eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
304 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻شهریار، قله‌ی رمانتیسم (مقاله‌ای از پرونده‌پرتره‌ی شهریار) ▪️«...واژه ی رمانتیک به معنای "خیال انگیز" و "افسانه ای" از قرن 17 در ادبیات انگلستان کاربرد داشته است. در آن دوران، کلاسیک ها برای مسخره کردن طرفداران رمانتیسم این واژه را در مورد آنان به کار می بردند. رمانتیسم به عنوان مکتبی ادبی از اواخر قرن هجدهم در انگلستان و سپس در آلمان شکل گرفت و از سال 1830 وارد ادبیات فرانسه شد و چند دهه بر ادبیات اروپا حاکم بود. رمانتیسم فرانسه که در ابتدا تحت تاثیر ادبیات انگلستان و آلمان به وجود آمده بود؛ به چنان شهرت و پیشرفتی رسید که ادبیات سایر ملل را نیز زیر سایه ی خود درآورد و به صورت مکتبی فراگیر درآمد. (سید حسینی، 1385: 177) "شاعر مکتب رمانتیسم پیامبری است که از ورای عالم ظاهر، عالم روح و حقیقت را می بیند. او زیبایی طاهری را مصنوعی و زیبایی روحی و معنوی را حقیقی می شمارد." (دانشور، 1388: 127) بر همین اساس می توان ریشه های مکتب رمانتیسم را در مکتب ایده آلیسم جستجو کرد؛ چراکه آنان نیز به اصالت روح و تسلط جهان معنوی بر عالم مادی اعتقاد داشتند...» ادامه‌ی این مقاله را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9532 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻رویکرد پست‌مدرنیستی در اشعار متأخر (یادداشتی از دکتر به مناسبت زادروز این شاعر نوگرا) ▪️«...پست‌مدرن‌ها با اتکا به آرای پساساختارگرایان، معتقدند که بیرون از حیطۀ زبان، حقیقی وجود ندارد. روایات تاریخی، زاییدۀ زبانند و به دلیل "متن بودگی"، مانند زبان، فاقد قطعیت‌اند. از این رو با رد تلقی "زمانٍ تقویمی" و سیر خطی تاریخ، هماواز با میشل فوکو به تاریخٍ دٓوٓرانی و مبرا از قانون علّیت اعتقاد دارند. بر پایۀ همین نگرش، شاعران و نویسندگان پسامدرن، در روایات تاریخْ‌محور یا فراداستان‌های تاریخ‌گرایانه، نظم تاریخی وقایع را در هم می‌آشوبند و ادوار و اشخاص تاریخیٍ ناهمگون را با هم می‌آمیزند. زنده‌یاد منوچهر آتشی، شاعر نوگرای معاصر، در آخرین مجموعه‌ اشعارش رویکردی آشکار به نگرش و شگردهای زبانی پسامدرن داشت. مثلاً در شعر "سفرنامۀ سورنا در رؤیا" زمانْ‌پریشانه، به قصد نقد و نفی فرهنگ شهری مدرن، ناصر خسرو، شاعر و حکیم قرن پنجم، را به خیابان ناصرخسرو در تهرانٍ امروز می‌کشاند: ناصرخسرو/ در خیابان ٍ خود به تحیّر پرسه می‌زند./ و به کسانی که از کنارش می‌گذرند و آهسته می‌گویند: / "اکس" / "کوکایین"/ "داروهای تک‌نسخه"/ "وایگر هم داریم"/ "و ... تا دلت بخواهد!..."/ ناصرخسرو غضبناک و سپس آرام می‌شود...» ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9533 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻غریبانیم در بازار شامی (در تازه‌ترین مطلب پرونده ، چهارپاره‌ای می‌خوانیم از جناب آقای ) ▪️چو شب زد خیمه بر اردوی شن ها جهان نیزار خاموشی شد و خفت به هر سو چلچراغی سبز پژمرد ز "الا" در بیابان نیزه بشکفت زمین شد صفحه ی تفسیر قرآن به خط سرخ مصباح الهدی ها نمی خواند کسی خط خدا را به قرآن مبین کربلاها به جا ماند از تمام باغها داغ درختان تشنه از جو بازگشتند به شوق گندم ری، اهل بابل کدو رفتند و کندو بازگشتند به طراری غروب از راه آمد ز خون خوبرویان چهره رنگین زمان چون خنگ کوری لنگ می زد به زیر بار آن نی های سنگین غریبانیم در بازار شامی که زنگی، روی رومی خوش ندارد عجب مصری که یوسف را بها نیست که زالی نیست تا دوکی بیارد ز یوسف، پیرهن دزدند مردم که چشمانی زلیخایی ندارند گهر-ریز است خاک کوی دلدار گدایان میل بینایی ندارند گدایان پاره ی نان دوست دارند نمی بینند آن سر در تنور است سبو بر سنگ ساحل می زند مست نمی داند که دریا آب شور است جهان مست است از خوابی گران، سنگ نمی داند که خواب ارزان فروشی است در انبارند خیل مرده جانان جهان بازار گرم جان-فروشی است بکوش ای جان و جانی دست و پا کن که جانان مشتری را دوست دارد هر آن کس نیم-جانی دارد ای دوست چنین سوداگری را دوست دارد مبادا در قمار جان ببازی! مبادا جان که دادی، تن بمانی! عزیز است این دو روز غم، مبادا ز یوسف، بند پیراهن بمانی! ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻دهمین جلسه از سلسله نشست‌های ماهانه #ماه_شعر #آفتابگردان_ها شنبه ۳۱ شهریورماه در شهرستان ادب برگزار
🔻گزارش تصویری دهمین #ماه_شعر #آفتابگردان_ها 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9539 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻پربازدیدترین‌های بهار ۱۳۹۷ سایت شهرستان ادب ▪️اکنون با آغاز نیمه دوم سال 97 و در تازه‌ترین مطلب پرونده خوب است نگاهی به پربازدیدترین مطالب این سایت در دو فصل بهار و تابستان بپردازیم. این مطلب اختصاص به پربازدیدترین‌های فصل بهار و سه ماهه نخست سال دارد. پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در فروردین، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۷ و در سه حوزه یادداشت‌ها، شعرها و خبرها وگزارش‌ها به شرح زیر است : 🔹پربازدیدترین یادداشت‌ها : 🔸چرا و چطور را بخوانیم؟ (یادداشتی از در سالروز درگذشت ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7948 🔸یادی از : شاعر ملی تاجیکستان (یادداشت در هفتمین روز درگذشت بازار صابر) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9010 🔸ملّتی که تاریخ خود را نداند، محکوم به تکرار آن خواهد بود (یادداشتی از در پرونده‌کتاب ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/8973 🔸 به روایت دکتر 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7917 🔸پیوند شعر و عشق (یادداشتی از در پرونده شعر عاشقانه) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7298 🔸فردوسی، «هجونامه» و شیعیان (یادداشتی از حسن صنوبری در پرونده پرتره فردوسی) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9095 🔸انتخاب سرنوشت (یادداشتی از در پرونده پرتره فردوسی) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9029 🔸او یک زن است باورش کنید (یادداشتی از برای رمان ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7868 🔸نیم‌نگاهی به شعر (یادداشتی از ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7920 🔸، سیاست‌مداری حرفه‌ای (یادداشتی از در پرونده پرتره سهراب سپهری) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7953 🔹پربازدیدترین خبرها و گزارش‌ها: 🔸نتایج نظرسنجی بهترین کتاب شعر سال ۱۳۹۶ 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7894 🔸اعلام برگزیدگان نهایی مسابقه داستان‌نویسی خلیج فارس 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7933 🔸گزارش تصویری شب شعر بزرگ (پنجمین شب از شب‌های شعر مقاومت) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9143 🔸 گزارش تصویری رونمایی از کتاب و مراسم یادبود مرحوم 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/8987 🔸 آقایان شاعر برگزیده در هفتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9003 🔸 بانوان شاعر برگزیده در هفتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9002 🔸بازگشایی «پرونده پرتره سهراب سپهری» در سایت شهرستان ادب 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7959 🔸 گزارش تصویری جشن ویژه متولدین اردیبهشت 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9027 🔸جایزه ناشر برگزیده سال ۱۳۹۶ به شهرستان ادب اهدا شد 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/8990 🔸نتایج نظرسنجی بهترین کتاب داستان سال ۱۳۹۶ 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7898 🔹پربازدیدترین شعرها: 🔸شعرهای دلاری! (طنزسروده‌های شاعران در واکنش به افزایش قیمت بی‌سابقه دلار) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7936 🔸متن شعرهای دیدار شاعران با رهبر انقلاب در رمضان ۱۳۹۷ 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9137 🔸دستور زبان عشق (بازخوانی غزل معروف به مناسبت سالروز تولد او) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7962 🔸شبی چون شبه روی شسته به قیر (وصف شب در داستان بیژن و منیژه ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9031 🔸مرا به باغ و بهاران چه کار دور از تو؟ (عاشقانه‌ای از ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9091 🔸خدا عشق را آفرید، دل تنگ را آفرید... (شعری از کتاب #۶۴۱۰روز_تنهایی سروده ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9179 🔸خانۀ دل ما را از کرم، عمارت کن! (شعری از ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/8964 🔸شاه ابوالفضل من (شعری از زنده‌یاد به مناسبت میلاد علیه السلام) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7958 🔸جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی (شعری از در رثای علیه السلام) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7924 🔸ای تکیه‌گاه و پناه... (عاشقانه‌ای دیگر از ) 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9079 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻«ملخ‌ها» | بازخوانی داستانی از در شرایط اقتصادی امروز ▪️«...یک روز صبح، مثل هر روز مردم شهر از خواب بیدار شدند. زن‌ها سماورها را روشن کردند، جلوی آینه‌ها دستی توی صورت بردند، چادرهای گلدار سر کردند، دمپایی پا کردند و راه افتادند طرف نانوایی محل. چادر لای دندان گرفتند، چشم خمار کردند و گفتند: "شاطر آقا، یه خشخاشی." شاطرها چشم‌هاشان برق زد و نفس پرصدایی کشیدند. سینه‌های پرمویشان زیر عرق‌گیرهای رکابی باد کرد. دست کردند توی ظرف حلبی کج‌وکوله و یک مشت کنجد برداشتند. کنجدها را پاشیدند به نان ها و نان‌های برشته را با چنگک دراز از دل تنور بیرون کشیدند. زن ها چای ریختند. مردها چای را هورت کشیدند. زن‌ها از کمی خرجی نالیدند. مردها عربده کشیدند و زدند روی دست بچه‌ها که قند، کش می‌رفتند. بچه‌ها بُق کردند. روزی بود مثل همه‌ی روزها. کت و شلواری‌ها از کوچه‌ها گذشتند و داد زدند: "کاغذ باطله، شیشه خالی، یخچال، تلویزیون می‌خریم." میوه‌فروش دوره‌گرد با وانت آمد و توی بلندگو فریاد زد: "پیاز، سیب زمینی، پرتقال واشنگتنی داریم". آن روز فرقی با روزهای دیگر نداشت. یک لشکر اتومبیل پیکان، سبز و سفید و جگری ریخته بود توی خیابان‌ها. پیکان‌ها دندان‌قروچه کردند و غریدند و پریدند به هم. زدند و خوردند و خونین و مالین شدند. پاسبان‌های راهنمایی از وسط راه‌بندان‌ها سر بلند کردند و کلاغ‌ها را نگاه کردند که سرفه‌کنان پرواز می کردند. چراغ‌های راهنمایی چشم درد گرفتند. گربه‌ها از ترس موش‌های گنده‌ی جوی‌های بی‌آب پریدند روی شاخه‌های خشک چنارها. شاخه‌ها شکستند و گربه‌ها افتادند روی سگ‌ها که کنار پیاده‌روها کیسه‌های نایلون می‌جویدند. سگ ها پا به فرار گذاشتند. مغازه‌دارها از جا پریدند و به مشتری‌ها فحش دادند که به مغازه‌دارها فحش می‌دادند که جنس‌ها را گران می‌فروختند. درست در همین وقت اتفاق عجیبی افتاد. رادیوهای شهر، بی آن که کسی پیچ‌شان را پیچانده باشد، همه با هم روشن شدند. تمام رادیوها، کوچک و بزرگ، برقی و ترانزیستوری و زرد و قهوه‌ای و سیاه با صداهای زیر و بم و صاف و خش‌دار گفتند: "ملخ‌ها دارند به شهر حمله می‌کنند"...» متن کامل این داستان را می‌توانید در سایت شهرستان ادب مطالعه کنید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9506 ☑️ @ShahrestanAdab