eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹 🌹 #لات_های_بهشتی #سید_پابرهنه۳ حمید ساکت نمےشد و تنها کسی که توانست آرامش کند، بی بی بو
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 ۴ طبق معمول با پای برهنه در منطقه راه مےرفت. پرسیدم: "سید! چرا با پای برهنه"؟🤔 گفت: "برای پس گرفتن این زمین، خون داده شده... این زمین احترام داره!! خون بچه ها روش ریخته شده، آدم باید با پای برهنه روش راه بره".❣ سید شب ها که مےخواست بخوابد با همان لباسی که تنش بود مےرفت بیرون سنگر و روی سنگریزه ها مےخوابید... مےگفتم: "چرا تو سنگر نمےخوابی"؟🤔 مےگفت: "بدن من خیلی استراحت کرده! خیلی لذت برده! باید اینجا ادبش کنم"!!!😔 سید با کمک مجاهدین عراقی با کارت جعلی رفت ...😬 از قبل همه بچه ها هماهنگ کرده بودند که حالت طبیعےشان را حفظ کنند که لو نروند... با هر سختی به کربلا مےرسند و به حرم مےروند. سید حمید میرافضلیِ ما هم که عاشق مولایش بود، همین که وارد حرم مےشود و چشمش به ضریح سیدالشهدا مےافتد، پاهایش مےلرزد، مےافتد و بےهوش مےشود....😇 در آن روزها هر لحظه ممکن بود سربازان بعثی، متوجه آنها شوند...😰😨 هر چه رفقایش او را به جدش قسم دادند بلند شود.... نشد... مجبور شدند یکی یکی از حرم خارج شدند و سید ماند توی حرم... حدود بیست دقیقه بعد، سید آرام از حرم خارج شد...😌 ... سید از زبده ترین نیروهای اطلاعات و عملیات شده بود. تا جایی که شد سرانجام در عملیات سال ۶۲ در جزیره با دو تایی سـوار موتـور ،هدف گلوله آر پی جی قرار گرفتن و رفتند پیش سید الشهداء... درست روز شهادت مادرش زهرا سلام الله علیها ... ۳نقطه 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #چگونه_چادری_شدم سلام من چندسال پیش مانتویی بودم محجبه هم نبودم بعد با یکی آشنا شدم که محجبه ب
‍ 💔 قبلا برای قدیمی تعریف کرده بودم اما الان تمایلی به یادآوری روزهای قبل از شدنم ندارم، یعنی اون دوران رو نمی پسندم اما در حد اینکه من خانواده مذهبی ای دارم هم خیلی دوست داشتن که چادری باشم البته با خودم بود... اما مشکل بعضی خانواده های اینکه فقط به یه عمل نیکی که خودشون به ایمان دارن یا ندارن توصیه میکنند در حالیکه تبیین چرایی میتونه کمک بزرگی باشه که معمولا دریغ میشه، خود من به خاطر شرایط اطراف از حجاب و دین تا حد زیادی بدم میومد همیشه تمایل به جدا شدن از اون داشتم. تا قبل از که خواستم مدرسه شاهد ثبت نام کنم ولی نشد.. بودم و غصه دار. اونم چون داشتم از دوستام جدا میشدم و شاهد مدرسه خوبی بود البته اون موقع برام از نظر علمی مهم بود تا اینکه همان تابستون قبل از رفتن به سفر تصمیم گرفتم یه نذر کنم اگر این مدرسه ثبت نام شدم سر کنم قبلا عادت نداشتم معنوی بکنم اصلا تو فکرش هم نبودم. یادمه یکی دو روز بعد زدن و گفتن بریم برای ثبت نام. یعنی حتی قبل از اینکه برم خدمت و پای پنجره فولادش درخواست کنم، مورد لطف قرار گرفتم😍 بعد از ورود به یا بهتر بگم بعد از اینکه ضمانتم رو کردن پیش خدا که این بنده سر به راه کنه همه چیز پشت سر هم شد از دوستای و ادمای صالحی که سر راهم قرار گرفتن یا اتفاقاتی که باعث شد و اگر بخوام حضرت متعالش بشمارم رو قطعا نمیتونم. ادامه👇