#شعر_آیینی» سر سپرده سامان حسین (ع)... چشم دل بر خوان احسان تو دارم یا حسین سر سپرده سر به سامان تو دارم یا حسین تا قرار از عشق گیرد روح نا آرام من لقمه اخلاص از خوان تو  دارم یا حسین در مسیر منزل مقصود خوف از ظلمتی نیست تا مصباح برهان تو دارم یا حسین از دو بیتی رسته و بر ذات یکتا عارفم تا چراغ افروز ، عرفان تو دارم یا حسین سر خوش از پیمانه یاد شهیدان رهت التجا بر عهد و پیمان تو دارم یا حسین درسهای جاودان مکتب و رزم و جهاد یاد از مردان میدان تو دارم یا حسین هرکسی دارد نثار خاک پایت هدیه ، من جان ناقابل به قربان تو دارم یا حسین تا نباشم در جهان آخرت دست تهی توشه از لطف فراوان تو دارم یا حسین تا شفا یابد  تن خاکی ، دل عرش آشیان دیده بر اعجاز درمان‌ تو دارم یا حسین همچو زینب در مسیر کوفه تا شام بلا گوش جان بر صوت قرآن تو دارم یا حسین ( یوسفم ‌) از مصر ایثار ای عزیز فاطمه راهپیما عزم کنعان تو دارم یا حسین #حاج_عباس_علی_نیکوکار ( یوسف کاشانی ) #مخاطب_کانال 🍭@shakhee_nabat

«#شعر_شما⛱» [وادی عشق...] چگونه  صبر  بیارم  جفای   دنیا را کجا برم  غم   این  جان  ناشکیبا را به خانه ی دل   ما   سر  نمی زند   یاری که  برده اند  ز خاطر   پریوشان  ما  را بهار    هم نکند شادمان   دلم    زان رو به   سمت  خانه ی پاییز می کشم  پا را اگرچه چشم سرم بسته شدملالی نیست ز  چشم  دل  نگرم   جلوه های     زیبا را دل مرا  به  نوازش تو  شاد کن  امروز که  هیچ   امید  ندارد   طلوع  فردا را در این دو روزه که مهمان چشمهای توام دلم    نخواست  تماشا کنم دگرها    را اگر    ز لعل لبت    نوشدارویم   بدهی کجا    کشم   به جهان منت مسیحا را معاندان   اگرم    می زنند   زخم زبان ز  دست  می ندهم    دامن  مدارا   را به پایمردی مجنون  نگر  به وادی عشق که خط شکن شده هر لحظه راه لیلا را به مصرِ حادثه (یوسف)اسیرزندان است چگونه   صبر   کند   دوری  زلیخا    را #حاج_عباس_علی_نیکوکار (یوسف  کاشانی) #مخاطب_کانال 🍭@shakhee_nabat

«#شعر_شما ⛱» /رهبران ماه ربیع الاول / میلاد پیامبر ص و امام صادق ع / ترکیب بند میلادیه  ۳۱۲ عرشیان امشب فلک را نورباران میکنند فرشیان  در باغ گل مشق بهاران میکنند دشت ها از گل چمن را لاله زاران میکنند هر کجا پای گلی غوغا  هَزاران میکنند خاک را خوشبو هزاران گلعذاران میکنند روح خود را شستشو در آب حیوان میکنند چون محمد در ربیع عشق ، رهبر آمده صادق آل نبی هم با  پبمبر امده                  ......................... حق ز دریایش دو گوهر بی نظیر آورده است در قرار بی قراری ها سفیر آورده است بر دو عالم هم امیر و هم بشیر آورده است کاخ داران را ز هیبت سر به زیر آورده است خنده برلب زان صغیر و هم کبیر آورده است این دو گل از دست زیبای کویر آورده است از گلستان وفا سرو و صنوبر آمده صادق ال نبی  هم با پیمبر آمده                 ........................... عاشقان در اوج معنا عشقبازی میکنند شیعیان شادان به هر جا سرفرازی میکنند کف زنان باشند و حس بی نیازی میکنند قدسیان بر اهل عالم دلنوازی میکنند دوستان در بزم شادی یکه تازی میکنند با ملایک اهل معنا همترازی میکنند این دو مولود از موالید اینچنین سر آمده صادق آل نبی هم با پیمبر آمده                  .......................... ای تمام آفرینش آشنای کوی تو عاشقان هر گوشه ای دلبسته گیسوی تو شب بسان نقطه پیش دانه هندوی تو گل کند جان مسیحا از شمیم روی  تو عقل حیران باشد از آن خلقت نیکوی تو طاق محراب دعا باشد خم ابروی تو در ربیع الاول آن خورشید منظرآمده صادق آل نبی هم با پیمبر آمده                   ....................... اوبر آباء رسالت بهترین پیغمبر است مصحف قانون حق را تا قیامت محور است حکمت و قانون آزادی همه زین رهبر است یک سر و گردن ز جمله انبیا بالاتر است دخترش کوثر بود کو باب خود را مادر است در تمام آسمانها همچو شمس اظهر است از چنین خورشید دنیائی منور آمده صادق آل نبی هم با پیمبر آمده                     ..................... از نسیم رحمتش شهر حلب آزاد شد * بعد از آن خاک عراق آزاد و هم آباد شد کوری چشم دواعش قلب امت شاد شد شادی مظلوم بر باد فنا بیداد شد شاد قلب امتی با محو  استبداد شد آه مظلومان عالم شعله ی فریاد  شد امتی را بهترین غمخوار و یاور آمده صادق آل نبی  هم با پیمبر آمده                    .................... رحمتش لبریز ظرف آدم و عالم شده قامت گردون به پیش قامت او خم شده شام میلادش سرور عالم و آدم شده چشمه ها جوشیده و پیوسته با هم یم شده زین سپس دلها همه دور از شرار غم شده شادیش با حضرت صادق چه خوش با هم شده مدح ( یوسف) هم زلطف حی داور آمده صادق آل نبی  هم با پیمبر آمده                     .................... * : توضیح اینکه به یمن این ایام خوش آذر ماه ۱۳۹۵ شهر حلب آزاد شد #حاج_عباس_علی_نیکوکار(یوسف کاشانی) #عضو_کانال 🍭@shakhee_nabat

💠مدح حضرت سلطانعلی ابن امام محمد باقر علیه السلام در قالب مثلث ترکیب بند مداح توام مدح تو را میگویم شیدای توام عشق تو را میجویم از روز ازل راه تو را میپویم در گلشن جان عطر تو را میبویم مولا توئی وعبد سر کوی توام سرمست نسیم عطر دلجوی توام ای نوگل بستان امام باقر ع شاگرد دبستان امام باقر ع مهتاب شبستان امام باقر ع سرمایه ی عرفان امام باقر  ع ریحانه ی پنجمی ،امامی ، آقا شایسته ی این چنین مقامی آقا کردی سفر عشق برای قرآن با دعوت اهل فین و شهر کاشان کردی سر و جان خود فدای جانان شد مشهد تو کرببلای ایران هم عطر گل محمدی آوردی هم فیض بلیغ سرمدی آوردی نام آور اهل بیت طاهائی تو دنباله رو عترت زهرائی تو گلواژه ی  زهد وعلم و تقوائی تو شاگرد علوم فقه بابائی تو هم نام علی کنیه تو طاهر شد شور علوی ز جلوه ات ظاهر شد بوی پدر از کرببلا داری تو خونین جگر از دشت بلا داری تو از خاوه نوای نینوا داری تو یاد از سفر خون خدا داری تو اینجاست شکوه شیعیان کاشان یعنی که زمین کربلای ایران درهفدهم مهر عجب غوغائی ست در مشهد اردهال عاشورائی ست از اشک مجاوران زمین دریائی ست در هاله ی  خون مهر جهان آرائی ست در خاوه واردهال غوغا بر پاست گویی به یقین محشر کبری اینجاست افسوس جفا با تو سراسر کردند از جور تو را چو لاله پرپر کردند با زخم کفن بر تن بی سر کردند کشتند چنان حسین و باور کردند نور تو نشد خموش و دنیاگوید خاموش دلی که غیر حق را پوید مهمان عزیز این دیاری سلطان درچشم همه بزرگواری سلطان مانند حسین سربداری سلطان از این همه ظلم شکوه داری سلطان با اینکه خجالت زده روی توایم اما به خدا فدائی کوی توایم مولا توئی وعبد سرایت یوسف سرمست زباده ولایت یوسف از روز نخست خاک پایت یوسف باعشق سیه پوش عزایت یوسف ( یوسف ) ز غمت دیده ی پر نم دارد از روضه کربلات ماتم دارد #حاج_عباس_علی_نیکوکار( یوسف  کاشان) 🍭@shakhee_nabat

«#شعر_شما ⛱» خون می فشاند آستان شهر غزه ظلم است افتاده به جان شهر غزه سقفی نمانده تا شود حفظ صغیری وا مانده در خود پاسبان شهر غزه گوئی زبان بند است در قاموس انسان بین شهیدان نوان شهر غزه نه سازمان بی ملل فریاد دارد نه عده همسایگان شهر غزه مادر کنار طفل ، طفلان دور مادر گو رو به پایان است خوان شهر غزه نه خانه ای ، نه برکه ای نه جان پناهی آتش فتاده در خزان شهر غزه جولان دهد صف در صف بمب و گلوله جای ستاره آسمان شهر  غزه طفلان مستشفی به دنبال شفایند درد است درد بی امان شهر غزه طفلی به روی دست مادر می‌زند پر قفل است گوئی بر زبان شهر  غزه ( یوسف ) زمانی می رسد جای گلوله گلهای بشکفته نشان شهر غزه #حاج_عباس_علی_نیکوکار( یوسف کاشانی ) #شاعر_کاشانی #مخاطب_کانال 🍭@shakhee_nabat

«#شعر_شما ⛱» در پاسداشت مقام پرستار گلشن اهورایی ست ، باغ عشقُ وایثارت اهرمن شود نابود از نمود کردارت کوچه کوچه ی شهرم پرشد از شمیم تو برده هوشِ ما  از سر ، یاس روی دیوارت ای مسیحِ آبادی ، وی تو روح آزادی مرده را کند زنده، لحظه های دیدارت روپوشِ تو بر قامت ، آن سفید خوش قامت آرامشِ هر روزِ ، چشمُ دل بیمارت هست مهر چشمانت، جانفروزوهستی بخش نیست غافل از گلها، دیدگانِ بیدارت صبر حضرت سجاد شد اگر  توراسرمشق استقامت زینب  ، سرلوحه ی رفتارت گر زدست ما گاهی بوده ای تو آزرده از توکس ندید اما شکوه ی دل آزارت داده ای تو دلگرمی ، ای فرشته ی خدمت بر تمام بیماران ، وین رواج بازارت رنگِ چهره بیمار ، در طرازِ مهرِ توست مزدِ اینهمهِ رافت ، با خدایِ غفارت علمُ و عملُ تهذیب ، کیمیایِ درمان ست خوشنودیِ حق باشد ، پیوسته سزاوارت شعر (یوسف کاشان)گرچه هست ناقابل پیشکش تو را باشد،  دست حق نگهدارت #حاج_عباس_علی_نیکوکار(یوسف کاشانی) #شاعر_کاشانی #مخاطب_کانال 🍭@shakhee_nabat

«#شعر_شما ⛱» در   انتظار    قعود  و   قیام فاطمه ام که  محو  نور  صلاة  و صیام فاطمه ام فرشتگان همه صف بسته اند تا شنوند که  داده   احمد مرسل سلام فاطمه ام قسیم جنت و نار است اگر علی دادند برات روضه‌ی رضوان به نام فاطمه ام جوار ساره  و  مریم، خدیجه  و هاجر ببین   هزار    پیمبر   غلام فاطمه ام برای  خدمت بابا  کسی چو  من نبود سمیّ   امّ  ابیها     دوام     فاطمه ام مرا ستوده و بوسیده سینه ام فرمود شمیم  عطر بهشتی  مشام  فاطمه ام پدر که آدم و عالم مطیع  امرش  بود تمام  کرده  به   پایم قیام فاطمه ام چقدر سوخت دلم کوفه از برای حسین به شام نیز که بوده ست شام فاطمه ام به حسن مطلع قرآن و کوثرش سوگند که من طلیعه‌ی حسن ختام فاطمه ام عزیز مصر ولا می‌شوم یقین (یوسف) اگر  که  پیرو  مشی  و مرام فاطمه ام 🖤 #حاج_عباس_علی_نیکوکار(یوسف  کاشانی) #شاعر_کاشانی #عضو_انجمن 🍭@shakhee_nabat

