eitaa logo
شمس (ساقی)
487 دنبال‌کننده
190 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نان می‌خوری! ز سفره‌ی مردم؛ حلال تو ـ آیا شود؟... نه نه!... شود آن نان ، وبال تو وقتی که درد فقر ، نداری ، نمی‌کند ـ فرقی ، ملال و محنت مردم به حال تو هر روز ِ اهل درد ، به غم طی شود ولی در عیش و عشرت است همه ماه و سال تو بیچاره در جدال یکی لقمه نان بوَد اما بگو برای چه باشد ، جدال تو ؟ هر روزمان گذشت به نانی ز خون دل سهم طعام دیگر ما نیز ، مال تو هر آدمی به غیر تو را دیده‌ایم، لیک هرگز ندیده‌ایم کسی را ، مثال تو چون می‌کنی ز توشه‌ی این مردم احتکار انسان ندیده هیچ کسی ، با خصال تو شغل شریف اگرچه ندارد درآمدی دارد شرف به ثروت و بر اشتغال تو آن جا که می‌خرند گهر را ؛ نمی‌خرند ـ آن صیرفان به قدر پشیزی ، سفال تو! سررشته‌ی امید ِ همه بر خدا رسد ماندم که بر کجا برسد اتصال تو هرچند حاکمی و کنی حکمِ دل ، ولی هرگز گمان مکن که بَرنده است خال تو ای منفعت طلب که زنی حرص روز و شب آخر کند تباه ، تو را ، ابتذال تو غَرّه مشو اگر که تو را صبح دولت است چون زود می‌رسد به خدایت ، زوال تو تا فرصتی توراست به خود آی و مَرد باش ترسم از آن دمی که شود طی ، مجال تو امشب زدم تفأل حافظ ، چه خوب بود اما به جز ملال ، ندیدم به فال تو (ساقی) اگرچه منفعتی در حرام هست این منفعت ولی نرسد ، بر حلال تو سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(شَهْرٌ رَمَضانَ الّذی اُنزِلَ فیهِ الْقُرآنُ) (خداحافظ) الا ای ماه مِهر و رحمت و غفران ، خداحافظ که در قدرِ تو نازل شد ز حق، قرآن خداحافظ ضیافت بود و ما مهمانِ این خوان کرم بودیم الا ای ماه جود و نعمت و احسان خداحافظ همه لبریز ، بودیم از معاصی و خطا ، اما... گذشتی از خطا و لغزش و عِصیان خداحافظ چه شب‌ها را سحر کردیم با آه و فغان زیرا سرشک دیده می‌بارید بر دامان ، خداحافظ "شب قدر" تو را ما قدر دانستیم و از لطفت مناجات و دعا خواندیم و "یا سبحان" خداحافظ دل خود را رها کردیم در بحر فضیلت‌ ها تو بودی کشتی و حق بود کشتیبان خداحافظ "اَجِرنا یا مُجیر" و ذکر "یا قدّوس" ما را بُرد از این خاک سیه تا عرشِ الرّحمٰن خداحافظ دل ما غرق اندوه است و بیمار توایم ای ماه! تو بودی بر تن بیمار ما ، درمان خداحافظ به تن کردیم "جوشن" در شب "قَدر"ت به این امّید مبادا نزد اهریمن شویم عریان خداحافظ امید ماست ای ماه خدا ، سال فرج باشد همین امسال آید شهریارِ جان خدا حافظ بنای ظلم اگرچه سرکشیده باز ، تا افلاک کند با تیشه‌ی عدلش ز هم ویران خداحافظ تو هم ای ماه! زخمی را به دل داری از آن تیغی که چشم عالم از جورش شده گریان خدا حافظ دو تا شد فرق مولا در شب قدر تو با شمشیر به دست اِبن مُلجَم بنده‌ی شیطان خداحافظ الا ای ماه فیض حق! به حق (ساقی) کوثر بگیر از لطف، دست ما تو در میزان خدا حافظ سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/01/31 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمضان ماه رهایی ز سیاهی طی شد مــاه مهمـــانـی درگـــاه الهی طی شد مــاه غفـران گنـاهان و نـزول بـرکـات مــاه قــدر و نِعــَم لایتــناهی طی شد سيد محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هــلال ماه شـوال از افق امشب هویدا شد بـرات روزه داران از خـدا بر خلق اِعطا شد شده عیـد سعید فطـــر بعد از مـاه مهمـانی گواهی‌نـامه‌ی اعمــال نیک خلق، امضـا شد سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عیــد آمد و مــاهِ رمضــان گشـت تمــام شــوال ز رَه آمــد و طـی گشـت صــیام افسـوس کـه آن مــاهِ مبــارک طـی شـد مقبــول بُـوَد طــاعـت و ایــام بـه کـــام سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شــوّال ز رَه آمـد و طِـی شـد رمضــان یارب به دل شکسـته ی پیــر و جــوان گـر طـاعـت مـا قبــولِ درگــاهـت شـد وقـتِ فـــرج حضرت مَهــــدی بـرسـان سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(عید فطر مبارک باد.) ماه رمضان ، ماه مصفای خدا رفت آن ماه فروزنده و پر نور و ضیا رفت ماه رمضان ، طی شد و آمد مَه شوال ماه شرف و منزلت و قدر و بها رفت ماهی که در آن معجزه‌ی حق شده نازل با شوق و نشاط آمد و ، با وا اَسَفا رفت بودیم در این ماه ، همه غرق عنایات ماهی که به تسبیح و مناجات و دعا رفت جز اشکِ انابت ، نشد از هر مژه جاری در هر شبِ قدری که دعا تا به سما رفت ماهی که درآن از کرم و لطف خداوند کوهِ گنهِ خلق ، چو کاهی به هوا رفت برداشته شد بار گناهان ، همه از دوش تا نامه‌ی اعمال ، به درگاه خدا رفت ماهی که سراسر همه الطاف خدا بود تا چشم گشودیم، مَه فیض و عطا رفت جز آه شرربار ، نمانده‌است به دل‌ها چون ماه زداینده‌ی عِصیان و خطا رفت بغضی که به دیوار گلو جای گرفته‌‌‌است بشکست ز غم چون که مه عقده‌گشا رفت ماهی که درآن تیغ شقی از سر بیداد بر فرق همایون علی ، شاه ولا رفت ماهی که شب قدر ، علی مظهر رحمت با سینه‌ی پر درد ، از این دار بلا رفت ماهی که درآن شیر خدا وقت عبادت در سجده‌ی حق ، بر اثر تیغ جفا رفت خاموش شده شمع شبستان ولایت تا حیدر کرار ، سوی عرش علا رفت در ماتم مولا ، نه فقط خلق ، عزادار زیرا به فلک ، ناله‌ی مرغان هوا رفت ماهی که درآن زمزمه و شور و نوا بود طی گشت و دریغا که مَه عشق و صفا رفت برچیده شد آن خوان کریمانه ی جانان ما مانده و هیهات! که آن ماه رجا رفت افسوس که طی شد شبِ جام مِی و مستی از (ساقی) میخانه بپرسید ، چرا رفت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/01/31 eitaa.com/shamssaghi
ماهی که درآن عشق ، به نــام ما شد تقـدیـر و قضای حـق، به کــام ما شد (ساقیِ) ازل ریخت به ساغر می ناب یک جـرعـه ی آن شرب مــدام ما شد سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(امام جعفر صادق علیه‌السلام) (صادق آل عبا) توسن عِلم و فقاهت شد به دستت تا که زین تاختی بر جاهلان ، با منطق حق الیقین صادق آل عبایی و شدی بر شیعیان رهنما در زندگانی تا به فردوس برین پایه ریز مکتب فقه و اصولی در کمال عالمان چون کودکی هستند نزدت خوشه‌چین وارث یاسین و طاهایی و باشد منطقت! مُنطبق با جمله‌‌ی آیات قرآن مبین شرع را ، در آسمان عِلم ، دادی بال و پر سایه افکندی به بال معرفت، روی زمین آنچنان بخشیده‌ای جان بر احادیث و علوم که یقیناً آفرین گفته تو را ، جان آفرین هم‌ترازت نیست در عِلمٍ الهی در جهان غیر آل الله ، که هستند مانندت وزین چون هُشام بن حَکم‌ها و مُفَضَّل‌ها به صدق سوده‌اند از عجز بر محراب درگاهت جبین ذوالفقار عِلم را در دست داری چون علی می‌زنی بر فرق بدخواهان و دشمن‌های دین کرد ویران مکتب تو ، خانه‌ی تزویر را با بیان صادقت همچون امیرالمؤمنین ریختی بر هم بساط جهل و ظلمت را به عِلم نور بخشیدی به قلب شیعیان راستین جایگاهت در مدینه هست همتای رسول در میان دشمنان شیعه هم هستی امین شهد نوشاندی به کام خلق با عِلم و عمل زهر بر کامت اگرچه کرد منصور لعین مرغ روحت کرد تا پرواز ، سوی آسمان شد دل اهل مدینه در غم مرگت حزین تیره‌گون شد آسمان از این مصیبت گوییا بر زمین افتاد ماه و گشت با ظلمت قرین آرمیدی در گلستان بقیع اما دریغ! کرد ویران دست جهل و کینه آن حصن حصین مرقدت بی بارگه باشد اگر که در بقیع هست دشمن از عناد خویش نزدت شرمگین شیعه‌ی آل علی ، پاینده از عِلم تو شد عالَم اسلام می‌باشد علومت را ، رهین مثل خورشیدی فروزان تافتی تا بر جهان آسمان شد از فروغ یک نگاهت نقطه‌چین گفت (ساقی) در مدیحت چامه‌ای را با خلوص دارد امّیدی که در محشر شوی او را معین. سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شکر نعمت کن که نعمت را فراوان می‌کند خاک را حاصل ، فراوان ، آب باران می‌کند نور ، چون تابد درون آینه ، آیینه هم ـ بازتابش ، کار خورشید درخشان می‌کند رشته‌ی اُلفت شود محکم چو دانی لطف یار قدردانی ، مهربانی را ، دوچندان می‌کند پاس باید داشت نعمت را و باید شکر گفت ناسپاسی ، اهل احسان را ، پشیمان می‌کند می‌دهد رونق خدا ، بر روزی آن بنده‌ای که نماز شکر ، بر درگاه ِ یزدان می‌کند بنده‌ای که کفر نعمت می‌کند ؛ پروردگار عاقبت او را دچار رنج و حرمان می‌کند حق شناسی ، خصلت نیکوی انسانی بوَد ـ که محبت را ، به هر تقدیر ، جبران می‌کند (ساقیا) کن سجده بر درگاه رحمانی که او مشکلات زندگی را ، بر تو آسان می‌کند. سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"25 اردی‌بهشت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد." عرب چیره چون گشت بر خاکِ ما بــِـزد تیشـه بــر ریشــه‌ی تــاکِ ما به تــاکــی کـه می‌داد بـر مـا ثمــر که مستی‌فــزا بود چون شعــر تـر دریغــــا کــه آن تــــاکِ لفـــظ دری نگـون گشت بـر خـاک خیـره سری بـرفت از میــان، لفـظ و گفتــار ما عـــوض گشـت بـا زور، هنجــار ما اگرچه که اســلام ، دین خــداست محمـد (ص) رسول و یل انبیاست ز کـف رفـت کــم کــم زبــــان دری فــرامـــوش شــد گــویش مــادری همه کاتبــان، چون عــرب دم زدنـد تبــر بر بـُـن خویش ، محکــم زدنـد عجـم هم چو بگرفت بر کف قلـــم زبـــان عـــرب شـد زبـــان عجــــم که فـردوسـی آن شـاعــر بی‌قــرین قلـــم را بـــرون کــرد ، از آسـتــین "پی افکند، از نظــم کاخــی بلنـــد که از بــاد و بــاران نیـابد گــزنـــد" ز مَهـــد تمــــدن سخـــن ســاز کرد بـه سِحـــر قـــلم نیــز اعجـــاز کرد ز تـاریــخ و شاهــان ایــران سـرود ز مَهـــد دلیـــران و تـــوران سـرود ز ضحـّــاک گفـت و جنــــایـــات او کــه نـــابـــودی‌اش بــود یــک آرزو اگـرچــه بــه دسـت یلــی راسـتـین فـــریــدون همـــان زاده ی آبـتــین به حکــم عــدالـت که نیکـو نوشت بشد کشــته آن ظـــالـــم ددسرشت نگـون شد چو آن خصـم پـولاد دل کـه مــام وطـــن بـود از او خجـــل دل مــردم از مـــرگ او شـــاد شــد کـه خلقــی ز بنـــد غــــم آزاد شــد بــدیــن‌گــونــه داد آگهـی از وطــن مبــــادا فـتــــد در کــف اهـــرمـــن سپـس گفـت از رســتم و کـی‌قبــاد زبــان شـد شکــوفــا در آن انجمــاد کــه اکـنــون گـــران دُرّ لفــــظ دَری کــه بـاشـد همـان گـویـش مـــادری زبـان مـن و تـوسـت ای همــوطــن! ز گفتــار آن شـاعــر خـوش سخــن به تعظیـم، باید بـر او پاس داشـت که جان را در احیای ایران گذاشت الا ای سخنـــدان خفتــه به تــوس! که دوشـیزه‌ی طبع تو شد عــروس زدی بــانگ غـــرّا بـه شعـــر تـــرت نمـودی عیــان بر عــرب گــوهــرت زبــان از تـو جـولان گرفت ای پـدر کـه تـا پـارسـی را دهی بــال و پــر از آن طـــرز اشعــــار شــیوای تـــو از انفـــاس همچـون مسیحای تـــو تـنِ عـــــاری از روحِ ایــران زمیــن بـه جــان آمــد از همتـی راستـیــن به سی سـال نـام عجـــم زنـده شد زبـــان از تـــلاشــت فــزاینــده شد قلــم، از تـو عنـوان دیگــر گـرفــت عقـــاب سخـن بر سمـا پـر گـرفــت نمی‌بـود اگــر شعـــر پــر شـور تـــو نـــوای فــرحبــخـش مــاهــور تـــو زبـــان عجـــم بــود محـض عـــرب دهــان بـود خــالـی ز شهــد رطــب بــه پـــاس تـــــلاش فــــراوان تـــو بــه عِـــرق زبـــــان دُر افشــان تـــو شــده کمـتــریــن رهـــروِ مکـتــبـت بـه مَدحت سخنگــو ز تـاب و تـبـت که مــام وطــن، از تـو جــاوید ماند فروزنده چون ماه و خورشـید ماند تو را چون پـدر خواندمت طفل وار اگــرچــه بـه نــزد تـو ام ، شـرمسـار که امـروزه آلـــوده شـد خــامــه‌هــا ز الفـــاظ بیـگـــانـــه در نـــامــه‌هــا ولیکــن تــویـی مــایــه ی افتخــــار زبــان از تــو بـر مــا بُــوَد یـــادگـــار ببـــالـــم به تـــو تـا نفــس می‌کشـم اگــرچـــه نفــس در قفـس می‌کشـم ز گفـتــــار تـــو بـــر زبـــــان ، آمـدم ز شعــــرِ تــرِ تــو ، بـه جــــان آمـدم تـویـی (ساقی) جـامِ جــان آفــریـن که شد زنـده از نـامت ایــران زمیـن سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا