eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
با ذکرِ نشانم گذاشتی این طبعِ شعر را به بیانم گذاشتی تا شعرهایِ من بشود خاکِ راهِ تو یک جرعه تشنگی به لبانم گذاشتی اصلاً چرا دلم شده وَقفِ سرودنت؟ زیرا به خیلِ سینه زنانم گذاشتی ممنونم از بهارِ دل انگیزِ شعرها کز لطفِ خود، میانِ خزانم گذاشتی قربانِ بیتهایِ قشنگی که از قدیم رفتی و آمدی، به دهانم گذاشتی من را تو از عَدَم که سراپاش ظلمت است برداشتی، به مُلکِ جهانم گذاشتی هرلقمه ای که میخورَم از سفره یِ شماست مدیونِ آن نَمَک، که به نانم گذاشتی هرکس به یک طریق به پیش تو نوکر است شکرِ خدا که مرثیه خوانم گذاشتی من کربلا ندیدم و میسوزم از غَمَت با داغِ حسرتی که به جانم گذاشتی سرمست میشوم زِ وصالت اگر مرا نزدیکِ خود به باغ جنانم گذاشتی : 💔 من بی حسین گمشده‌ای بی نشانه‌ام بنویس پس تبار مرا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبی بذکر علی از لبم عسل می ریخت بروی دفتر شعرم قلم غزل می ریخت دل شکسته ی من با علی علی گفتن برای مشکل خودطرح راه حل می ریخت به یادصحن نجف سینه درطپش افتاد چقدردل که به پایت درآن محل می ریخت مرا اسیر خودت کرده ای تو تنها با ملاحتی که از آن حُسن لم یزل می ریخت برای درک تو دریای عشق در کامم خدادوقطره عطش کاش لااقل می ریخت من ازتبارتوهستم به آن نشان که خدا غبارِ پای تو را در گلم ازل می ریخت : با دیده شبی ندیده ها را دیدم بی پرده تمـام ماسـوا را دیدم ایوان نجف نشسته بودم که سحر در وجه علی ذات خـدا را دیدم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسم کریم هاست غم یار میخورند درعمرخویش غصه ی بسیار میخوردند راز نگفته در دلشان موج میزند ازدوست زهر و طعنه ز اغیار میخورند زیر عبا زره به تن خویش میکنند وقت نماز خون دل زار میخورند حتی سپاهیان و غلامان یک کریم نان را به نرخ درهم و دینار میخورند پایین منبرند و علی لعن میشود خشم مدام خویش علی وار میخورند هرشب فقط به سجده و هرروز روزه اند یک کاسه آب لحظه ی افطار میخورند از همسرانشان طلب آب میکنند اما به جاش زهرشرربار میخورند این زهر را نه از ستم همسرانشان این زهر را ز کوچه و دیوار میخورند موی حسن ز غصه ی زهرا سپید شد رسم کریم هاست غم یار میخورند : هر هفته هر دوشنبه می‌شود با ذکـر دلمان رفته تا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بدان که جای خدا را گرفته دکانها و پر شده است زمین از فریب شیطانها چه ناله ها که از نفاق یاران زد سوار کشتیِ دین اند نامسلمانها ادای امر به معروف، منکر است دگر بیا که خاک گرفته است جمله قرآنها طواف روی شما آروزی مردم نیست مزین است به نامت اگر چه میدانها سلاحمان به زمین است، خشکمان زده است چقدر دور شدیم از دعایِ بارانها خوشا به آنکه تو را دید و آسمانی شد دریغ، ساخته بر ما گناه، زندانها به خشکسالیِ این سفره ها نگاهی کن بریز برکت خود را بر این نمکدانها بیا به عشق، قداست ببخش ای یوسف قلم به دست نشستند جمله رمانها اگر چه بهر غمِ انتظار، مردودیم ببخش غیبت خود را به ما پشیمانها : نشسته بر سر راهت، اگرچه دیر آیی نهاده دیده به هرجا، که زان مسیر آیی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت راه عروج تا ملکوت سما گرفت بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت حاجت گرفته سائلت اما نمی رود از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت از درگه شما به خداوند می رسیم بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی قلبم مقابل تو صفا گرفت هر کس رسید برگ براتش از گرفت هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت: عبد ذلیل را تو مران ایهاالرئوف از غم بیا مرا برهان : همیشه عاشق گنبد طلا شدن خوب است و از دو دست تو حاجت روا شدن خوب است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیچاره من که کرببلا را ندیده ام شاید هنوز نور خدا را ندیده ام آقا حریم کرببلا جای خوبهاست حتما بدم که صحن شما را ندیده ام شبهای جمعه مادرتان زائر شماست ای خاک بر سرم که، شما را ندیده ام در پیش چشم حضرت زهرا و مرتضی من شعرخوانی شعرا را ندیده ام آقا هنوز روبروی درگه حرم هم‌صحبتی شاه و گدا را ندیده ام با یک اشاره از پس پلک ابوالادب فرماندهی کل قوا را ندیده ام من ناله  می زنم نه به مانند خواهرت چون زخمهای زیر عبا را ندیده ام اشک من و تو نیست مساوی چرا، چرا؟ از روی نیزه من اسرا را ندیده ام این بغض من که میترکد داد می زند: بیچاره من که کرببلا را ندیده ام : حال ما را که نرفتیم نپرس دلِ ناقابلِ ما تنگ شدن را بلد است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بالابلندی، شانه‌های مهربان داری بر طاق چشمانت دو ابروی کمان داری بر لب طنین دلنشین نور و الرحمن روی عبایت آیه‌هایی از دخان داری بارانی و با ابرهای جمعه می باری بارانی و در مُشت خود هفت آسمان داری در دست، گرچه ذولفقار انتقام اما بر روی دوشت بقچه‌های آب و نان داری ما عاشقان مدعی هرگز نفهمیدیم حسی که تو، به هر کدام از شیعیان داری گفتیم دوری، بی نشانی، غافل از اینکه هرجا که دلتنگ توأیم، از خود نشان داری هرجا که نامت را بخوانم میرسی از راه هرجای دنیا باشم آنجا جمکران داری : 💔 هر صبحِ جمعه ناحیه ها ندبه می‌کنند: می‌آید او که منتقم و دادخواهِ ماست. سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،آدینتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با عشق، تـقـدیم شما این این چند بیتی را که این بیدل نوشته این خاک حاصل خیز را یعنی دلم را پروردگارم بی تو، بی حاصل نوشته در وصف غیر تو اگر شعری سرودم دستم حماقت کرده و باطل نوشته بی شک اثرکرده ست و بردلها نشسته ست هر وقت شاعر، شعر را با دل نوشته از نامه ی اعمال من صرف نظر کن چون از بدیهایم در آن کامل نوشته رفتم لب دریا و دیدم ناخودآگاه دستم تو را بر صفحه ی ساحل نوشته آموختم طرز سرودن از شما را با آنچه در توصیف تو نوشته بزم محبّت گرچه جای همنشینی ست این مرتبه از شاه یک سائل نوشته نزدیک مغرب شد دوباره آتشم زد شعری که بهر جدّتان نوشته : گیرم به هوای دل خود شعر بگویم حاشا که هوایی به دلم نیست بجز تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کوه صفا بخش ِ دلِ حیدرِ کرار، بخند هستیِ خانه‌ی من، همسرِ غمخوار، بخند دلخوشیِ همه‌ای، ناله‌ی خود را کم کن جانِ من، جانِ حسن، فاطمه، یکبار بخند دردِ پهلو و کمر، کرده زمین گیر، تو را من که دانم چه کشی، لیک به اجبار بخند گذرِ کوچه چقدر پیر نموده است تو را ای ستمدیده‌ی دستانِ ستمکار، بخند محسنت رفت، ولی جان حسین و زینب جای این خیره شدن بر در و مسمار، بخند قولمان چیز دگر بود، نه افتادن تو محرمِ رازِ علی، یار و وفادار، بخند : گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت سوره ی کــوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن، مـام زینبین من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بنویسید مرا عـاشق و بیمار حسن و بخوانید مرا نوکـــر دربار حسن هر گدا عاقبتش شاه جهان می گردد گر شود از سر اخلاص گرفتار حسن جز در خانه ی دوست حاجت خود را نبرم لطف و احسان و کرم هست فقط کار حسن کاش می سوخت تنم بلکه شبی تا به سحر می شدم شمعی به روی تربت تار حسن گر چه آقام ندارد سر خاکش حـرمـی مهدی فاطمه هر شب میشه زوار حسن شیعه تا روز جزا هست عزادار حسین و حسین بوده خودش عمری عزادار حسن پیش چشمان پسر شد رخ مادر نیلی بود سیلی همه عمر باعث آزار حسن تا ابد ز کوچه ی مدینه بر می خیزد ناله و آه جگر سوز و شرر بار حسن : وقتی خـدای عـزوجل از نــمِ بهشت خاڪِ وجودِ شیعه ی آلِ عَـلـی سِرشت یِک گوشه از دلِ هَمه را ڪرب و بلا گذاشت یِک گوشه از دلِ همه نوشت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در پای هجر خون دل ما هنوز هست بعد از هزار سال معما هنوز هست یوسف نیامد و ز غمش پیرتر شدیم اثبات کرده‎ایم زلیخا هنوز هست محکم بچسب دامن این خانواده را غافل مباش بازی دنیا هنوز هست اینجا امیدوار بیا خوب می‎شوی دلمرده‎ای نترس مسیحا هنوز هست در شهرها که سرور ما زندگی نکرد یک خیمه در حوالی صحرا هنوز هست از بی‎کسی خویش گله می‎کند مدام آن ماجرای کوفه و مولا هنوز هست چه شادی و چه غم که ندارد تفاوتی مجنون به سوگ غربت لیلا هنوز هست یا و یا حرم حضرت در قلب ما هوای حرم‎ها هنوز هست : از هجر تو روزگارِ دل جــالب نیست هر چند خرابه است، بی صاحب نیست ما نیز ز آقا ی رَحِم مگر واجب نیست؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسی دلتنگ از مشهد به مقصد برنمی‌گردد به اقیانوس تو، رودی که آمد برنمی‌گردد چگونه جلد خود کردی منِ از خود فراری را؟ که با زور هزار اجبار و باید برنمی‌گردد چه در سر دارد آن جوجه کلاغ روسیاهی که_ نگاهش از طلایی‌های گنبد، برنمی‌گردد؟ به شالیزار خوش آب و هوا هم، چای گیلانی اگر در چایخانه رفته باشد، برنمی‌گردد چه خوشبخت است آن غرق گناهی که یقین دارد از آغوش پر از مهرت کسی بَد برنمی‌گردد چنان در وصل عشاق جهان از جان نظر کردی که هرگز عاشقی با پاسخ رَد برنمی‌گردد از این دریای جاری از حرم تا خانه فهمیدم که چشم ابری‌ام بی اشکِ ممتد برنمی‌گردد : اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود نیاورده پر کاهی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از روزها من جمعه ها را دوست دارم این جمعه های آشنا را دوست دارم هر صبح جمعه ندبه میخوانم برایت از کودکی ام این دعا را دوست دارم امروز و فردا می کنم شاید بیایی حتی همین تردیدها را دوست دارم شبهای جمعه تا سحرهایش کجایی؟ کرب و بلایی؟ کـربلا را دوست دارم بین دعاهایی که می خوانم برایت "آقا بیا - آقا بیا"  را دوست  دارم : این روزهــا که می گذرد غرق حسرتم مـثــل قـنــوتهـای بــدون اجابتـــم بسته ست چشمـهـای مرا غفلت گناه تو حاضـری، منم که گرفتار غیبتـم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا