣2⃣0⃣1⃣ 🌷 💞یاد امین 🍃تا وقتی بود، به محض اینکه ناراحت می‌شدم کنارم می آمد و آرام‌ می‌کرد. 🍃حالا هم واقعاً انگار چیزی تغییر نکرده، وقتی بعد از و بی‌تابی زیاد ناگهان آرام می‌شوم، مطمئنم امین کنارم حضور دارد. من آدمی نیستم که به آرام شوم. 🍃بعضی از پیامک‌هایش را حتی همان زمان نامزدی و محرمیت برای خودم می‌کردم. حرف‌هایش برایم شیرین و جالب بود. یادم می‌آید پیامک برایش فرستادم که می‌گفت مردها اگر همسرشان در دوران زمین بخورند، قربان و صدقه همسرشان می‌روند یک ماه که می‌‌گذرد رفتارشان عوض می‌شود و آنقدر ادامه پیدا می‌کند که در نهایت بعد از چند سال راضی می‌شوند که از زمین زنده بلند نشود! به امین گفتم «واقعاً مردها همینطورند؟» 🍃گفت «بگذار اگر خدایی نکرده، زبانم لال، یک زمانی زمین خوردی و من جلوی همه شدم و را بوسیدم متوجه می‌شوی که من مثل آنها نیستم...» 🍃خیلی و بود. با خودم فکر می‌کردم این پسر چقدر با شعور است، چقدر فهمیده و آقاست! از همنشینی با چنین مردی می‌بردم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
_-5_-1126517970.mp3
376.6K
✧✦•﷽‌ ✧✦• 🎧 🎧 🔸قبل از سال تحویل تو منطقه هور شهید پیدا شد، قرار شد شهدا رو تحویل بگیریم.... راوی: 🍃🌹🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❤️✨یکی از دوستان او خواب #حضرت_زهرا(سلام الله علیها) را دیده بود. حضرت به او گفته بودند: «مرحله اول
🌷مصطفی میگفت: حوزه مثل #اعتکافه، من نماز خوندنا و #شوخی کردنای مصطفی رو تو اعتکاف دیدم. 🌷خیلی مراقب مردم بود، کسی اذیت میکرد میگفت اذیت نکنید #سلب_توفیق میشید. 🌷مصطفی یه خاصیتی که داشت خیلی خوب میتونست به مردم #روحیه بده، بمب روحیه بود. . #شهید_مصطفی_صدرزاده 🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃🌺🍃 🍃غصه می سوزد مرا، باران ببار 🍂کوچه می خواند را، باران ببار 🍃ابرها را دانه دانه جمع کن 🍂بر زمین دامن گشا، باران ببار 🍃 از کوچه باغان رفته است 🍂ابر را جاری نما، باران ببار 🍃تا بیاید آن سبز سبز 🍂تازه تر باید هوا، باران ببار 🍃سینه ام و دل خونابه است 🍂غصه می سوزد مرا، 💔 دلگیر تر میشود وقتی باران باشد و تو نباشی ! 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_10227812.mp3
14.06M
🎶 | اثـر: آقـای خـوبی‌هـا 🎤 | با نـوای: ڪربلایی #مـحمـد #نـوبـهـاری ♥️ | موضوع اثر: منـاجات با امـام‌زمـان «عج» 🎼 | استـدیـویی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ ⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔 5⃣1⃣ #قسمت_پانزدهم 😔هیچ کس به من نگفت،که می‌شود به شما هدیه داد و شما
❣﷽❣ ⚠️ 😔 6⃣1⃣ 😔هیچ کس به من نگفت، که شما چقدر به نماز عشق می‌ورزی و همیشه نماز زیبایت را که عطر حضورش در جهان بی نظیر است، اول وقت می‌خوانی.🌸 👌اگر می‌دانستم؛ از همان نوجوانی، همان موقعی نماز می‌خواندم که شما مشغول نمازی؛یعنی اول وقت و مطمئن می‌شدم که نمازم به آسمان سفر کرده، چرا که در دقایقی که میزبان نمازت بودند خوانده شده است و ملائکه به احترام نماز شما در آن لحظه، بقیه نمازها را هم که مهمان آسمان شده‌اند می‌پذیرند.😍 📿شنیده‌ام که در فرانسه، جوان ایرانی را به خاطر قولی که به شما داد تا نمازش را اول وقت بخواند کمک کردی و او را به امتحانش رساندی و او دیگر نمازش را حتی دقیقه‌ای به تأخیر نیانداخت؛ حتی در بیابان از اتوبوس قدم روی خاک گذاشت و پیشانی بر مُهر تا قولش عملی شود و🌷 مطیع مولایش باشد. 🌀حالا دیگر می‌دانم که نماز اول وقتم، لبهای شما را به لبخند، زیباتر می‌سازد و دمار از روزگار شیطان👺 در می‌آورد.😓 ‌ای کاش، وقتی پدرم مرا برای نماز صبح صدا می‌زد زود رختخواب گرم و نرم را ترک می‌کردم تا با یاد شما، به رکوع و سجده روم و در آن لحظات بهشتی قبل از طلوع آفتاب دعا گوی شما باشم.💖 📘کتاب "هیچکس به من نگفت" ✍نویسنده: حسن محمودی ================= 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_310226054725763652.mp3
5M
#فایل_صوتي_امام_زمان 9 🎧آنچه خواهید شنید ؛ 👆👆 ✍ در اغلب ما، يه بیماری هست... که بزرگترین بی تقوایی از نگاه خداست! 🔻 آیا ما هم، از این بیماری، سهمی داریم؟ گوش کنید 👆👆 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بشارت شهادت درآخرین مڪاتبه پیامڪے شهید حسین معزغلامی درپاسخ به دوستش ڪه میپرسد: در #حماه هستے؟ مین
🍃🍁🍃🍁🍃 🌟تو مراسم ﻣﺴﺠﺪ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ(ع) ﺑﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮاﺭ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻱ اﻃﺮاﻓﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﺩﻥ، ﺷﻮﺧﻲ میکردن ﻭ ﺳﺮ ﻭﺻﺪای بلند میشد. 🌟حسین آقارو ﺻﺪا ﻛﺮﺩﻡ و ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺎﺑﺎ ﻳﻜﻤﻲ ﻛﻨﻴﺪ، مثلا اﻋﺘﻜﺎفه، ﺳﻦ ﺧﻴﻠﻲ اﺯ ﻣﻌﺘﻜﻔﻴﻦ ﺑﺎﻻاﺳﺖ اعصابشون نمیکشه. 🌟ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﺟﻲ اﻳﻦ ﻧﺴﻞ ﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ آﻭﺭﺩ ، ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ﺑﻴﺮﻭﻥِ ﻣﺴﺠﺪ ﭘﺎﺭکه و ﭼﻪ ﻭﺿﻌﻲ ﺩاﺭﻩ. 🌟دیگه ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺑﺎ ﻛﺮﺩﻥ و برای اینکه ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﻥ ﺳﺮ ﻧﺮﻩ و ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ اﻭﻣﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﻨﻦ یه جوری ایجاد کرد. ﺩﻳﺪﻡ ﺭاﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ ﺗﻮﻱ اﻳﻦ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﻭاﻧﻔﺴﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺷﻜﻠﻲ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ اﻭﻝ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺎﻣﺴﺠﺪ اﺷﻨﺎ ﻛﺮﺩ. 🌟اﻣﺴﺎﻝ ﺧﻴﻠﻲ اﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﻋﺰﻳﺰ ﺟﺎﺵ ﺧﺎﻟﻲ ﺑﻮﺩ، هم شب قدر و هم . ﺗﻮ ﺗﺸییعش ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ ﺑﭽﻪ اﻡ ﺑﻮﺩ و ﺧﻮﺷﺪﻝ. ﻭﻟﻲ ﺧﺪا ﺑﻪ ﺑﺮﺩﺵ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
عباس در آخرین روزهای قبل از رفتنش می گفت بعضی‌ها می‌گویند کسانی باید به #جنگ‌ بروند که #تجربه داشته
#حس_خوبی_داره❤️ پیشنهاد میکنم وقتی فکر #گناه❌ میاد تو ذهنتون ... یا گناهی رو کردین ... حتما #همون_لحظه؛ به عکس های #دوست_شهید تون نگاه کنید...👌❤️ وخیره به #چشمانشون بشید... عجیب حال دل رو عوض میکنند...☺️ چشمهایی که انگار باتو حرف می زنند... اون موقع اس که دل ها آماده #پرواز میشه...🕊 #رفیق_شهیدم #شهید_عباس_دانشگر 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهــدا... آخر #تیپیولوژی بودن ی تیپی زدن، که خدا نگاهشون کرد #شهید_مدافع_حـرم #شهید_بابک_نوری🌷 🍃🌹
🔻مادر شهید نوری: همیشه رو میذاشت روی ایوان. با زینب زینب مرحوم موذن زاده میکرد. میگفتم: بابک مگه تو جوون نیستی اهنگ بزار. میگفت: مامان اینجوری نگو، من نمیتونم.این نوحه رو دارم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣ 8⃣3⃣ #قسمت_سی_وهشتم نگاهم به بیرون بود،👀 به خیابون ... به آدمایی که میوم
📚 ❣🌸 🌸❣ 9⃣3⃣ سوالی نگاش کردم که گفت: _منظورم اینه که چرا دارین بهم کمک می کنین،من اصلا قصد ندارم زندگی تونو خراب کنم، اما شما به خاطر من دارین بهترین روزای زندگی تونو که میتونستین کنار کسی که دوستش دارین بگذرونین دارین صرف من می کنین😟 یه کم نگاهش کردم، این عباس بود، آره، مثل همیشه هم عطر یاسش رو کنارم حس میکردم،😒 همه چیز که سرجاش بود .. پس چرا دنیا برام یه جوره دیگه شده بود .. ✨یه رنگ دیگه ..✨ انگار تو این دنیا بجز و به هیچ چیز فکر نمی کردم، ... بهم می گفت روزامو با کسی بگذرونم که دوستش دارم .. مگه من داشتم همین کارو نمی کردم!!😒 دوباره نگاهمو👀 به بیرون کشیدم و گفتم: _شما خودخواهین آقای عباس!😒 با تعجب نگاهی بهم انداخت و بعد کمی مکث گفت: _خودخواه؟!!!😟 هنوز نگاهم به دنیای بیرون از ماشین بود که با دنیای درونم متفاوت بود، خیلی هم ، درون من داشت دنیایی دیگه شکل می گرفت، دنیایی که خودم هم نمیشناختم، دنیایی که داشت منو ازم می گرفت ... - خودخواهین چون فقط خودتونو میبینین، چرا فکر می کنین من آرزویی ندارم،😒منم مثل شما جوون و پر احساسم،... منم عاشق خدام، خدایی که مثل شما بی تاب دیدارشم .. اما .. سرمو بیشتر به سمت پنجره کشیدم که نبینه اثرات بغض😢 رو تو چشمام - اما شما دارین به مقصدتون میرسین و منم که قول دادم تمام تلاشمو بکنم تا رسوندن شما به هدفتون،😢ولی شما چی؟! نمی خواین به من تو به این کمک کنین ... کمی مکث کردم بغضِ تو گلوم آزارم میداد: _شما سختی های راه، گرما، سرما، تشنگی، گرسنگی و زخم و درد جنگ رو تحمل می کنین برای رسیدن به شهادت .. 😢اما من که یه دخترم چی؟!😢 من باید چکار کنم، چجوری آروم کنم این دل بی تابم رو ..کدوم راه رو برم تا به خدا برسم، از کجا برم، راهمو از کجا پیدا کنم ...😒شایدم، شایدم باید برای رسیدن به خدا تنهایی و رنج هایی رو تحمل کنم که میدونم سفید میکنه محاسن یه مرد رو!! بعد کمی مکث که سعی میکردم بغضِ تو گلوم رو مهار کنم و از ریزشش روی گونه هام جلوگیری کنم گفتم: _غم انگیزه آقای عباس، نه!.. مردایی که و هایی که و ...😣 ... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣🌸 🌸❣ 0⃣4⃣ دیگه هیچی نتونستم بگم،،،،😒😢 یاد 👣بابا👣 یک لحظه هم ازسرم نمی افتاد، آخ که چقدر دلم هواشو کرده بود ..😣 هوای دلم بارونی بود،😢 تو دنیای درونم بارون میبارید.. تا آخر راه رسیدن به رستوران هیچ کدوممون حرفی نزدیم و تو حال خودمون بودیم ... غذامونو سفارش دادیم، عباس هنوزم تو حال خودش بود و خیره به دستای قفل شده اش که رو میز بود، نمی خواستم انقدر تو خودش باشه، برای اینکه از اون حال و هوا درش بیارم نگاهی به اطراف کردم و گفتم: _میگما حالا لازم نبود انقدر جای گرونی بیاییم😊 سرشو بلند کرد و گفت: _نمیدونم، من زیاد با شهرتون اشنایی ندارم، یه بار با یکی از دوستام اومده بودم اینجا، حالا دفعه ی بعد هر جا شما بگین میریم😊 از میان حرفاش فقط "دفعه ی بعد " تو ذهنم پررنگ شد ..🙈 کاش دفعه های زیادی باهم بیایم بیرون، سرشو باز پایین انداخته بود و تو فکر بود منم محو نگاهِ مرد روبروم پرسیدم: _همیشه انقدر ساکتین؟!☺️ نگاهم کرد و با لبخندی گفت: _نه، اگه بخوام حرف بزنم که پشیمون میشین از ازدواج با من!!😄 خنده ای کردم و به شوخی گفتم: _الانم که هنوز حرفی نزدین پشیمونم!!!😅 نگاهش جدی شد و پرسید: _واقعا؟؟؟!😨😳 خواستم بحث و منحرف کنم داشت وارد جاهایی میشد که اصلا به مزاقم خوش نمی اومد .. دلم نمی خواست بحث به جایی کشیده بشه که باز بره تو خودش .. نگاهی به سمت راستم کردم و گفتم: _آخش بالاخره داره سفارش مارو میاره..گشنم شد از بس حرف زدم☺️ خندید ..😃 و من یقین داشتم که عطر یاسِ خنده هاش تا ابد با من خواهد بود ...😌😍 ... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5908774104688755374.mp3
5.6M
🎵 #صوت_شهدایی 🔺اسم زیبا #تو دارم بر لب 🔹میخونم #لبیک_یا_زینب✌️ 🔻من هستم سربازِ گردانِ 🔹 #دختر پادشاه عرب 👈تقدیم به #مدافعان_حرم 🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
(س) 🌷مجنونِ تو💞 کوه را ز صحرا 🎋دیوانهٔ سر از پا نشناخت 🌷هرکس به ره یافت زِ خود گم گردید💫 🎋آنکس که شناخت خود را نشناخت❌ 🔸شادی روح شهدای مدافع حرم 🌷 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💢از رنگ ایتااااااا واقعا خسته شده بودیم😬 😍👈خدا رو شکر با بروز رسانی ایتا امکان استفاده از تم های و 😍 فراهم شد👌 🔸چند تا تم و براتون میفرستم دانلود کنید😎👌 💥برای استفاده از تم ها ایتاتونو کنید. به ما بپیوندید👇👇 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25 کانال 👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا