eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
150 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن حالا که می زنی، جلوی آشنا نزن سجاده و عبای مرا می کِشی، بکش اما لگد به تربت کرب و بلا نزن آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟ حداقل مقابل همسایه ها نزن با تازیانه ات به سر و صورتم بزن حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن بالای مرکبی و خجالت نمی کشی پیچیده پای من، چه کنم؟ بی حیا نزن موی سپید دارم و شیخ الائمه ام هر طور می زنی بزنم، با عصا نزن وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین" زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن ای شمر بس کن و به روی سینه اش نرو با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود تشنه لبم، عـزیز دلـم، دست و پا نزن : گر نبودی مکتب و مذهب دگر چیزی نداشت اعتبار و عـزت شیعـه ز قـال الـصـادق است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... شهادت بنیانگذار و رئیس مذهب تشیع، شیخ الائمه، امام جعفر صادق (ع) بر شیعیان تسلیت باد
عنوان نوکـری تـو شد اعتبار ما از جلوه ی عنایت توست اقتدار ما داغت ربوده صبر و قرار از قرارها ای کوه صبر، از تو رسیده قرار ما عشقت کشیده سوی جنون کار عاشقان ما عاشقیم و عشق تو شد افتخار ما نامت نمی رود ز لبانم که نام توست ذکری که تا به روز قیامت شعار ما هر قطره اشک روضه ی تو گوهری بود گوهر کجاست، تا که بسنجد عیار ما ما نوکـران نوکـر ارباب عـالـمیم این جمله حک کنید به سنگ مزار ما هرگز خزان حادثه بر دل اثر نداشت وقتی که هست بزم عـزایت بهار ما اشکی چه میشود تو به چشمان ما دهی تا تر شود ز آب دو دیده عـذار ما کرب و بلا نرفته نداند که غصه چیست؟ کی میشود که سر رسد این انتظار ما : هر شب جمعه تو را ندبه کنان میخوانم نفسم سینه زنی کرد و دلـم گفت حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
سالی گذشت اما تو را پیدا نکردم فکری به حال این دل رسوا نکردم شرمنده ام آقا، برای دیدن تو این چشمهای خشک را دریا نکردم پر دارم اما پر نمی گیرم به سویت بند گناهـم را ز پایم وا نکردم همت برای ترک معصیّت ندارم گفتم که توبه می کنم اما نکردم پیش همه نام تو را بردم همیشه اما خودم را در دل تو جا نکردم گفتی بیا، من روی گرداندم ز رویت من با دل تو خوب، اصلا تا نکردم جز روضه ها ما را پناهی نیست فردا کاری برای محشر کبری نکردم چون خواهری که بین مقتل داشت می گشت گشتم ولـی آقـا تـو را پیدا نکردم : مرا فراق و غمت می کشد تو خواهی دید که خـورده برگـه ی ترحیم من به دیواری😭 صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
تا بساط عشق و مضمون و کرم آماده است کار شاعرهای دربار تو شاها، ساده است من که با خاک در کوی تو کامم باز شد مادرم با اشکهای روضه شیرم داده است هفت پشت من همه پیر غلامت بوده اند هر که فرزند غلام توست آقازاده است می شود خود چاره ساز و سرور اهل نظر گوشه ی چشمت به هر بیچاره ای افتاده است تا چراغ چای سقاخانه هایت روشن است پس چه حاجت عاشقانت را به جام و باده است؟ گیسویت بر نیزه تنها پرچم مردانگیست نام سرخت تا ابد سربند هر آزاده است هر کجا پرسیده اند از من که آقای تو کیست چشمهای خیس من با اشک پاسخ داده است : اینکه میخوانمت از دور، دلیلش این است دل مـن نازک و دوریِ حـرم سنگین است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
