#جلسه_بیست_دوم
باسمه تعالی
امر سوم از امور هفت گانه قطع عبارت است از اقسام قطع و احکام آن.
در این امر سوم سه محور مورد گفتگو قرار خواهد گرفت.
محور اول: اقسام قطع
محور دوم: قیام امارات جای اقسام قطع
محور سوم: قیام اصول عملیه جای اقسام قطع
محور اول: اقسام قطع
الف. قطع طریقی
قطع در خطاب شارع اعتبار نشده است و حکم روی ذات موضوع رفته است. مانند حکم شارع به حرمت شراب که روی شراب رفته است و برای احراز موضوع مکلف باید قطع حاصل نماید که مایع شراب است.
ب. قطع موضوعی
قطع به یک حکم در موضوع حکم مخالف اعتبار شده است.
صور اخذ قطع به یک حکم در حکم دیگر:
۱. قطع به حکم در موضوع خود همان حکم
شارع بگوید اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی همان نماز جمعه بر تو واجب است.
این فرض دور لازم می آید زیرا وجوب نماز جمعه متوقف بر قطع به وجوب نماز جمعه است.
٢. قطع به حکم در موضوع حکم مماثل
شارع بگوید اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی یک نماز جمعه دیگر بر تو واجب است.
این فرض اجتماع مثلین است و محال می باشد.
٣. قطع به حکم در موضوع ضد آن حکم
شارع بگوید اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی نماز جمعه بر تو حرام است.
این فرض اجتماع ضدین بوده و محال است.
۴. قطع به حکم در موضوع نقیض آن حکم
شارع بگوید اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی نماز جمعه بر تو واجب نیست.
این فرض اجتماع نقیضین است و محال می باشد.
۵. قطع به حکم در موضوع حکم دیگر
شارع بگوید اگر قطع به نماز جمعه داشتی باید صدقه بدهی
این فرض ممکن می باشد و مراد از قطع موضوعی همین صورت است.
اقسام قطع موضوعی
۱. قطع تمام الموضوع باشد.
اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی صدقه بپرداز
٢. قطع جز موضوع باشد. و جز دیگر مثلا اصابه به واقع باشد.
اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی و قطعت موافق واقع بود صدقه بپرداز.
هر کدام از این دو قسم اخیر می تواند به دو نحو صفتی و یا طریقی باشد.
در صفتی خود صفت قطع برای شخص لحاظ شده است و در طریقی آن صفت مراد نیست بلکه طریقیت به واقع ملحوظ است.
خلاصه اقسام قطع عبارت است از؛
۱. قطع طریقی
٢. قطع موضوعی تمام الموضوع به نحو لحاظ صفت قطع
٣. قطع موضوعی تمام الموضوع به نحو لحاظ طریقیت به واقع
۴. قطع موضوعی جز العله به نحو لحاظ صفت قطع
۵. قطع موضوعی جز العله به نحو لحاظ طریقیت به واقع
الحمدلله رب العالمین
فقه ۶ ش ۲۳.mp3
6.96M
#جلسه_بیست_سوم
بسمه تعالی
نقد و بررسی قول سوم
صاحب حدائق: فقها متفق اند که در فرض غیبت مشتری ثمن به صورت امانت نزد بایع باقی می ماند. و روایات دال بر حضور مشتری هنگام فسخ است.
نقد مصنف
۱. کسی از فقها قائل به قول جواز فسخ بایع و امانت بودن ثمن در نزد وی نیست.
آنچه فقها مطرح مطرح کردهاند این است که بر خلاف نظر عامه، حضور مشتری برای اصل فسخ از حیث فسخ بودن شرط نیست. و این عدم شرطیت غیر از شرط حضور مشتری برای تحقق عملیات رد ثمن است. در رد ثمن باید مشتری حضور داشته باشد و این غیر از شرطیت حضور در نزد فقهای عامه است.
۲. شرطیت حضور در روایات به جهت دریافت ثمن توسط وی است و این غیر از شرطیت حضور برای فسخ است لذا ممکن اشت بین فسخ و رد ثمن فاصله زمانی باشد.
نعم؛ اگر با رد ثمن فسخ حاصل شود دلالت روایات بر شرطیت حضور در فسخ صحیح است.
لکن؛ فقها حضور مشتری را در هنگام فسخ شرط دانسته فلذا دلالت روایات بر مدعا تمام خواهد بود.
فافهم؛ هر چند حضور مشتری شرط شده لکن موضوعیت نداشته بلکه مقدمه و طریق برای تحقق عملیات رد ثمن است.
الحمدلله رب العالمین
#جلسه_بیست_سوم
باسمه تعالی
محور دوم: بررسی جایگزینی امارات مقام قطع
۱. شکی نیست که امارات چون طریق به واقع هستند و بنابر ادله حجیت امارات احتمال خلاف لغو شده است به منزله قطع طریقی قرار می گیرد زیرا هر دو طریق به واقع اند وتنها تفاوت عدم احتمال خلاف در قطع است که با ادله حجیت امارات این احتمال لغو شده است.
٢. شکی نیست که امارات جایگزین قطع موضوعی وصفی نمیشود زیرا با ادله حجیت امارات تنها احکام نفس قطع که منجزیت ومعذریت است بار می شود و آثار و احکام قطع از حیث صفت بودن بار نمی شود.
٣. از اینکه آثار فی نفسه قطع غیر از آثار به عنوان موضوع بودن است روشن می گردد که آثار قطع موضوعی طریقی هم بار نمی شود مثلا اگر حکم جواز اقتدا بر موضوع عدالت بار شده است شجاعت نمیتواند جایگزین عدالت شود مگر اینکه دلیلی بر تنزیل شجاعت جای عدالت بیاید.
توهم: دلیل اعتبار حجیت امارات که احتمال خلاف را لغو می نماید ظن را به منزله قطع قرار می دهد و تمام آثار فی نفسه و آثار اخذ در دلیل بر ظن معتبر هم بار می شود.
جواب: دو تنزیل در مقام است یکی ابزاری و دیگری استقلالی .
در تنزیل ابزاری قطع طریق به واقع است و مودای ان را نازل منزله واقع قرار می دهد. لکن در تنزیل استقلالی خود ظن باید جای قطع قرار گیرد و چنین تنزیلی نیازمند دلیل دیگری بر تنزیل است.
نعم اگر در مقام دو تنزیل جداگانه باشد یا بتوان یک جامع بین تنزیل الی و استقلالی فرض نمود امارات مطلقا جایگزین قطع می شود لکن تنزیل دوم یا جامع وجود ندارد.
اشکال: وقتی جامع بین دو تنزیل نبود ودر امارات فقط یک تنزیل داشتیم اجمال لازم میاید که کدام تنزیل است؟
جواب: تنزیل آلی وابزاری محل شک نیست قدر متیقن تنزیل طریق بودن امارات است و تنزیل استقلالی نیازمند دلیل و نصب دیگر است.
لایخفی که بنابر محال بودن دو تنزیل با یک تنزیل فرقی بین اقسام قطع موضوعی نیست زیرا در هر 4 قسم نیازمند تنزیل استقلالی است.
بنابراین تفصیل مرحوم شیخ بین اقسام قطع موضوعی که در صفتی جایگزین نمی شود ودر موضوعی طریقی جایگزین می شود بی اساس است.
الحمدلله رب العالمین
فقه ۶ ش ۲۴.mp3
6.84M
#جلسه_بیست_چهارم
باسمه تعالی
اقوی این است که در فرض سوم قائم مقام مشتری می تواند ثمن را دریافت کند.
دلیل؛ معیار حصول ثمن به مشتری است و با تحویل دادن به قائم مقام مشتری معیار حاصل میشود.
سه شاهد
یک. پرداخت ثمن به وارث مشتری کفایت میکند چون شخص مشتری موضوعیت ندارد.
دو. وارث بایع می تواند ثمن را بپردازد چون شخصه بایع مدخلیت ندارد.
سه. ولی بایع می تواند ثمن را بپردازد.
اشکال
سه مقدمه
یک. عمل حاکم باید بر اساس مصلحت غائب باشد.
دو. دریافت ثمن گاهی به مصلحت وی نیست.
سه. برای مشتری مالکیت ایجاد نخواهد شد زیرا دریافت از روی مصلحت نیست.
جواب
اولا تصرف حاکم یک تصرف اختیاری نیست تا منوط به مصلحت باشد بلکه تصرف اجباری است.
ثانیاً فسخ بایع متوقف بر قبول مشتری نیست
بر این اساس عدول مومنین می تواند از طرف غایب دریافت نماید.
فرع
اگر پدر خانه ای را برای طفل بخرد در حالی که بایع خیار دارد آیا بایع می تواند با رد ثمن به ولی دیگر معامله را فسخ کند؟
سه احتمال است؛
یک. مطلقا زیرا هر دو به منزله واحد هستند.
دو. ظاهر شرط در عقد این است که اگر پدر وجود دارد امکان پرداخت به جد صحیح نیست.
سه. فقط حق پرداخت به پدر را دارد.
الحمدلله رب العالمین
کفایه ۳ ش ۲۴.mp3
6.12M
باسمه تعالی
امر سوم
محور سوم:
جایگزینی اصول عملیه مقام قطع
۱. اصول عملیه غیر از استصحاب
این اصول فقط وظیفه انسان شاک و جاهل را بیان کرده است وطرق به واقع نمی باشد و جایگزین هیچ یک از اقسام قطع طریقی و موضوعی نمی شود. وآثار قطع که منجزیت است را ندارد و منجزیت ان بعد از فقدان قطع است و در مرتبه متاخر است.
ان قلت
احتیاط منزله قطع قرار میگیرد زیرا همانطور که تکلیف با علم منجز میشود با احتیاط هم منجز خواهد شد و طریق برای تحفظ بر واقع است. و طریق برای حصول واقع است.
قلت
الف. احتیاط عقلی نفس تنجز تکلیف است و چیزی نیست که تنجز بر ان بار شود در حالیکه بر قطع تنجز بار میشود و بین قطع و تنجز مغایرت است پس این احتیاط منزله قطع نمی باشد.
ب. احتیاط نقلی گرچه وقتی شارع گفت قف عند الشبهه اثر ان تنجز است و مانند قطع با تنجز مغایرت دارد لکن در شبهات بدویه احتیاط نقلی نداریم و در اطراف علم اجمالی هم احتیاط عقلی است و نقلی ارشاد به همان است.
٢. استصحاب
در استصحاب جهت کشف است پس منزله قطع طریقی قرار میگیرد لکن جایگزین قطع موضوعی نمی شود زیرا نیاز به دو تنزیل است. و جامعی بین دو تنزیل نیست.
۱. تنزیل الی که مشکوک به منزله متیقن و واقع است.
٢. تنزیل استقلالی که نفس شک منزله یقین است.
الحمدلله رب العالمین
فقه ۶ ش ۲۵.mp3
6.73M
#جلسه_بیست_پنجم
باسمه تعالی
معامله توسط حاکم اول
پرداخت ثمن به حاکم دوم
هرچه در مساله پدر و جد مطرح شد در بحث دو حاکم قابل بیان است.
اشکال
در تصرف حاکم دوم شرط است که مزاحم حاکم اول نباشد در مقام دریافت ثمن مزاحم معامله حاکم اول است.
جواب
دریافت ثمن چون یک تصرف اجباری است مزاحم معامله حاکم اول نیست.
گفتار هفتم رد بعض ثمن
سه فرض در مساله وجود دارد.
فرض اول
اشتراط فسخ عقد مطلق است.
اگر بعضی از ثمن پرداخت شود اولاً امکان فسخ نیست. ثانیاً مشتری حق تصرف در آن بعض ثمن را ندارد. ثالثاً اگر بعض تلف شد مشتری ضامن خواهد بود.
فرض دوم
شرط شود که با رد هر جزء از ثمن جزئی از مبیع فسخ شود.
فسخ در مقابل آن جزئی ثمن صحیح است.
فرض سوم
شرط فسخ در کل با رد جز معین یا مبهم شود.
با رد بعض معین یا مبهم عقد فسخ خواهد شد.
الحمد رب العالمین
کفایه ۳ ش ۲۵.mp3
7.88M
باسمه تعالی
اشکال عدم جایگزینی امارات و استصحاب در قطع موضوعی به جهت عدم تصحیح دو تنزیل است.
حاشیه مصنف و تصحیح دو تنزیل👇
تنزیل مودی و مستصحب جای واقع بر اساس تنزیل آلی بالمطابقه مدلول ادله حجیت امارات و استصحاب است لکن این دلالت مطابقی یک دلالت التزامی هم دارد و آن این است که ظن و شک جای یقین است. اگر مودی واقع باشد بالالتزام ظن هم حکم یقین را دارد.
در قطع موضوعی دو جز است که اولی بالمطابقه حاصل میشود که فرضا با خبر واحد نماز جمعه واجب است و جز دیگر که ظن مانند یقین است با دلالت التزامی ثابت میشود.
مناقشه مصنف بر حاشیه خویش👇
موضوع حکم یا بسیط است مانند الخمر حرام و یا مرکب از دو جز است که لحاظ این دو جز باید در عرض یکدیگر باشد. و نباید دو جز موضوع مرکب بر یکدیگر مترتب باشند.
در مقام که دو تنزیل بالمطابق و بالتزام است دور لازم میاید
تنزیل اول که بالمطابق است متوقف بر اثر شرعی که همان صدقه دادن باشد متوقف است.
صدقه دادن بر احراز دو تنزیل بالمطابقه و بالتزام متوقف است بنابراین متوقف بر بالتزام میباشد.
پس تنزیل بالمطابقه بر تنزیل بالتزام متوقف است.
و از طرف دیگر هر دلالت بالتزامی متوقف بر دلالت مطابقی است.
پس تنزیل بالمطابقه متوقف بر بالمطابقه است.
الحمدلله رب العالمین
فقه ۶ ش ۲۶.mp3
6.08M
#جلسه_بیست_ششم
باسمه تعالی
گفتار هشتم
اشتراط خیار برای مشتری
سه صورت
۱. اطلاق و انصراف به رد عین مبیع
۲. تصریح به رد بدل در فرض تلف مبیع
۳. تصریح به رد بدل در فرض وجود مبیع
صورت سوم محل اشکال است
اولا فسخ مشروع نیست
ثانیا فسخ حقیقی نیست
بررسی اشتراط رد مثل در کالای قیمی و رد قیمت در کالای مثلی
الحمدلله رب العالمین
باسمه تعالی
امر چهارم: اقسام ظن و صور آن
صور اخذ قطع موضوعی
۱. قطع به حکم در موضوع خود همان حکم
شارع بگوید اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی همان نماز جمعه بر تو واجب است.
این فرض دور لازم می آید زیرا وجوب نماز جمعه متوقف بر قطع به وجوب نماز جمعه است.
٢. قطع به حکم در موضوع حکم مماثل
شارع بگوید اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی یک نماز جمعه دیگر بر تو واجب است.
این فرض اجتماع مثلین است و محال می باشد.
٣. قطع به حکم در موضوع ضد آن حکم
شارع بگوید اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی نماز جمعه بر تو حرام است.
این فرض اجتماع ضدین بوده و محال است.
۴. قطع به حکم در موضوع نقیض آن حکم
شارع بگوید اگر قطع به وجوب نماز جمعه داشتی نماز جمعه بر تو واجب نیست.
این فرض اجتماع نقیضین است و محال می باشد.
۵. قطع به حکم در موضوع حکم دیگر
شارع بگوید اگر قطع به نماز جمعه داشتی باید صدقه بدهی
این فرض ممکن می باشد و مراد از قطع موضوعی همین صورت است.
نعم: اخذ قطع با دو مرتبه متفاوت که یکی در مرحله انشا باشد و دیگری در مرحله فعلیت، در هر 5 فرض قبل صحیح است:
۱. اذا علمت بانشاء وجوب صلاه الجمعه فوجب لک تلک الصلاه فعلا.
٢. اذا علمت بانشاء وجوب صلاه الجمعه فوجب لک صلاه فعلا.
٣. اذا علمت بانشاء وجوب صلاه الجمعه فحرم لک تلک الصلاه فعلا.
۴. اذا علمت بانشاء وجوب صلاه الجمعه فلم یجب لک تلک الصلاه فعلا.
۵. اذا علمت بانشاء وجوب صلاه الجمعه فوجب لک التصدق فعلا.
در این ۴ فرض اول، اشکال دور و اجتماع مثلین و ضدین و نقیضین لازم نمی آید.
زیرا مرتبه یکی انشائی هست و مرتبه دیگری فعلی می باشد.
اقسام ظن موضوعی:
۱. ظن به حکم در موضوع خود همان حکم اخذ شود:
اذا ظننت بوجوب صلاه الجمعه فهی لک واجبة
همانند صورت اول در قطع که مشکل دور وجود داشت اینجا هم دور لازم می آید
زیرا ظن به وجوب نماز جمعه متوقف بر اصل وجوب نماز جمعه است زمانی به آن ظن حاصل می شود که در مرتبه سابق واجب شده باشد.
و از طرف دیگر اصل وجوب نماز جمعه هم متوقف بر ظن به وجوب داشتن شده است.
پس این فرض محال است.
٢. ظن به حکم در موضوع مثل آن حکم اخذ شود:
اذا ظننت بوجوب صلاه الجمعه فوجب لک صلاه جمعه اخری
٣. ظن به حکم در موضوع ضد آن حکم اخذ شود:
اذا ظننت بوجوب صلاه الجمعه فهی لک حرام
۴. ظن به حکم در موضوع نقیض آن حکم اخذ شود:
اذا ظننت بوجوب صلاه الجمعه فلم یجب لک صلاه الجمعه
۵. ظن به حکم در موضوع حکم دیگری اخذ شود:
اذا ظننت بوجوب صلاه الجمعه فتصدق
صورت پنجم جایز است همانطور که در قطع جایز بود.
و صورت اول محال است همانطور که در قطع حرام بود.
مصنف می گوید صورت 2 و 3 و 4 در ظن جایز است در حالی که در قطع محال بود.
دلیل بر جواز: از آنجایی که در فرض ظن به حکم مرتبه حکم ظاهری محفوظ است شارع می تواند بگوید اگر ظن به نماز جمعه واقعی داشته باشی من در یک حکم ظاهری مثل آن را بر تو واجب نمودم و یا بر تو حرام نمودم و یا واجب نکردم. لکن در مرتبه قطع به حکم، شارع نمی تواند حکم ظاهری بر مثل یا ضد و ویا نقیض آن داشته باشد.
الحمدالله رب العالمین
فقه ۶ ش ۲۷.mp3
6.58M
#جلسه_بیست_هفتم
باسمه تعالی
مساله هفتم
دامنه خیار شرط
جریان خیار شرط در هر عقد معاوضی بلکه عقد غیر معاوضی
اطلاق ادله شرط... المومنون عند شروطهم شامل هر عقد است
مهم بررسی اخراج موارد به جهت نص یا اجماع است.
الحمدلله رب العالمین
کفایه ۳ ش ۲۷.mp3
6.62M
باسمه تعالی
ان قلت:
اجتماع ضدین محال است یعنی اگر یکی از ضدین موجود شد محال است که ضد دیگر آن موجود شود و به تعبیر دیگر وجود ضد مقطوع العدم است یعنی قطع داریم که طرف دیگر موجود نمی شود. پس اگر قطع به حرمت نماز جمعه داریم باید قطع به عدم وجوب ان داشته باشیم و ممکن نیست که ظن به وجوب نماز جمعه باشد. همین اشکال در اجتماع مثلین و نقیضین می آید اگر یک طرف موجود است مثل و نقیض آن مقطوع العدم است و نمی تواند مظنون باشد.
قلت:
حکم فعلی دو قسم است فعلی معلق و فعلی منجز.
در فعلی معلق شارع می گوید اگر قطع حاصل شد بر تو لازم است و تحصیل قطع لازم نیست برخلاف فعلی حتمی که تحصیل قطع لازم است.
پس حکم اولی که متعلق ظن است فعلی تعلیقی است و حکم دومی فعلی حتمی می باشد. و در فعلی تعلیقی چون مقدمات تحصیل قطع واجب نیست شارع می تواند بگوید اگر قطع حاصل شد که باید نماز را بخوانی ولی اگر قطع حاصل نشد و ظن داشتی ضد آن را در مرتبه ظاهر بر تو واجب کردم. همین طور در مثلی و نقیض...
ان قلت:
با توجه به اینکه هر دو فعلی هستند و در یک مرتبه هستند امکان اجتماع ضدین و مثلین و نقیضین وجود ندارد.
قلت:
گرچه هر دو فعلی هستند لکن باز حکم فعلی دارای مراتبی هست
حکم فعلی اولی معلق می باشد و فعلی دوم حتمی و منجز است.
و همین تشکیک در مرتبه برای صدور دو ضد و دو مثل و دو نقیض صحیح می باشد.
این مساله در اجتماع حکم ظاهری و واقعی هم خواهد آمد.
الحمدلله رب العالمین
فقه ۶ ش ۲۸.mp3
6.1M
#جلسه_بیست_هشتم
باسمه تعالی
بررسی ادله عدم جریان خیار در ایقاعات
۱. شرط قائم به دو طرف است در حالیکه قوام ایقاع به یک نفر می باشد.
نقد
در ایقاع هم دو طرف است و شرط هم نیازمند ایجاب و قبول نیست.
۲. منع صدق شرط بر ایقاعات
زیرا شرط را الزام به شی و التزام به آن میدانند در حالیکه در ایقاع فقط الزام است.
۳. فسخ در ایقاعات مشروع نیست.+ خیار اشتراط سلطه بر فسخ است.
پس خیار در ایقاع نمی آید.
الحمدلله رب العالمین
کفایه ۳ ش ۲۸.mp3
7.3M
#جلسه_بیست_هشتم
باسمه تعالی
امر پنجم: موافقت التزامیه به قطع
آیا مکلف علاوه بر موافقت عملیه که باید به قطع خویش عمل نماید لازم است تسلیم و انقیاد قلبی به قطع خویش داشته باشد؟
همانطور که در اصول اعتقادی التزام قلبی شرط است در قطع لازم است به گونه ای که اگر التزام و عمل باشد دو ثواب و اگر نباشد دو عقاب و اگر یکی باشد یک ثواب و یک عقاب دارد؟
حق این است که این التزام واجب نیست و ثواب و عقاب اختصاص به موافقت و مخالفت عملیه دارد.
حکم برخی صور در فرض وجوب موافقت التزامیه
۱- فرض امکان التزام تفصیلی واجب است مثلا شخصی که قطع بوجوب نماز جمعه دارد باید تفصیلا در قلب خویش به ان حکم ملتزم باشد.
۲- در فرض عدم امکان التزام تفصیلی, مانند دوران بین محذورین, التزام اجمالی در قلب شرط خواهد بود به این معنی که بگوید هر حکمی که از وجوب و حرمت حکم الله است به ان ملتزم هستم.
نعم اگر کسی بگوید التزام تفصیلی و تصریح به عنوان خاص شرط است در محذورین التزام تفصیلی ممکن نیست و التزام قلبی به دو دلیل واجب نخواهد بود.
دلیل اول
اگر شخص به یک طرف محذورین ملتزم شود احتمال تشریع و بدعت در دین است زیرا شاید طرف دیگر در واقع واجب بوده است.
دلیل دوم اگر تکلیف اقتضای وجوب التزام داشته باشد التزام به نفس ان حکم واجب خواهد بود نه اینکه فرد ملتزم شود یا حکم واجب است و یا حرام می باشد.
زیرا موافقت از شون تکلیف واقعی است که اگر در واقع واجب است باحرمت جمع نمیشود واگر حرام است با وجوب همراه نمی گردد.
دلیل بر این امر هم شهادت وجدان است و حکم فطری عقل است.
الحمدلله رب العالمین