eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 قسمت نهم #بےتوهرگز❤️ 🚫این داستان واقعی است🚫 #غذای_مشترک اولین روز #زندگی مشترک، بلند شدم غذا
💔 قسمت دهم ❤️ 🚫این داستان واقعـےاست🚫 چند لحظه کرد زل زد توی چشم هام و گفت : واسه این ناراحتی می خوای کنی؟😏 دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه😭 _آره افتضاح شده با صدای بلند زد زیر 😃 با صورت خیس، مات و مبهوت خنده هاش شده بودم رفت وسایل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت کشید و مشغول خوردن شد یه طوری غذا می خورد که اگر یکی می دید فکر می کرد غذای 😋 یه کم چپ چپ زیرچشمی بهش نگاه کردم - می تونی بخوریش؟خیلی شوره ، چطوری داری قورتش میدی؟ از هیجان پرسیدن من، دوباره خنده اش گرفت _خیلی عادی همین طور که می بینی ، تازه خیلی هم عالی شده دستت درد نکنه😉 - مسخرَم می کنی؟😕 - نه به خدا هام رو ریز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم جدی جدی داشت می خورد ،کم کم شجاعتم رو جمع کردم و یه کم برای خودم کشیدم گفتم شاید برنجم خیلی بی نمک شده، با هم بخوریم خوب میشه قاشق اول رو که توی دهنم گذاشتم ، غذا از دهنم پاشید بیرون سریع خودم رو کنترل کردم و دوباره همون ژست ام رو گرفتم نه تنها برنجش بی نمک نبود بلکه اصلا درست دَم نکشیده بود☹️ مغزش خام بود ، دوباره چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش حتی سرش رو بالا نیاورد _مادر جان گفته بود بلد نیستی حتی درست کنی!😉 سرش رو آورد بالا با بهم نگاه می کرد _برای بار اول، کارت بود😍 اول از دستم مادرم شدم که اینطوری لوم داده بود اما بعد خیلی خجالت کشیدم شاید بشه گفت برای اولین بار، اون دختر جسور و سرسخت، داشت معنای خجالت کشیدن رو درک می کرد ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #چگونه_چادری_شدم سلام من چندسال پیش مانتویی بودم محجبه هم نبودم بعد با یکی آشنا شدم که محجبه ب
‍ 💔 قبلا برای قدیمی تعریف کرده بودم اما الان تمایلی به یادآوری روزهای قبل از شدنم ندارم، یعنی اون دوران رو نمی پسندم اما در حد اینکه من خانواده مذهبی ای دارم هم خیلی دوست داشتن که چادری باشم البته با خودم بود... اما مشکل بعضی خانواده های اینکه فقط به یه عمل نیکی که خودشون به ایمان دارن یا ندارن توصیه میکنند در حالیکه تبیین چرایی میتونه کمک بزرگی باشه که معمولا دریغ میشه، خود من به خاطر شرایط اطراف از حجاب و دین تا حد زیادی بدم میومد همیشه تمایل به جدا شدن از اون داشتم. تا قبل از که خواستم مدرسه شاهد ثبت نام کنم ولی نشد.. بودم و غصه دار. اونم چون داشتم از دوستام جدا میشدم و شاهد مدرسه خوبی بود البته اون موقع برام از نظر علمی مهم بود تا اینکه همان تابستون قبل از رفتن به سفر تصمیم گرفتم یه نذر کنم اگر این مدرسه ثبت نام شدم سر کنم قبلا عادت نداشتم معنوی بکنم اصلا تو فکرش هم نبودم. یادمه یکی دو روز بعد زدن و گفتن بریم برای ثبت نام. یعنی حتی قبل از اینکه برم خدمت و پای پنجره فولادش درخواست کنم، مورد لطف قرار گرفتم😍 بعد از ورود به یا بهتر بگم بعد از اینکه ضمانتم رو کردن پیش خدا که این بنده سر به راه کنه همه چیز پشت سر هم شد از دوستای و ادمای صالحی که سر راهم قرار گرفتن یا اتفاقاتی که باعث شد و اگر بخوام حضرت متعالش بشمارم رو قطعا نمیتونم. ادامه👇