eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
گریه دار است عجب نام اباعبدالله جان فدای عطش کام اباعبدالله هر کجا پر بکشم سوی حرم می آیم چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله هر کسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله خوش به حال شهدایی که رسیدند آخر با شهادت به سرانجام اباعبدالله غیر ارباب به هر بی و سروپا رو نزنیم ما که جلدیم سر بام اباعبدالله کعبه ام کرببلا، پیرهن مشکی من می شود حوله ی احرام اباعبدالله نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله : 💔 حرمی باشد و من باشم و اشکی کافیست سرمان گرم است همین مارا بس سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
اگر لازم شود حرف از دهان بیرون نمی آید که بی اذن علی تیر از کمان بیرون نمی آید علی را گر که بردارند از بین شهادت ها صدا از بند بند این اذان بیرون نمی آید نگوید گر که ابراهیم در آتش علی جانم یقینا سربلند از امتحان بیرون نمی آید چه رزمی می کند حیدر که در هنگام پیکارش صدا از دوستان و دشمنان بیرون نمی آید همینگونه به وقت گفتن تسبیح زهرایش نفس از سینه ی صاحبدلان بیرون نمی آید دهانم باز شد ذکر علی سوزاند دنیا را به جز آتش که از آتشفشان بیرون نمی آید شنیدم شاطر عباس صبوحی گفته بی نامش به ولله از تنور گرم نان بیرون نمی آید نجف میخانه ی شیعه ست یعنی مشتری اینجا بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی آید چه زحمت میکشی بیهوده عزرائیل، ازاین تن؛ _نخواهد حیدر کرار جان بیرون نمی آید : به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد خوشا کسی که اگر شاعر است، شاعر توست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
کبوتریم و پی دانه ی امام حسن رسیده ایم در خانه ی امام حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه ی امام حسن عجیب نیست اگر می شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه ی امام حسن نمیرویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه ی امام حسن دل شکسته ی ما آنقدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می گردد به هرکه میرسد عیدانه ی امام حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم غلام قاسم دردانه ی امام حسن : 💔 صُبحِ مَن با یک سَلام اِمْروز زیبٰا میشَود اَلسلام اِی حَضْرٺ اَربابْ، مـولانٰا حَسَنْ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
کوچه‌های شهر ما ويران نمیماند عزيز کاروبار عشق، بی سامان نمیماند عزيز خواهش سر شاخه‌های بی رمق گل می کند آفتاب اينگونه سرگردان نمیماند عزيز تا قيامت آسمان، اين انزوای بيکران چشم، بر قفل در زندان نمیماند عزيز گرگها روزی از آبادی فراری می شوند حسرت نی بر لب چوپان نمیماند عزيز روح اين ابر سترون مهد باران می شود آسمان شرمنده ی ريحان نمیماند عزيز يک نفر گل می کند با جنگلی در کوله بار نارون تنهای کوهستان نمیماند عزيز يک نفر فردا زمين را نور باران می کند مهدی ما تا ابد پنهان نمیماند عزيز : عجیب خسته ام از روزهای غرق گناه سه شنبه ها دل من حالِ جمکران دارد سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
می‌تواند قاب عکس گنبدی درخانه باشد گنج که حتما نبایدگوشه ی ویرانه باشد می‌تواند بی‌می وباده خودش مستم کندآن کاسه ی زردی که عمری وقف سقاخانه باشد چاره‌ای جزمستی وبیخود شدن ازخود ندارم تا نماد دست ساقی در کف پیمانه باشد عقل درکار جنون چندان نمی‌آید به کارم عاقلانه‌ست اینکه اصلا نوکرت دیوانه باشد هرکسی یک شب گدای شاه باشد می‌تواند باقی عمرش به حاتم‌بخشی شاهانه باشد شاه دیدم، حق بده این دست لرزان ازتحیر گاه برسینه، گهی برسر گهی برچانه باشد شاه، بامش را برای پرزدن آماده کرده بی‌نوا آن کفتری که گیر آب‌ودانه باشد هرکه آمد زیرگنبد داشت حس آشنایی خواه زائر یا مجاور یا که نه بیگانه باشد غیرممکن‌ها همیشه باشما گردیده ممکن پس زیارتهام حتی می‌شود روزانه باشد : سایه‌ی گلدسته هایت بر سرِ ما مستدام پادشاه مُلک ایران، حضرت سلطان، سلام سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع) .
مرا کشانده به مشهد هوای دیدن تو زِ راه دور رسیدم برای دیدن تو مرا به دِرهم و دینار وا مکن زِ سرت از این به بعد گدایم، گدای دیدن تو همیشه روزی رعیت بدست سلطان است چه چیز پر کند ای دوست جای دیدن تو؟ کبوترحرم وصحن وگنبدت زیباست ولی ندارد عزیزم صفای دیدن تو تَب وصال تو افتاده در دلم چه کنم؟ در این سفر شده ام مبتلای دیدن تو بِریز خونم و زُلف از رُخَتْ کنار بزن من آمدم که بِمیرم به پای دیدن تو طواف کعبه ی ما بوسه از ضریح شماست گرفته دست دلـم را دعای دیدن تو از این حرم شهدا بَرگه ها گرفتند و شدند عازم کربُبَلای دیدن تو به گریه ها و نماز تو در شلمچه قسم تمام جبهه ی ما شد مِنای دیدن تو قسم به جان جوادت مرا خدایی کن به دست خویش مرا باز کربلایی کن : من رزق محرم از رضا میخواهم از دست تو ایوان طلا میخواهم ایام زیارتی مخصوص شماست یکبار فقط کرب وبلا میخواهم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، 23 ذی القعده روز زیارتی مخصوص و بنابر روایتی شهادت آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام تسلیت باد 🏴
سخت بر ثانیه ها می گذرد دیر شدن پای این قحطی ظلمتکده زنجیر شدن سفره ای باز نمودی و نگفتی سخت است نانتان خوردن و یک عمر نمک گیر شدن چه کند دست خودش نیست گدای در تو از همین نان و نمک خوردن خود سیر شدن سیر گردیده ولی این دل آلوده ی غم از شما گفتن و یک عالمه تحقیر شدن قصد تعجیل نداری برسی مقصد خویش وای از این فرصت کوتاه من و پیر شدن پیرمان کرد شب جمعه و یک حس سرور جمعه ی بـی تو و هر ثانیه دلگیر شدن شنبه هم گر برسی چشم به راهت دارم عادتم چون شده تسلیم به تقدیر شدن من و این ثانیه های گذران دم عمر تو و آن ثانیه ی دست به شمشیر شدن : یارب‌چه‌شود‌زان‌گل‌نرگس‌خبرآید آن یار سفر کرده‌ی‌ما از سفر آید شام سیه غیبت کبری به سر آید امیـد همـه منتظـران منتظـر آید سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
کوچه به کوچه میروم در پی روضه ها حسین شکر از این در به دری ای شه کربلا حسین مهر تو در وجود من ذکر تو در سجود من ولای تو در دل من دل به تو مبتلا حسین نان تو در سفره ی من نان من از سفره ی تو خرج مرا تو داده ای درد مرا دوا حسین خیمه ی تو خانه ی من خانه ی من خیمه ی تو وای به حال من اگر از تو شوم جدا حسین خون تو از خون خدا خون خداست خون تو از تو به جوش آمده خون من و خدا حسین عشق تو در هر نفسم هر نفسم به عشق تو ثبت به لوح سینه ها عشق من و شما حسین نام تو در جان و دلم جان و دلم به نام تو گشتم اسیر روضه ها بی تو روم کجا حسین کرببلاست حج من حج مرا قبول کن مروه تویی منا تویی قبله خدا صفا حسین : ❤️ رحمت به مادرم که مرا مجلسِ تو برد این شوقِ نوکـری اثرِ شیرِ مادر است😍 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی از ازل چرخانده دلها را خدا، سوی علی او مع الحق گفت و از آن روز ما را می‌کُشند دار ما خرما فروشان حلقه ی موی علی مانده‌ام احمد پیمبر بود یا عطار عشق بس که سلمانها، مسلمان کرد با بوی علی گر میاندیشی نماز و روزه‌ات را میخرند ای برادر! این تو و این هم ترازوی علی بیشتر از برق دَمهای دو سوی ذوالفقار دوستان را کشته خَمهای دو ابروی علی هرکه دل خوش کرده در عالم به نام دیگری یاعلی نشنیده است از سوی بانوی علی آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی ما و خاک کوی قنبر، قنبر و روی علی : دستِ خودم که نیست، دلربا شده دل شب به شب برای تو تنگ است یاعلی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
تا که بر روی لبم ذکر دارم از همین نامِ مبارک به دلـم جان دارم او ز دستانِ کریمانه عطا فرموده.. هرچه دارم همه از لطفِ کریمان دارم من دخیلم به همین سفره، چرا که از آن تا دمِ مرگ ز احسانِ حسن نان دارم پیشه ام شغلِ گدایی ست در این میخانه خادمـم، خادمـیِ خیلِ غلامان دارم «یا معّز الفقرا» ذکـرِ لبانم هر دم شکر گویم رده ای بین فقیران دارم خشکم و مثلِ کویری برهوتم امّا از عنایاتِ نگارم تبِ باران دارم حـرمِ خاکیِ او قلبِ مرا ویران کرد علت اینست دلی بی سروسامان دارم چون کریم است به زوّارِ حسین خشنود است زان سبب میل به سالارِ شهیدان دارم : 💔 حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ که سروکار غلامان حسن با زهراست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
گرچه هستم پست و بی مقدار تحویلم بگیر خواهشی دارم بیا این بار تحویلم بگیر اهل دنیا که مرا بدجور دور انداختند من زمین خوردم، خودت ای یار تحویلم بگیر یوسف مصری و من هم دست خالی آمدم آمدم اما سر بازار، تحویلم بگیر به همه گفتم که من هم نوکرت هستم، نکن نسبتم را با خودت انکار، تحویلم بگیر کم که یادت می کنم، تو بیشتر یادم بکن باز هم منت سرم بگذار، تحویلم بگیر آبروی نوکـرت را حفظ کن ای باوفا پیش مردم دست کم یکبار تحویلم بگیر از تو خیر دائم و از ما به تو شر می رسد گرچه دائم دادمت آزار، تحویلم بگیر جان آقایی که برد از کوچه تا خانه خودش مادرش را با دو چشم تار... تحویلم بگیر : گله‎ای نیست اگر این همه آواره شدیم تا زمانی که نیایی تو، سروسامان نیست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
به پاییزم زدم عطر بهاری خراسان را به امیدی که فروردین کند مهر تو آبان را خراسان دل ما تشنه ی باران لطف توست که حاصلخیز کردی با قدمهایت بیابان را خنک شد از نسیم لطف تو شبهای تابستان بهاری کرد گرمای حریم تو زمستان را به شوق خواندن ابیاتی از مدح و ثنای توست تورق می کنم هر روز اگر که چند دیوان را چنان بودن کنار پنجره فولاد شیرین است که بیماران نمی خواهند در آن عرصه درمان را جواب هر یک ما از جوار تو سه بار آمد که تنها دیده باشیم از تو الطاف سه چندان را غبار کفشداری های تو حکم طلا دارد کسی ارزش نداده این چنین اجناس ارزان را پس از مشهد به سمت کربلا رفتیم و لطف تو برای ما رقم زد بهترین آغاز و پایان را : آمدن سمت حریمت همه رویای من است دوری از صحن و سرای تو، خودِ کابوس است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
چه قدر خوب که کارت به تماشا نکشید حجره شد بسته و قصه به درازا نکشید هلهله، کف، به روی زخم نمک پاشیدن جگرت سوخت و کارش به مداوا نکشید گرچه نوشیده ای از زهر جفای همسر گرچه این رَنج تورا هیچ کس آقا نکشید کـربلا، طشت طلا، شام بلا، کنج تنور چه قدر خوب که پای تو به هرجا نکشید دست و پا میزنی و دست وَ پا می کوبند لااقل هیچ کسی بر بدنت پا نکشید تشنه ای گرچه، ولی طفل توکه عطشان نیست طلب آب نمودی، به تمنا نکشید می کشیدند تو را روی زمین اما شکر پنجه ای موی سر دخترکت را نکشید تو جوانی چه کشید آنکه جوانش را داد خوب شد کار تو به طرح معما نکشید به سر و صورت و ابروی تو سنگی ننشست بر روی نیزه کسی رأس تو بالا نکشید پیرهن داری و در دست تو انگشتر هست سر عمـامـه ی تو کار به دعوا نکشید : ... امروز بـرات را شما بده ای عشـق شاه طوس امام من سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت نورچشم ولی نعمتمان، حضرت جواد الائمه (ع) تسلیت باد.🏴
میدهم آقا تو را آزار، هر هفته دو بار بیقرارت میکنم بسیار، هر هفته دو بار بر محاسن میکشی دست و تورّق میکنی اشکهایت میچکد ناچار هر هفته دو بار درگذر از من! بزرگی کن بیا اینبار هم بار از پرونده ام بردار، هر هفته دو بار عهد بستم با تو اما دم زدم از دیگران میشوم شرمنده از این کار، هر هفته دو بار کنج خیمه حال و روزت نامساعد میشود میشوم از حالِ خود بیزار، هر هفته دو بار معصیت هایم ظهورت را دوباره لغو کرد منتفی شد جمعه ی دیدار، هر هفته دو بار خوشبحال خوبهایی که بخوبی میشوند از دعاهای تو برخوردار، هر هفته دو بار زیر ایوان نجف، در روضه های کربلا کن به جایم چند استغفار، هر هفته دو بار : 💔 بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو جمعه ها راهمه از بس که شمردم بی تو بس که هرجمعه غروب آمدودلگیرم کرد دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
از همین جا که نشستم حرمت معلوم است پرچمِ سرخِ پُر از پیچ و خمت معلوم است گنبدِ زردِ تو تابید، هوا روشن شد همه جا منظره‌ی صبحدمت معلوم است از همین جا دل من پَر زده بر بام حرم آنطرف، گنبد صاحب عَلَمت معلوم است یک کتیبه وسط صحن، برافراشته شد روی آن دستخط مُحتشمت معلوم است همزبانان خودم را به حرم می‌بینم  دستِ سینه‌زنِ قومِ عَجَمت معلوم است دور کشتیِ نجاتِ تو دَمِ شش گوشه موج جمعیت دریای غمت معلوم است یک نفر گفت حسین و همه گفتند حسین از همین جا همه‌ی آن عظمت معلوم است دل ما ریخته در صحن، تمامش زیرِ… جاروی کارگـرِ محترمت معلوم است عاقبت نوکر خود را به حرم خواهی برد شک ندارم بخدا از کرمت معلوم است برگه‌ی نوکری‌ام دست تو را بوسیده نقش امضای تو زیر قلمت معلوم است : 💔 هر سحر بعدِ نمازم یاحسین سَر میدهم مـرغ دل را به هوای حرمت پر میدهم من به عشق دیدن آن گنبد زیبای دوست یڪ سلام از راه دور بر ابن الحیدر میدهم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دیوانگی در عشق اصلا دلبخواهی نیست پس در حقیقت های عالم اشتباهی نیست از پیچ و تاب گیسوانت خوب فهمیدم غیر از مسیر مستقیمت هیچ راهی نیست ما را گدایی ی سَرِ کوی تو آقا کرد هر تاجداری لایق این پادشاهی نیست چاهی که با آن درد و دل کردی یقین دارم حتی کبوترهای آن عرشی ست« چاهی» نیست در برکه ی روز غدیرت اهل دل دیدند غیر از جمال دلربایت هیچ ماهی نیست آیا به جز حب تو در عالم ثوابی هست؟ وقتی به جز بغض تو در عالم گناهی نیست جایی که ابروی تو خود میزان اعمال است شیواتر از لبهای تیغت دادخواهی نیست : تير شعری ميزنم اما هدف در دست توست پادشاها، مُهرِ ايوان نجف در دست توست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بالای ِ بـلـنـــدای مـزارت، حـرمی نیـست گلدسته‌ای و صحن وسرا و علمی نیست در بیـن ِ دو دم هـای عـزاداری ِ هـیـأت آنقدر غریبی که برای تو دمی نیست تنها مگر از درد، خودت روضه بخوانی شرمنده برای تو اگر محتشمی نیست بنـای حـرم، خـادم و نصـاب زیـاد است خاکم به سر اصلاً که شما را حرمی نیست آمـار ِ دقـیـق غـمـتان ثـبـت نـگـشـتـه محدوده ی غمهای شما را رقمی نیست بغض وسط کوچه ی آن روز‌، تو را کشت وَرنه به خدا قاتل تو هیچ سمی نیست مؤمـن نشـود، هـرکه به تو عشـق نورزد این مسئله مختص عرب یا عجمی نیست خم شد کمرم بس که به اندوه تو لرزید مولا به خدا، داغ شما داغ کمی نیست : 💔 بیـن تاریکی دُنیـا، نَظـری کَرد به مـا ما هدایت شُده ی چهره ی ماهِ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
دلتنگم و حال دل من نیست مناسب در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد» با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب می خوانمش و معتقدم سوره ی یوسف از عشق تو دارد به خدا سجده ی واجب این سائلِ هر هفته رسیده ست گداتر پس «أوفِ لَناالکیلْ» به کوریِ اجانب می دیدمت ایکاش زمانی که گرفتم از دستِ پر از برکتِ تو جیره مواجب شرمنده ی سنگینیِ پرونده ی خویشم شرمنده ام از این همه عصیان و معایب هر بار به یادت گرهی کور گشودم شد بیشتر از پیش حضورت به مراتب ای آرزویِ بهجت و شیخ احمد کافی ای حسرتِ دیرینه ی ادیان و مذاهب برگرد که چشمانِ به راهم شده کم سو کمرنگ شده تابش ِ خورشید و کواکب شد هر ورق از دفتر من باطله ای محض تا گوشه ی چشمان تو شد لبّ مطالب : با چه رویی بنویسم که بیا آقاجان شرم دارم خجلم من ز شما آقاجان چه کریمانه به یاد همه ی ما هستی آه از غفلت روز و شب ما آقاجان سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سراغ پرچمت را از شمیمِ باد می‌گیرم نشانِ رود را از ماهی آزاد می‌گیرم حرم یعنی شفا؛ یعنی همان هوی مسیحایی که دارم دَم‌به‌دَم از دوری‌اش غمباد می‌گیرم شفا یعنی نخِ پیراهنی که غرق یوسف بود به این امّید، من هم بوسه از فولاد می‌گیرم مرا گم کرد، چشمانی که محو صحن و گنبد شد نشانی ِ تو را از کورِ مادرزاد می‌گیرم به غیر از دیدنت هر حاجتی آورده‌ام رد کن پس از دیدار، هر چیزی که لطفت داد می‌گیرم من از گرد ‌و غبارِ زیرِ جاروهای خُدّامت پس از افتادگی؛ پرواز را هم یاد می‌گیرم نشستن با کبوترهای دست‌آموزِ تو درس است برای جَلد بودن رخصت از استاد می‌گیرم غم تو گوهری نایاب، در دنیای شادیهاست من این دَم را میان صحن گوهرشاد می‌گیرم تمام صحن تو شعر است، از هر شعر گویاتر نگاهش می‌کنم از شعرِ خود ایراد می‌گیرم : اذن زیارتی بدهید ای امام عشق حالم به جان مادرتان روبه‌راه نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
هزار خاطره ی غم نمیرود از یاد غروب سرخ محرم نمیرود از یاد به گاهواره ی خالی اصغرم سوگند رباب و خیمه ی ماتم نمیرود از یاد فرات بود و عطش بود و کودکان حرم خروش غیرت زمـزم نمیرود از یاد دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد همان مصیبت اعظم نمیرود از یاد به دشت دختر و زنها برهنه پا و دوان بدون یاور و محرم، نمیرود از یاد اسیر بودن با خواهران بی معجر هجوم سیلی محکم نمیرود از یاد به شام بر سر ما سنگ میزدند از بام بلای شهر جهنم نمیرود از یاد به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت سر شکسته و درهم نمیرود از یاد : هرچه شنیده اید غریبانه دیده ام باور نمی کنید چه رنجی کشیده ام کـوفه به شام را در ایام کـودکی همپای عمه ام دویده ام سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت جانسوز نهال گلشن دین، نور دیده ى زهرا سلام الله عليها، شاهدِ كوچکِ كربلا امام محمد باقر(ع) تسلیت باد🏴
نظر به رویِ تو شد قبلگاهِ آمالم تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم نوشته رویِ جبینم فراق تا به ابد بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم فقط ضمانت تو گشته مُهرِ تمدیدی به توبه نامه ی بی اعتبارِ هرسالَم نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم گناهکارم و توبه شکسته ی رمضان خودت بیا عرفه گریه کن به این حالم صدایِ پایِ مُحرَم به گوش می آید شبانه روز به یاد حسین می نالم قسم به مویِ پریشان عمه جانِ شما به گریه دل نگرانِ حسین و گودالم صدا زد از تَهِ گودال خواهرم برگرد مگر نگفتم عزیزم نیا به دنبالم برو به خیمه نبینی بریدنِ سر را وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم : 💔 ای امیر عرفه، حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
اينجا به غير از شوره‌زاری نيست، برگرد در اين خزان جای بهاری نيست برگرد دستم به دامانت مكش دامن ز دستم آرامشم اينجا قراری نيست برگرد ديدی تمام نخلها سر نيزه بودند این باغ جز ابر غباری نيست برگرد اينجا برای سر بريدن دشت در دشت تيغ است امّا هيچ ياری نيست برگرد از تيرهای حرمله پيداست حتّی رحمی به طفل شيرخواری نيست برگرد وقتی زدستت آب می نوشيد دشمن دل گفت اينجا چشمه ساری نيست برگرد بگذار بوسم بوسه‌گاه مادرم را آه اين گلوی نی سواری نيست برگرد : 💔 سیراب بیا حسین قحطی آب است دلواپسی ام محض علی طفل رباب است😭 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ای عزیزان به شما هدیه ز یزدان آمد عید فرخنده ی نورانی قربان آمد حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد عید قربان به حقیقت ز خداوند کریم آفتابی به شب ظلمت انسان آمد جمله دلها چو کویریست پر از فصل عطش بر کویر دل ما نعمت باران آمد خاک میسوخت در اندوه عطش با حسرت نقش در سینه ی این خاک گلستان آمد امر شد تا که به قربانی اسماعیلش آن خلیلی که پذیرفته ز رحمان آمد امتحان داد به خوبی بخدا ابراهیم جای آن ذبح عظیمی که به قربان آمد آن حسینی که ز حج رفت سوی کرببلا به خدا بهر سر افرازی قرآن آمد : ❤️ عید قربان شده قربان کسی گر بروم چه کسی خوبتر از شخص اباعبدالله سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، عید قربان جشن رهایی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین و عید بندگی، بر همه‌ی مسلمانان مبارک باد❤️
پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم یک عمر در هوای شما در به در شدیم کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟ شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم تو آب زاده ای پدرت هم ابوتراب رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم هر چه شما کریم تری ما گداتریم از اعتبار نام شما معتبر شدیم ما را به راه راست کشاندی تو یا کریم ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و... ما هم به نوکری شما مفتخر شدیم ما را به نامتان ثبت کرده اند ما سالـهاست حلقه ی آویزِ در شدیم آقاترین جوانِ جوانانِ جنتی بی بارگاه و صحن ولی با کرامتی : 💔 سرصبحی هوس نام زد به سرم شاه بی لشکـری و من به فدایت بشوم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
هر چند که ما را نوشتند از گداها اصلاً نمی آید گدا بودن به ماها ما روسیاهان ارزش خاصی نداریم ماها کجا و نوکـری دلـرباها؟ ما هرچه قدر اصرار کردیم او نیامد اصلاً چه شد «آقابیا آقابیا» ها؟ ماها که هیچ، این خوبها در انتظارند کی می رسد روز وصال آشناها؟ از دوریش بدجور حال ما خراب است رونق گرفته باز هم دارالشفاها من که بدم پس دیدنش روزی من نیست ای خوش به حال خوبها، حاجت رواها باشد درست، آقای ما خیلی کریم است امّا دگر تا کی گنه؟ تا کی خطاها؟ طبق احادیث رسیده، ناظر ماست بد نیست پیشش ذرّه ای شرم و حیاها از بس که بر اعمال بد اصرار داریم رنگی ندارد پیش او دیگر حناها یک راه حل باقیست آن هم نام زهراست نامی که باشد از تبار کیمیاها : طبیب‌ها‌ همه‌ ما‌ را‌ جوابمان ‌کردند فقط‌ ظهور‌ تو ‌آقا‌ علاج ‌بیماریست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام