🔸کولهباری داغ
(شعری از #سیدوحید_سمنانی، به مناسبت شهادت #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها)
🔹مثل ققنوسی که دلپرپر صدایم میزند
آتشی در زیر خاکستر صدایم میزند
فرصت پرواز سبزی داشتم تا مرز عشق
زرد درماندم، دلم کافر صدایم میزند
موج اشکم را به چشمانداز طوفان میزنم
پشت طوفان عطش، کوثر صدایم میزند
وحی میپیچد، غزل در سینه جاری میشود
یک نفر آنسوتر از باور صدایم میزند
کولهباری داغ برمیدارم از خود تا خدا
غربت یک باغ پهناور صدایم میزند
باید امشب دستهای خاکیام طوفان شود
چارده قرن است که مادر صدایم میزند
💠 کتاب «مرور پنجرهها» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/مرور-پنجره-ها
#شعر_فاطمی
☑️ @ShahrestanAdab
🔹ضعیفالاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود.
🔸 #ادگار_آلن_پو
#گفتاورد
☑️ @ShahrestanAdab
🔸پرفروشهای داستانی انتشارات شهرستان ادب
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی)
🔹«امروزه دوگانهای ایجاد شده در بازار داستان، که یک طرفش کارهای پرفروش قرار دارند که به مذاق عامه خوش میآیند، و طرف دیگر آثاری که ارزش ادبی بالایی دارند و مورد توجه اهل ادبیات قرار میگیرند. معمول پرفروشها از نظر ادبی چندان کیفیت بالایی ندارند و داستانهای ششدانگ هم کمتر مورد توجه عموم مخاطبان قرار میگیرند. انتشارات شهرستان ادب از همان ابتدای راهاندازی، سعی کرده است تا از این دوگانه فرار بکند. یعنی در عین حال که استانداردهایی غیرقابل عدول از لحاظ کیفیت ادبی آثار برای خود در نظر میگیرد، کتابها را به مخاطبان عام بشناساند و از بازار جدا نیفتد. هرچند که شکاف موجود بسیار بزرگتر از تلاش چند موسسه و نشر است، با این حال لیست پرفروشهای #انتشارات_شهرستان_ادب نشان میدهد که...»
💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11789
☑️ @ShahrestanAdab
🔸کتابهای پیشنهادی #انتشارات_شهرستان_ادب
🔹بخش شعر
💠 این آثار را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔸کتابهای پیشنهادی #انتشارات_شهرستان_ادب
🔹بخش داستان
💠 این آثار را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔸فراخوان ثبت نام در پنجمین دوره آزاد آموزشی #زنگ_شعر
🔹ثبتنام پنجمین دوره از دورههای آموزشی آزاد «مدرسۀ زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگیهنری «شهرستان ادب» آغاز شد. این دوره به صورت مجازی و در فضای «اسکایروم» برگزار خواهد شد. علاقمندان تا ۳۰ بهمنماه ۱۳۹۹ برای ثبتنام در این دورهها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار میشود، فرصت دارند. کلاسها از اول اسفندماه به مدت ششجلسه برگزار خواهد شد. این دوره با حضور استادان: #یوسفعلی_میرشکاک، #علیرضا_قزوه، #قربان_ولیئی، #ناصر_فیض، #علی_محمد_مودب، #سیدمحمدجواد_شرافت، #مبین_اردستانی، #سیدوحید_سمنانی، #علی_داودی و #محمدمهدی_سیار برگزار میشود.
💠 برای ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به سایت #شهرستان_ادب مراجعه نمایید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11787
☑️ @ShahrestanAdab
🔸اندوه
(داستانی کوتاه از #آنتون_چخوف به مناسبت سالروز تولدش با ترجمۀ #سروژ_استپانیان)
🔹«گرگ و میش غروب است. برفدانههای درشت آبدار به گرد فانوسهایی که دمیپیش روشنشان کردهاند، با تأنی میچرخند و همچون پوششی نازک و نرم، روی شیروانیها و پشت اسبها و بر شانهها و کلاههای رهگذران مینشیند. ایونا پتاپف سورچی سراپا سفید گشته و به شبح میماند. تا جایی که یک آدم زنده بتواند تا شود، پشت خم کرده و بیحرکت درجای خود نشسته است. چنین به نظر میرسد که اگر تلی از برف هم روی او بیفتد باز لازم نخواهد دید تکانی بخورد و برف را از روی خود بتکاند. اسب لاغرمردنیاش هم سفیدپوش و بیحرکت است. حیوان بینوا با آرامش و سکون خود و با استخوانهای برآمده و با پاهای کشیده چون چوب خرد، از نزدیک به اسب قندی صناری میماند. به احتمال بسیار زیاد، او هم به فکر فرو رفته است. اسبی را که از گاوآهن و از مناظر خاکستری رنگ مالوفش جدا کنند و در این گرداب آکنده از آتشهای دهشتانگیز و وتق وتق بیامان و درآمد و شدهای شتابان انبوه جمعیت رها کنند، محال است به فکر فرو نرود...»
💠 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11790
#داستان_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
🔸گیله مرد
(داستانی کوتاه از #بزرگ_علوی به مناسبت زادروز ایشان)
🔹«باران هنگامه کرده بود. باد چنگ مىانداخت و مىخواست زمین را از جا بکند. درختان کهن به جان یکدیگر افتاده بودند. از جنگل صداى شیون زنى که زجر مىکشید، مىآمد. غرش باد آوازهاى خاموشى را افسار گسیخته کرده بود. رشتههاى باران آسمان تیره را به زمین گلآلود مىدوخت. نهرها طغیان کرده و آبها از هر طرف جارى بود.
دو مأمور تفنگ به دست، گیله مرد را به فومن مىبردند. او پتوى خاکسترى رنگى به گردنش پیچیده و بستهاى که از پشتش آویزان بود، در دست داشت. بىاعتنا به باد و بوران و مامور و جنگل و درختان تهدید کننده و تفنگ و مرگ، پاهاى لختش را به آب مىزد و قدمهاى آهسته و کوتاه برمىداشت. بازوى چپش آویزان بود، گویى سنگینى مى کرد. زیر چشمى به مأمورى که کنار او راه مىرفت و سرنیزهاى که به اندازهٔ یک کف دست از آرنج بازوى راست او فاصله داشت و از آن چکه چکه آب مىآمد، تماشا مىکرد. آستین نیم تنهاش کوتاه بود و آبى که از پتو جارى مىشد به آسانى در آن فرو مىرفت...»
💠 این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11792
#داستان_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فراخوان نهمین دوره آموزشی شعر جوان کشور، #آفتابگردان_ها
💠 صفحه ثبتنام در فراخوان نهمین دوره آموزشی شعر جوان کشور:
shahrestanadab.com/Content/ID/11786
☑️ @ShahrestanAdab
🔸بهشت
(شعری از #حسین_زحمتکش به مناسبت میلاد #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها)
🔹در خود دمیدی خلق نور آنشب مجسم شد
یک ذره از خاک وجودت ریخت، عالم شد
یک سمت عالم اخم تو یک سمت لبخندت
اینسو که خندیدی بهشت آنسو جهنم شد
از گَرد خلقت دامن خود را تکان دادی
آن گرد را بعدا خدا گِل کرد، آدم شد
عطری به نام عطر پاکی ساختند از تو
یک قطرهاش در هفت دریا ریخت، مریم شد
با تو زمان را خلق کرد از روز و ماه و سال
شادی تو نوروز شد، حزنت محرّم شد
بعد از تو هرچه خلق شد سوی تو روی آورد
دریا شد و برخاست پیشت، کوه شد خم شد
هرکس کنیز خانهزادت بود اسما شد
هرکس گدای کاسهلیسات بود حاتم شد
تنها تو بودی آنکه روز خلق تو، ایزد
وقتی تو را از خود جدا کرد از خودش کم شد!
این شعر در اندازۀ وصف تو قطعاً نیست
شعری که در وصف تو باشد قطعاً از من نیست
در وصف تو چیزی از این بهتر نشاید گفت
مصداق زن وقتی تو باشی هیچکس زن نیست
حالا چه باید گفت از بین در و دیوار
چیزی که میگویند را یارای گفتن نیست
خورشیدی و عالم پس از تو سرد و تاریک است
خورشیدی و تکلیف عالم بیتو روشن نیست
بیهوده دنبال مزارت خلق میگردند
در سرنوشت نور هر چه هست مدفن نیست
#شعر_فاطمی
☑️ @ShahrestanAdab