شکر نعمت رجب - @Khamenei_ir.mp3
5.64M
بايد تبریک عرض کنیم به یکدیگر که توانستیم بار دیگر وارد شهر "رجب" بشویم.
https://eitaa.com/joinchat/2649292800C180b1e3e87
🤲روزه مستحبی🤲
🙋♂ سال اول حوزه که بودم گاهی روزه مستحب میگرفتم، یکی دوبار وقتایی که گرسنه میشدم به هم حجرهایهایم گفتم امروز هم روزه مستحب هستم، این دوتا هم حجره ما انگار نه انگار!
دیدم انگار نمیگیرن چی میگم؟! البته ظاهرا یکیشون میگرفت خودش رو میزد به کوچه علی چپ، عجیب آدمی بود!😉 گفتم: میگن سلمان روزه مستحب میگرفت، میرفت توی بازار میگفت کیه که روزه من رو افطار کنه! باز انگار نه انگار!😳 همون که خودش رو میزد به اون راه میگفت خب که چی؟ اون یکی هم که نکته رو نگرفت، شروع کرده بود بحث فلسفی که اصلا اینکار درسته درست نیست با فلسفه روزه جور در میاد؟ نمیاد؟!😱
🙋♂ دیگه موقع روزه مستحب گرفتن روی ایندوتا حساب نمیکردم، جلو بقیه هم که ضایع بود بگم روزه مستحب هستم! غیر ماه رمضان هم که خبری از سحری نبود و نزدیکهای ظهر که میشد دیگه معدهات صدا نمیداد فریاد میزد!
پلتیک جدیدی که زدم میرفتم حجره رفقا مینشستم تا خلاصه یه چیزی تعارف کنن! مهم هم نبود چی باشه ولو یک لیوان آب! نه نمیگفتم، همینکه روزه رو افطار میکردم دیگه لحظهای درنگ نمیکردم و میرفتم پی کارم.😁
🙋♂ خلاصه این سیره همچنان برقرار بود و اوضاع بدتر هم شد، هر وقت بدون سحری روزه میگرفتم دیگه گشنگی فقط نبود بلکه سردردهای بسیار شدید که توان هر کاری را از دست میدادم حتی خوابیدن!
🙋♂ امروز تصمیم گرفتم روزه مستحب بگیرم و گفتم حالا کسی پیدا نشد روزه رو افطار کنه هم اشکال نداره.
اما آخرای ساعت اول کلاس صبحم بود که دیدم داره علائم سردرد شروع میشه، رفتم پیش یکی از رفقا که همیشه یک بقالی متحرک هست و خرما و اجیل و کیک و... همراهش هست، سر صحبت از صحبانهاش و محصولات همراهش باز کردم، دیدم نگرفت!😢 گفتم چقدر خوب بود صبحها بحث میکردیم هر روز، روزه مستحب میگرفتم شما ما رو افطار میکردی، باز نگرفت.
🙋♂ کم کم داشت فرصت از دست میرفت، رفتم پیش رفقای دیگه، مقداری خرما و انجیر که همراه داشتم بهشون تعارف کردم، یکیشون که میدانستم روزه هست هم گفتم بیا بیا من افطارت کنم، اما گفت امروز روزه واجب هستم! حالا اشکال نداشت اگر تیرم به هدف نخورد ولی ۵۰ درصد ماجرا حل بود، بحث روزه و افطار کردن باز شده بود.😜
به نفر بعدی کمی خرما و انجیر دادم گفتم: روزه هم هستی؟ گفت: نه! ولی کاش روزه گرفته بودم هم شما ثواب میبردی هم من.
خب پس داره برنامه خوب پیش میره.
بعد پرسید: شما چی روزه هستی؟ گفتم: هنوز تصمیم قطعی نگرفتم ولی خب چیزی هم نخوردم.
