صدمبارک به تو آن عید که فردا باشد
نـوروز نـوید وصـل دلـها بـاشـد
امـیـد که با فضل خداوند جـلـی
سـال فـرج مـهـدی زهـرا باشـد✨
سال نو مبارک باد 🌺
#سال_۱۴۰۲
@shahidsayaad
شهید صیاد شیرازی
═══ ೋ❅﷽ ❅ೋ═══ " #شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت در تاریخ #۱۲_فروردین_ماه_سال_۱۳۳۴ در خانواده ای
#مادر_شهید_همت می گوید:
«در سال ۱۳۳۳ با شوهرم علی اکبر، به کربلا رفتیم و در آن زمان به این بچه باردار بودم و خانواده ام می گفتند تو به سفر نرو ولی من اصرار کردم و رفتم.
در مسیر، من حالم بد شد و در کربلا مرا به نزد پزشک بردند و پزشک گفت: بچه ای که در رحم داری مرده است.
با این حال در کربلا خانه ای اجاره کردیم و من خوابیدم و نمی توانستم به زیارت بروم و از آن داروهایی هم که پزشک داده بود نخوردم.
دلم شکسته بود و فکر می کردم، پس از بازگشت، به خانواده ام چه جوابی بدهم.
گریه می کردم و بسیار ناراحت بودم.
شوهرم ماشین گرفت و مرا به حرم برد. در حرم دعا خواندم و زیارت کردم و در کنار دیوار نشستم و زیارت می کردم.
در این حال خوابم برد و در خواب خانمی را دیدم که بچه ای در دست داشت و بچه را به من داد.
بسیار شاد شدم.
در آن حال از خواب بیدار شدم و حال عجیبی پیدا کرده بودم.
خواب را برای شوهرم تعریف کردم و به خانه آمدیم و پیاده آمدم و شوهرم باور نمی کرد که می توانم پیاده بروم.
من به شوهرم گفتم: دلم گواهی می دهد که بچه ام زنده است و نمرده است.
نزد پزشک رفتیم او هم گفت: این یک معجزه است.
پس از زیارت به شهرمان شهرضا آمدیم و در #سال_۱۳۳۴ روز #۱۲_فروردین بچه ام سالم به دنیا آمد و #محمد_ابراهیم نام گذاشتیم»
برگرفته از کتب « #همسفران» نوشته #رضا_رئیسی و کتاب « #سردار_خیبر» نوشته #مهدی_فراهانی"
❥↬@shahidsayaad
═════ೋ❅🖋🦋❅ೋ═════
شهید صیاد شیرازی
═══ ೋ❅﷽ ❅ೋ═══ #مدافع_حرم #فتنه_۸۸ و دیدن گریه های #سید_مظلوم_امام_خامنه_ای، #حسین را که
#زندگینامه
#حسین_معزغلامی، #ششم_فروردین_ماه_سال۱۳۷۳ در #امیدیه_اهواز(پایگاه پنجم شکاری) متولد گشت.
وی از #مداحان و #سینه_سوختگان_اباعبدالله_الحسین(ع) بود و همواره برای مصائب اهلبیت(ع) مداحی و نوحهخوانی میکرد.
بعد از اخذ مدرک دیپلم به دانشگاه امام حسین(ع) راه یافت.
#معزغلامی که از اعضای فعال پایگاه بسیج قمر بنی هاشم حوزه ۱۱۳ تهران بود، به پیروی از عموی شهیدش" #شهید_محمدحسین_معزغلامی" به سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و برای دفاع از حریم اهل بیت و اسلام به سوریه اعزام شد.
#حسین، در سالروز #تولد_۲۳_سالگی_اش در روز #جمعه_۴_فروردین ماه #سال_۱۳۹۶ در منطقه حماء سوریه به #شهادت رسید.
3 تیر به چشم چپ، گونه راست و کتفش اصابت نمود.
به دلیل موقعیت بد حضور وی در سنگلاخ، دندان ها و استخوان پایش نیز هنگام سقوط به زمین شکسته و پیکر وی چندساعتی تا برگشت به نیروهای ایرانی(مقاومت) بر زمین مانده بود.
#پیکر_پاکش را در #هشتم_فرودین_ماه در #قطعه۵۰بهشت_زهرا(س) به خاک سپردند.
•❥ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
شهید صیاد شیرازی
═══ ೋ❅❅ೋ═══ #این_امنیت_اتفاقی_نیست خانوادهاش میگویند که #سلمان، وقتی از آرامش و امنی
" #خانواده_شهید_امر_به_معروف
سراغ برادرش را گرفتیم.
گویا او هم نبود.
غیبتش البته چندان در اختیار خودش نبود؛ « #شهید» شده بود.
آشنایان میگفتند چند سال پیش برای امر به معروف و نهی از منکر، جانش را کف دستش گرفته و شهید شده!
خودش را هم که اینطور در فلاح، ظالمانه و دور از مروت شهید کردند، دیگر دومین شهید خانواده امیراحمدی شده بود.
مادر، همسر و فرزندش اما هر یک سخنان و خاطرات عجیبی داشتند؛ جالب و البته قابلتأمل!
نزدیکانش فقط به او میبالیدند؛ از خروش مردم غیرتمند دارالشهدای تهران در وداع و تشییع پیکر پاکش احساس افتخار میکردند.
مردم زادگاهش، دامغان، هم چندی قبل که برایش مراسم یادبود برگزار کرده بودند، حس مشابهی داشتند. میگفتند از تقدیم یک بسیجی مدافع امنیت به ایران اسلامی احساس غرور و افتخار میکنیم. شهید «سلمان امیراحمدی» دیگر برایشان یک نام جاویدان شده بود.
همسرش میگوید #سلمان یک آرزوی قدیمی محققنشده داشت؛ اما اغتشاشگران با شلیک #گلوله به #سرش، او را به آرزویش رسانده بودند؛ « #شهادت»!
مردم ولی گویا مرهم این دردند!
همه داغدار و غمزده، بیسلمان، یاد او را زنده میکنند.
مردم دارالشهدای تهران میگویند: مهمترین سرمایه ایران اسلامی، مردان و زنانی از جنس شهید امیراحمدی هستند که در مقاطع مختلف، مقابل ابتلائات و مخاطرات گوناگون سینه سپر میکنند تا به کشور و مردم آسیبی نرسد.
مردم، پیگیری جدی واقعه تلخ شهادت سلمان را ضروری میدانند و رئیسجمهور هم با خانواده شهید امیراحمدی تماس تلفنی برقرار میکند تا مرهم دردهای این روزهای خانوادههای شهدای امنیت باشد.
البته آقای رئیسجمهور در همین تماس، اطمینان میدهد که همه دستگاههای مسؤول برای پیگیری مجازات عاملان اصلی این جنایت و طراحان توطئه اخیر علیه کشور اهتمام جدی دارند.
بعد از شهادت #آقا_سلمان، محله فلاح شاهد اتفاقات مردمی خاصی بود.
گرمای «سلاح گرم» اغتشاشگران از گرمای محبت و مهربانی مردم منطقه ۱۷ پایتخت بیشتر نبود؛ گرچه سلمان را از خانواده و هممحلیهایش جدا کرد.
#مادر_شهید میگفت: #سلمان در شلوغیهای تهران، به یاد شهدا و برادر شهیدش همیشه آرام بود؛ اما این روزها در دلش از دست اغتشاشگرانی که شهر را برای مردم ناامن کرده بودند، آشوب به پا شده بود.
مادر میگفت: فرزندم مدام فکر و خیالش، امنیت مردم بود. وقتی حرف میزدیم، خیلی از اغتشاشات اخیر ناراحت بود. او از وقایعی که اغتشاشگران و آشوبگران رقم میزدند، خیلی دلخوری داشت.
میگفت امروز باید به #آرامش_مردم، #اقتدار_ایران و #سلامتی_رهبری فکر کنیم.
« #فاطمه_اسلامی_فر»، #همسر_شهیدامیراحمدی است که میگوید: سلمان میخواست #مدافع_حرم شود؛ اما #مدافع_امنیت شد.
#سال_۱۳۹۴ بود که با گروهی آشنا شد و برای حضور در #سوریه ثبتنام کرده بودند.
همسر شهید ادامه میدهد: آن سال، هنوز فرزند نداشتیم.
#سلمان به من گفت که باید ۳-۴ هفته برای حضور در دوره آموزشی بروم تا بتوانم در سوریه حضور پیدا کنم.
خیلی بیتابی کردم و از او خواستم که نرود؛ اما او گفت: « نمیتوانم نروم؛ منم سهمی دارم».
آن روزها، خیلی بیتابی میکردم و میگفتم میشود نروید؟ ولی #سلمان هر بار قبول نمیکرد و دوست داشت برود. خیلی عاشق شهادت بود.
او ادامه میدهد: به دوره آموزشی رفت؛ اما در اواسط دوره به او گفته بودند که نمیتواند به سوریه برود.
از آنجا که خانواده امیر احمدی یک شهید داشت، فرد دیگری اجازه پیدا نمیکرد که به سوریه برود؛ البته تا آخرین لحظه تلاش کرد، اما نتوانست به آرزویش برسد. واقعاً ناراحت بود و خواب و خوراک نداشت"
❥ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════