فیض بیداری وقت سحرم دست علیست ای خدا شکر که بر روی سرم دست علیست عزتش مال خودش بود به من هم بخشید آبرویی که به آن مفتخرم دست علیست یاعلی گفت و عرق ریخت مرا نوکر کرد برکت نان حلال پدرم دست علیست خوب و بد نان‌خور اوییم بلا استثنا به کسی کار نداریم کرم دست علیست ذکر در روز قیامت دارم چون صراطی که ازآن میگذرم دست علیست روی اعلامیه ام بنویسید کار تلقین تن محتضرم دست علیست کــربلایم ز علی و نجف من ز حسین سفرم دست حسین و سفرم دست علیست در نجف تولیت صحن و حرم دست حسین کربلا تولیت صحن و حرم دست علیست جلوی چشم ترش فـاطمـه را میکشتند بخدا علت چشمان ترم "دست علیست" : کارهای نیــک، بسیــار است در عالـــم، ولی اَفضَل الاَعمالِ ما شعر است در وصفِ علی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
هرکس گدایی میکند بر ساحت زهرا باید بیاید قـم بیاید خدمت زهـرا معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا مانند زهرا روشنای خانه این بانوست راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست کوثر شده زهرا، اطهر میشود بی شک انسیة الحورای دیگر میشود بی شک معراج را معنا و مظهر میشود بی شک بند دلِ موسی بن جعفر میشود بی شک بابا اگر این است دختر باید این باشد چون فاطمه حق است امّ المؤمنین باشد در کهکشانش شاعران منظومه میگویند معصوم ها یا حضرت معصومه میگویند دست کـریمه برکتش مثل کـریمان است قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است باران نمیخواهد همیشه نور باران است هر زائرِ زائرِ است : همه گویند برات کـربلا دست رضـاست جان معصومه نده دلخوشی ام را برباد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ولادت حضرت سلام الله علیها و روز مبارک🌹
ﺳﻮﺕ ﻗﻄﺎﺭ، ﻏﺴﻞ ﺯﯾﺎﺭﺕ، ﺩﻡ ﺍﺫﺍﻥ ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺳﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻨﻢ ﺁﻥ ﻣﺴﺎﻓـﺮِ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ، ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﺩِ ﺑﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎﺏ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ، ﺑﺎﺭﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ ﻧﻘﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻪ، ﺻﺤﻦ ﮔوهرﺷﺎﺩ، ﺳﺎﯾـﺒﺎﻥ ﺁﺭﯼ ﻣﻨـﻢ، ﺷﮑـﺴﺘﻪ ﭘـﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ، ﺁﻣﺪﻡ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﮐﺒـﺮﯾﺎﯼ ﮐﺮﻡ، ﻏـﻮﺙ، ﺍﻻﻣـﺎﻥ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ، ﺑﯽ ﮐﺴﻢ ﻣﮕﺬﺍﺭ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺭﻭ ﺑﺰﻧﻢ ﭘﯿﺶ ﺍﯾﻦ ﻭ ﺁﻥ ﭘﺮ ﭘﺮ ﺯﺩﻩ ﺩﻟـﻢ ﺑﻪ ﻫـﻮﺍﯼ ﺯﯾﺎﺭﺗﺖ ﺁﻗﺎ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻝ ﺗﻨﮓ ﺟـﻮﺍﺩﺗﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﺩ ﺑﯽ ﺑﻬﺎ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ، ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﻣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﯾﺸﺐ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ‏: هرکس ‌این‌ شعر مرا خواند و‌ خراسانی‌ بود یک سلام از من درمـانده به بدهد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
به ساغر غمت ای شاه تا حواله شدم خراب باده ی عشقت به یک پیاله شدم گناه، از من اگر ساخت یک بت سنگی به هیئت آمدم و در دم استحاله شدم در این زمانه که هرکس خوش است با صنمی شبی بدون تـو مـاندم، هـزارساله شدم همیشه آه کشیدم غـم فـراقت را از این که وصل ندیدم همیشه ناله شدم به دوش بردم از این داغ سوزنی، امّا شکسته شد کمرم، از غمت مچاله شدم گفتنِ من ناگهان و آنی نیست من از قدیم گرفتار این شدم غلام حلقه به گوشم مرا مران از خود بس است هرچه در این راه بی قباله شدم : شب جمعه‌است به گیسوی پریشان سوگند عـاشـق یک ‌سحـر کـرب و بلائیم همه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
بدون ترک گنه انتظار بی معناست امید دیدن روی نگار بی معناست تمام زنده دلی ها ز اشک نیمه شب است بدون فیض سحر درک یار بی معناست دگـر به دوری آقا نموده ایم عادت وگرنه بر دل مجنون قرار بی معناست خزان عمر رسید و بهار ما نرسید بدون تو گل نرگس بهار بی معناست بهای زندگی ما رضایت یار است وگرنه گردش لیل و نهار بی معناست برای مستی دل می کشیم ناز تو را میان میکده داد و هوار بی معناست پیاله ام شده خالی ولی یقین دارم گلایه در حرم سفره دار بی معناست سلام بر شهدایی که بی نشان رفتند برای عاشق زهرا مزار بی معناست بیا و خرج زیارت به ما بده آقا برات دیدن کـرب و بلا بده آقا : ❤️ جمعه ها شرح دلم یڪ غزل ڪوتاه است ڪِه رَدیفش همه دلتنگ توام می آید صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
ما پیروان راه و ولایتیم ما تشنگان باده ی ناب شهادتیم ما غیر مرتضی به کسی دل نبسته ایم ما پشت منکران علی را شکسته ایم ما را خدا به عشق علی آفریده است ما را فدای راه ولـی آفریده است لعنت بر آنکه حب علی را فروخته رحمت بر آنکه در ره این عشق سوخته لعنت به منکران و ولای او له می شوند روز جـزا زیر پای او ما افتخارمان به غلامیِ حیدر است این هدیه ای ز حضرت زهرایِ اطهر است با منکران شیر خدا نیست کارمان با دشمنان آل عبا نیست کارمان ما کارمان گدایی زهرا و حیدر است این کار از عبادت هر لحظه برتر است : بر اینکه مـرید حیـدرم مینازم همـراه خـدا به دلـبـرم مینازم دیدم که حرامزاده شد دشمن تو بر دامـن پاک مـادرم مینازم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
من حسینم که صفا بخش دو عالم هستم سالـها صاحب شبهای هستم من حسینم که برایم همه زاری دارند تا بیایند حرم لحظه‌شماری دارند سالـها هست که یک عالمه زائر دارم یک جهان منبری و شاعر و ذاکر دارم دور و نزدیک همه از سر صبحی تا شام همه با عرض ارادت شده مشغول سلام عاشقان روز و شب سال به من می‌گریند خوب و بد باز به هر حال به من می‌گریند اربعین را همه دیدید چه شد دور و برم چقدر زائر دل‌سوخته آمد به حـرم گرچه در هر دو جهان عاشق و مجنون دارم ولی از غربت یک مرد دلی خون دارم نام او می‌برم و لرزه می‌افتد به تنم من جگرسوخته‌ی غربت و داغ حسنم تو که زوار نداری به فدای تو حسین حرم انگار نداری به فدای تو حسین دوستان تو کم و دشمن تو بسیار است آنچه در دور و بر خویش نداری یار است مثل تو هیچ کسی این همه بی‌زائر نیست در همه سال چرا روضه‌ی تو دائر نیست روضه هم باشد اگر باز همه بی‌خبرند گریه‌کن‌هات برادر چقدر مختصرند یاد داری چقدر عبد و مطیعت بودم سالـها زائر شبـهـای بقیعت بودم کاش می‌شد بدهم باز خدا را قسمت تا که زوار خودم را بفرستم حرمت : کل شعرم را در این مصرع تلاوت میکنم کربلا هر کس نرفته از حسن خواهش کند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
هوای کهنه‌ی این شهر تازه دم کرده گناهکاریمان «تُنـزل الـنِقـم» کرده «ظلمتُ نَفسی» ما را شنید دلبر و گفت: امان ز نفس کسی که به خود ستم کرده به شوق یوسف اگر چشممان چو یعقوب است هنوز گـریه به درد فـراق کم کرده چه می‌شود سحری دیده بارد و بیند کریم، بارش باران به ما کـرم کرده ای آسمان ز چه گشتی بخیل؟ پر وا کن گناه کرده اگر شیعه، توبه هم کرده به توبه‌های محرم قسم که شوق ظهور فـدائیان تو را با تو هم‌ قسم کرده هوای کرب و بلا جان تازه‌ام داده دل حزین مرا راهی حرم کرده امام عشق و محبت، خدا کند بینم نسیم کرب و بلا آسمانی‌ام کرده : علٺ ڪوری یعقوب نبی معلوم اسٺ شهـر بـی یار مگـر ارزش دیـدن دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
صحن، یکباره به آوای تو برمی خیزد جمعیت پیش قدمهای تو برمی خیزد تو فلج بودی و ارباب شفایت داده صحن پیداست که در پای تو برمی خیزد قبل از این هیچ نبودی پس از این محترمی احترام است که از جای تو برمی خیزد تو به امضای امام خودت از جا برخیز همه ی شهر به امضای تو برمی خیزد گیرم اصلا به کلاف آمده باشی، یوسف به خریداری کالای تو برمی خیزد نوکرش باش و دم مرگ رضا را بطلب مطمئن باش که آقای تو برمی خیزد لطف او را پس از این نیز خودت خواهی دید داخل قبر که اعضای تو برمی خیزد از سه باری که خودش گفته یکی مانده هنوز یار از امروز به فردای تو برمی خیزد بموالاتکم ای عشق... بخوان ای شاعر که قلم باز به انشای تو برمی خیزد مثل نقاره گلو را پر فریادش کن صحن اینبار به آوای تو برمی خیزد : گفته‌اند که عُقده‌ام را تو فقط وا می‌کنی هر دری که بسته باشد، از کَرَم وا می‌کنی دربـهـای کــــربـلا بسته به رویـم آقـا این بَرات کربلایَم را، کِی تو امضا می‌کنی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
هوا هوای حسینیه‌ها، شب جمعه رسیده این دل من تا خدا، شب جمعه شب زیارت مخصوص سیدالشهدا شب زیارت ارباب ما، شب جمعه حوائج همگی مستجاب خواهد شد رواست حاجت دل با دعا، شب جمعه گفتم و در بین روضه می‌شنوم صدای را شب جمعه خدا کند که همین روزها حـرم باشم خدا کند برسم کـربلا، شب جمعه حرم بیایم و بر سینه مُهر غم بزنم کنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم : همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلـم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
برای آمدنت نجمه بیقرارت بود هزار سرِّ مگو دید و رازدارت بود مدینه شاهد شب زنده داری موسی تمام بارقه ها نیز در مدارت بود اراده ی ازلی با علی رقم خورده رضای حق به رضای تو اعتبارت بود چقدر پاقدم تو فرشته خلق شده نگاه فاطمه ازعرش در زیارت بود شنید حضرت یکتا شهادتینت را یقین که حضرت جبریل هم کنارت بود تو پاره ی تن پیغمبر خدا هستی شبیه فاطمه شأن بزرگوارت بود تو آمدی که ولایت شود به توکامل خوش آمدی که امامت در انتظارت بود رئوفی و هنر تو حکومت دلهاست چه دلنوازی و چه ذره پروری آقا تویی که داده ای احساس، قلب ایران را بهشت کرده ای از مقدمت خراسان را : غافل نشو شاید نظری شد امشب شاید که مبارک سحری شد امشب شاید که به خاطر از خبری شد امشب صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت مبارک🌹🌹
چشمی که از روایت این روضه ها تر است "فردا کنار فاطمه با آبروتر است" عمری به گریه در پی دلدار بوده ایم روز جزا پی من و تو چشم دلبر است اصلا عجیب نیست که او را ندیده ایم چشمی که دیده روی مهش چشم دیگر است ما را شکسته سینه و بی سر قبول کن وقتی که جسم زخمی ارباب بی سر است اصلا اگر بهشت کنار تو نیستیم دوزخ برای عاشق مهجور بهتر است هنگام مرگ اگر برسد داد می زنم زیباترین دقایق من آنِ آخر است : شعر در دست ندارم؛ ولی از روی ادب صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
چیزی به جز نامت برای ما سند نیست جز حرف عاشق هیچ چیزی مستند نیست این خانه لو رفته ست در جمع گدایان اینجا کسى که دست خالى می رود نیست بیچاره ای دیدم نشسته در مسیرت بیچاره جز اینجا که جایی را بلد نیست گیرم بخواهم بشمرم فضل على را اندازه ی فضل و کراماتش عدد نیست وقتى شنیدم مادر شیر است نامش فهمیدم اصلا فاطمه، بنت اسد نیست به وصف ذاتش آیه اى نزدیک تر از این آیه هاى قل هو الله احد نیست این قلب من میل نجف دارد دوباره راهی برای این دلی که میتپد نیست؟ ما تجربه کردیم چندین بار، دیدیم پشت در این خانه هم انگار بد نیست این آبروداری که ماها می شناسیم هر چه بلد هست آبروریزی بلد نیست : نجف نرفته چه داند جنون ما از چیست که وصف عشـق ندارد تمـام صحن علـی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
از کودکی علاقه ز دنیا بریده ام با زهرِ کین، به آرزوی خود رسیده ام از من غریب تر به خدا هیچکس نشد هرگز کسی به بیکسیِ خود ندیده ام خونِ دلم به طشت خودش حرف میزند از باغِ زندگی چه قدَر داغ چیده ام گاهی ز میهمانِ سرِ سفره ی خودم سبِّ پدر به جای تشکّر شنیده ام یک عمر در سکوت خودم گریه کرده ام با روضه های مادرِ قامت خمیده ام از هشت سالگی همه شب دیده ام به خواب کابوس کوچه ای که در آن قد کشیده ام کوچه، عدو، قباله وَ مادر به روی خاک از خواب با چه حالِ غریبی پریده ام گفتم به خانه راه نمانده، جواب داد دستِ مرا بگیر که تار است دیده ام : قبل هر جمله و حرف و سخن و نقل و کلام اول صبح دوشنبه به شما عرض سلام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
تو یوســف زهـــرایی و بازار میخواهی در خواب هستم تو مرا بیدار میخواهی اصلا امیدی هست من هم یاورت باشم؟ اصلا بگو در لشکرت سربار میخواهی؟ دائم سرم دراین فضاهای مجازی هست در این زمانی که تو تنها یار میخواهی در این فضایی که بصیرت نیست بین ما تنهاتـــر از تنهایی و عمــار میخواهی ماها فقــط داریم دعوت میکنیـم از تو غافل از اینکه میثم تمـّــار میخـواهی در این زمان که تنبلی رسم است بین ما تو از تمـــام شیعیانت کار میخواهی بهر سپاهت که بود فرمانده اش عباس صدها نفر سرباز چون مختار میخواهی : حتي سه شنبه ها تو نباشي براي من دلگيري اش برابرِ با عصر جمعه هاست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دِلَم هَواییِ مَشهَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک دِلَم کَبوتَرِ گُنبَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک خوشا به حالِ تمامِ مُجاورانِ حرم خوشا به حالِ تمامِ مُسافرانِ حرم غُبار از قَلَم و کاغَذَم کِنار زَدَم که با نگاهِ تو گَردَم زِ شاعرانِ حرم به کفشدارِ حَریمِ تو می خورم سوگند منم غُبارِ قدم های زائرانِ حرم وَ این حکایتِ دیرینِ ما شُده که فَقَط خوریم غِبطه به اَحوالِ حاضرانِ حرم گرفته گُنبدِ زردِ تو چَشمِ دُنیا را عجیب ماتِ تو هَستَند ناظرانِ حرم نشسته اند جَلالِ تو را نگاه کنند وَ جِلوه های جَمال تو را نگاه کنند به هَر کُجا نِگَرم در حرم فقط نور است کنارِ تو همه دور و برم فقط نور است ضریح و پنجره هایش به هِق هِقَم انداخت مُحیطِ این حَرمِ مُحترم فقط نور است گرفته اَشک دو چشمِ مَرا، نمی بینم که روبروی دو چَشمِ ترم فقط نور است نباشَد هیچ هَراسی به روزِ مَرگ آری کنارِ مَن نفسِ آخرم فقط نور است : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
شکسته باد دهانی که ازتو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی ات زار می شود حالم اگـر دوباره هـوای حـرم سرم نزند مسلم است به هم میخورد همه کارش کسی که دیگ غذای تو را به هم نزند چه لذتی و عجب عشقی از کَفَش رفته کسی که بوسه ای بر تیغه ی عَلَم نزند تمام حاجتم این بود در شب احیاء خدا بـدون تـو سـال مـرا رقـم نزند طبیعی است اگر مرده جان تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حـرم نزند قرار ماست مسیر نجف به کرب و بلا اگر خـدای نکـرده اجـل به هم نزند : شب جمعه حرم و مادر و غوغای ضريــح باز هم نوكــر تو حسرت امـشب را خورد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
دوباره جمعه شد و بی قرار می گریم برای آمدنت ای نگار می گریم دوباره جمعه شد و تو نیامدی آقا سحر نگشت شب انتظار می گریم دوباره جمعه شد و اشكها سرازیر است ز هر دو دیده چو ابر بهار می گریم دوباره جمعه شد و با نوای یا مهدی زبان گرفته ام و زار زار می گریم تو بر گناه منِ رو سیه مكن گریه كه من به حال خودم شرمسار می گریم اگر چه غرق گناهم ولی شبیه شما برای جد تو روزی دو بار می گریم برای شیب خضیب و برای خد تریب برای آن سرِ بر نی سوار می گریم برای معجر و انگشتری كه غارت شد برای آتش و دود و فرار می گریم : هرچه کردم نشدم آنچه شما می‌خواستی ای که عالم به کف توست، خودت کاری‌ کن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
دلم سر به هوا باشد چه بهتر سرم گرم‌ شما باشد چه بهتر  عزادارم ولی شادم از این غم غمی که دل گشا باشد چه بهتر به عشقت هرکجا باشد می‌آییم اگر هیات به پا باشد چه بهتر چه ذکری بهتر از نام‌ حسین است چه بهتر که رسا باشد چه بهتر سری که خالی از سودای یار است اگر از تن جدا باشد چه بهتر "غم عشقت بیابون پرورم کرد" نجف تا کربلا باشد چه بهتر : حسین گفتنِ من ناگهان و آنی نیست مـن از قدیـم مبتلای ایـن سلاله شدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
سفره ی احسانتان تا اینکه برپا می شود لفظ شیعه با کرامات تو معنا می شود در بساط واژه های ذهن خود دنبال عشق هرچه می گردم فقط نام تو پیدا می شود من خدا را میدهم بر نام زیبایت قسم با دعای خیر تو امروز، فردا می شود لطف مولایم همیشه شامل حال من است تا که گویم یاعلی این دل چه شیدا می شود از فضیلتهای حیدر هرچه بنویسم کم است گوشه چشمی گر نماید قطره دریا می شود از صحابه بهترین باشد برای مصطفی چون فقط مولای ما همشأن زهرا می شود جز امیرالمومنین هرگز در این عالم نبود پادشاهی که طعامش نان و خرما می شود بیت آخر می رسد از کوچه های قلب من یا علی می گویم و بغض گلو وا می شود : من اگر عرض ارادت نکنم میمیرم اهل عالم به علی عرض ادب میچسبد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
تو یک نفس کشیدی و دم آفریده شد با راه رفتن تو قدم آفریده شد خالق نشسته بود که مدح تو را کند اینجا گمان کنم که قلم آفریده شد یا پیش تر ز جود و کرم بوده ای حسن یا هم زمان با تو کرم آفریده شد ای لال باد آن که تو را بی حرم شمرد از ناز شصت توست حرم آفریده شد روز جمل تو حیدر ثانی شدی حسن پای شجاعت تو جنم آفریده شد از مردم عرب که تو خیری ندیده ای پس بهر یاری تو عجم آفریده شد تا شکل بی قراری شبهای تو شوم این اشکهای چشم ترم آفریده شد باید که شکل پر زدنت فرق هم کند پس لاجرم پیاله ی سم آفریده شد پای کتاب زندگی پر بلایتان اشک خدا چکیده و غم آفریده شد : شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم گردید غـلامی ز سرای تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...