هدایت شده از پستهای روز
4_5847998934470886855.mp3
5.15M
🎧🎧 دقایقی واقعا بشنویم
👈روایتی از ایثار و رشادتهای #رزمندگان دفاع مقدس، آنان که در لحظه ای که باید #حسینی میبودند؛ حسینی بودند...
🎤 استاد رحیم پور #ازغدی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
1⃣5⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷 💠 کرامت شهدا 🍃🌹داشتیم با خواهرم از مجلس #روضه بر می گشتم که یهو دلم هوای حسین
❣رفیق شهیدم
چفیه ات را از سر شانه تکانی بدهی
دل ما مثل دلت #پاک و #حسینی می شود.
✍ خاطره از مادر شهید:
🔻 ارتباط خاصی با #شهدای_گمنام علی الخصوص شهید هادی داشت و با کتاب #سلام_بر_ابراهیم خیلی مانوس بود.
🌷دائم از شهادت می گفت و کتاب هایی که در مورد #مادران_شهدا بودند برام می خرید تا مطالعه کنم. انگار دوست داشت ذهنم رو آماده کنه.
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌷
#شهید_حادثه_تروریستی_رژه_اهواز
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_721038705925555168.mp3
3.42M
🎧 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #حسینی قمی
🔖 نور مومنان در قیامت 🔖
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50482575.mp3
3.06M
⏯پادكست
🎧با موضوع #چرا_امام_زمان 2⃣
🎤استاد #حسینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483420.mp3
2.83M
⏯پادكست
🎧با موضوع #چرا_امام_زمان 9⃣
🎤استاد #حسینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483511.mp3
3.17M
⏯پادكست
🎧با موضوع #چرا_امام_زمان 1⃣1⃣
🎤استاد #حسینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483534.mp3
3.75M
⏯پادكست
🎧با موضوع #چرا_امام_زمان 2⃣1⃣
🎤استاد #حسینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سردار شهید سلیمانی برای همسر بزرگوار شهید سالخورده نوشتند: ✍باسمه تعالی دخترم #سیده_نرگس سلام علیکم
#سربند_یازهرا
🌾دلم رفاقتی میخواهد
که سربند #یازهرایم ببندد
که دلمـ♥️ را #حسینی کند.
که خاکی باشد
دلم رفاقتی💕 میخواهد
که #شهیدم کند...
#رفیق_شهیدم
#شهید_محمدتقی_سالخورده🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠اگر حسین شهید نمیشد جای تعجب بود! 💟 با لبخند مادرانه میگفت بچهی چهارم بود و بهش کوپن ندادن. بهش گ
❣رفیق شهیدم
چفیه ات را از سر شانه تکانی بدهی
دل ما مثل دلت #پاک و #حسینی می شود.
✍ خاطره از مادر شهید:
🔻 ارتباط خاصی با #شهدای_گمنام علی الخصوص شهید هادی داشت و با کتاب #سلام_بر_ابراهیم خیلی مانوس بود.
🌷دائم از شهادت می گفت و کتاب هایی که در مورد #مادران_شهدا بودند برام می خرید تا مطالعه کنم. انگار دوست داشت ذهنم رو آماده کنه.
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌷
#شهید_حادثه_تروریستی_رژه_اهواز
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطرات_شهید 🔸بخشندگی و سخاوت #شهید محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد🕌 فعالیت
🔘می نویسم برای تو
برای توکه #بودنت را
✘نه چشمانم میبیند
✘نه گوش هایم می شنود
✘نه دستانم #لمس می کند😔
🔘تنها راه این است که
#دلم را برایت قلم کنم
و از تــ♥️ـو بنویسم
♦️از تبار #حسین بودی و هم نام امامت، از همان کودکی نمک سفره #ارباب خورده بودی. از بدو تولد، از همان روزی که قرار بود نباشی تا شبی که در #روضه_امام_حسین میان دستان مادرت🤲 نمک گیر خانه ارباب شدی. #سرنوشتت از همان روز مشخص شد.
♦️تو آمده بودی که #حسینی باشی. آمدی نشان بدهی هنوز هم میشود حسینی شد. فقط مرد میدان میخواهد💪 این را میشد از همان روزهای ازدواجت💍 هم فهمید. نمی دانم آن روز با #شهدا چه گفتی و چه کردی که ثمره اش آغاز زندگی مشترکتان💞 بود
زندگی که با "طریق شهدا" آغاز شود. سرانجامی جز #شهادت هم نمیتواند داشته باشد!
♦️اصلا #همسرت هم این را فهمیده بود. او هم میدانست میخواستی بروی تا برای همیشه بمانی. بروی تا جاودان شوی. اصلا #سوریه که رفتی، همین دخترت؛ زهرا هم انگار فهمیده بود
که بابا قرار است به مراد دل خویش برسد🕊 دلتنگی هایش را این چنین برایت نوشت:
📝 #باباجان سلام!
ای پدرجان! من منم زهرایت
دختر کوچک تو
ای امید من
و ای شادی تنهایی من
یاد داری #دم_رفتن دامنت را گرفتم؟
و گفتم: پدر این بار نرو🚷
من همان روز فهمیدم #سفرت طولانیست
♦️او نوشت✍ و تو را خواند و تو هم آمدی. آن هم چه آمدنی. چهارده خرداد ۹۲، با #لبخندی که تا ابد به صورتت نقش بسته بود به خانه برگشتی. و اینک ما مانده ایم و تویی که تا ابد #هستی !
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
#شهید_محمدحسین_عطری
#سالروز_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مرتضی_حسین_پور 🌷 فرمانده ای که اگر #تدابیرش در منطقه نبود یک شهید حججی که نه، 170شهید حججی مظ
📌 #خاطرات_شهدا 🌷
▫️خیلی دوست داشتم #حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم.😞 تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی #شبیه حسینه🤔؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه. یادم اومد حسین برادر نداشت.
▫️ بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت: چه خبر از حسین قمی😟؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه😭، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم. گریه کنان از خواب بیدار شدم😓
▫️مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!
شاید میخواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو #نشناختیم❗️.
شاید میخواست بگه مثل #حسین برای فرج امام زمان (عج) تلاش کنید❗️.
شاید میخواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید⁉️
شاید میخواست بگه ما کار #حسینی کردیم و شما کار #زینبی کردید⁉️
و شاید......
«گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی.»
راوی: دوست و همرزم
▪️سردار شهید حاج قاسم سليمانی: #شهید_حسین_قمی را باید از #گمنامی در بیاوریم...
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌺
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 8⃣2⃣#قسمت_بیست_وهشتم 💢حسین جان! تا قلب 💖من هست پا بر ر
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣2⃣#قسمت_بیست_نهم
💢چگونه مى توان این #حلقه ها را گشود؟ اما اینگونه هم که حسین نمى تواند تا قیام #قیامت قدم از قدم بردارد.
کارى باید کرد زینب!اگر دیر بجنبى ، #دشمن🐲 سر مى رسد و همینجا پیش چشم بچه ها کار را تمام مى کند.
کارى باید کرد زینب ! #حسین کسى نیست که بتواند #اندوه هیچ دلى را تاب بیاورد،
🖤که بتواند #هیچکسى را از آغوش خود بتاراند، که بتواند هیچ #چشمى راگریانببیند#حسین_عصاره_رحمت_خداونداست.( #نه) گفتن به هیچ #خواهش و #درخواست و التماسى در سرشت حسین #نیست. تو کى به یاد دارى که سائلى دست خالى از در خانه حسین بازگشته باشد؟نه ، اگر به حسین باشد گره هیچ بازوانى را از دور گردن خویش باز نمى کند،
💢اگر به #حسین باشد، هیچ نگاه تضرعى را بى پاسخ نمى گذارد،
اگر به حسین باشد روى از هیچ چشم خواهشى بر نمى گرداند،گره این تعلق تنها با سرانگشتان صلابت تو #گشوده مى شود.مگر نه حسین تو را به این کار، فرمان داده است ، از هم او مدد بگیر و بار این معجزه را به منزل برسان.
🖤#سکینه هم که حال پدر و #استیصال تو را دریافته است ، به یاورى ات ، خواهد آمد.او که هم اکنون بیش از همه نیاز به آغوش پدر دارد، از خود گذشته است ، به تمامى پدر شده است و کمر به سامان فرزندان بسته است.این است که #حسین وقتى به سر تا پاى سکینه نگاه مى کند... و به رفتار و گفتار او، در دلش حضور این معنا را مى بینى که :
💢( #سکینه هم دارد #زینبى مى شود براى خودش .) اما بلافاصله این معنا از دلش عبور مى کند و جاى آن این جمله مى نشیند که : (زینب یکى است در #عالم و هیچ کس زینب نمى شود.)
با نگاهت به حسین پاسخ مى دهى که :
(اگر هزار هم بودم همه را پیش پاى یک نگاه تو سر مى بریدم.) و دست به کار مى شوى؛...
🖤تو از سویى و #سکینه از سوى دیگر.
یکى را به ناز و نوازش ، دیگرى را به قربان و #تصدیق ، سومى را به وعده هاى شیرین ، چهارمى را به وعیدهاى دشمن ، پنجمى را به منطق و #استدلال ، ششمى را به سوگند و التماس ، هفتمى را و... همه را یکى یکى به زحمت ستاندن کودك ازسینه مادر، از #حسینشان جدا مى کنى ، به درون خیمه مى فرستى...
💢و خود میان آنها و #حسین حائل مى شوى.نفسى عمیق مى کشى و به #خدا مى گویى : تو اگر نبودى این مهم به انجام نمى رسید.و چشمت به سکینه مى افتد که شرار #عاطفه دخترانه در وجودش شعله مى کشد اما از جا تکان نمى خورد... محبوب را در چند قدمى مى بیند، تنها و دست یافتنى ،
#بوسیدنى و به آغوش کشیدنى ،
سر بر شانه گذاشتنى و تسلى گرفتنى ، اما به ملاحظه خود محبوب پا پیش نمى گذارد
🖤و دندان #صبورى بر جگر عاطفه مى فشرد.چه بزرگ شده است این #سکینه ،
چه #حسینى شده است!چه #خدایى شده است این سکینه!چشمت به حسین مى افتد که همچنان ایستاده است...
و به تو و سکینه و بچه ها خیره مانده است.انگار اکنون این #اوست که #دل_نمى_کند...
#ادامه_دارد.....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh