🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 9⃣2⃣#قسمت_بیست_نهم 💢چگونه مى توان این #حلقه ها را گشود
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
0⃣3⃣#قسمت_سی_ام
💢انگار اکنون این #اوست که #دل_نمى_کند،... که ناى رفتن ندارد،...
که #پاى_رفتنش به تیر مژگان بچه ها زخمى شده است.یک سو تو ایستاده اى ،
سدى در مقابل سیل عاطفه بچه ها و سوى دیگر حسین ، عطشناك این زلال عاطفه . حسین اگر دمى دیگر بماند این سد# مى شکنتد و این سیل جارى مى شود...
🖤و به یقین بازگرداندن آب رفته به جوى ، غیر ممکن است...
دستت را محکمتر به دو سوى خیمه🏕 مى فشارى و با #تضرع و #التماس به امام مى گویى:حسین جان ! برو دیگر!
و چقدر سخت است گفتن این کلام براى تو!... حسین از جا کنده مى شود....
پا بر رکاب #ذوالجناح مى گذارد، به سختى روى از خیمه برمى گرداند و عزم رفتن مى کند.
💢اما...
اما اکنون #ذوالجناح است که قدم از قدم بر نمى دارد... و از جا تکان نمى خورد.تو ناگهان دلیل #سکوت و #سکون ذوالجناح را مى فهمى که دلیل را #روشن ✨و آشکار پیش پاى ذوالجناح مى بینى ، اما نمى توانى کارى کنى که اگر دستت را از دو سوى خیمه رها کنى ...
🖤نه ... به حسین وابگذار این قصه را...
که جز خود #حسین هیچ کس از عهده این عمر عظیم برنمى آید. همو که اکنون متوجه حضور #فاطمه پیش پاى #ذوالجناح شده است... و #حلقه_دستهاى_فاطمه را به دور#پاهاى_ذوالجناح دیده است.
💢کى گریخته است این دخترك !
از روزن کدام #غفلت استفاده کرده است و چگونه خود را به آنجا رسانده است ؟
به یقین تا پدر را از اسب فرود نیاورد و به آغوش نکشد، آرام نمى گیرد....
گواراى وجودت فاطمه جان !
کسى که #فراستى به این لطافت دارد، باید که جایزه اى چنین را در بر بگیرد.
🖤هر چه باداباد...
#هلهله_هاى_سبعانه_دشمن!
اگر قرار است خدا با #دستهاى تو تقدیر را به تاءخیر بیندازد، خوشا به سعادت دستهاى تو!نگاه اشکبار و التماس آمیز فاطمه ، پدر را از اسب فرود مى آورد.
نیازى به کلام نیست.... این دختر به #زبان_نگاه ، بهتر مى تواند حرفهایش را به کرسى بنشاند.
💢چرا که #مخاطب حرفهاى او #حسینى است که #زبان_اشک و #نگاه را بهتر از هر کس دیگر مى فهمد.
#فاطمه از جا بر مى خیزد....
همچنان در سکوت ، دست پدر را مى گیرد و بر زمین مى نشاند، چهار زانو. و بعد خود بر روى پاهاى او مى نشیند، سرش را مى چرخاند، لب بر مى چیند،
بغض کودکانه اش را فرو مى خورد و نگاه در نگاه پدر مى دوزد:
🖤پدر جان ! منزل زباله یادت هست ؟ وقتى خبر #شهادت مسلم رسید؟
پدر مبهوت چشمهاى اوست:
تو #یتیمان_مسلم را بر روى #زانو نشاندى و #دست_نوازش بر #سرشان کشیدى!پدر #بغضش را فرو مى خورد...
و از پشت پرده لرزان اشک😢 به او نگاه مى کند.
💢پدرجان! بوى یتیمى در شامه جهان پیچیده است.و #ناگهان بغضش مى ترکد.. و تو در میان هق هق #پنهان گریه ات فکرمى کنى... که این دخترك شش ساله این حرفها را از کجا مى آورد.
حرفهایى که این دم رفتن ،#آسمان_چشم_حسین را #بارانى مى کند:بابا! این بار که تو مى روى ، قطعا یتیمى مى آید.
🖤#چه_کسى گرد یتیمى از چهره ام بزداید؟ #چه_کسى مرا بر روى زانوبنشاند و دست نوازش بر سرم بکشد؟ #خودت این کار را بکن بابا! که #هیچ دستى به لطف دستهاى تو در عالم نیست.با #حرفهاى دخترك،...
جبهه حسین ، یکپارچه #گریه و #شیون مى شود...
💢 و اگر #حسین ، بغض خود را فرو نخورد و با دست و کلام و نگاهش ، زنان و دختران را به آرامش نخواند،
گدازه هاى #جگر کودکان ، خیام را به آتش 🔥مى کشد.و حسین خوب مى داند... و تو نیز که این خواهش فاطمه ، فقط یک ناز کودکانه نیست ،
یک کرشمه نوازش #طلبانه نیست ،
یک نیاز عاطفى دخترانه نیست.
🖤 او دست ولایت حسین را براى #تحمل #مصیبت مى طلبد، براى تعمیق #ظرفیت ، براى ادامه #حیات.
تو خوب مى دانى و حسین نیز که این مصیبت ، فوق طاقت فاطمه است...
و اگر دست ولایت مدد نکند، فاطمه پیش از حسین ، قالب تهى مى کند و جان مى سپارد.این است که #حسین با همه عاطفه اش ، #فاطمه را در آغوش مى فشرد..
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🏴#آجرکاللهیاصاحبالزمان
◆چشمم اگرچه #خشک
ولی مبتلای توست
●اشکی 😭بده
که #نذر تو و گریه هایِ توست
◈قربانِ چشمِ #سرخ شما، میکُشد مرا
▣باران 🌨گرفته است
اگر، های هایِ توست
▪️یک #اربعین
لباس 👕عزا کرده ای به تن
◈یک اربعین ببین #دلِ ما در هوایِ توست
▪️یک اربعین برای #شما گریه کرده ام
▪️آقابیا که روضه ی ما هم برای توست
🏴فرارسیدن اربعین #حسینی بر شیعیان حضرتش تسلیت باد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🥀همه دوست دارند ڪه به بهشت🌸 بروند اماڪسی دوستندارد❌ که بــمیرد 🌿بهشت🌸 رفتن #جرأت مردن می خواهـ
5⃣6⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰 محمدآقا! #برگشتید اما دل💗 محبوبهخانم خون است به #استقبال ۸ مدافع حرم که در خانطومان آسمانی🌫 شدند یادم هست از همان زمان دفاع مقدس هم میگفتند آرام آرام خبر میدهند، اول به #صاحب عزا میگویند، آماده اش میکنند؛ نه اینکه همه بشنوند، بعد تو...فضهسادات #حسینی، گوینده خبر و فعال فرهنگی در واکنش به #تفحص ۸ مدافع حرم که در خانطومان آسمانی شدند،
🔰 در مطلبی نوشت:همین که خبر را شنیدم، وسط همه بدو بدوهای امروز،با ذوق #تماس گرفتم صدای کم رمقش را که شنیدم،خنده بر #لبهایم ماسید
درست مثل روزی که خبر برگشت پیکر داداش مجید را آورده بودند و حال مادرش بود،که هرروز بدتر میشد
خانواده های #شهدایی که پیکرهای مطهرشان برنگشته،در یک خوف و رجا به سر #میبرند
🔰هم دلتنگ💔 عزیزشان هستند و میخواهند جایی داشته باشند برای #دلتنگی ها و #اشکهای😭 یواشکی و گلایه ها،ولو یک سنگ مزارو هم تا برنگشته،امیدوارند که خبر دروغ باشد و بجای پیکر اربا اربا،خود #عزیزشان برگرددووقتی خبرش را می آورند
یک کوه آرزوست که بر سر هم خراب میشودیک دنیا لبخند😊 است که خشک میشود و...
