eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 شک ندارم که خطاکارم و بد، ولی... به علیٍ به علیٍ به علی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ثواب اعمال امروز تقدیم به تازه داماد تازه دامادی که بساط عروسی اش را چیده بود تا هنگام برگشت، جشنی برپاکرده و به خانه خود بروند... اما نمی دانم جذبه کدام نگاه دلش را با خود برد و او را همنشین بهشتیان کرد... در وصیت نامه اش نوشته بود: برای تشییع جنازه ام، خواهش میکنم خواهران همه با چادر باشند... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ثواب اعمال امروز تقدیم به تازه داماد #شهید_امیر_سیاوشی تازه دامادی که بساط عروسی اش را چیده بود
💔 بچه هیئتی بود و عاشق در آستانه دامادی بود و چند روز مانده به آغاز زندگے مشترک که شد به گمانم یعنی همین! یعنی چشم بر همه آرزوهایت ببندی یعنی بگذاری و بگذری... بین خودمان بماند !!! ... 💕 @aah3noghte💕
4_5897598286251952942.mp3
9.62M
💔 مناجات_با_خدا🤲 یا مولانا علی حسین حقیقی ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_57 -مردونه؟😉 -مردونه ی مردونه، علی جون😉😍 -قول؟
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 پیله کرده بود به یکی از رفقا که پنج شنبه برویم گلزار شهدا😅😂 -چشم علی جون... اگه عمری باقی بود من که از خدا می خوام به روی چشم😌😍😉 مثل اینکه دلیل اصرارش ، جواب یک سوال بود🤔 سوالی که چند هفته ای نگرانش کرده بود😑😰 -اگه سنش خیلی بالا باشه چی؟!😄😊 -گیج شدم برای چی میپرسی😧🙁 -حاجی جون 😌 ما میخوایم ثواب کنیم ، نمیخوایم که کباب بشیم😅😉 -راست بگو علی؟! چی تو کله ی تو میگذره😒😒 در دور دست قطعه ای که وارد آن شدند سیاهی چادری نمایان بود😍 درست همان جهتی که قدم های علی رفت 😶 چهار پنج ردیف مانده بود برسند با بالا آوردن کف دست و اشاره چشمانش به حاجی فهماند که صبر کند تا علی جلو برود😐😐😶 پیرزن انگار منتظر او بود هنوز نرسیده بود که سرش را برگرداند و لب هایش از خوشحالی انقدر شکفت که سفیدی داندان هایش را حاجی هم میتوانست از آن فاصله به راحتی ببیند😃😍😍☺️ "تازه اونجا بود که من معنی سوال علی رو در مورد محرم نامحرمی فهمیدم. علی گفت: من همین جوری داشتم برای خودم توی قعطه ها می چرخیدم که یه دفعه چشمم به این مادر افتاد، متوجه شدم که مادر شهیده 😍😍 اومدم سر قبر پسرش فاتحه ای بخونم سر صحبت باز شد و پیرزن گفت: تو شکل جوونی های پسر منی و ازم قول گرفت که هر هفته که میرم گلزار ، برم سر قبر پسرش و بهش سر بزنم😍😄 علی هم هر هفته می رفت بهش سر میزد☺️ ادامه دارد.... نوجوان بود رفته بود پابوس امام هشتم(ع)😍 دوستانش و اقای معلم هم سرپرست گروه😉😁 بچه ها معلم شان رو دوره کرده بودند ، برای خرید که با تجربه تر است😅😉 -یکی از بچه ها گفت: کدوم خوبه؟🤔🙄 - همشون خوبن، مخصوصا اون که با رکاب نجفیه😍😍 -اقا چرا برا خودتون نمیگیرین؟😕 -ادم هر چیزی رو به اندازه نیازش میگیره😄 در این جریان علی اصلا همراه ما نبود وقتی برگشتن توی قطار یکی از بچه ها گفت: -اقا می دونید کدوم انگشتر رو برای بابام خریدم😄همونی که شما دوست داشتین خریدم ۵۰۰۰تومان☺️ علی جریان رو پرسید 🤔 یکی از بچه ها براش توضیح داد☺️ چند ساعتی گذشت . می خواستیم بخوابیم دیدم علی اومده دم در کوپه و میگه: -اقا یه خواهشی کنم رد نمیکنید؟😢 یادتونه گفته بودین از نشانه های مومن اینه که اگه کسی بهش کادو بده سریع میگیره😊😅 آن سال ها در مدرسه قرار قشنگی بین همه بود که عکس های شهدا را به همدیگر هدیه می دادند☺️😍 اقا معلم هم فکر کرده بود جریان همین است😄 ادامه دارد.... 📚 نویسنده :هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 [ نماز اول وقت مانند چکشی است بر سر نفس و نماز آخر وقت مانند چکشی است بر سر نماز.. ] ... 💞 @aah3noghte 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 کشف پیکر مطهر ۲ شهید همزمان با شب های قدر 🎥امروز ۲۳ اردیبهشت پیکر مطهر ۲ شهید والامقام دوران دفاع مقدس در منطقه قلاویزان همزمان با شب ۱۹ رمضان و اولین شب از لیالی قدر توسط گروه های تفحص شهدا کشف شد. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 لوح مدار جاودانگی سردار قاسم سلیمانی: هر كس به مدار مغناطيسی علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) نزدیکتر شد، اين مدار بر او اثر میگذارد؛ او کمیل‌بن‌زیاد می‌شود، او ابوذر غفاری می‌شود، او سلمان پاک می‌شود. ۹۵/۲/۱۴ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 فکرشو بکن روز تولدت بشه روز شهادتت🤗 چه قدر زیبا...🎂🕊 «سیدمنصور موسوی‌نژاد» اهل دهستان نظر آقای دشتستان استان بوشهر، از شهدای ارتش در کنارک بود که در روز تولدش به شهادت رسید. او متولد ۲۱ اردیبهشت ۶۹ بود که روز ۲۱ اردیبهشت ۹۹ هم به شهادت رسید. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ۹ اولین شب قــ💫ـدر گذشت. دیشب؛ که دستای خالیتـو بالا گرفتی؛ چی آرزو کـــردی؟ 💢اوجِ آرزوهای دیشبت... چی بود؟ همــون نشـون میده که چقــدر می ارزی؟👇 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 برده است نگاهش دل بیچاره ما را افسوس که دل باختگی حال عجیبیست...❤️ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 به ما خرده نگیرید که چرا روز و شبمان لبریز از یاد شهداست که اگر یاد شھیدی در دل، خانه کرده نه از پاکیِ دلِ ما... که از لطف و عنایت شھیداست... به ما اعتراض نکنید که چرا ثانیه هایمان را گـره زده ایم با یاد شهدا که داریم اثرِ وجودیِ ، به اذن خدا بیشتر از زنده های انسان نماست... به ما خرده نگیرید...😔 بگذارید همین تنها دلخوشی رسیدن به شھادت در وجودمان ریشه کند جوانه بزند و با خونمان، سیراب شود... و باز هم مےگوییم ، شهیدت مےکند نشان به آن نشان که زمان مفقود بودن پیکر ، ، در حرم حضرت معصومه به نیت پیدا شدن و برگشتن پیکر مطهر شهید، ختم صلوات برداشتند و بین زائران پخش کردند بااینکه شهید جواد را نمےشناختند ولی نسبت به ایشان ارادتی خاص پیدا کرده بودند... آری... اینست که باور داریم ... ... 💞 @aah3noghte💞
🌿🌼مومن مجنونی ست که لیلی اش خداوند است...
💔 پیچیده شمــیم نفس یار، به هر سوی برخاسته از فرقِ علی ، عِطر ِ خداوند ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ثواب اعمال امروزمان به نیابت از شهیدی که هر ماه ۳ مرتبه قرآن را ختم مےکرد... مادر بزرگوارشان مےگفت: بعضی شبها که نیمه های شب بیدار می شدم می دیدم، محمدرضا با نور موبایلش قرآن سفید کوچکش را در دست گرفته و در حال قرائت قرآن است. او با قرآن خیلی مأنوس بود و ماهیانه ۳بار ختم قرآن می کرد. با اینکه ۲۰ بهار از عمرش گذشته بود در وصیت نامه اش سفارش کرده بود که برایش تنها ۵ روز روزه و ۲۰ نماز صبح قضا کنم. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 غروب ماه رمضان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسي يــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزي رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه براي افطاري! عجب حالي ميده؟! گفت: راســت ميگي، ولي براي من نيست. يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان ســنگک گرفت. وقتي بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظي کرد. ‌ با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاري ميخورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. فــرداي آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟ گفت: پشت پارک چهل تن، انتهاي کوچه، منزل کوچکي بود که در زديم و کله پاچه را به آنها داديم. چند تا بچه و پيرمردي که دم در آمدند خيلي تشکر کردند. ابراهيم را کامل ميشناختند. آنها خانواده‌اي بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را رساندم خانه‌شان. ‌ 📚سلام بر ابراهیم۱/ص۱۸۶ ☘امام رضا علیه السلام میفرمایند: 🥀افطاری دادن تو به برادر روزه دارت، فضلیتش بیشتر از روزه داشتن توست. ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_59 پیله کرده بود به یکی از رفقا که پنج شنبه برویم گ
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 -قبوله یه مو از خرس کندن غنیمته😂 دست کرد توی جیبش و جعبه کوچکی را کف دستش به اقا معلم تعارف کرد🎁 از لرزش دستانش می شد نگرانیش را فهمید😰😑 در جعبه را باز کرد یک انگشتر عقیق با رکاب نجفی💍😍😍 پرشده بود از تعجب رو کرد به علی😧😳 -مگه این انگشتر برای اون پسر نبود؟!🤔😳 -اقا!شما اینو از من قبول می کنید یا نه؟😢😐 خنده موزیانه ی چشم هایش علی را نشانه گرفت😏 -پیچوندی ازش؟ -نه اقا😳 این حرفا چیه😐تازه ۱۰۰۰تومنم گرون تر ازش خریدم😊 و ان انگشتر در دست معلم علی😍 هدیه ای شد از یک شهید ، شهید علی خلیلی هیچ کسی حتی برای لحظه ای فکر نمیکرد چند سال بعد در نیمه شبی برای دفاع از عفت و انسانیت ، راه امر به معروف و نهی از منکر را پیش بگیرد و جانش را فدا کند😔😔😭 او معلم بود ، نه در ظاهر ، که در عمل یک معلم بود😍 ادامه دارد.... فصل اخر کودکی "تا اینجا از همه پرسیدیم ، شنیدیم، نوشتیم و خواندیم. اما این فصل را گذاشتم برای حرف های دل مادر. او که دو بار این فصل را با علی شروع کرد، یک بار سال۷۱ و بار دیگر سال۹۰. پس حق اوست که روایتگر این بخش تنها خودش باشد" چشم هایش را باز کرد👀 دیگر سنگینی روی شکمش حس نمیکرد😧سبک شده بود😯 اتاق ساکت بود، نگران شد😰😨 نمی توانست تکان بخورد😱 با دست هایش اطرافش را گشت ، سرش را به سختی برگرداند سمت راست چیزی نبود😶 گردنش خشک شده بود😵😖 سمت چپ تخت بچه😍😍 اونجا بود😍😍 سعی کرد با دستش داخل ان را لمس کند صورت کوچولویی توی دستش امد😍😍😍☺️👶 چقدر ساکت بود بیشتر نگران شد😰 -کسی اینجا نیست؟!😰😰 در باز شد و خانمی سفید پوش با لبخند وارد اتاق شد👩⚕😊 -مژده گونی یادت نره خانوم خانوما😉😉 بهت زده به پرستار خیره شد😳 -من کجام😮😧 -شوخی میکنی خانم مشتاق فرد؟!😅 بیمارستان میرزا کوچک جان 😁 -امروز چندمه؟ -۹ابان ولادت حضرت زینب و تولد اقا پسر شما😍☺️ -پسر؟😳 -خوشحال شدی؟😉😍😌 -فرق نداره اما میدونی☺️ میخوام مرد بارش بیارم😍😌 ادامه دارد.... 📚 نویسنده:هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 اربعین امسال به شددددددت دلم کربلا میخواست.. با اومدن حال و هوای اربعین و زائرا حال دلم دیگه دست خودم نبود هرچی رو که نگاه میکردم اشکم جاری میشد.. هرلحظه چشام خیس بود.. پاسپورتم درست نشد و گفتن که ممکنه بعد از اربعین برسه... اصلا معلوم نیست.. و حتی مدارک رو هم تحویل نگرفتن.. در صورتی که کاروان دوستام قرار بود 3 روز دیگه برن... باااز توسل کردم به ... که به لطف شهید .. رفتم و به راحتی مدارک رو گرفتن و ثبت کردن..و گفتن که 3 روز دیگه میرسه.. یه جوری اصلا باورم نمیشد که رفتار کارکنای اونجا چقدر عوض شده بود البته روز سوم هم که قراربود عصربریم باز پاسپورت من نرسیده بود.. و صبحش که خیلی نگران بودم تو یه کانالی یه داستان از که دوستشون مشکل پاسپورت داشته و ایشون بهش گفته که متوسل شو به حضرت رقیه.س. و بگو الهی به رقیه ..... درست میشه.. منم متوسل شدم به حضرت و چند ساعتی به رفتن پاسپورتم رسید.... و همون روز ساعت 8 راهی مرز مهران شدیم و بهترین سفر زندگیم شد... سفر عششششسق♥️ شهدا زنده اند.. و مشتاق دستگیری... در مسائل معنوی هم خیلی میشه کمک گرفت از شهدا..😉😍❤️ و میتونیم برا تهذیب نفس کمک بگیریم با خیال راحت که یه نفر هست که نذاره سقوط کنیم.. یه وقتایی عجیب دستت رو میگیرن که بذارن تو دست خدا... 🌷🌷🌷 از حضرت مادر ... 💞 @aah3noghte💞