درد مـن #عـشـق اسـت
درمانم حسـین ✨
دیـن مـن عـشـق اسـت
ایمانم #حسـین💫
بـا الـفـبـای جــنـون بر دفـــتـرم
مـینـویـسـم عـشـق✍️
میخوانم حسـین
#امام_حسین❤️
❣هرجا دلٺ اسیر بلا شد بگو #حسین
قلبٺ تهے ز شور و صفا شد بگو #حسین
❣نام حسین❤️ نسخہ درمان دردهاسٺ
دردٺ اگر بہ ذڪر دوا شد بگو #حسین
#عاشقکربلاتمتاآخرشباهاتم♥️
@shahidsayaad
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
انا لله و انا الیه راجعون...◾️
مادر #شهیدان والامقام #حسین و #داود_فهمیده
به فرزندان شهیدش پیوست...🥀
شادی روحشون صلوات🍂
@Modafeaneharaam
هركي نخونه از دستش رفته ، واقعا از دستش رفته
روزی پیامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علی و حسنین (صلوات الله علیهم اجمعین) هم در خانه حضور داشتند
پیامبر خطاب به اهل بیت خود فرمودند :
چه میوه ای از میوه های بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد.
امام حسین که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند :
پدر جان به جبرائیل بگوئید از خرماهای بهشتی برای ما بیاورد
و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسین خود جامه عمل پوشانیدند و به جبرئیل دستور دادند یک طبق از خرماهای بهشتی برای اهل بیت بیاورد.
مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق خرمای بهشتی را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت.
پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان یک طبق خرمای بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور .
حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پیامبر خرمای اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام #حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت
گوارای وجودت »
سپس خرمای دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت »
خرمای سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند.
خرمای چهارم را هم در دهان حضرت علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت، گوارای وجودت » خرمای پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند .
خرمای ششم را برداشتند، ایستادند و در دهان حضرت علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.
در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما یک خرما دادید اما به علی سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟
رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند: #فاطمه جان وقتی خرما در دهان حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که جبرائیل و مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی #خرما در دهان #حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ».
فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم.اما وقتی خرما در دهان علی نهادم شنیدم که خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« یامحمد ، بعزّت و جلالم قسم اگر تا صبح قیامت خرما در دهان #علی بگذاری من خدا هم تا قیامت می گویم علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت».
خداوندا به حق علی علیه السلام گره از کار ما بگشا
جلاءالعیون علامه مجلسی
هر کی این مطلب را خوند و به دلش نشست اگه دوست داشت
به عشق ۱۴ معصوم واسه گروهاي ديگه بفرسته..
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
میدونی اگه کپی کنی تا آخرامشب چند هزار تا #صلوات فرستاده میشه؟
بفرست به نیت شادی دل آقا
امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
برای هر کسی که برات عزیزه و با ارزشه بفرستید لطفا..
تا در ثوابش شریک شوید همانند دعای حدیث کسا
عظمت پنج تن می باشد
انشالله بحق علی ابن ابیطالب گره از مشکلات همه کسانی که این پیام را ارسال می کنند باز کن
الهی امین 🙏
@Norasin
T.me/norasin
#عشق یعنی #حسین(ع)
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣴⣶⣤⣤⡆
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⢉⣽⡿⠋
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣤⠀⢀⣤⣴⣾⠟⠉⢀⡄
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣶⣶⣾⣿⣿⡿⠛⠉⠀⠀⠀⣼⡇
⠀⢀⡦⠀⢠⣶⡄⠀⠀⣿⠏⠁⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⠁
⠀⣾⠁⠀⢿⣿⠇⠀⢠⡿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⠀⣠
⢸⣿⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣾⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠸⣿⣿⡏
⢸⣿⣷⣶⣶⣶⣿⡿⠃⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠋
⠀⠙⠿⠿⠿⠛⠉⠀⠀⠀⣀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣰⣿⣿⣿⡷⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠉⠉⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢰⣿⣿⣿⠇
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠉⠁⠁
@shahidsayaad
شهید صیاد شیرازی
═══ ❅❅═══ نام و نام خانوادگی شهید: #حسین_زینالزاده تولد: ۱۳۷۸/۷/۶، #مشهد. شهادت: ۱۴۰۱/۸/۲۶
"از بچگی باهم بزرگ شده بودند.
از همان وقتی که پایشان به مسجد و بسیج باز شد، شده بودند رفیق گرمابه و گلستان همدیگر.
هر دو از کودکی #یتیم بودند و پناه و تکیهگاه مادر.
هر دو سختی کشیده بودند و معنی درد و غم مادر را خوب میفهمیدند.
#حسین یک برادر کوچکتر از خودش داشت اما
#دانیال تکفرزند خانه بود.
آرزوی هر دویشان شهادت بود و شور خدمت به همنوع در سرشان میخروشید.
در اردوهای راهیان نور و جهادی و حوادثی مثل سیل و زلزله نفرات اولی بودند که خود را به محل میرساندند.
پس اندازهایشان مشکلات مردم را حل میکرد و قدرت بدنیشان صرف خدمت به خلق خدا در روزهای کرونا و در بیمارستانهای مشهد میشد.
در روزهای ناامنی و اغتشاشات در کشور، هتک حرمت چادر و حمله به ناموس هموطنان خود را تاب نیاوردند و به همراه دیگر دوستانشان مأمور برقراری امنیت در سطح شهر شدند.
اما چه سرّی است در دعای مادر برای شهادت که هردو دست به دامن مادرانشان شدند تا بالاخره در راه دفاع از امنیت و برقراری آرامش در کنار هم، با سلاح ایمان، به این فیض عظیم نائل آمدند.
هر دو رفتند تا آب دردل هیچکس تکان نخورد.
#روحشان_شاد. #نامشان_جاویدان و #مکتبشان_پر_رهرو_باد.
❥↬ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
شهید صیاد شیرازی
═══ ೋ❅﷽ ❅ೋ═══ #هدیه_خداوند خداوند بعد از ۹ سال پس از خواهر دومش، هنگام #اذان به عنوان س
═══ ೋ❅﷽ ❅ೋ═══
#مدافع_حرم
#فتنه_۸۸ و دیدن گریه های #سید_مظلوم_امام_خامنه_ای، #حسین را که تنها #۱۵_سال داشت جذب #بسیج کرد و در درگیری با عناصر فتنه در همان سال از ناحیه #کتف آسیب دید که هرگز قابل درمان نبود.
وی پس از آن مسئول حلقه صالحین بسیج شد و به اذعان اهالی محله، تاثیر شگفت انگیزی روی جوانان داشت.
از جذب جوانان منحرف تا جلوگیری از اقدام به خودکشی دوستان و ... با رسیدن به سن دانشگاه و علی رغم برخورداری از رتبه خوب کنکور، وی که در دانشگاه امام حسین(ع)نیز شرکت کرده بود، در سن #۱۸_سالگی به این دانشگاه رفته و با طی مراحل علمی به بهترین نحو و با بالاترین نمرات، به انتخاب خود وارد #سپاه_قدس شد.
در همان سال های دانشجویی به عنوان آموزش دهنده ارشد به عراق و سوریه اعزام شد و پس از اتمام تحصیلات، با عنوان #مستشارنظامی ۳ مرتبه به #سوریه و یک بار به #عراق اعزام شده و به خیل #مدافعان_حرم پیوست.
•❥ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
شهید صیاد شیرازی
═══ ೋ❅﷽ ❅ೋ═══ #مدافع_حرم #فتنه_۸۸ و دیدن گریه های #سید_مظلوم_امام_خامنه_ای، #حسین را که
#زندگینامه
#حسین_معزغلامی، #ششم_فروردین_ماه_سال۱۳۷۳ در #امیدیه_اهواز(پایگاه پنجم شکاری) متولد گشت.
وی از #مداحان و #سینه_سوختگان_اباعبدالله_الحسین(ع) بود و همواره برای مصائب اهلبیت(ع) مداحی و نوحهخوانی میکرد.
بعد از اخذ مدرک دیپلم به دانشگاه امام حسین(ع) راه یافت.
#معزغلامی که از اعضای فعال پایگاه بسیج قمر بنی هاشم حوزه ۱۱۳ تهران بود، به پیروی از عموی شهیدش" #شهید_محمدحسین_معزغلامی" به سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و برای دفاع از حریم اهل بیت و اسلام به سوریه اعزام شد.
#حسین، در سالروز #تولد_۲۳_سالگی_اش در روز #جمعه_۴_فروردین ماه #سال_۱۳۹۶ در منطقه حماء سوریه به #شهادت رسید.
3 تیر به چشم چپ، گونه راست و کتفش اصابت نمود.
به دلیل موقعیت بد حضور وی در سنگلاخ، دندان ها و استخوان پایش نیز هنگام سقوط به زمین شکسته و پیکر وی چندساعتی تا برگشت به نیروهای ایرانی(مقاومت) بر زمین مانده بود.
#پیکر_پاکش را در #هشتم_فرودین_ماه در #قطعه۵۰بهشت_زهرا(س) به خاک سپردند.
•❥ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
شهید صیاد شیرازی
#حاجت_گرفتن از #شهید_یوسف_الهی یکی از مکالمات افرادی که از #شهید_بزرگوار حاجت گرفتند این است: «این
#چشم_برزخی_شهید_یوسف_الهی
#چشم_برزخی اصطلاحی است که به واسطه نیت پاک و رعایت تقوا در افراد ایجاد میشوند و به این واسطه حقیقت و باطن عمل شخص دیگر را میبیند و قادر خواهد بود از گذشته و آینده دیگران باخبر شود.
با استناد به سخنان دوستان #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی، ایشان چشم برزخی داشت.
پیروزیها را میدانست، شکستها را میدانست.
باطن افراد را میدید و عاقبتشان را پیشگویی میکرد…
او با #نماز_شب و #عبادت و #جهادخالصانه، #مصداق_سالکان و #عارفانی بود که به فرموده #امام_خمینی، یک شبه ره صد ساله را طی کرد.
یکی از #خاطراتی پیرامون همین قضيه این چنین است:
زمستان ۶۴ بود.
با بچه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم.
#حسین وارد شد و بعد از کلی خنده و شوخی گفت: در این عملیات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند.
بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر #شهید می شوید.
من هم شیمیایی می شوم.
#حسین به همه اشاره کرد به جز من!
چند روز بعد تمام شهودهای #حسین، در #عملیات_والفجر ۸ محقّق شد!
@shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
شهید صیاد شیرازی
#چشم_برزخی_شهید_یوسف_الهی #چشم_برزخی اصطلاحی است که به واسطه نیت پاک و رعایت تقوا در افراد ایجاد
#خاطرات_شهید_یوسف_الهی
از این #شهید خاطرات فراوانی به ثبت رسیده و در کتاب ها و مجلات مختلفی منتشر شده است، نمونه ای این خاطرات را در ذیل برای شما عزیزان می آوریم:
#همرزم_شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند.
آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند.
هر چه معطّل شدیم باز نگشتند.
به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم.
#محمدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر۴۱ ثارالله کرمان بود، موضوع را با #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی- #فرمانده_لشکر ـ در میان گذاشت.
#حاج_قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم.
اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر میشود.
امّا #حسین گفت: تا فردا صبر کنید.من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص میکنم.
صبح روز بعد #حسین را دیدم.
خوشحال بود.
گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟
گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!
#حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم.
هم #اکبر_موسایی_پور هم #حسین_صادقی را.
با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟
گفت: در خواب آنها را دیدم.
اکبر جلو بود و حسین پشت سرش.
چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود.
می دانی چرا؟
اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمیشد.
در ثانی اکبر نامزد هم داشت.
او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود.
اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر میگردیم.
پرسیدم: چه طور؟!
گفت: #شهید شده اند.
جنازه های شان را امشب #آب می آورد #لب_ساحل.
من به حرف #حسین مطمئنّ بودم.
شب نزدیک ساحل ماندم.
آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست.
وقتی رفتم، دیدم #پیکر_شهید_صادقی به کنار ساحل آمده!
بعد هم #پیکر_اکبر پیدا شد!
@shahidsayaad •❥
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
#روایت_شهید_مصطفی_صدرزاده از #شهید حاج_حسین_بادپا :
#حسین غرق در وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ بود.
#سید_ابراهیم با اصرار من از لحظه نخست آشنایی، رفاقت و لحظه #شهادت_سردارشهید_حاج_حسین_بادپا چنین روایت می کند: قبل از این که وارد جنگ و مناطق جنگی شوم از جنگ به اندازه کتاب هایی که خوانده بودم، می دانستم.
آن زمان که جنگ تحمیلی علیه #ایران به پایان رسید، سه یا چهار سال داشتم و آن طور که باید جنگ را درک نکرده بودم.
وی ادامه داد: چندی قبل وقتی وارد یک منطقه جنگی و از نزدیک با رزمنده ها آشنا شدم دیدم آنچه را در کتاب ها خوانده بودم با آنچه را می دیدم در همه امور صدق نمی کرد.
آن روزها که با #حاج_حسین آشنا شدم یکی از بهترین روزهای زندگی من بود بعد از این که مدتی با #حاج_حسین بودم تازه فهمیدم او همان کسی است که در #کتاب_های_جبهه و #جنگ در موردش خوانده بودم، #حاج_حسین در واقع همان کسی بود که دنبالش می گشتم.
بعد از گذراندن چند عملیات با حضور #حاج_حسین_بادپا بیشتر با شخصیت او آشنا و کم کم متوجه شخصیت متفاوت وی و #اتفاق_های_معجزه_آسایی که برایش می افتاد شدم و این امر موجب می شد هر روز بیش از پیش به او #ایمان و #اعتقاد بیاورم.
•❥ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
* #لباسهای_خاکی سهم #حسین از #خمپارهها
#ابراهیم گفت: بارها اتفاق می افتاد خمپاره ای کنار #حاج_حسین به زمین اصابت و جمعی از #رزمندگان را #شهید می کرد اما #حاج_حسین در کمال ناباوری سالم می ماند و فقط #لباسهایش_خاکی می شد.
یادم می آید زمان #شهادت_علیرضا_توسلی یا #ابوحامد، #حاج_حسین زانو به زانوی #ابوحامد نشسته بود و #خمپاره دقیق کنار #ابوحامد به زمین خورد، به طور معمول #ترکش یا #موج_خمپاره باید با #حاج_حسین همان کاری را می کرد که با #حامد کرد اما آن #خمپاره سر و دست #ابوحامد را قطع کرد و نفرات پشت سر او هم #شهید شدند اما عجیب این بود که برای #حاج_حسین_بادپا هیچ اتفاقی نیفتاد و فقط #لباسهایش_خاکی شد.
وی ادامه داد: یک بار دیگر #حاج_حسین با یکی از دوستان به نام #شیخ_محمد که روحانی بود از داخل سنگر به سمت دشمن تیراندازی می کردند، دشمن سنگر #حاج_حسین را با موشک هدف قرار داد، آن روز را فراموش نمی کنم، باور داشتم که با این هجمه، #حاج_حسین_شهید_شده، به سرعت خودم را به بالای سنگر رساندم با کمال تعجب دیدم که #حاج_حسین غرق #خاک اما سالم نشسته است.
در یکی از عملیات ها #تیر به زیر #قلب_حاج_حسین اصابت کرد آن روز خون، بدن #حاج_حسین را فرا گرفته بود بچه ها تصور کردند که #حاج_حسین در حال #شهادت است و #شهادتین او را می گفتند، ناگهان #حاج_حسین چشم هایش را باز کرد و گفت برای چه #شهادتین می گویید من هنوز زنده ام!
#حاج_حسین با نیم تنه در یکی از مکان هایی که در تیرس دشمن بود بالا می آمد و تیراندازی می کرد و عجیب این بود که هیچ اتفاقی برایش نمی افتاد، همه این اتفاقات موجب شده بود #اعتقاد_عجیبی به #حاج_حسین پیدا کنم.
@shahidsayaad •❥
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
📝گفت🔻
سرت رو بنداز پایین زندگیتو بکن
به هیچ چیز و هیچ کس هم فکر نکن، ما بی طرفیم، کار به کسی نداریم...
به ما چه فلانی دزدی میکنه! فلانی رشوه گرفت.. فلانی درد و مشکل داره!
📝گفتم🔻
#زیارت_عاشورا را خوانده ای...
دو دسته جمله دارد یا #سلام یا #لعن؛
جامعه هم دو دسته دارد...
مورد سلام اهل بیت(ع) و مورد لعنشان،
عاقبت هم دو دسته میشوند، #بهشت و #جهنم، وسط ندارد.
📝گفت 🔻
حتی #بیطرف ها؟؟؟؟
📝گفتم🔻
در زیارت #عاشورا جوابت هست...
( و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله)
امام صادق(ع) آن بی طرف ها را هم لعن کرده...
البته زیاد هم بی طرف نبودند...
هر که در لشکر #حسین(ع) نباشد
در محفل شراب باشد یا نماز... یزیدی است.
گفت🔻
زمانه عوض شده ، فرق کرده...
گفتم🔻
باز زیارت عاشورا جوابت را داده،
(و اخر تابع له علی ذلک)
تا اخرالزمان هر کسی مثل این ها باشد لعن شده..
قرار نیست که فامیلیش یزیدی باشد.
گفت🔻
با این حساب کل یوم عاشورا یعنی چه؟
گفتم🔻
یعنی حسین زمان و شمر امروزت را بشناسی.
در هیئتی که بوی استکبار ستیزی نباشد، بوی مبارزه با اسرائیل نباشد، ابن زیاد هم در آن هیئت سینه میزند.
گفت🔻
حسین زمان که در #غیبت است؟
گفتم🔻
اگر میخواهیم کوفی نباشیم باید بدانیم تا حسین نیامده، #مسلم ولی امر است.
@shahidsayaad