eitaa logo
کانال شاخه طوبی
15.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شاخه طوبی
#نامه‌ها_برنامه‌ها_۲ طفلان مسلم #پست_شماره_۸ و چون شب می‌شد دو قرص نان جو و کوزه‌ی آب برای آن‌ها م
نامه ها بر نامه ها ۲ طفلان مسلم ای عجوز ما دوطفل خرد و غریب هستیم. راه را نمی‌‌شناسم.تاریکی شب مارا فرو گرفته است، امشب ما را به مهمانی بپذیر.چون صبح شود، روانه شویم. زن گفت: شما کیستید ای حبیبان من؟ که من بوی خوش بسیار شنیده ام، اما بویی خوش‌تر از بوی شما استشمام نکرده‌ام. گفتند: ای پیرزن! ما از عترت پیغمبر تو محمّدیم. از زندان عبیدالله گریخته‌ایم. عجوز گفت: ای دوستان من! مرا دامادی فاسق است، در واقعه‌ی کربلا حاضر بوده است. می‌ترسم شما را در این‌جا بیابد و به قتل رساند. گفتند: همین امشب تا هوا تاریک است، می‌مانیم و چون روشن شود به راه می‌افتیم. گفت: برای شما طعامی آورم. آورد بخوردند و آب بنوشیدند. به رختخواب رفتند. برادر کوچک، بزرگتر را گفت: ای برادر! امیدواریم امشب ایمن باشیم. نزدیک من آی تا تو را در آغوش بگیرم و تو مرا در آغوش گیری. ومن تو را ببویم و تو مرا ببویی. پیش از این که مرگ میان ما جدایی افکند. هم‌چنین یک‌دیگر را در آغوش گرفتند و خفتند. چون از شب پاسی بگذشت، داماد آن پیرزال آمد و در را آهسته بکوفت. عجوز گفت: کیست؟ گفت: من فلانم . گفت: در این ساعت شب چرا آمدی؟ که وقت آمدن تو نیست. گفت: وای بر تو در بگشای پیش از اینکه عقل از سر من پرواز کند. زن گفت: وای بر تو. تو را چه بلایی افتاده؟ گفت: دو طفل خرد از زندان عبیدالله گریخته‌اند. ادامه دارد.... 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه ها بر نامه ها ۲ طفلان مسلم #پست_شماره_۹ ای عجوز ما دوطفل خرد و غریب هستیم. راه را نمی‌‌شناسم.ت
نامه ها برنامه‌ها ۲ طفلان مسلم و منادی ندا کرده است هرکس سر یک تن آن‌ها بَرَد هزار درهم جایزه بستاند، هرکس سر هر دو تن آورد دو هزار درهم. من در پی آن‌ها تاخته و مانده و کوفته شده‌ام اسبم را مانده کردم چیزی به چنگ نیاوردم. عجوز گفت: ای داماد! بترس از این‌که محمد روز قیامت دشمن تو باشد. گفت:وای بر تو که دنیا خواستنی است و حرص مردم برای آن است. زن گفت:دنیا را چه می‌کنی اگر آخرت با آن نباشد؟ گفت سعد: حمایت می‌کنی از آن دو ،حال آن‌که مطلوب امیر نزد توست؟ برخیز که امیر تو را می‌خواند. زن گفت: امیر را با من چه‌کار که پیرزنی هستم در این بیابان! گفت: من طلب می‌کنم در را بگشای تا شب را بیاسایم چون صبح شود، بیندیشم در طلب آنان به کدام راه باید رفت؟ پس در را گشود و طعام و آب آور بیاشامید و بخورد. نیمه شب صدای آن دوطفل را بشنید و برخاست. به‌سوی آن‌ها آمد مانند شتر مست برآشفته و بانگی چون گاو برآورد و دست به دیوار می‌کشید تا دستش به‌پهلوی پسر کوچک‌تر رسید. پسر گفت:کیستی؟ او گفت: من صاحب خانه‌ام، شما کیستید؟ پس آن طفل برادربزرگتر را بجنبانید و گفت: ای دوست برخیز قسم به خدا آن‌چه می‌ترسیدیم در آن واقع شدیم. مرد به آن‌ها گفت: شما کیستید؟ گفتند: ای مرد اگر راست گوییم ما را امان میدهی؟ گفت: آری. گفت امان از طرف خدا و رسول و پناه خدا و رسول؟ گفت:آری گفتند: محمدبن عبدالله گواه باشد؟ گفت: آری گفتند:خدای را بر آن‌چه گوییم وکیل و شاهد باشد؟ گفت:آری. گفتند: ما از عترت پیغمبر تو محمدیم، از زندان عبیداله گریخته‌ایم، از کشته شدن. ادامه دارد.... 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إلهی، شاه به خیال شاد است و حسن به عقل. فراز ۳۹۸ @shakhehtoba
🔻پيامبر اکرم ص فرمودند: إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لاتَبرُدُ أبَدا ؛شهادت حسين عليه السلام آتشى دردل مؤمنان درانداخته است كه هرگز سردنخواهد شد. (مستدرك الوسائل،ج10،ص318) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴زیارت عاشورا به همراه متن با صدای علی فانی ▪️کانال شاخه طوبی ▪️ 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
نامه‌ها برنامه‌ها ۲ طفلان مسلم از زندان عبیدالله گریخته‌ایم، از کشته شدن. گفت: از مرگ گریخته‌اید و در مرگ واقع شده‌اید. الحمدالله که بر شما دست یافتم. پس برخاست و بازوهای آنها را ببست. هم‌چنان دست‌بسته بودند تا صبح. و چون فجر، طالع شد بنده‌ی سیاه را که نامش فلیح بود بخواند و بگفت: این دو پسر را بردار و کنار فرات برو گردن زن، سر آنها را برای من بیاور تا نزد عبیدالله برم، دو هزار درهم جایزه بستانم. آن غلام شمشیر برداشت و دو طفل را روانه کرد و پیشاپیش می‌رفت، چیزی دور نشده بود که یکی از آن دو گفت: ای سیاه ، سیاهی تو شبیه به سیاهی بلال موذن رسول خدا است. سیاه گفت: مولای من، مرا به کشتن شما امر کرده است، شما چه کسی هستید؟ گفتند: ای سیاه! ما عترت پیغمبر تو هستیم. محمد از عترت پیغمبر تو هستیم ، محمد، ما از زندان عبیدالله از کشته شدن گریخته‌ایم، این پیر زال ما را مهمان کرد و مولای تو کشتن ما را می‌خواهد. (ای قربان این غلام سیاه! خدایا دیگر خجالت می‌کشیم‌ به طفلان مسلم پناه ببریم . ما به همین غلام سیاه پناه می‌بریم.) سیاه بر پای آنها افتاد و می‌بوسید و می‌گفت: جان من فدای جان شما، روی من سپر بلای شما. ای عترت پیعمبر برگزیده‌ی حق! قسم به خدا نباید کاری کنم که محمد روز قیامت خصم من باشد. ادامه دارد.... 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