فکر میکنید چی شد؟! هیچی به ذهن مبارکش نرسید که حالا جامون عوض شه اون ثواب ببره منم ثواب ببرم!😭😂
🙋♂ کلاسها تمام شد آمدم خانه، گفتم حالا خانمم دم رفتن سر کار میفهمه روزه مستحب هستم یهکاریش میکنه! آمدم دیدم خونه نیست! آخه یعنی چی؟😭 بچهها چی میشن؟
دیدم بچهها خواب هستند، تماس گرفتم دیدم خانمم عجله داشته چند دقیقه قبل وقتی من از در پارکینگ وارد میشدم اوشون از اون یکی در ساختمان رفته بودن!😡
🙋♂ ظاهرا خدا گرسنگی و سردرد را تقدیرم کرده. اما نه! هنوز راه نجاتی هست. وقتی همه راهها را بسته دیدی خوب مرور کن حتما یک راهی هست ما بن بست نداریم.
بچهها از خواب بیدار شدند و برایشان یک صبحانه خیلی مفصل و لذیذ درست کردم. بچهها را نشاندم. چند لقمه بهشان دادم. بعد لقمه چرب و لذیذی گرفتم و به دست پسرم دادم.
گفت: بابا این بزرگه من نمیتونم اینو بخورم! گفتم اشکال نداره تو بگیر کار دارم. گرفت. گفتم: این مال تو هست بابا جونم درست؟ حالا دوست داری من اینو بخورم؟ گفت: آره. 😃
🤲 وای خدا یعنی میشه؟ واقعا اینبار نقشههام جور شد.
گفتم: آره بابا جون حتما.😂😂
الحمد لله😘❤️
https://eitaa.com/joinchat/2649292800C180b1e3e87
ماه رجب استاد حمید وحیدی .mp3
12.26M
در آستانه بهار معنویت پاسخ استاد حمید وحیدی به سوال مخاطبین در خصوص بیان توضیحات و سفارشات لازم برای بهرهمندی از ماه مبارک رجب.
۲بهمن۱۴۰۱
- نقش مکان ها و زمان ها در رشد معنوی و علمی
- سرادقات الهی
- فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ
- هر جا نمیتوان درس خواند
- هر جا نمیتوان نماز خواند
- ماجرای بعد جنگ صفین و ردالشمس امیرالمومنین علیه السلام
- مکان ها با هم فرق دارند زمان ها هم همین طور هستند
- جایگاه ویژه شب نزد خداوند متعال
- وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا
- إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا
- قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا
- ویژه ترین زمان ماه رمضان
- ماه رجب گیت ورود به ماه رمضان
- رجب اسم نهری است در بهشت
- ویژگی نهر پاکیزه کنندگی و طهارت بخشی است فلذا ماه رجب به نهر تشبیه شده است.
#نماز
#روزه
#شب_بیداری
#استغفار
#پرسش_و_پاسخ
🌀 @HamidVahidi_ir
🌐 http://hamidvahidi.ir
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ إِمَامِ اَلْمُسْلِمِينَ وَ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ ضَاعِفِ اَلْعَذَابَ عَلَى مَنْ ظَلَمَهُ
@sharhe_hal
هدایت شده از آیات و روایات کاربردی غفلت شده
در روایات به تعابیر مختلف سفارش به تجارت کردن شده است، برخی میگویند این روایات ناظر به شرایط حجاز است اما این روایات منحصرا از پیامبر اکرم و حضرت امیر (صلوات الله علیهما) نیست و در دورانی که اسلام در عراق و ایران هم حاکمیت داشته و امکانات کشت و زرع و دامداری هم فراوان وجود دارد.
در برخی روایات خصوص دامداری و کشاورزی که بسیار هم مورد سفارش هستند با تجارت مقایسه شدهاند و گفته شده است: رزق ۱۰ قسمت دارد که نهتا در تجارت و یکی در دامداری است.
در برخی دیگر مطلق بقیه کارها را مقابل تجارت گذاشته است مثلا از امیرالمؤمنین (ع) روایت است:
👈«اِتَّجِرُوا بَارَكَ اَللَّهُ لَكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ «إِنَّ اَلرِّزْقَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ فِي اَلتِّجَارَةِ وَ وَاحِدٌ فِي غَيْرِهَا»
تجارت کنید که خدا به شما برکت دهد، من از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم رزق ده جزء است و نه جزء آن در تجارت و یک جزء باقی در بقیه کارهاست.
در روایت دیگری تجارت را موجب کامل شدن عقل دانسته.
📌البته تجارت آن روز به معنای دلالی امروز نبود بلکه یک کالا را از تولید کننده خریداری میکردند و به دست کسانی که نیاز داشتند میرساند و عملا کامل کننده حلقه توزیع بودند نه اینکه در بنگاه بنشینند از کسی که ساده است یا پول لازم، با تنقیص جنس، آن را مفت بخرند بعد با کلی زبانبازی و تعریف بیخود با کلی اضافه به نفر بعد بفروشند.
عملا پول آنها کار میکند و زبانشان نه اینکه کامل کننده حلقه تولید و مصرف باشند.
https://eitaa.com/joinchat/3499884818C4a82ae00a1
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸 کسانی که کم معاشرتند، بعد از مدتی عقلشان تحلیل می رود🔸
یک نفر #تجارت را رها کرده بود. حضرت احوالش را پرسیدند. گفتند ایشان عاقبت به خیر شده! فرمودند چه جوری عاقبت به خیر شده؟ گفتند که طلب هایش را وصول کرده، بدهیهایش را پرداخته،با همه تسویه حساب کرده و الآن دیگر به عبادت رو آورده است. حضرت فرمودند: «بئس ما صنع»: بسیار کار بدی کرده! سپس فرمودند «الیَّ به». (بیاوریدش پیش من). او را آوردند. حضرت فرمودند: چه کار کردی؟ گفت: خدا عاقبتمان را به خیر کرده، حالا دیگر استخوان سبک میکنیم، دیگر از کسی طلب نداریم، به کسی بدهی نداریم و حالا فارغ البال به عبادت مشغولیم. حضرت فرمودند: بد کاری کردی. گفت: چرا؟
فرمودند: نمیدانستی که «أنّ عقل الرجل بالتجاره»؟ (عقل انسان با تجارت رشد میکند) و ارزش عبادت انسان به مقدار عقل اوست؟
حضرت چرا تجارت را میفرمایند؟ زیرا تجارت، اصطکاکِ انسان به انسان است، آنهم نه اصطکاک یک انسان به یک انسان، بلکه اصطکاک یک انسان به هزار انسان. آدمی که تاجر است باید صد تا تاجری که رقیب هست از وسط دست اینها توپ را در بیاورد. اگر در بازی ها ۱۱ تا هستند، در اینجا ۳۰۰-۲۰۰ تا هستند. چه جوری بخرد از وسط اینها، چه جوری بفروشد، چه جوری مشتری جذب کند. پس مرتباً باید تدبیر کند. این حضور و فعالیت و رشد میدهد به عقل. زمینه رشد عقل، #اصطکاک_دائم است. یعنی انسان به مجردی که تعطیل کند اصطکاک را، تحلیل میدهد عقل و فهمش را.
کسانی که کم معاشرتند بعد از مدتی انسان احساس میکند عقلشان تحلیل رفته. هر چه که میزان #معاشرت انسان کمتر میشود میزان حضور انسان در مسائل هم کمتر میشود. چرا؟ چون باید بیاید در میدان تا ورزیده شود. چگونه است که وقتی انسان ورزش میکند قوه میگیرد؟ یعنی اضطرار پیدا میکند به نیرو داشتن. وقتی نیرو خرج نکند نیرو کسب نمیکند. باید «خرج» کند تا بتواند «کسب» کند. پس عقلش را باید به کار بیندازد، «خرج» کند. این میشود #ورزش_عقل. پس تکلیف شرعی ورزش کردن و ورزیده کردن عقل است. یعنی انسان عقلش را همیشه ورزیده نگه بدارد.
@haerishirazi
بالاخره در نبرد بین امام هادی (علیهالسّلام) و خلفایی كه در زمان ایشان بودند، آن كس كه ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی (علیهالسّلام) بود؛ این باید در همهی بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یكی پس از دیگری، آمدند و به درك واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود كه حضرت را شهید كرد و خودش هم به فاصلهی كوتاهی مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یكی بهدست پسرش كشته شد، دیگری به دست برادرزادهاش و به همین ترتیب بنیعباس تارومار شدند؛ به عكسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسگری (علیهماالسّلام)و در آن شدت عمل روزبهروز وسعت پیدا كرد؛ قویتر شد.
حضرت هادی (علیه السلام) چهل و دو سال عمر كردند كه بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر كار و زندگی میكردند. سامرا در واقع مثل یك پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان تركِ نزدیك به خود را - با تركهای خودمان؛ تركهای آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - كه از تركستان و سمرقند و از همین منطقهی مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمیشناختند و از اسلام سر در نمیآوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم میشدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا كردند. در همین شهر سامرا عدهی قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی (علیه السلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره كند و به وسیلهی آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام - با نامهنگاری و... - برساند. این شبكههای شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همهی اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبهروز تعداد افرادی را كه مؤمن به این مكتب هستند، زیادتر كنند. امام هادی همهی این كارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علیرغم آنها انجام داده است. حدیث معروفی دربارهی وفات حضرت هادی (علیه السلام) هست كه از عبارت آن معلوم میشود كه عدهی قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ بهگونهای كه دستگاه خلافت هم آنها را نمیشناخت؛ چون اگر میشناخت، همهشان را تارومار میكرد؛ اما این عده چون شبكهی قویای بهوجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمیتوانست به آنها دسترسی پیدا كند.
یك روزِ مجاهدت این بزرگوارها – ائمه (علیهم السلام) به قدر سالها اثر میگذاشت؛ یك روز از زندگی مبارك اینها مثل جماعتی كه سالها كار كنند، در جامعه اثر میگذاشت. این بزرگواران دین را همینطور حفظ كردند، والّا دینی كه در رأسش متوكل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحییبناكثم كه با آنكه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یكِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بكل كلكِ آن كنده میشد؛ تمام میشد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهم السلام) نه فقط تشیع بلكه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ كرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا.۱۳۸۳/۰۵/۳۰
بیانات رهبری بعد از مراسم روضهخوانی در سالروز شهادت امام علی النقی علیهالسلام
✍️ مردن خلاقیت در یک مثال...
در مباحث علمی حوزه بحثی است به عنوان تقدیم اظهر بر ظاهر، یعنی اگر جایی تعارضی بود و به کمک قرائنی یک طرف اظهر بود، بر آن طرفی که ظاهر است مقدم میشود. این یک قاعده عقلایی در جمع عرفی بین تعارضهای اولیه در دو کلام است.
برخی برای ضابطهمند کردن این بحث، ملاکهایی دادهاند مثلا یکی از ملاکها که گفته شده است اظهر بودن عام نسبت به مطلق است. برای آن نیز مثال شایعی میزنند و میگویند «جمع محلی به الف و لام» عام است و «مفرد محلی به الف و لام» مطلق است یعنی مثلا العُلماء عام است و ظهور در همه علما دارد ولی الفاسق مطلق است و به کمک مقدمات حکمت ظهور آن در همه فاسقها ثابت میشود.
حالا اگر کسی گفت: «أکرم العُلماء» و بعد همان کس گفت: «لاتُکرم الفاسق» در مواردی که عالمی فاسق باشد این دو حکم تعارض بدوی میکنند و چون العلماء عام است، حکم آن، بر حکم مربوط به الفاسق مقدم میشود چون عام اظهر از مطلق در شمولیت است.
این مثال را مکرر در متون آموزشی برای تقدیم عام بر مطلق میزنند اما خب نتیجه این تقدیم و مثال چیست؟ «اکرم العلماء» را در مورد عالم فاسق بر «لا تکرم الفاسق» مقدم کن. یعنی اینکه عالم فاسق را اکرام کن!
خب ما که میدانیم در مورد عالم فاسق ادله خارجی میگوید علم او کمال او نیست بلکه منقصت اوست و او از بدترین مخلوقات عالم است و دیگر وجهی برای اکرام او نیست، پس این چه مثالی است؟ چرا تعصب داریم حتی از مثال هم دست نکشیم و تغییری انجام ندهیم.
کافی بود در مثال میگفتیم: «الفُساق» و «العالم» یعنی برای فاسق مثال عام میآوردیم و برای عالم مثال مطلق تا نتیجه شود که عالم فاسق را اکرام نکن و این در ذهن طلبه بماند.
من در اوایل طلبگی همیشه اینجا هنگ میکردم که الان نتیجه این بحث یعنی ما عالم فاسق را اکرام کنیم؟ اینکه نشد و خلاصه مطلب به خاطر همین اشتباه در مثال، برایم جا نمیافتاد، زمان میگذرد و متاسفانه عزیزان همیشه همین مثال را باز برای طلاب تکرار میکنند و کسی جرأت نمیکند یک مثال ساده را اندکی تغییر دهد تا مطلب حل شود.
این مثال خودش یک مصداق خوب است که ما در دوران حفظ تراث و اصلاح هرچه بهتر متون کاملا بر یک طرف غش کردهایم و جرات حرف زدن و خلاقیت نشان دادن از ما گرفته شده است.
https://eitaa.com/joinchat/3499884818C4a82ae00a1
شرح حال
✍️ مردن خلاقیت در یک مثال... در مباحث علمی حوزه بحثی است به عنوان تقدیم اظهر بر ظاهر، یعنی اگر جایی
با توجه به اینکه این کانال عمومی است و برخی بحثهای علمی حوزوی تخصصی است، گذاشتن مطالب از این دست در کانال عمومی مناسب نیست.
به همین خاطر یک کانال با عنوان شرح حال حوزوی درست کردم تا یاداشتهای تخصصی مربوط به مباحث حوزویام را در آنجا بگذارم.👇
https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸باور کن!🔸
یک مالک بزرگی، از افراد روستاهای مختلف طلبکار بود و خیلی هم در مطالباتش سختگیر بود. یک وقتی اعلام کرد من فلان ساعت در دفترم هستم، هرکس بیاید صورت بدهی اش را بیاورد، در این فاصلۀ زمانی، بدهی هایش را قلم می گیرم. افراد مختلفی این اطلاعیه را دیدند اما گفتند که او می خواهد ببیند چه کسی در توهم است و حرفش را باور می کند. یک روستایی که بدهی سنگینی به آن مالک داشت گفت تا حالا دروغی از این مالک نشنیده ام؛ به دفترش می روم و رفت و آن مالک، صورت بدهی هایش را صفر کرد و بخشید. وقتی افراد دیگر فهمیدند به مالک گفتند چرا این کار را کردی؟ او گفت می خواستم قدرت ایمان را به شما نشان دهم. این روستایی به من ایمان آورد، باورم کرد و این نتیجه را گرفت. کسان دیگر که این حرف مرا باور نکردند این نتیجه را نگرفتند.
در #لیله_الرغائب خداوند می فرماید شما را به آرزوهایتان می رسانم. آنهایی که به خدا ایمان دارند آرزوهایشان را از خدا می گیرند و کسانی که باور ندارند نتیجه نمی گیرند. امیدوارم خدای متعال این باور را به ما بدهد که از این شبها نهایت استفاده را بکنیم.
📌 بازنشر با فوروارد یا درج لینک 👈
@haerishirazi
شرح حال
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸باور کن!🔸 یک مالک بزرگی، از افراد روستاهای مختلف طلبکار بود و خیلی هم در
در باب توصیه به مردم در این موارد دو نکته را اساتید میفرمایند:
۱. دعا کنیم زیاد هم دعا کنیم و اشکال ندارد الحاح (اصرار) هم کنیم ولی پایان دعا را باز بگذاریم و بگوییم من گفتم اما خدا هرچه تو بخواهی و صلاح بدانی همان خوب است و واقعا در نفسمان به آنچه خدا بخواهد راضی باشیم.
۲. از خداوند با حالت طلبکارانه نخواهیم.
«وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِٓ» از فضل خداوند بخواهیم و امید داشته باشیم.