🔰حالا فکر کنید ۴سال و نیم از #عزیزت بی خبر باشی، ۴فرزند را به تنهایی و با تمام سختی ها و #نامردیها بزرگ کنی،آن وقت امروز خبر بازگشت هستی ات را با همه مردم،درخبرگزاری ها ببینی و #بشنویاین رسمش نیست
این انصاف نیست که به یک منتظر، این طور خبر بدهندیادم هست از همان زمان دفاع مقدس هم میگفتند آرام آرام خبر میدهند، اول به صاحب عزا 🏴میگویند، آماده اش میکنند
🔰نه اینکه همه بشنوند، بعد تو...
نه اینکه حتی یک شب🌙 # معراج شهدا را هم کنار عزیزت نباشی
نه اینکه او را در حرم امام رضا(ع) طواف بدهند و تو نباشیخدا را شکر که برگشتید محمدآقااما دل محبوبه خانم و بچهها خون است حالشان خوش نیست
مثل همیشه #سکوت کرده اند و آبروداری میکنندولی بازگشت شما را این طور نمیخواستند❌
🔰شاید خواست #خودتان بوده،شاید هم بی سلیقگی و کج سلیقگی آقایان
اما این #شهدا هر کدامشان قابلیت این را داشتند که یک مملکت را برای مدتی زنده کنند،ما به حیات #بخشی های شهدا محتاجیم حق خانواده هایشان بود که بگویند کی و چطور مراسم بگیرند
حالا یکجا# ۷شهید عزیز را با هم بی سروصدا تشییع کنید،تمام شود برود؟!
خب اینها که ۴سال و نیم نبودند،چند وقت صبر میکردید این کرونا ی لعنتی تمام میشد،برای یک به یک شان مراسم میگرفتیم،لااقل برای دل خودمان
بلکه به عطر پاک# شهدا، دلهای💕 مرده مان بیدار میشد
🔰قبول کنید که خوب عمل نکردید
هم دل #خانواده شهدا را شکستید
هم ما را از فیضحضوردر تشییع پیکرهای پاک #شهدا محروم کردیدآقا محمد بلباسی، سایر برادران شهید،به آغوش میهن عزیزتان خوش آمدیدسرافرازمان کردید #شیران خفته در خاک خان طومان ،پ ن:خواهر جان ببخشید که #نتوانستم سکوت کنم،
🔰 شما خانواده #شهیدید، فرق دارد، من اما نمیتوانستم.البته این را هم بگویم که #دلتان 💜نمیخواهد برخی آقایان که تا الان معلوم نبود کجا هستند و حالا پیدایشان شده که با #شهید عکس 🖼یادگاری بگیرند و بروند،در تشییع بیایند!
#شهید_محمد_بلباسی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سالروز شهادت حُر انقلاب #شهید_ابوالفضل_ضرغام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شاهرخ ضرغام...
خیلی کوچک بود که سایه یتیمی روی سرش سایه انداخت، از همان موقع تا وقتی که قد کشید و با آن هیکل درشتش بر و بازویی برای خودش بهم زد و شد یکه بزن محله، به اندازه پلک زدنی گذشت.
🍃از همان بچگی هم قید درس و مدرسه را هم وقتی معلم کلاس فقط به #آقازاده کلاس نمره قبولی داد، زد و همین اتفاق شد بهانه ای برای آشکار شدن گوهر #مردانگی و زیر بار ظلم نرفتن او😌
🌿شاخ و شانه کشیدن و چاقو کشی هایش که با قرار گرفتن او در کنار دوستانی از همین جنس، باعث شد تا گنده لات محل شود.
🍂روزها را در #کاباره شب می کرد تا آن جا که شده بود نگهبان آنجا. یکی از روزهای همین ایام چشمش افتاد به خانمی که برای اجاره خانه و خرج فرزندانش مجبور به ایستادن پشت میز کاباره و امرار معاش از درآمد آنجا بود. به غیرت مردانه اش بر خورد، رگ گردنی شد و ضربانش بالا گرفت. زن را راهی خانه کرد و خودش خرج آن خانواده بی سرپرست را داد🙂
🌴شاهرخ که دل در گرو مردانگی و آزادگی داشت، از شاه و دربار هم که کارشان جز ظلم و زور نبود تنفر داشت اما از آن طرف دلداده #حسینی بود که مظهر همان مردانگی و آزادگی بود. محرم که می شد با همان هیکل درشت و ابهتی که داشت میان دار هیئت میشد و با یا حسین هایش دیگر کسی جرئت نمی کرد آن هیئت را از عزاداری منع کند😇
🌳این دلدادگی و مشتی گری لطف ارباب را هم درپی داشت که وقتی در کنار دعای روز و شب مادر شاهرخ قرار گرفت سبب شد تا به یک باره با حرف های حاج اقای هیئت بیدار شود و ره صدساله را یک شبه برود. در #مشهد_الرضا توبه کرد و اشک ندامت ریخت بر گذشته ی سیاهش❣
🌾عاشق #امام_خمینی شد تا آنجا که عشق او را با جمله ی «خمینی فدایت شوم» روی سینه اش خالکوبی کرد. گوش به فرمان امام جانش را کف دست گرفت و از مبارزه با #ضدانقلاب داخلی تا جبهه های جنگ با دشمن خارجی رفت. بسیجی شد و ملحق شد به گروه فدائیان اسلام🌹
🍂در جبهه دست همه رفقای قدیمی اش را که همه از داش های تهران بودند را گرفت و گروه #آدم_خوارها را تشکیل داد. همان گروهی که دشمن با شنیدن نامش رعشه به جانش می افتاد و می ترسید😎
🍁آدم خوارها در جهاد نفس و جهاد تن آنقدر پیشرفت کردند که به گروه پیشرو معروف شدند. پایان قصه گروه پیشرو هم #شهادت شد. #السابقون_السابقون_اولئک_المقربون.
🍃آری. شاهرخ ،پاک شد و خاک شد. حال از او نامی مانده به بزرگی #حر_انقلاب و پیکری که هنوز هم در آغوش جبهه به امانت مانده است😔
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_شاهرخ_ضرغام
#جاویدالاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
روحالله #عاشق امام حسین(ع) بود.
#امام_حسین رو برای خودش معیار قرار داده بود. هرکاری که میخواست انجام بده🚶♂ اول میسنجید که این کار، اون رو به #امام حسین(ع) نزدیک میکنه یا دور...🤔
گاهی که در ماشین موسیقی🎵 میگذاشتیم▶️مخالفت نمیکرد اما کمی که میگذشت میگفت:
احساس میکنم از#امام_حسین(ع) دورم میکنه. 🤭
آهنگ را قطع میکرد⏹ و میگفت:
حالا کمی#ذکر حسین#حسین رو بگیم که از یاد#امام حسین دور نشیم...بعد اگر خواستی دوباره ضبط رو ▶️ روشن کن...😳🤗
روحالله در تمام لحظاتش امام #حسینی(ع) بود. ✅
به نقل از: همسر و دوستان شهید
شهید مدافع حرم
شهید روح الله قربانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃می نویسم برای تو، برای توکه بودنت را نه #چشمانم میبیند، نه گوش هایم می شنود، نه دستانم لمس می کند.
تنها راه این است که #دلم را برایت قلم کنم و از تو بنویسم✍
🍃از تبار #حسین بودی و هم نام امامت، از همان کودکی نمک سفره #ارباب خورده بودی. از بدو تولد،
از همان روزی که قرار بود نباشی
تا شبی که در #روضه_امام_حسین میان دستان #مادرت نمک گیر خانه ارباب شدی. #سرنوشتت از همان روز مشخص شد.
🍃تو آمده بودی که حسینی باشی.
آمدی نشان بدهی هنوز هم میشود #حسینی شد. فقط مرد میدان میخواهد.
این را میشد از همان روزهای ازدواجت هم فهمید. نمی دانم آن روز با #شهدا چه گفتی و چه کردی که ثمره اش آغاز زندگی مشترکتان بود. زندگی که با طریق شهدا آغاز شود، سرانجامی جز #شهادت هم نمیتواند داشته باشد!
اصلا همسرت هم این را فهمیده بود.
او هم میدانست میخواستی بروی تا برای همیشه بمانی بروی تا جاودان شوی🌺
🍃اصلا #سوریه که رفتی، همین دخترت، زهرا هم انگار فهمیده بود
که بابا قرار است به مراد دل خویش برسد. دلتنگی هایش را این چنین برایت نوشت :
#باباجان سلام!
ای پدرجان! من منم زهرایت
دختر کوچک تو
ای امید من
و ای شادی تنهایی من
یاد داری دم رفتن دامنت را گرفتم؟
و گفتم: پدر این بار نرو.. من همان روز فهمیدم #سفرت طولانیست😔
🍃او نوشت و تو را خواند و تو هم آمدی. آن هم چه آمدنی..
چهارده خرداد ۹۲، با لبخندی که تا ابد به صورتت نقش بسته بود به خانه برگشتی.
و اینک ما مانده ایم و تویی که تا #ابد هستی!🌺
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_محمد_حسین_عطری
📅تاریخ تولد : ۸ مرداد ۱۳۵۵
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گیلان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃و این بار گذری بر چشم هایی شیدایی ...
چشم هایی کهگویای #پاکی و #نجابت نوجوانی از #حزب_الله_لبنان است.
چشم هایی که به نقل از آشنایی، گواهی رفتنی از جنس #عشق میداد.❤️
آری ،گویا چشمانش رمز ماندگاری بود که به سادگی میشد فهمید که ماندنی نیستند ...🌹
.
🍃#شهید_علی_هادی ،
که به #قاسم_سید_شهدا در بین مدافعان حزب الله معروف بود ...
#نوجوانی شوخ و خنده رو با تیپ و ظاهری امروزی و باطنی #حسینی که اکنون الگوی بارز در میان اهل دلانی شده است که میخواهند به پرتو عاشقی حق برسند. 😌
.
🍃* علی *
#حسین_وار زیستن را خوب آموخته بود ...
خــــوب میدانــست چگونه برای محبوبش دلبری کند .😍
.
🍃 آری از همان روزهای آغازین کودکیش بود، از همان روزهایی که کودکانه ی قنوتش #قضا نمیشد ،
خوب چگونه عاشق کردن را درک کرده بود که اینچنین راه صد ساله را یک آن پیمود ... 🙃
.
🍃ای شهید !!!
عاشقی را چگونه اموختی به من نیز #رسم عاشقی بیاموز ...😓
سال تولدمان یکیست اما خود را که با تو مقایسه میکنم ،گره ای از حسرت و آه،سد معبری برای #گلویم میشود، که نمیتوانم به زبان اقرار کنم که من در کوچه پس کوچه های #دنیا خود را #گم کرده ام 😞
.
🍃عطر #دعایت را بر من ظلمت زده روا دار که این زخم های #گناه هر چه سریعتر تسکین شوند...
.
🍃راستی جانم ،میدانی !
قهرمان قصه ی ما،
این روزاها هادی قلبهایی شده است که راه حق را گم کرده اند و تار کشنده ی #معصیت، پرده های قلب و روحشان را به خود تنیده
و طنابی برا #شیاطین_درونی خویششان گشته است.
.
🍃رفیق !
خوب حقیقت را فهمیدی ...
#پاداش_بندگی عاشقان ملکوتی چه میتواند باشد جز پروازی از جنس عشقشان ...❤
.
🍃پرستوی عاشق ما در چنینروزی در مکان و مقیاسی از #خانطومان
به وصال حق رسید ...🕊
.
🍃 در حالی که عطر آرام بخش #لبیک_یازینب (س) بر زبانها جاری میشد، پیکر علی به آغوش #ابدی خاک سپرده شد. 🌹
این است #پاداش عشاق ..❤
.
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_علی_الهادی_احمد_حسین
.
📅تاریخ تولد : ۱۵ اسفند ۱۳۷۷
.
📅تاریخ شهادت : ۲۷ خرداد ۱۳۹۵
.
📅تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۴۰۰
.
🥀مزار شهید : گلزار شهدای جشیت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃در سرسبزی #بهارِ سال ۳۵، پا به هستی نهاد تا زندگیِ سراسر خدمت داشته باشد.
🍃آغاز نوجوانی اش همزمان بود با آغاز #نهضت_روحالله_رحمتهاللهعلیه و نتیجه اش شد عشق به #امام و فرار از #سربازی...
🍃علاقه اش به ورزشهای هوایی پایش را به #کلوپِ_پرواز شاهنشاهی باز کرد و اگر #شاه میدانست این پسر،بعدها یکی از مخالفانِ سرسختِ رژیم خواهد شد، قطعا کلوپ را جمع میکرد! تا سربازی با توانایی و آمادگی #احمد برای قیام ورزیده نشود!😎
🍃پای #صدام که از گلیمش دراز تر شد، پای احمد را به #جبهه باز کرد. تحت عنوان #نیروی_جنگِ_نامنظم، ابتدا به #خرمشهر سپس عازم جبهه های غرب شد♡
🍃والفجر، #مرصاد و خیبر رزم آوریِ احمد را به چشم دیدند. او حتی برادرش داوود را در کربلای ۵ بخشیده بود.
زمانی هم که در جبهه نبود،رسالت #آموزش نیروها را به دوش میکشید.
🍃جنگ که تمام شد، خواب را از چشمِ اشرار و قاچاقچیان ربود!! راه اندازیِ گشتهای هوایی در مناطق مرزی سیستان و بلوچستان، امنیت این منطقه #استراتژیک را بالا برد و راه را بر جولانِ #کفتارها بست👊
🍃محصورشدگان در محاصره #فوعه و #کفریا، اندک آب و غذا و دارویی که دریافت میکردند را مدیونِ ابتکارِ حاج احمد بودند!
🍃اگر او دانش بارریزی هوایی را انجام نمیداد، معلوم نبود چندین نفر از ساکنان شهرک های شیعه نشین، جانشان را از دست میدادند.
🍃دانشی که پیشتر، تجربه نوعِ متفاوت و پیچیدهاش در نیروهای مسلح ما نبود! و این را مدیون حاج احمد و همرزمانش هستیم🙂
🍃این مردِ #نخبه و رکورد دار پرش #چتربازی(سقوط آزاد) سالها بود که روحِ بزرگش را در آسمان جا گذاشته بود و به دنبالِ راهی برای رسیدن به آرزویِ دیرینه اش، خدمت را به بهترین نحو انجام میداد.
🍃وعده تحقق آرزویش را از عالمی شنیده بود و همین ،قلب متلاطمش را آرام میکرد😓
🍃در شب #تاسوعای_حسینی، بیدستِ کربلا، دستانِ حاج احمد را در آسمانها گرفت.
🍃استاد خلبان شهید حاج احمد مایلی، طی بازگشت از عملیات شناسایی در نقطه صفر مرزی #ایرانشهر، در آغوشِ اربابش آرام گرفت🕊
🍃آری، سرانجامِ عاشقانِ خمینی جز #حسینی شدن نیست🥀
پ.ن:شهید،وعده شهادت را از آیتالله حسن زاده آملی شنیده بودند.
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_احمد_مایلی
📅تاریخ تولد : ۴ فروردین ۱۳۳۵
📅تاریخ شهادت : ۱۹ مهر ۱۳۹۵.شب تاسوعای حسینی(۱۴۳۸ هجری قمری)
📅تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : آستادن مقدس امامزاده حسن (ع) تهران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃باز هم نام و نشان و عشق و نوکری، باز هم صحبت از مرید و مراد و آقایی، باز هم سخنی از دلدادگی، از شیدایی، از یک حسینِ #حسینی♡
🍃سرداری پر افتخار. متولد بهارِ سبزِ ۵۳ در نصفِ جهان؛ #اصفهان. نصفِ جهانی که افتخارِ دامن گشودن به رویِ یک فدایی را بر سینه دارد...
🍃قد کشیده در خانواده ای #مذهبی که فدا شدن را به درستی مشق میکردند! و پرورش یافته با قوتِ غالبِ آنروزها؛ عشق، عشق به خدا، به حسین، و به هر چیز که راهی برای وصال باشد.
🍃درگیر و دارِ گرفتنِ مدرک کارشناسی #عمران، وارد هیئت رزمندگان شد و خادمِ عشاقالحسین(علیهالسلام) و این خادمی تا آخرین #محرمِ عمر پربرکتش، ادامه داشت. شاید همین خضوع و #خاکساری در آستان دوست، اورا مقربِ درگاه الهی کرده باشد!🌷
🍃به عضویتِ س.پ.ا.ه در آمد تا راهِ برادرِ شهیدش، که راه #ولایت بود را بپیماید. "ستوان دومی" اولین درجهای بود که سردار حسین، در طول دوران خدمتش گرفت. و"سرداری"، آخرین درجه ای بود که بعد از پروازش، بر سرشانه پیرهنِ سبزش جا خوش کرد...
🍃سردار حسین؛ پ.ا.س.د.ا.ر نمونهای که از او تنها #خوشخلقی، خوشسیرتی، مهربانی، محبت و احترام در یادها به جا مانده. اویی که هم و غمش خدمت بود و خدمت و سرانجام خدمت، بالِ پروازش به آسمان شد. آخرین ماموریتش، به میزبانیِ #دیرالزور سوریه، ایستگاه پایانی حیاتِ مادی وی بود.
🍃 و از آنجا به بعد، سردار حسین آقادادی، از آسمان نظاره بر ما خفتگانِ اسیرِ #دنیا میکند. مایی که اگر کاری هم میکنیم، بدنبالِ رضایتِ مخلوقیم😔
☆#پروازت_مبارک سردار☆
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حسین_آقادادی
📅تاریخ تولد : ۲ فروردین ۱۳۵۳
📅تاریخ شهادت : ۲۶ مهر ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : اصفهان
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
50139-128.mp3
3.1M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۶۱
🎤 دکتر سید محمد #حسینی
🔸«مظلومیت صاحب الزمان»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡شاهرخ ضرغام♡
🍃خیلی کوچک بود که سایه #یتیمی روی سرش سایه انداخت، از همان موقع تا وقتی که قد کشید و با آن هیکل درشتش بر و بازویی برای خودش بهم زد و شد یکه بزن محله، به اندازه پلک زدنی گذشت.
🍃از همان بچگی هم قید درس و مدرسه را هم وقتی معلم کلاس فقط به #آقازاده کلاس نمره قبولی داد، زد و همین اتفاق شد بهانه ای برای آشکار شدن گوهر #مردانگی و زیر بار #ظلم نرفتن او...
🍃شاخ و شانه کشیدن و چاقو کشی هایش که با قرار گرفتن او در کنار دوستانی از همین جنس، باعث شد تا #گنده_لات محل شود.
🍃روزها را در #کاباره شب می کرد تا آن جا که شده بود نگهبان آنجا. یکی از روزهای همین ایام چشمش افتاد به خانمی که برای اجاره خانه و خرج فرزندانش مجبور به ایستادن پشت میز کاباره و #امرار_معاش از درآمد آنجا بود. به غیرت مردانه اش برخورد، رگ گردنی شد و ضربانش بالا گرفت. زن را راهی خانه کرد و خودش خرج آن خانواده بی سرپرست را داد.
🍃شاهرخ که دل در گرو مردانگی و #آزادگی داشت، از #شاه و دربار هم که کارشان جز ظلم و زور نبود تنفر داشت اما از آن طرف دلداده #حسینی بود که مظهر همان مردانگی و آزادگی بود. محرم که می شد با همان هیکل درشت و ُاُبهتی که داشت میان دار #هیئت میشد و با یاحسین هایش دیگر کسی جرئت نمی کرد آن هیئت را از عزاداری منع کند.
🍃این دلدادگی و مشتی گری لطف #ارباب را هم درپی داشت که وقتی در کنار دعای روز و شب مادر شاهرخ قرار گرفت سبب شد تا به یک باره با حرف های حاج آقای هیئت بیدار شود و رَه صدساله را یک شبه برود. در #مشهد_الرضا توبه کرد و اشک ندامت ریخت بر گذشته ی سیاهش.
🍃 عاشق #امام_خمینی شد تا آنجا که عشق او را با جمله ی «خمینی فدایت شوم» روی سینه اش #خالکوبی کرد. گوش به فرمان امام جانش را کف دست گرفت و از مبارزه با #ضدانقلاب داخلی تا جبهه های جنگ با دشمن خارجی رفت. بسیجی شد و ملحق شد به گروه #فدائیان_اسلام.
🍃در جبهه دست همه رفقای قدیمی اش را که همه از داش های تهران بودند را گرفت و گروه #آدم_خوارها را تشکیل داد. همان گروهی که دشمن با شنیدن نامش رعشه به جانش می افتاد و می ترسید.
🍃آدم خوارها در جهاد نفس و جهاد تن آنقدر پیشرفت کردند که به گروه پیشرو معروف شدند. پایان قصه گروه پیشرو هم #شهادت شد. #السابقون_السابقون_اولئک_المقربون.
🍃آری! شاهرخ، پاک شد و خاک شد. حال از او نامی مانده به بزرگی #حر_انقلاب و پیکری که هنوز هم در آغوش #جبهه به امانت مانده است.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_شاهرخ_ضرغام
📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۸
📅تاریخ شهادت : ۱۷ آذر ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌷
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #ابوالفضل_ضرغام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50482512.mp3
3.47M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۸۲
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت اول
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50482575.mp3
3.06M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۸۳
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت دوم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50482738.mp3
3.05M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۸۴
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت سوم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50482858.mp3
3.09M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۸۵
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت چهارم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50482909.mp3
3.19M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۸۶
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت پنجم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5988030355972555300.mp3
3.57M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۸۷
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت ششم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5988030355972555301.mp3
3.43M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۸۸
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت هفتم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483395.mp3
3.19M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۸۹
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت هشتم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483420.mp3
2.83M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۹۰
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت نهم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483447.mp3
2.93M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۹۱
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت دهم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483511.mp3
3.17M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۹۲
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت یازدهم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483534.mp3
3.75M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۹۳
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت دوازدهم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50483548.mp3
4.22M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۹۴
🎤 استاد #حسینی
🔸«چرا امام زمان؟»🔸
🔺قسمت سیزدهم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
" چه خوب است
به دست آقا امام زمان(عج)
جرعه ای از چشمه زلال
کوی حسینی بنوشم
و #حسینی بمیرم....
(اَللهُمَّ الرزُقنا فِی الدُّنیا زیارَه الحُسَین وَ فِی الآخِرَه شَفاعَةَ الحُسَین، اَللهُمَّ الرزُقنا تَوفیقَ الشَّهادَه فی سَبیلِک)"
پ.ن: لابهلای دستنوشته های
جستجوگر نور
#شهید_عباس_صابری🌱🌷
عکاس: جستجوگر نور
#شهید_حسین_صابری🌷🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh