eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
: 🌹✨ 🔆تا نباشی، گام هایت در جبهه استوار نمی گردد❌ ⚜ و اهل کسی است که با قدرت 💪ایمان بر غلبه کند. " 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 ⛅️ 3⃣1⃣ 💢مى آمدند، مردم مى آمدند،... از مهترین قبایل تاکهترین مردم اطراف و اکناف . و همه تو را از ، طلب مى کردند و دست تمنا درازتر از پاى طلب بازمى گشتند.... پست ترین و ترین آنها، بود. همان که در سال دهم هجرت ایمان آورد، اما بعد از ارتحال رسول ، آشکارا شد و تا ابوبکر بر او چیره نشد، ایمان نیاورد. 🖤ابوبکر پس از این پیروزى ، را به او داد و او دو فرزند براى اشعث به ارمغان آورد. یکى که در جام برادرت ریخت و او را به شهادت رساند... و دیگرى که اکنون در لشگر ، مقابل برادر تو ایستاده است. 💢 هرچه از ، کلام رد و تلخ مى شنید، رها نمى کرد. گویى در نفس این طلب ، براى خود مى جست. بار آخر در مسجد🕌 بود که ماجرا را پیش کشید، در پیش چشم دیگران. و برآشفته و غضب آلود فریاد کشید: تو را به اشتباه انداخته است اى پسر بافنده ! به خدا اگر بار دیگر نام دختر من بر جارى شود و بشنود، از شمشیرم 🗡پاسخ خواهى گرفت.✋ 🖤این غریو الله، او را خفه کرد ودیگران را هم سر جایشان نشاند. اما یک خواستگار بود که با همه دیگران فرق مى کرد و او ، پسر شهید مؤته بود، مشهور به بحر جود و دریاى سخاوت . هم با آن مقام و عظمت بود و هم پسرعمو و از افتخارات بنى هاشم.پیامبر اکرم بارها در حضور امیر مؤ منان و او و دیگران گفته بود:🌱 💢 دختران ما براى ماو پسران ما براى دختران 🌷🍂ما. و این کلام پیامبر، پروانه خوبى بود براى طلب کردن 🕯 خانه 🏚. اما شرم مى کرد از طرح ماجرا..... نگاه کردن به ابهت چشمهاى على و کردن دختر او کار آسانى نبود... 🖤هرچندکه، ، برادر زاده على باشد و نزدیکترین کس به خاندان پیامبر. عاقبت کسى را کرد که این پیام را به گوش على برساند و این مهم را از او طلب کند.... واسطه ، متوسل شده بود به همان که پیامبر با اشاره به فرزندان جعفر فرموده است : 💢دختران ما از آن پسران ما و پسران ما از آن دختران ما.و براى برانگیختن ، گفته بود:در مهر هم اگر صلاح بدانید، تبعیت کنیم از مهریه صدیقه کبرى سلام االله علیها. اما براى تو مقوله اى نبود مثل دیگر دختران.تو را فقط یک ، حیات مى بخشید و یک بهانه زنده نگاه مى داشت و آن بود. 🖤فقط گفتى : به این شرط که ازدواج ، مرا از حسینم جدا نکند.گفتند: نمى کند.گفتى : اقامت در هر دیار که اقامت مى کند.گفتند:قبول.گفتى :به هر سفر که حسین رفت ، من با او همراه و همسفر باشم.گفتند:_✨قبول. گفتى :_✨قبول.💖 و على گفت : _✨ . پیش و بیش از همه ، و شهر از این خبر، و شدند....💥 ..... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
4_5764820660786299501.mp3
4.81M
✰هر کی که شد روسفیده ✯اون ❣ که از همه دنیا بریده ✰هر جا میرم ✯این روزا صحبت از 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 ⚜قسمت‌🕊‌وپرنزنی  🏕هاباشے . . . حکمت‌این☝️ راوے . . . ⚜چقدرگریہ‌😭کردےآقاجان! . . . قمرےقطعہ‌قطعہ‌رادیدے💔 نالہ‌هایٺ‌بہ😭🍂 🚩.ع.تسلیت🖤 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•° 🌈فقط یک نبود منطقه‌اے بود پُراز آرامش😌 ☁️دلمون‌براتون 😔💔 🌺 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🔻 خاطره ای از برخورد ابراهیم هادی با یک معلول 🔅بخوانید: 🍂حوالی میدان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی⁉️ ☘همینطور که آرام می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی می کشید و آرام را میرفت. 🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی برویم تا او ناراحت نشود. 🍁گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این رد نشیم. 🌱آنچنان قلب و مهربانی💗 داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند! 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
.♡• 💛|°• •|🌿♥️|• ☝️اےبرادر ⇤مردان باغیرت...🎈 قبـ↷ـل از اینڪہ ِمُحجّبہ🖇 داشته باشند⇣ [ ]مُحجّبہ دارند. ﴿به مردان بڱوچشم هاےخود را ازنگاه فروبندند﴾ ░⃟ . 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
319✨
Page319.mp3
663.2K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه طه✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
📝فرازی از 🔹دشمن باید بداند و این را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. 🔸آینده جنگ ☄هم کاملاً روشن است که نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون هدر رود. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
1⃣3⃣3⃣1⃣🌷 🔰کاوه در حال که تمام اوقات شبانه🌙 روزش را برای به کار می‌بست، از پرداختن به تکالیف دینی و انجام مستحبات نیز غافل نبود. او از مروجین قرآن 📖کریم بود و با عشق💗 خالصانه به اسلام و ، آیات جهاد را تلاوت می‌کرد و در صحنة جنگ و با دشمنان، 👹آن را در عمل تفسیر می‌نمود. 🔰روحیة اطاعت‌پذیری و ، هوش سرشار، چابکی در عملیات‌ها، مسلح بودن به تقوا و اخلاق حسنه، شجاعت و بی‌باکی، ساده زیستی و صمیمیت با نیروها از جمله شخصیتی آن والامقام است.با این که در مقابله با ضد انقلاب، سازش ناپذیر، جسور و با بود، اما با نیروهای تحت امر خود، برخوردی بسیار متواضعانه و توأم با صفا و صمیمیت داشت؛ تواضع او سبب شده بود که خاصی در بین نیروها کسب نماید. 🔰تا آنجا که بر قلب ❣نیروهای بسیجی و فرماندهی می‌کرد. او مصداق بارز تلفیق «محبت» و «قاطعیت» در امر فرماندهی نظامی بود. در بعد ، هیچ گاه از ورزش غافل نمی‌شد. با تشویق نیروها و حضور در مسابقات ورزشی، آمادگی رزمی آنها را بالا می‌برد. همواره برای بچه‌ها می‌گفت :«موفقیت‌های من در کوههای کردستان، مدیون ورزش است» او چریکی زبده بود که در عمل و جنگ، چریک شده بود نه با آموزش دیدن تئوری. 🔰کاوه همیشه عملیات بود؛ هرجا که کار گره می‌خورد، حضور او کارگشا بود و هرکجا که از عزم و اراده رزمندگان کاسته می‌شد، اراده او به همگان، روحیه‌ای تازه می‌بخشید. همیشه برای این که عملیات را بهتر هدایت کند، پیشاپیش رزمندگان حرکت می‌کرد. با این که بارها در صحنه‌های مجروح شده بود، ولی همیشه قبل از بهبودی، به منطقه بازمی‌گشت. 🔰محمود دارای فضایل ویژه‌ای بود. وی انجام کار خالصانه و بی ریا را زندگی خود قرار داده بود. عموماً کم سخن می‌گفت و بیشتر عمل می‌کرد. همواره سعی می‌کرد وحدت ارتش و سپاه حفظ شود، ارتش نیز این را خوب می‌دانستند. 🔰یازدهم ماه 1365📆 روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه الله الاعظم (عج) در کربلای2 بر بلندای قله 2519 حاج عمران به پرواز درآمد و دل صخره و کوه، یاد و شجاعت‌های بی‌نظیر او را در خود ثبت کرد. آن روز، کاوه مزد جهاد را دریافت کرد و به بارگاه عز الهی فرا خوانده شد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌻 🌱 💠بارالها!🤲 من همان بنده ای که سالها در گمراهی به سر برده و عصیان اوامر تو را کرده ام، اما اینک به گناهانم🔞 و اقرار می کنم 💠به اینکه در بوده ام، پس از گناهانم درگذر و توفیق لقایت را که نصیب راهت میکنی نصیب من هم کن....🌸 💔 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
♨️مجید کلانتری؛ دوست به غیبت حساس بود با دوستان صحبت از هر دری بودیم که یکی از دوستان از سیدرضا اجازه خواست تا را بگوید. آن دوست ما قبل از صحبتش نگاهی به اطراف انداخت و تا رفت صحبتش را شروع کند، سید رضا مانعش شد و گفت:(( نمیخواهد بگویی)) ♨️همه کرده بودیم. لحظاتی بعد دوستمان از سید رضا پرسید:((چرانگویم؟)) لبخندی 😊زد و گفت:(( قبل از صحبتت به اطراف نگاه کردی، ♨️حدس زدم بخواهی کسی را بکنی! برای همین گفتم جلوی غیبتت را بگیرم))همیشه به حساس بود و به هر طریقی که می توانست مانع غیبت میشد. کتاب طاهر خانطومان خاطرات شهید مدافع حرم 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
⚜رفیق که میگویند همینها هستند رفاقتشان از شروع میشود و تا بهشت🌸 ادامه می یابد. 🌷 🌷 🌷 سر مزار رفیقشان 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 2⃣2⃣ ✨ ✴ ❗️ 🌺 وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَِ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنىِ لَمْ أُوتَ كِتَابِیَهْ (حاقه/۲۵) ... خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (حاقه/۳۰) ثُمَّ الجَْحِیمَ صَلُّوهُ (حاقه/۳۱) ... إِنَّهُ كاَنَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ (حاقه/۳۳) وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِینِ (حاقه/۳۴) ✅🌹و اما كسى كه پرونده اعمالش📁 را به دست چپش✋ دهند، می گوید: اى كاش پرونده ام را دریافت نمى كردم ... خطاب می رسد: او را بگیرید و در غل و زنجیرش⛓ بكشید؛ آن گاه به دوزخش🔥 بیاندازید ... زیرا او به خداى بزرگ ایمان نمى آورده و مردم را به اطعام نیازمندان تشویق نمى كرده است. 📢📢📢📢📢 🔸❌ بر اساس این آیات، عده ای رو تو قیامت، نامه عملشون✉️ رو به دست چپ✋ میدن، و اونها را به غل و زنجیر⛓ میکشن، و تو آتیش🔥 میندازن، علتش هم دو چیزه:👇 👈♻️ یکی اینکه به خداوند متعال ایمان نیاوردند 👈♻️ دوم اینکه مردم رو برای کمک به و رفع حوائج اونها تشویق و ترغیب نمی کردند. 🔸💢 "وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِین" یعنی مردم رو برای کمک به تشویق و ترغیب نمیکردند. 🔸💢 یعنی نه تنها باید به کمک کنیم، بلکه باید دیگران رو هم به این کار تشویق و ترغیب کنیم. ✍👌 علامه طباطبایی(ره) در شرح «وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْكِینِ» می نویسد: یعنی در مورد بینوایان سهل انگاری می کردند و رنجی که فقرا می کشیدند اهمیتی برای آنها نداشت. 🔸 نکته مهم اینکه قرآن کریم📖 این بی تفاوتی در حق مستمندان رو گناهی بزرگ، و در ردیف کفر به خداوند عظیم بیان می کند❗️ ✅ دینداری فقط به نماز و روزه نیست.🍃 ✅ دینداری فقط به رکوع و سجود طولانی نیست.🍃 ✅ دینداری فقط به سجاده نشینی نیست...🍃 💯 ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
37.mp3
7.19M
۳۷ 🌸مقام رضا .. درست همونجاییه که؛ تو یاد می‌گیری قدم به قدم با بقیه راه بیای! 🍃به میل و نظرِ اونا احترام بذاری! نظرات سازنده و دلسوزانه شون رو بپذیری! آدمای راضی... از خود راضی نیستند ‼️ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🍁 ☘حُب الحسین سرالاسرار اگر می جویی بیا از این مستقیم تر راهی وجود ندارد.🛣✨ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 ⛅️ 4⃣1⃣ 💢فقرا و شهر از این خبر، و شدند.... چرا که ، اول سحورى در خانه🏘 آنها را نواخت.... و پس از آن ، دیگران و دیگران آمدند و این ازدواج مبارك را تهنیت گفتند. 🖤دو_نوجوانى که اکنون به سوى تو پیش مى آیند، ثمره همین ازداوجند... گرچه از مقام مى آیند، اما ماءیوس و خسته و دلشکسته اند. هر دو یلى شده اند براى خودشان.به شاخه هاى مى مانند. هیچگاه به دید فروشنده ، اینسان به آنها نگاه نکرده بودى.... چه بزرگ شده اند، چه قد کشیده اند، چه به کمال رسیده اند. 💢 جان مى دهند براى کردن پیش پاى ، براى . براى در بازار عشق.💗علت خستگى و شکستگى شان را مى دانى... حسین به آنها میدان رفتن است. از صبح، بى تاب و قرار بوده اند و مکرر پاسخ منفى شنیده اند... از ، بار سفر بسته اند اما امام پروانه پرواز را به على اکبر داده است... و این آنها را کرده است. 🖤علت بى تابى شان را مى دانى اما آب در دلت💕 تکان نمى خورد. مى دانى که قرار نیست اینها دنیاى پس از حسین را ببینند. و ترتیب و رفتن هم مثل همه ظرائف دیگر، پیش از این در لوح محفوظ رقم خورده است.لوحى که پیش چشم توست.اصلا اگر بنا بر فدیه کردن نبود، از زادن چه بود؟ 💢 اینهمه سال ، پاى دو گل🌸 نشسته اى تا به محبوبت اش کنى . همه آن رنجها براى امروز سپرى شده است و حالا مگر مى شود که نشود.در هم وقتى حسین از سفر، به گوش تو رسید، این دو در شهر نبودند،... اما معطلشان نشدى.... مى دانستى که هر کجا باشند، 🚩 ، جایشان در ! 🖤بى درنگ از خداحافظى کردى و به خانه درآمدى. زیستن پدید آمده بود، و یک لحظه بیشتر با حسین زیستن غنیمت بود.هر دو وقتى در منزلى بین راه ، به کاروان و تو را از دیدارشان متعجب ندیدند، شدند. گمان مى کردند که تو را ناگهان خواهند کرد و بهت و حیرتت را بر خواهند انگیخت... 💢 اما وقتى در نگاه وتبسم🙂 تو جز آرامش نیافتند، با پرسیدند:مگر از آمدن ما خبر داشتید؟ و تو گفتى : شما براى همین روزها به دنیا آمده بودید. مگر مى شد من جایى باشد و من جاى دیگر؟ این روزها باید جاده همه عشقهاى من به یک نقطه شود. بدون شما دوپاره تن این ماجرا چگونه ممکن مى شد⁉️ 🖤اکنون هر دو 🙁کرده و لب برچیده آمده اند که :مادر! امام رخصت میدان نمى دهد. کارى بکن. تو مى گویى : عزیزان ! پاى مرا به میان نکشید. محمد مى گوید:چرا مادر؟ تو امامى ! محبوب اویى. و تو مى گویى : _به همین دلیل نباید پاى مرا به میان کشید. نمى خواهم امام گمان کند که شما را راهى میدان کرده ام . نمى خواهم امام گمان کند که دارم عزیزانم را فدایش مى کنم . گمان کند که بیشتر از شما به این ماجرا. 💢 گمان کند... چه مى گویم . او اما م است ، در وادى او گمان راه ندارد. او چون آینه همه دلها 💖را مى بیند و همه نیتها را مى خواند. اما...اما من اینگونه . این دلخوشى را از مادرتان دریغ نکنید. عون مى گوید: امر، امر شماست مادر! اما اگر چاره اى جز این نباشد چه ؟ ما همه را کردیم . پیداست که امام نمى خواهد شما را ببیند. 🖤اندوه شما را نمى آورند. این را از نگاهشان مى شود فهمید. محمد مى گوید: ماندن بیش از این قابل تحمل نیست مادر! دست ما و دامنت! تو چشم به 🌫 مى دوزى... ....... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh