eitaa logo
🕊کانال شهیدمحمدنکاحی🕊
241 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🌱 يَعْلَمُ‌خَائِنَةَ‌الْأَعْيُنِ‌وَمَا تُخْفِي‌الصُّدُورُ خداوند از خيانټ چشم ها و آن چھ دݪ ها مخفے می‌ڪنند؛ آگاھ اسٺ! سورھ مبارڪھ غافر آیھ ۱۹.. 💌👌🌸
🌸 ... ما رو ببخش که در کار خیر یا "جار" زدیم یا "جا" زدیم... 😢🥺 🌸
🌸 پیامبر اکرم: صلی الله علیه وآله وسلم 🫶🏻 چهار تن است که عذابشان در روز قیامت از همگان سخت تر است: ابلیس، فرعون، فرمانروای ستمگر و کسی که خودکشی کند... 📚ثواب الاعمال،صفحه۳۸۸،ح ۱ 🌸
🌸 از زندگی ناامید نیستم ، میدانم آن خدایی که بخاطر خندیدن گلها آسمانی را می‌گریاند،روزی برای خنده‌ی من هم کاری خواهد کرد✨💛 شبتون بهشت✨💛 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ ❣ علیک یا صاحب الزمان عج ❣ اے یوسف زهرا سفرٺ ڪے بہ سر آید ڪے چهره ماهٺ ز پس پرده درآید از پیڪ صبا ڪے شنوم آمدنٺ را ڪے بانگ انا المهدے اٺ ازڪعبہ برآید 🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات 🌸 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️ 💖 👇 https://eitaa.com/shahidnekahi ❤️
مردم نمی دانند چگونه می شود بی هیچ واژه ای کسی را که این همه دور است این همه دوست داشت... شهید احمد اسماعیل پور🌷 سالروز شهادت 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️ 💖 👇 https://eitaa.com/shahidnekahi ❤️
🕊کانال شهیدمحمدنکاحی🕊
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷 #قسمت_اول (۳ / ۱) #ماجرای_شهیدی_که_به‌خاطر_رضایت_پدر_از_بهشت_برگشت!! 🌷آخرین ر
🌷 🌷 (۳ / ۲) !! 🌷....روز بعد دوباره به محمدحسن سر زدم، حالش کمی بهتر بود، خلاصه روز به روز حالش بهتر شد. یادم هست روز آخر اسفند حسابی برایش وقت گذاشتم، گفتم فردا روز اول عید است مردم و بستگان شما به بیمارستان و ملاقات مجروحین می‌آیند. بگذار حسابی تر و تمیز بشویم. همین طور که مشغول بودم و او هم روی شکم خوابیده بود، به من گفت: می‌خواهم به خاطر تشکر از زحماتی که برای من کشیدی یک ماجرای عجیب رو برات تعریف کنم. گفتم: بگو می‌شنوم. فکر کردم می‌خواهد از حال و هوای رزمندگان و جبهه تعریف کند. ماجرایی را برایم گفت که بعد از سال‌ها هنوز هم وقتی به آن فکر می‌کنم حال و هوایم عوض می‌شود. 🌷محمد حسن بی‌مقدمه گفت: اثر انفجار را روی کمر من دیدی؟ من با این انفجار شهید شدم، روح به طور کامل از بدنم خارج شد و من بیرون از بدنم ایستادم و به خودم نگاه می‌کردم. یک دفعه دیدم که دو ملک در کنار من ایستادند. به من گفتند: از هیچ چیزی نگران و ناراحت نباش، تو در راه خداوند شهید شده و اکنون راهی بهشت الهی خواهی شد. همراه با آن دو ملک به سمت آسمان‌ها پرواز کردیم. در حالی‌که بدن من همینطور پشت خاکریز افتاده بود. در راه همین طور به من امید می‌دادند و می‌گفتند: نگران هیچ چیزی نباش، خداوند مقام بسیار والایی را در بهشت برزخی برای شما و بقیه شهدا آماده کرده. 🌷در راه برخی رفقایم را که شهید شده بودند، می‌دیدم. آن‌ها هم به آسمان می‌رفتند. کمی بعد به جایی رسیدیم که دو ملک دیگر منتظر من بودند. دو ملک قبلی گفتند: این‌جا آسمان اول تمام می‌شود. شما با این ملائک راهی آسمان دوم می‌شوی. از احترامی که به ملائک آسمان دوم گذاشته شد، فهمیدم ملائک آسمان دوم از لحاظ رتبه و مقام از ملائکه آسمان اول برترند. آن دو ملک هم حسابی مرا تحویل گرفتند و به من امید دادند که لحظاتی دیگر وارد بهشت برزخی خواهی شد و هر زمان که بخواهی می‌توانی به دیدار اهل بیت علیه السلام بروی. بعد من را تحویل ملائکه آسمان سوم دادند. همین طور ادامه داشت تا این‌که.... 🌷....همین طور ادامه داشت تا این‌که مرا تحویل ملائک آسمان هفتم دادند، کاملاً مشخص بود که ملائکه آسمان هفتم از ملائک آسمان ششم برترند. بلافاصله نگاهم به بهشت افتاد، نمی‌دانید چقدر زیبا بود. از هر نعمتی بهترین‌هایش در آن‌جا بود. یکباره دیدم که هر دو برادرم در بهشت منتظر من هستند. فهمیدم که هر دوی آن‌ها شهید شده‌اند. چون قبلاً به ما گفته بودند که آن‌ها اسیر هستند.خواستم وارد بهشت بشوم که ملائک آسمان هفتم با کمی ناراحتی گفتند: این شهید را برگردانید، پدرش راضی به شهادت او نیست و در مقام بهشتی او تاثیر دارد. او را برگردانید تا با رضایت پدرش برگردد. تا این حرف را زدند، ملائک آسمان ششم گفتند: چشم.... .... ♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌ لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَجــــ 👇 ♥️ @shahidnekahi
📚 📚 👇 نان خور پدر آیا کسى که در خانه پدرى زندگى مى کند باید خمس بدهد؟ 👇 همه مراجع عظام تقلید: اگر خودش درآمد اضافى دارد باید خمس آنرا بدهد، ولی اگر نانخور پدر است و یا کاری که می کند برای پدر است و در تصرف مال از خودش اختیاری ندارد، خمس بر او واجب نیست." 💚 اللهم عجل لولیک الفرج 💚 🌹 👇 🍃🌹 @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 آخرین لالایی... مادر شهید احمد برای بار آخر برای فرزند شهیدش لالایی خواند.. پلیس شهید احمد کشوری نیا، شهیدی که ضمن فدا شدن در راه امنیت کشور، با اهدا اعضای بدنش جان چند نفر از هموطنانش را نیز دوباره نجات داد. صبوری دل مادران شهدا صلوات🌷 📎شبــــتون شهــــدایی ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️ 💖 👇 https://eitaa.com/shahidnekahi ❤️
و سلام بر او که می گفت: «حضرت صاحب الزمان(عج) خدا به شما صبر دهد زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم هنگامی میشود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ گاه ظهور نخواهد کرد»  • شهید احمد محمّد مشلب🕊• ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️ 💖 👇 https://eitaa.com/shahidnekahi ❤️
آن روز که با تمامِ زخم هایمان پله های آخرِ مسجدالاقصی را مشتاقانه می دویم همه ی دنیایی که ما را نادیده گرفت ما را خواهد دید و همه از ما خواهند پرسید: نام شما چیست؟! و فریاد خواهیم زد: "سربازان حاج قاسم" _ سید مصطفوی موسوی ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️ 💖 👇 https://eitaa.com/shahidnekahi ❤️
حکمت کشیدن مسح سر در وضو... در جمجمه یک درز و شکاف وجود دارد که در منابع طب سنتی به آن یافوخ ودر طب نوین درز ساژیتال گفته میشود. حکما به افرادی که دارای مغز خشکی هستند که یکی از عارضه های آن خواب سبک و سوت گوش هست توصیه میکنندکه مسیر درز یافوخ را با روغن بنفشه یا بادام شیرین چرب کنند. یکی از رطوبت بخش های طبیعی دیگری که باید خیلی خیلی به آن توجه کنیم، کشیدن مسح سر هست که در طی شبانه روز چندین مرتبه به مغز رطوبت بخشیده و باعث آرامش اعصاب در فرد گردد. ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️ 💖 👇 https://eitaa.com/shahidnekahi ❤️
🕊کانال شهیدمحمدنکاحی🕊
🌷 #هر_روز_با_شهدا_3056🌷 #قسمت_دوم (۳ / ۲) #ماجرای_شهیدی_که_به‌خاطر_رضایت_پدر_از_بهشت_برگشت!! 🌷...
🌷 🌷 (۳ / ۳) !! 🌷....ملائک آسمان ششم گفتند: چشم. یک‌باره روح به جسم من برگشت. تمام بدنم درد می‌کرد. من را در میان شهدا قرار داده بودند. اما یک نفر متوجه زنده‌ بودن من شد و مرا به بیمارستان منتقل کردند و از آن‌جا راهی اصفهان شدیم. حالا هم فقط یک کار دارم، من بهشت و جایگاه بهشتی خودم را دیدم. حتی یک لحظه هم نمی‌توانم دنیا را تحمل کنم، فقط آمده‌ام رضایت پدرم را جلب کنم و برگردم. او می‌گفت و من مات و متحیر گوش می‌کردم. روز بعد پدرش حاج عبدالخالق به ملاقات او آمد، پیرمردی بسیار نورانی و معنوی، می‌خواستم ببینم ماجرا چه می‌شود. وقتی پدر و پسر خلوت کردند، شنیدم که محمدحسن گفت: پدر شما راضی به شهادت من نیستی؟ پدر خیلی قاطع گفت: خیر. 🌷محمد حسن گفت: مگه من چه فرقی با برادرهایم دارم. آن‌ها الان در بهشت هستند و من این‌جا. پدر گفت: اون‌ها شاید اسیر باشند و برگردند، اما مهم این است که آن‌ها مجرد بودند و تو زن و بچه داری. من در این سن نمی‌توانم فرزندان کوچک تو را سرپرستی کنم. از این‌جا به بعد رو متوجه نشدم که محمدحسن برای پدرش چه گفت، اما ساعتی بعد وقتی پدرش بیرون رفت و من وارد اتاق شدم محمدحسن خیلی خوشحال بود. گفتم: چه شده. گفت: پدرم راضی شد. ان‌شاءالله می‌روم آن جایی که باید بروم. من برخی شب‌ها توی بیمارستان کنارش می‌نشستم. برای من از بهشت می‌گفت، از همان جایی که برای چند لحظه مشاهده کرده بود. 🌷می‌گفت: با هیچ چیزی در این دنیا نمی‌توانم آن‌جا را مقایسه کنم. زخم‌‌هایش روز به روز بهتر می‌شد، دو سه ماه بعد، از بیمارستان مرخص شد. شنیدم بلافاصله راهی جبهه شده. چند روزی از اعزام نگذشته بود که برای سر زدن به خانواده راهی شهرضا شدم، رفقایم گفتند: امروز مراسم تشییع شهید داریم. پرسیدم: کی شهید شده؟ گفتند: محمدحسن کاظمینی. جا خوردم و گفتم این که یک هفته نیست راهی جبهه شده! به محل تشییع شهدا رفتم. درب تابوت را باز کردم. محمد حسن، نورانی‌تر از همیشه گویی آرام خوابیده بود. 🌷یکی از رفقا به من گفت: بلند شو که پدرش داره می‌آد. دوست من گفت: خدا به داد ما برسه ممکنه حاجی سر همه ما داد بزنه، دو تا پسرش مفقود شده و سومی هم شهید شد. من گوشه ای ایستادم. پدر بالای سر تابوت پسر آمد و با پسرش کمی صحبت کرد، بعد گفت: پسرم بهشت گوارای وجودت، دو سال بعد جنگ تمام شد و اُسرای ایرانی آمدند اما اثری از برادران محمدحسن نبود. با شروع تفحص پیکر دو برادر محمدحسن هم پیدا شد و برگشت، و در کنار برادرشان و در جوار مزار حاج ابراهیم همت در گلزار شهدای شهرضا آرام گرفتند. را با ذکر یاد کنیم. 🌹خاطره ای به یاد معزز محمدحسن کاظمینی 📚 کتاب"بازگشت" ♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌ لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَجــــ 👇 ♥️ @shahidnekahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه” وقتی یه سنگو تو دریا میندازی فقط برای چند ثانیه اونو متلاطم میکنه وبرای همیشه محو میشه ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره سعی کنیم مثل دریا باشیم... فراموش کنیم سنگهایی که به دلمون زدن با اینکه سنگینی شونو برای همیشه توی دلمون حس می کنیم...💖 دلاتون دریایی...💗 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️ 💖 👇 https://eitaa.com/shahidnekahi ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷۵ چیز هم‌ سفره‌ ⛄️زندگیتون باشه 🌷خوشبختے 🏝آرامش، شادی ⛄️عاقبت بخیری و نگاه خدا 🌷عصر اولین روز بهمن ماه تون 🏝پراز ملودی شاد ⛄️پراز لبخند‌ ازته دل و 🌷پراز زیبایی باشه🌷🍃 ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️ 💖 👇 https://eitaa.com/shahidnekahi ❤️
1_1050870666.mp3
3.98M
ماه رجب ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️ 💖 👇 https://eitaa.com/shahidnekahi ❤️