«#شعر_شما ⛱» آنکه درک حق پرستی، ترک خودخواهی کند در مسیر زندگی کی رو به گمراهی کند معرفت‌آموزِ دانشگاه صدق و راستی اجتناب از کارهای منکر و واهی کند خوش به حال آنکه با تکریم همنوعان خویش در مقام ترک منکر خویش را ناهی کند آن که در دنیای درویشی رها از نفس شد در جهان معنویت جلوه شاهی کند ساغر وحدت بگیرد از خُمِستان ولا جان و دل را روشن از انوارِ آگاهی کند تاج عزّت چون به سر بنهاد در اقلیم عشق سلطنت با اقتدار از ماه تا ماهی کند در جوانی گر دلی نشکست، پیری چون رسد دیگر الزامی ندارد معذرت‌خواهی کند (یوسف) از کنعانِ حسرت تا به مصر آرزو رنگ بی‌رنگی فدای صبغه الهّی کند #حاج_عباس_علی_نیکوکار (یوسف کاشانی) #شاعر_کاشانی #عضو_انجمن 🍭@shakhee_nabat

«#زیر_چتر_شعر ☔️» تمنای مهر...      شب یلداست دلم مهر تمنا دارد هر کجا مهر کند جلوه تماشا دارد شب شعر و شب شور وشب شیدائی ها خوردن حسرت وغم معنی بیجا دارد همه از پیر وجوان شاد و دلی خوش دارند مثل مجنون که هوای رخ لیلی دارد سر یک سفره همه چشم به فال حافظ هر کسی خیر از این فال تمنا دارد آشتی فرصت خوبی است گر امشب باشد این گذشت از سر هم ، عشق تقاضا دارد بچه ها خانه مادر به دو صد شور ونشاط پند او لذت چون قند مهنًا دارد  * پیر فامیل چو شمع و همگی پروانه راستی عشرت این جمع تماشا دارد هندوانه و انار و کمی آجیل وفا این همان سفره عشق است که غوغا دارد گرمی کرسی دل جمع کند دل ها را با چنین شب دل ما کی غم فردا دارد میرسد عطر خوشی از نفس باغچه ها شور وحال دگری نرگس شیدا دارد سرو از باد خزان ذره ای آزار ندید هست سرسبز و ز مردی قد رعنا دارد هر کجائید همین یک شبه را خوش داریم لحظه هایش نفس گرم مسیحا دارد شوری امشب فکند شعر بلندت ( یوسف ) همه گویند نشان از شب یلدا دارد * مهنّا : گوارا . با عافیت #حاج_عباس_علی_نیکوکار #عضو_انجمن #یلدا🍉 🍭@shakhee_nabat

«#شعر_شما ⛱» می برد موج غم و غصه دریا را ، اشک میکند امن لب ساحل فردا را ، اشک نعمتی داده خداوند بشر را که برد هم چنان باد خزان زردی غمها را ، اشک موج آبی است که بر آتش آلام چکد بعد هر قطره دهد لذت دنیا را ، اشک حاصل ابر تمناست که موسی بیند جنت العدن نموده دل سینا را ، اشک پیش ارباب نعم دست طلب باز مکن گاه حرمت شکند خواهش بیجا را ، اشک بانوی عشقِ به یوسف گهی آتش میشد می نشاند اخگر سوزان زلیخا را ، اشک هر کجا غم بود آنجا ، بگرا بر گریه که جلا بخش بود قلب شکیبا را ، اشک دل بشکسته نشان از سر مجنون دارد شور بخشد همه عشق به لیلا را ، اشک شعر با گریه چو جوشید اثرش افزون است راستی اوج دهد شاعر تنها را ، اشک همچو مفتاح گره باز کند از دل خلق روح بخشد نفس گرم مسیحا را ، اشک بر سر تربت اقوام اُحد صبر گریست داد فیض سحری حضرت زهرا را ، اشک ( یوسف ) از فیض شب و راز و دعا دست مکش باعث  اجر شود سوز تمنا را ، اشک #حاج_عباس_علی_نیکوکار #شاعر_کاشانی #عضو_انجمن 🍭@shakhee_nabat