eitaa logo
انجمن ادبی شاخ نبات 🍭
472 دنبال‌کننده
667 عکس
120 ویدیو
88 فایل
ای شاخِ نباتِ غزلِ حافظِ شیراز! معشوقه‌یِ مایی چه بخواهی چه نخواهی ؛) شاخ نبات، لذت همراهی با ادبیات❤️📖 حرفاتون رو می‌شنویم😌: @shakh_nabaat
مشاهده در ایتا
دانلود
« 🍷» هر لحظه بی تو باران می‌گیردم در آغوش یادم تو را همیشه یادت مرا فراموش ... 🌧 🍭@shakhee_nabat
Homayoun Shajarian- A Life and Hunderes of Alas Tasnif on Hafez Sonnet[SevilMusic] .mp3
2.83M
🎼🎼🎼 🎵 « 📝🎶» جانا چه گویم شرح فراقت چشمی و صد نم جانی و صد آه ای بخت سرکش تنگش به بر کش گه جام زرکش گه کام دلخواه آیین تقوا ما نیز دانیم لیکن چه چاره با بخت گمراه ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم یا جام باده یا قصه کوتاه مهرِ تو عکسی بر ما نیفکند آیینه رویا آه از دلت آه ای دل تا کسی وصلش نخواهد خون بایدش خورد در گاه و بیگاه آیینِ تقوا ما نیز دانیم لیکن چه چاره با بختِ گمراه ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم یا جام باده یا قصه کوتاه تصنیف «جانی و صد آه» خواننده: همایون شجریان شعر: حافظ از آلبوم «خداوندان اسرار» 🦋 🎼🎼🎼 🍭 @shakhee_nabat
🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم « ✨ »‌           بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ ۚ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ و چون او را (به نصیحت) گویند: از خدا بترس، خود پسندی او را به بدکاری برانگیزد (و پند نشنود). جهنّم او را کفایت کند که آرامگاه بدی است. ( آیه ۲۰۶ سوره بقره) 🍭@shakhee_nabat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
« ☔️ » کوه با دیدن چشمان تو وا خواهد رفت رود چون ریخت به دریا به فنا خواهد رفت هرکه رقصیده به ساز تو خرابت شده است به سر ما که خرابیم چه‌ها خواهد رفت؟ دل از این خلق مسوزان که به فریاد آیند داد، دودی‌ست که روزی به هوا خواهد رفت این‌چنینی که به گیسوی تو سرگرم شدم شک ندارم که نمازم به قضا خواهد رفت در پی پرسش بی‌پاسخ این خلق مباش گَله هر روز به دنبال چرا خواهد رفت! به هدف نیست، هر اندازه که ماهر باشی عشق تیری‌ست که آخر به خطا خواهد رفت 🍭 @shakhee_nabat
«✈️» 📒نام کتاب: فصل توت های سفید 👤نویسنده: سیده عذرا موسوی 🌀نشر: شهرستان ادب 🗒تعداد صفحه:۱۷۵ فصل توت‌های سفید» داستان زندگی «فروغ» را در دهۀ پنجاه روایت می‌کند، اما گاه گذری نیز بر وقایع تاریخی دارد. شخصیت اصلی در بازه زمانی داستان، بر سر یک دو راهی قرار می‌گیرد؛ نمی‌داند به سمتی حرکت کند که جامعه او را به آن سمت می‌کشاند یا به مسیری حرکت کند که برخلاف آن است... فصل توت‌های سفید، یکی از بهترین داستان‌های بلند فارسی است که تاکنون خوانده‌ام. کتاب، نثر غنی، صمیمی و صریحی داشت و از جهانش دور نبودم. کلمات آنقدر به جا نشسته بودند که می‌توانستند تصاویر کاملی از مکان‌ها و شخصیت‌ها را برایم متجلّی سازند. داستان انسجام خوبی داشت و مرا به دنبال خود می‌کشاند و اطلاعات تاریخی خوبی را نیز به من اضافه کرد. فصل توت‌های سفید برای عاشقان ادبیات داستانی، کتاب دلنشینی خواهد بود و برای من که می‌خواهم بنویسم حکم یک کارگاه عملی را داشت درباره‌ی؛ سبک شروع گفت‌‌وگوها، جمله‌بندی‌ها، توصیف‌ها، صحنه‌ها، اصطلاحات جدید، فصل‌بندی‌ها، زاویه نگاه به وقایع و... در یک کلام، فصل توت‌های سفید یک کتاب داستان درست و حسابی و قابل احترام بود که حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. من کتاب فصل توت‌های سفید را به عنوان کتاب موردعلاقه‌ام به‌ویژه از نظر نوع نثر فوق‌العاده تکنیکی و جذابش به شما معرفی می‌کنم. 📌محمدجواد حسین زاده 🍭@shakhee_nabat
«🍰» به قصاب گفتند استخوان‌هات مانده گفت هنوز آشناها نیامده اند. چیزی هم که تو برای من تو آب نمک بگذاری، معلوم است که چیست. چشم ریز کرد و نگاه از زری برنداشت نگاهش زهر داشت. قلبم به تاپ تاپ افتاده بود و دست و پایم یخ کرده بود. بهروز گوشه سبیلش را جوید و گفت: «خیلی هارت و پورت میکنی آرقه خانم بلند می‌شوم حسابت را می‌گذارم کف دستت‌ها. زری کیف بدون بندش را زیر بغل جابه جا کرد و بدون اینکه برگردد گفت: «زر مفت نزن! من اگر مثل تو را حریف ،نباشم، جام گوشه قبرستان است.» 🍭@shakhee_nabat
«🍰» پایم نمی‌رفت. نمیدانستم چه کنم. محبوبه راست می‌گفت: حرف مردم مثل نیش عقرب بود دردناک و کاری. جای زخمش خوب نمی‌شد. مثل یک زخم بدشکل، هم نمی‌آمد، بد جوش می‌خورد و گوشت اضافه می‌آورد. 🍭@shakhee_nabat
«🍰» تصور اینکه امیر این وسایل را لمس کرده، توی دست گرفته و همراهش داشته، دلم را می لرزاند. 🍭@shakhee_nabat
«🧂» باید که شیوه‌ی سخنم را عوض کنم شد، شد، اگر نشد، دهنم را عوض کنم گاهی برای خواندن یک شعر لازم است روزی سه بار انجمنم را عوض کنم از هر سه انجمن که در آن شعر خوانده‌ام آنگه مسیر آمدنم را عوض کنم در راه اگر به خانه‌ی یک دوست سر زدم این‌بار شکل در زدنم را عوض کنم وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من وقت است قیچی چمنم را عوض کنم باید پس از شکستن یک شاخ دیگرش جای دو شاخ کرگدنم را عوض کنم وقتی چراغ مه شکنم را شکسته‌اند باید چراغ مه‌شکنم را عوض کنم عمری به راه نوبت ماشین نشسته‌ام امروز می‌روم لگنم را عوض کنم با من برادران زنم خوب نیستند باید برادران زنم را عوض کنم دارد قطار عمر کجا می‌برد مرا؟ یارب! عنایتی! ترنم را عوض کنم ور نه ز هول مرگ زمانی هزار بار مجبور می‌شوم کفنم را عوض کنم دستی به جام باده و دستی به زلف یار پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم؟ 🍭@shakhee_nabat
انجمن ادبی شاخ نبات 🍭
«#نمکدون🧂» باید که شیوه‌ی سخنم را عوض کنم شد، شد، اگر نشد، دهنم را عوض کنم گاهی برای خواندن یک شعر
اولین قسمت بخش نمکدون تقدیم شما مخاطبای عزیز دوس داشتنی مون 😁💛 امیدوارم با محتوایی که تو این بخش براتون آماده می کنیم یه لبخند قشنگ رو لبتون بیاریم😉💛
«📷» در دیار ما خرد را راه نیست عشق آنجا حاکم و فرمانرواست 🍭@shakhee_nabat
« ⛱» آرایش بزم هر شبت ما را کشت آن شیره ی شهد رطبت ما را کشت با قهوه ی تلخ اخم تو می سازم شیرینی آن قند لبت ما را کشت ☕️~~~ حسین جعفری 🍭@shakhee_nabat
شما هم اگر شاعرید شعرتونو برامون بفرستین🤍: @shakh_nabaat
@Hamtarane111-.mp3
4.9M
🎼🎼🎼 🎵 « 💬» آنجا یک قهوه خانه بود ... اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای، چرا؟ دنیا خراب می‌شد اگر دقایقی آنجا می‌نشستیم و نفری یک استکان چای می‌خوردیم؟ عجله، همیشه عجله... کدام گوری می‌خواستم بروم؟ من به بهانه‌ی رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشته‌ام... محمود دولت آبادی About Elly Khaled Khaled 🦋 🎼🎼🎼 🍭 @shakhee_nabat
🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم « ✨»‌           بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است. (آیه ۲۰۷ سوره بقره) 🍭@shakhee_nabat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانه دل تنگِ غروبی خفه بود مثلِ امروز که تنگ است دلم! پدرم گفت: “چراغ” و شب از شب پُر شد! من به خود گفتم: “یک روز گذشت…” مادرم آه کشید: “زود بَر خواهد گشت…” ابری آهسته به چشمم لغزید و سپس خوابم بُرد… 🍭@shakhee_nabat
انجمن ادبی شاخ نبات 🍭
عکس ها رو یکی از مخاطبین خوش ذوقمون گرفته 🌅🥲❤️
«⛱» گیسو بیفشان بادها را دربدر کن از تاب مویت تاک‌ها را مست‌تر کن پلکی بزن جاری کن از چشمت خدا را از نرگس مستت جهان را با خبر کن آتش بزن خاکستری کن ابرها را خورشیدها را با نگاهت شعله‌ور کن شکّر‌بریز و شوکران‌ها را بسوزان این جام‌ها را لب‌به‌لب یاقوت‌تر کن تا کی به پشت ابر غیبت بی‌نشانی یک لحظه ماه از پرده‌ی ظلمت به در کن دنیا که نه؛ این خاکدان دردپرور بیغوله‌های درد را زیر و زبر کن چشم تمام جاده‌ها بر راه مانده از کوچه‌ی سبز اقاقی‌ها گذر کن تلفیق روز و شب شد اعجاز نگاهت ای صبح محشر شام غم‌ها را سحر کن تعجیل کن جان بر لب آیینه آمد از سنگ‌های فتنه جان من حذر کن 🍭@shakhee_nabat