eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #سید_پابرهنه۴ طبق معمول با پای برهنه در منطقه راه مےرفت. پرسیدم: "سید!
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 ۵ ...😳🤔 یکی از دوستان بود که ۱۵ ماه بعد از شهادت سید، شهید شد.🌷 قرار شد او را پائین پای سید دفن کنیم. همین طور که داشتیم زمین را مےکندیم و خاک ها را بالا مےریختیم دیواره ی سید فرو ریخت!!!!🙁 و در یک لحظه فضا را پر کرد...🤗 به بغل دستےام گفتم: "این چه بوییه"؟؟😍🤔 گفت: "فکر کنم از سوراخ قبر شهید میرافضلی باشه"... دستم را از سوراخ داخل قبر کردم!!! دستم خورد به پای سید حمید. درست انگار یک ساعت پیش دفنش کرده باشند. سالم بود و نرم...😔 از آن سوراخ که داخل قبر را کردم، جنازه شهید میرافضلی را دیدم که بعد از #۱۵ماه از شهادتش کاملا بود...😇 🌹شهید سید حمید میرافضلی🌹 ای جوانان و پاکدلان! تقویت کنید دوستی را در قلبتان نورانی کنید قلب خود را با تفکر کنید در آیات نجات بخش قرآن ... نشر این پست، است ۳نقطه 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #مهمان_حضرت_زهرا (س)۲ چند سال بعد که #تبادل_اسرا صورت گرفت، خانواده
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 شب جمعه بود و داشتیم تو سنگر دعای کمیل می خوندیم. انصافا خیلی هم حس و حال خوبی داشت.😅 وقتی رسید به قسمت استغفار یک دفعه دیدیم ، بلند بلند داد مےزنه: "خدایا! غلط کردم!!! من ... خوردم!!! من ..."🙈🙊 کم کم رسید به فحش های ناموسی!!!😐😑 از کارش هم خنده مان گرفته بود هم گریه... دیدیم فحش های خیلی بدی دارد به خودش می دهد و کار دارد به جاهای باریک می کشد،!😟😱 دستش را گرفتیم آوردیمش بیرون و گفتیم: "تو حالت خوش نیستا! این چرت و پرت ها چیه می گی"؟؟؟☹️ گفت: "شماها نمی دانید من چه آدم کثیفی هستم!! من مثل شماها نیستم! بین شما بـُر خوردم! من...." دیدیم دوباره دارد اعتراف می کند!!!!🙁 جلوی دهانش را گرفتیم و گفتیم: "نه ما مسیحی هستیم و کشیش، نه اینجا کلیسا که اعتراف می کنی... هر چی بودی بین خودت و خدا بودی... الان توبه کردی و خدا تو را می بخشد"😊 گفت: "اگه شهید بشم، تکلیف نماز و روزه هام چی میشه که به گردنم هست"؟؟🤔 گفتیم: "وقتی توبه ات حقیقی باشه، خدا می بخشه"😉 گفت: "به همین "؟؟؟😳 گفتیم: "از این هم کشکی تر!!!🙄 خدا خودش تو قرآن وعده داده "همه گناهانتونو می بخشم" یه قدم برداری برای خدا، چندین قدم میاد به سمت تو... بخشیدن گناه که چیزی نیست! البته در صورتی که از گناه پشیمون شده باشی و در وجودت از بین رفته باشه"☝️... یک نوار از داشتم که راجع به توبه بود، دادم به محمود... چند روز بعد که دیدمش کاملا کرده بود. فکر نمےکردم این نوار این قدر روش اثر بذاره.😶 یه روز داشتیم با هم مےرفتیم سمت خط، دو سه ساعتی توی راه بودیم و محمود همش حرف زد و گریه کرد... گفت: "وضعیت اعتقادی خانوادمون خوب نیست... دختر عمه ام حسابی تو نخ من بود"😏... حرف هایی مےزد که گفتنی نیست!!!😞 گفتم: "چرا اینارو به من مےگی"؟؟ گفت: "نوار توبه خیلی خوب بود. خدا تو رو سر راه من گذاشته... اون جای نوار هست که میگه اون غلام از پیامبر ص مےپرسه"وقتی گناه مےکردیم، خدا ما رو مےدیده؟" حضرت گفتن بله مےدیده و غلام داد مےزنه و مےمیره.... منم مےخام داد بزنم و بمیرم"!!!😭😭 هق هقش بلند شد... گفت: "معلومه هنوز آدم خوبی نشدم"!!! گفتم: "نه داداش! این طوری نیست... هر کسی یه طوریه. تو هم همه رو ول کن بچسب به خدا. تا تو رو نیامرزیده ولش نکن"!!!😉 گفت: "از کجا بفهمم منو آمرزیده"؟؟ گفتم: "نمےدونم ولی خودش بهت نشون مےده"... اون روز دیدم که محمود واقعا توبه کرده... کارنامه اش را هم دیدم: ... در وصیت نامه اش برایم نوشته بود: "از اینکه راهی پیش پایم نهادی آدم بشوم متشکرم! فکر کنم الان که داری این وصیت نامه را مےخوانی، خدا به من آمرزیدنش رو نشون داده باشه، ان شاءالله در آن دنیا تلافی کنم"😘.... ... 💕 @aah3noghte💕 📛
شهید شو 🌷
🌸🕊🌸🕊🌸 🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸🕊 🌸🕊 #لات_های_بهشتی #مجید_سوزوکی اسمش مجید بود... کله اش پر از باد بود و اهل ح
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 پنهان کارےاش همه را مشکوک کرده بود.😒 جزء غواص های خط شکن بود اما هربار که مےخواست لباس هایش را عوض کند ، می رفت جایی دور از بقیه ....🚶 زیاد با بقیه نمےجوشید و دوست داشت خودش باشد و خودش.... کم کم داشتیم بهش مشکوک می شدیم. 😏 همه تاکتیک های اخفا و استتار را رعایت کرده بودیم و دوست نداشتیم عملیات برود.!!!!😕 اما این روزها کسی وارد جمع ما شده بود که بالایی در غواصی داشت ولی خیلی منزوی و مشکوک بود...😨 می ترسیدیم فرستنده ای زیر لباسش پنهان کرده باشد .!!!😱😱 یک شب موقع دعای توسل صدای ناله اش آنقدر بلند شد که مراسم قطع شد !😕😐 از خود بی خود شده بود و بلند بلند با خدا حرف میزد. میگفت: «خدایا من مثل اینا نیستم !اینها معصومند ... تو منو بهتر میشناسی... من چه خاکی بر سرم کنم؟»😰😨😱 دورش را گرفتیم و آرامش کردیم . همانطور که گریه می کرد گفت : «شما منو نمیشناسین !من خیلی گناهکارم !من خیلی از شما خجالت میکشم!از پاکی و معنویت شما شرمندم»!😭😭 گفتیم: «تو هرکه بودی دیگر تمام شد الان سرباز اسلام هستی! تو بنده خدا هستی و خدا توبه ات را میپذیرد .»😇 گفت: «الان نزدیک عملیاته همه شما آرزوی میکنید شهید شوید ولی من نمیتوانم چنین آرزویی کنم .»😫😩 از این حرفش خیلی تعجب کردیم!!!😳 گفتیم: « برای چه؟ . فقط باید از ته دل آرزو کرد.»☺️ تعجبمان را که دید ،گوشه پیراهنش را بالا زد! تصویر یک روی تن او شده بود !!!☹️ گفت: «من تا همین چند ماه پیش دنبال همچین چیزها بودم !😔 از خدا فاصله داشتم 😔 اما الان از کارهایم ام!😭 من شهادت را دوست دارم اما که اگر شهید شوم مردم با دیدن پیکر من شاید همه شهدا را زیر سوال ببرند و بگویند این ها که از ما بدتر بوده اند .»😰😱 بغضش ترکید و زد زیر گریه !... دلم برایش سوخت... سرش را بالا گرفت . در چشمان تک تک ما نگاهی کرد آهی کشید و گفت : «بچه ها شما دل پاکی دارید ! مےکنم از خدا بخواهید از من چیزی باقی نماند ... . !!!»😔😭 شب عملیات گلوله ی مستقیم خمپاره به او اصابت کرد و بدنش مهمان شد .... 💕 @aah3noghte💕 📛