شهید شو 🌷
💔 با تو انگار نه انگار کٰه دنیایی بود بی تو انگار نه انگار کٰه دنیایی هست. . .♥️🍃 #روزشمار_د
💔
ای لاله، پیشمرگ چمن میشوی چرا؟
راضی به حُکم چیده شدن میشوی چرا؟
#روزشمار_دلتنگی💔
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#استوری #پروفایل😍
#قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دماذانی
می گفت که حواست به دو تا چیز باشه :
۱. نماز اول وقتت
۲. جلوی چشمتو بگیر...
بقیه اش درست میشه
به نقل از آیت الله شاه آبادی🪴
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۱۳۳) وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۱۳۴) الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
(متّقين) كسانى هستند كه در راحت ورنج انفاق مىكنند وخشم خود را فرو مىبرند و از (خطاى) مردم مىگذرند، و خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد.
✅ نکته ها
به دنبال محكوم كردن ربا در آيات قبل، آيه از انفاق و عفو وگذشت وتعاون تمجيد مىكند.
روزى يكى از خدمتكاران امام سجاد عليه السلام در موقع شستشوى سر و صورت آن حضرت، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام عليه السلام را زخمى كرد. او دريافت كه امام ناراحت شده است.
بلافاصله گفت: «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ»، امام فرمود: من خشم خود را فرو بردم. او دوباره گفت:
«وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ»، امام فرمود: تو را عفو كردم. او گفت: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستى.
امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ بندهاى نيست كه خشم خود را فرو برد، مگر آنكه خداوند عزّت او را در دنيا و آخرت فزونى بخشد. خداوند فرمود: «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ ... وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» اين پاداش فروبردن آن خشم است.
🔊 پیام ها
- تقوا، از انفاق جدا نيست. «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ ...»
- انفاق، سخاوت مىخواهد نه ثروت. «فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»
- نه در حال رفاه از محرومان غافل باشيم و نه در تنگدستى بگوييم كه ما خود گرفتاريم. «فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»
- متّقين محكوم غرايز نيستند، آنان حاكم ومالك خويشتناند. «الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ»
- تقوا، از سعهى صدر جدا نيست. «وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ»
- متّقى، منزوى نيست، بلكه با مال و اخلاق خوب خود، با مردم معاشرت مىكند. «يُنْفِقُونَ، الْكاظِمِينَ، الْعافِينَ»
- در عفو خطاكار، ايمان او شرط نيست. «وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ»
- كسىكه مىخواهد محبوب خدا شود بايد از مال بگذرد و خشم وغضب را فرو برد. «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
- انفاق به محرومان و گذشت از خطاى مردم، از مصاديق احسان و نيكوكارى است. «يُنْفِقُونَ، الْكاظِمِينَ، الْعافِينَ، الْمُحْسِنِينَ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔
باز پنجشنبه و... یاد شهدا با صلوات🌸
#نائب_الزیاره
#گلستان_شهدا اصفهان
عکس از مزار #پروفسور_فلاطوری گذاشتم
ایشان #پروفسور و #مجتهد بودند ولی
خیلی گمنام و غریب هستند
متاسفانه خود اصفهانی ها هم زیاد نمیشناسند ایشون رو
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت86 چه سوال
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت87 ‼️ ششم: سامرا، غزه، حلب، تهران؛ چه فرقی میکند؟ با آرامش و خیال راحت نشسته بودند زیر تلویزیونی که بالای کافه نصب شده بود. تازه مامور ت.مشان را دور زده بودند و سرخوشانه میخندیدند؛ نمیدانستند چند میز آنطرفترشان، من نشستهام و به خودم قول دادهام تا هر جهنمدرهای دنبالشان بروم.😏 بجز حاج رسول، هیچکس نمیدانست من اینجا در ترکیه و درحال تعقیب سمیر و ناعمهام. وقتی یکی از کارکنان کافه جلوی تلوزیون ایستاد و صدایش را بلند کرد، توجه همه به تلوزیون جلب شد. اخبار داشت گزارش فوری پخش میکرد؛ شبکه بیبیسی انگلیسی. یک لحظه از دیدن تصویر و بعد هم خواندن زیرنویس، خون در رگهایم یخ زد: حمله تروریستی داعش به مجلس نمایندگان ایران و مرقد امام خمینی! چون در ماموریت حساسی بودم، ظاهرم را حفظ کردم؛ اما از درون بدجور به هم ریختم. باورم نمیشد کار به اینجا بکشد. دست فیلمبردار میلرزید و تصویر دوربین را هم لرزان میکرد. دورتادور ساختمان مجلس پر بود از نیروهای نظامی و گارد ویژه. تروریستها از پشت پنجرههای ساختمان مجلس تیراندازی میکردند. قلبم تیر میکشید. این که نمیدانستم دقیقاً چه خبر است و عمق فاجعه تا کجاست زجرم میداد. زیرچشمی و با غیظ نگاهی به سمیر و ناعمهی لعنتی کردم. یاد آن شش تیم تروریستی افتادم که در اصفهان گرفته بودیم. تازه فقط شش تیم را ما گرفتیم، بقیه هم کم و بیش درگیر این پروندهها بودند. فقط بعضی از اخبار دستگیری تیمهای تروریستی به گوش مردم رسید. تیمهایی که فقط یک موردش میتوانست فجایعی هزاران بار وحشتناکتر از حادثه تروریستی مجلس و حرم امام را رقم بزند. داعش واقعاً میخواست در ایران هم مثل سوریه حمام خون راه بیندازد؛ اما مگر ما مردهایم؟ - همینجاست عباس، وایسا. باز هم صدای حامد است که من را از فکر گذشته بیرون میکشد. میپیچم داخل فرعیای که حامد اشاره میکند. کنار همان فرعی و با فاصله از یک گاراژ متروکه، چند اتاقک را میبینم که زیر پارچه استتار پنهان شدهاند. ماشین را رها میکنم و دنبال حامد راه میافتم به سمت اتاقکها. آفتاب بیرحمانه بر فرق سرمان میتابد. از آسمان آتش میبارد و زمین زیر پایمان میلرزد. اینجا ما وسط #داعش و #جبههالنصره هستیم و دقیقاً در میدان درگیریشان.😐 تا چشم کار میکند بیابان است و چند ساختمان متروکهای که احتمالا گاراژ یا پمپ بنزین بودهاند. وارد یکی از اتاقکهایی میشویم که با بلوکهای سیمانی ساختهاند؛ آن هم در گودیِ زمین. طوری که از بالا و با دوربین پهپاد مشخص نباشد. حامد که وارد میشود، همه شش، هفت نفرِ داخل اتاقک به احترامش نیمخیز میشوند اما انقدر درگیر بررسی نقشه و مشورت هستند که سلامی میپرانند و دوباره خیره میشوند به نقشه. بین کسانی که هستند، فقط سیاوش و سیدعلی و مجید را میشناسم. مرد میانسالی هم هست با موهای جوگندمی که حاج احمد صدایش میزنند. حدس میزنم حضور سیدعلی اینجا برای محافظت از حاج احمد باشد؛ یعنی خودش قبلاً این را گفته بود. برای حامد و من جا باز میکنند و مینشینیم. حاج احمد اشاره میکند به حدود سیصدمتر جلوتر: - اینجا توی این ساختمونها یه تکتیرانداز انتحاری هست. نمیدونم چندروزه اینجاست و عضو داعشه یا جبههالنصره. چندنفر از بچههامون رو زده. خودمون هم نمیتونیم بزنیمش چون اولا نمیدونیم دقیقاً کجاست و دوماً محل استقرارمون لو میره. سیاوش هم اعصابش حسابی مگسی شده: این تکتیرانداز کوفتی نمیذاره قدم بذاریم اون دور و بر. معلوم نیس دردش چیه؟ صبح تا حالا دهنمونو سـ... سیدعلی و مجید و یکی دونفر دیگر با هم میگویند: عهههه! و مجید که به سیاوش نزدیکتر نشسته است، یک پسگردنی حوالهاش میکند. حامد لبخند میزند و سیاوش با حالتی عصبی، کف دستش را به پیشانی میکوبد: باشه بابا باشه! ولی این یارو رو باید خودم برم حالیش کنم. بینامو... دوباره سیدعلی و مجید صدایشان درمیآید: عهههه! #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...`لینک قسمت اول https://eitaa.com/aah3noghte/30730
Misaq-Haftegi930825[05].mp3
3.61M
💔
ما نذر کردهایم که قربانیات شویم
دارند یک به یک به منا میبرندمان...💚
#حضرت_زینب
#حاج_قاسم
#شب_جمعه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
خدایا!
ما رو شرمنده ی حضرت مادر و شهدا نکن😔
#نائب_الزیاره
#فاطمیه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 گُـناه هم مثل این ویروس منحوس ڪرونا میمونه اونایی کھ جدۍ ؛ نمیگیرن بعداً پشیمون میشن!...
💔
شب جمعه ست
#شهدا محضر ارباب بی کفن
ما هم با دل سوخته، غبطه میخوریم به حال شهدا
راستی!
امشب
مادری دست به پهلو
به حرم می آید🥀
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#آھ...
رزقِ شبِ جمعه...
یه دل سیر گریه کنیم..
کربلایی حسن حسینخانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 مصطفی شبهایِ جمعه قبل از شروعِ دعای کمیل #ده_مرتبه با حال خوش این دعا رو میخواند: يَا دَائِم
همسنگری ها
دعای مختصری است، با اثرات زیاد...
خواندید منم دعا کنین🥀
شهید شو 🌷
💔 یا ذوق مرگ وصل یا دقمرگ هجران ما مرگمان حتمی است میل تو کدام است؟ #السلامعلیکیاصـاحبالزما
💔
خورشیدی و نگاه مرا میکنی سفید
میخواستم ببینمت اما نمیشود 💔
تعجیل کن....
#السلامعلیکیاصـاحبالزمان
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#استوری
🌟 تصور کنید دعوت شدید به یه
ملاقات خصوصی با حضرت زهرا سلاماللهعلیها!
فکر میکنید اولین سفارشی که ایشون براتون دارن، چیه؟!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#دماذانی
❪یکی از فواید نماز اولِ وقت این است که به برکت امام زمان(عج) نـمازهایِ ما مقبول میشـود؛
چون امام زمان عـج اول وقـت نماز میخواننـد و نماز ما با نـماز حضـرت بالا میرود..❫
#آیتاللهمجتهدی🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#بسم_الله
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا
آیا زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم؟!
سوره نباء؛ آیه ۶
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۱۳۴) الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۱۳۵) وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ
(افراد با تقوا) كسانى هستند كه هرگاه كار زشتى انجام دهند و يا به خويشتن ستم كنند، خدا را ياد كرده و براى گناهان خود استغفار مىكنند.
و جز خدا كيست كه گناهان را ببخشد؟ و (متّقين) چون به زشتى گناه آگاهند بر انجام آنچه كردهاند، پافشارى ندارند.
✅ نکته ها
بعضى مفسّران، مراد از «فاحشة» را زنا ومراد از «ظلم» را ساير گناهان دانستهاند و بعضى ديگر مراد از «فاحشة» را گناهان كبيره و «ظلم» را گناهان صغيره دانستهاند.
در روايات مىخوانيم كه بىتوجّهى به گناهان گذشته و ترك توبه از آنها، به منزلهى اصرار بر گناه است. «هو ان يذنب الذنب فلايستغفر اللّه ولايحدث نفسه بتوبة فذلك الاصرار» «1»
امام صادق عليه السلام فرمودند: وقتى اين آيه نازل شد، ابليس همهى ياران خود را جمع كرد و از آنان چارهجويى كرد. شياطين پيشنهاداتى دادند كه پذيرفته نشد، وسواس خنّاس گفت: من چارهى آن را مىدانم! گفتند: چگونه؟ گفت: به آنها وعده مىدهم و به آرزوها گرفتارشان مىكنم تا دچار گناه شوند و وقتى گرفتار شدند، توبه و استغفار را از ياد آنها مىبرم.
🔊 پیام ها
- گاهى از افراد متّقى نيز گناه صادر مىشود. «لِلْمُتَّقِينَ ... الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً»
- خطرناكتر از انجام گناه، غفلت از گناه و بىتوجّهى به زشتى آن است. متّقين اگر هم گناه كنند، بلافاصله استغفار مىكنند. «إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً ... ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا»
- نشانهى تقوا، توبه از گناه است. «إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً ... ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا»
- ياد خدا، رمز توبه است. «ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا»
- تا ياد خدا در دل گناهكار زنده است، مىتواند در مدار متقين وارد شود. «إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً ... ذَكَرُوا اللَّهَ»
- گناه، ظلم به خويشتن است. «ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»
- تنها خداوند است كه گناهان را مىبخشد. «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ»
- متّقى كسى است كه اصرار بر گناه نداشته باشد. زيرا اصرار بر گناه، نشانهى سبك شمردن آن و غفلت از ياد خداست. «وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا»
- اصرار آگاهانه بر گناه، سبب محروميّت از مغفرت الهى است. «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
یه آدم هایی هستن توی این دنیا...
تندیس #حاجقاسم در کنار قطعه مدافعان حرم🥀
#گلستان_شهدا اصفهان
#نائب_الزیاره
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ای لاله، پیشمرگ چمن میشوی چرا؟ راضی به حُکم چیده شدن میشوی چرا؟ #روزشمار_دلتنگی💔 #حاج_قاسم
💔
یه داغ هایی
هیچ وقت سرد نمیشن
تا نسوزاندت🔥
خاموش نمیشن🌪
#روزشمار_دلتنگی💔
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#استوری #پروفایل😍
#قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
مادر #شهیده_زهره_بنیانیان میگوید :
زهره خیلی قرآن میخواند . از هر فرصتی برای دعا و نیایش استفاده میکرد . ذکر و یاد خدا همه وجودش شده بود .
یک روز در آشپز خانه کمک میکرد و با همدیگر غذا می پختیم ، چند النگو در دست داشت بخار النگو ها را داغ میکرد دیدم که زهره عمداً دستهایش را روی بخار داغ میگیرد تا النگوها داغ شوند و بعد کمی آنها را به دستش می چسباند به من نگاه کرد و گفت : مادر نمیدانم آیا طاقت آتش سوزان جهنم را دارم یا نه ؟ تنی که تحمل این دما را ندارد چگونه آن آتش را تحمل کند .
خانم غازی استاد اخلاق و از شاگردان بارز و نمونه بانو امین درباره شخصیت او میگوید :
زهره بنیانیان از ده ، دوازده سالگی به کلاسهای ما می آمد . حرف های معمولی او را خسته میکرد ولی درباره اصول عقاید بخصوص توحید و معاد باعث شادیش بود .
در نیمه شب ها که با با خدا راز و نیاز میکرد مشاهداتی عرفانی داشت که آن را برای ما بازگو میکرد و به سفارش ما همه آنها را در یک دفتر چه یادداشت می نمود . وقتی خصوصیات اخلاقی او را به خانم بانو مجتهده امین (اولین بانوی مجتهده ) گفتم سفارش کردند که حتماً با او به طور خصوصی کار شود چون روحی بزرگ داشت . او حقیقتاً یک روحیه ملکوتی داشت .
#شهید_زهره_بنیانیان
#شهید_خانم
#حجاب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت87 ‼️ ششم:
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت88 حامد لبخند میزند و سیاوش با حالتی عصبی، کف دستش را به پیشانی میکوبد: باشه بابا باشه! ولی این یارو رو باید خودم برم حالیش کنم. بینامو... دوباره سیدعلی و مجید صدایشان درمیآید: عهههه! سیاوش حرصی نفسش را بیرون میدهد: شمام گیر دادین تو این هیر و ویر! حاج احمد نگاه سنگین و مهربانی به سیاوش میاندازد: آقا سیاوش! سیاوش دیگر حرفی نمیزند. حامد سرش را بالا میآورد و به من نگاه میکند. منظورش را میفهمم. از جا بلند میشوم و میگویم: بسپاریدش به من. همه نگاهها برمیگردد سمتم. سیدعلی و مجید هم با کمی دقت من را میشناسند و لبخند نصفهنیمهای میزنند. خستهاند و خاکآلود. به حامد میگویم: نقشه ماهوارهای اینجا رو داری؟ حامد یکی از نقشهها را نشانم میدهد. با دقت به محلی که حاج احمد میگفت نگاه میکنم. شبیه یک مجموعه بینراهی است. صدای حاج احمد را میشنوم که توضیح میدهد: اون جلوتر یه گروهان از بچههای فاطمیون محاصره شدند. نیروهای داعش پیشروی کردن و این بندههای خدا قیچی شدند، نزدیک سهراهی اثریا. بیشتر بچهها مجروحن، ولی جاده تا چهارصدمتری اینجا توی تیررس موشک تاوه. نمیتونیم کسی رو بفرستیم کمکشون. بقیهاش را نمیشنوم. اگر آن تکتیرانداز را بزنم، ممکن است بشود کاری کرد. بند اسلحه کلاشینکف را روی دوشم میاندازم و از اتاقک بیرون میروم. صدای حامد را از پشت سرم میشنوم: وایسا داداش! برمیگردم. با دیدن نگاه حامد دلم میریزد. حامد قمقمهاش را میدهد به من: هوا خیلی گرمه، همراهت باشه. مواظب خودت باش. ذهنم را جمع و جور میکنم تا دلم آرام شود؛ اما نمیشود. زیر لب آیه حفظ میخوانم و به سمت حامد فوت میکنم. حامد میزند سر شانهام: خدا به همراهت. راه میافتم؛ پیاده و در دل بیابان به سمت همان ساختمانها. دولا و در پناه شکافِ شانه خاکی جاده قدم برمیدارم که در تیررس نباشم. از زمین آتش بلند میشود انقدر که هوا گرم است. خودم را میرسانم به ساختمانها و با کمک اتوبوسها و کامیونهایی که کنار جاده رها شدهاند، به ساختمانها نزدیکتر میشوم. پشت یکی از همان اتوبوسها مینشینم. اینجا یک تعمیرگاه ماشینهای سنگین بوده است؛ اما پیداست مدتها از حضور تعمیرکار و رانندهها در آن گذشته. ترکشهای ریز و درشت بدنه اتوبوس را سوراخ سوراخ کردهاند. به لاستیک اتوبوس تکیه میدهم و به محوطه آسفالت که مربوط به مجتمع بینراهی ست نگاه میکنم. آخر محوطه یک سایهبان بزرگ است که البته قسمتی از سقف فلزیاش افتاده روی زمین و یکی دو اتاقک نیمهآوار. نزدیکتر به من، دو ساختمان هستند که بلندترند. روی زمین آسفالت که پر است از پاره آجر و سنگ، کسی را میبینم که میان دو ساختمان افتاده روی زمین. روی زمین و میان بلوکهای بتنی که یکی نه یکی کنده شدهاند، سینهخیز میروم تا به او نزدیکتر شوم و پشت یک ماشین نیمهسوخته سنگر میگیرم. حالا جنازه را بهتر میبینم؛ نمیشناسمش اما لباس نیروهای دفاعالوطنی را پوشیده. بیسیم را درمیآورم و با صدایی خفه، حامد را صدا میزنم: عابس، عابس، حیدر! جواب نمیآید. دوباره صدایش میزنم و جواب نمیگیرم. عرق سرد مینشیند روی تنم. چهره حامد میآید جلوی چشمم. ناگاه زمین زیر پایم میلرزد؛ سر میچرخانم که جاده را ببینم. یک تویوتای هایلوکس با سرعت از جاده رد میشود و به سمت سه راهی اثریا میرود.انقدر سریع که سرنشینانش را ندیدم. تا سر میچرخانم، صدای وحشتناک انفجار میآید و یک لرزش شدیدتر؛ طوری که حس میکنم چهارستون ساختمانها هم به لرزه درآمده. گرد و غبار جاده را پر میکند. دستانم را سپر سر و صورتم میکنم که از اصابت ترکش در امان بمانم. گوشهایم چند لحظه کیپ میشوند. دوباره در بیسیم حامد را صدا میزنم: عابس عابس حیدر! و باز هم سکوت. یادم میافتد حاج احمد گفته بود این جاده در تیررس موشک تاو است. احتمالاً همان هایلوکس را دیدهاند که میخواهند بزنندش. دلشورهام شدیدتر میشود. صدای انفجار بعدی دورتر است؛ اما باز هم زمین را میلرزاند. تا الان سه تا صد و پنجاههزار دلار دود شد رفت هوا.😐 #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...`
💔
#قرار_عاشقی
جز به آغوش تو آرامگهۍ نیست مرا ..
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