eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
اسمم رعناست ازاستان همدان به دستورعمه من برای کمک کردن به خانواده رویاباهاش رفتم.. برای شام میخواستن قیمه درست کنن..ومن بازنهای دیگه توحیاط داشتم سیب زمینی پوست میگرفتم وهواسوزبدی داشت..موقع خوردکردن سیب زمینی من دستم روبردیم سریع رفتم پای شیراب که خون دستم روبشورم..شلنگ اب دست یه پسرقدبلندبود..که تیپ مشکی زده بود و موهای جلوسرشم یه کم ریخته بود..داشت برنج میشست..تاخون دست من رودیدگفت چی شده،گفتم ببخشیدشلنگ اب رومیدیدمن دستم روبشورم..سریع شلنگ روداددستم..منم مشغول شستن خون دستم شدم..متوجه نگاهای سنگینش روخودم میشدم..پسره گفت میخوادبرم چسب بیارم..اروم گفتم نه مرسی..همش فکرمیکردم الان عمه سرمیرسه وحالم روجامیاره..ازترسم سریع شلنگ اب روبهش دادم برگشتم پیش خانمها..بادستمال کاغذی دستم روبستم تاخونش بندامد ودوباره مشغول کمک شدن شدم..ولی اون پسره که فهمیدم اسمش سعیدچشم ازم برنمیداشت... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️👈🏿ﯾﮏ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﭼﻨﺪﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩﯼ، ﮐﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯼ ﺍﻥ ﺩﺭ 24 ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﯾﺪ. ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻴﺪ. ﺗﺼﻮﻳﺮﯼ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﺎﺯﻳﺪ، ﻭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﺑﺎﻭﺭﻧﻜﺮﺩﻧﯽ ﺍﯼ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻫﺴﺘﻴﺪ ، ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﻴﺪ، ﻫﻴﺠﺎﻧﺰﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﻭ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﺴﺘﻴﺪ. ﺗﺼﻮﻳﺮﯼ ﻛﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻳﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۳۰ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻛﻨﻴﺪ. ﻫﺮﺑﺎﺭ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﺷﮕﻔﺖ ﺁﻭﺭﯼ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ ، ﺳﻄﺢ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﺗﺎﻥ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻣﯽ ﻳﺎﺑﺪ. ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩﺵ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻴﺪ. ﺍﮔﺮ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﻓﻘﻂ ﭼﻴﺰﻫﺎﯼ ﺷﺎﺩ ﺑﻴﺸﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺟﺬﺏ ﻛﻨﻴﺪ ، ﺩﺭﺳﺖﺍﺳﺖ؟ ﻭ ﻣﮕﺮ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﻟﯽ ﻭﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎلتر ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ؟ ﭘﺲ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ، ﻓﺮﺩﺍﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞﺗﻐﻴﻴﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اسمم رعناست ازاستان همدان اون پسره که فهمیدم اسمش سعیدچشم ازم برنمیداشت...ومتوجه میشدم تمام مدت کارهای من روزیرنظرداره..ولی من اصلابه روی خودم نمیاوردم..بعد از اون همه بلای که به سرم امده بودنمیخواستم برای خودم بازدردسردرست کنم..یاد نصیحتهای عمه می افتادم که همیشه میگفت اینجاروستاست محیط کوچیکیه همدیگررومیشناسن وحرف زودمیپیچه عمه تازه باهام خوب شده بودوداشت بهم اعتماد میکردنمیخواستم خرابش کنم..خلاصه سعید به هربهانه ای میومدتوجمع خانمهاکه چیزی ببره یابیاره ومن خوب میدونستم دلیل اصلیش دیدن منه..اون چند روز تومراسم بابای رویامتوجه شدم سعید پسرعموکوچیکه رویاست وکلا دوتابرادرهستن یه خواهربرادریزرگش بازنش کانادازندگی میکردن وخواهرشم ازدواج کرده بود سعیدهم داروسازی خوانده بود و با چند تا ازدوستاش داروخونه شبانه روزی زده بودن باهم کارمیکردن..توجمع فامیل همه بهش میگفتن دکتر..روستای پدریم بخاطرجمعیت کمی که داشت مسجد نداشتن وبرای ختم گرفتن میرفتم مسجدروستای بالای که بزرگتربود جمعیت خیلی زیادی تومسجد بودومنم کمک بقیه خانمها پذیرایی میکردم.. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌿🌺﷽🌿🌺 💚نا امید نشید، اجازه ندید که شرایط منفی و چیزی که نمی بینید شما رو قانع به قبول شرایط بکنه، دوباره و دوباره و دوباره نگاه کنید، وقتی به نگاه کردن ادامه میدید در واقع میگید خدایا میدونم که تو بزرگ تر از این بیماری هستی، بزرگ تر از این اعتیاد هستی، و قدرتمندتر از این مشکل هستی باور دارم که تو سلامتی را به من باز خواهی گرداند باور دارم که من قرض خواهم داد و مقروض نخواهم بود باور دارم که من و تمام اعضای خانوادم به پروردگار خدمت خواهیم کرد من ازتون میخوام که ایمان خودتون رو بازیابی کنید نسبت به چیزهایی که تسلیم شده اید و قول هایی که به جا نیاورده اید رویاهایی که فکر میکنید خیلی دورند دوباره اونها رو باور کنید خداوند قراره همه رو سر راه شما قرار بده اون خونه ای که میخواستید بخرید و نشد خونه ی مناسب شما نبوده، دوباره نگاه کنید اون ارتقای شغلی که نتونستید به دست بیارید.عادلانه نبود خدا برات یه چیز بهتر داره،دوباره نگاه کن کسی رابطه اش با شما رو قطع کرده، و به شما بد کرده این پایان داستان شما نیست،دوباره نگاه کن یک فصل جدید در زندگی تون وجود داره و یک شروع جدید با فردی بهتر از آنچه که تصور میکردید 🤍اگر خدا در آینده کار شگفت انگیزی برای شما نداشت الان زنده نبودید.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اسمم رعناست ازاستان همدان گاهی متوجه نگاهای ادمهای که من رونمیشناختن میشدم که درگوشی ازبغل دستیه خودشون میپرسیدن این دخترکیه یه جورای اگرغریبه واردجمعشون میشدمشخص بود.خیلی زودهمه فهمیدن من برادرزاده ی عمه افاق هستم..اون چندروزختم هم گذشت وزندگی به روال عادیه خودش برگشته بودو منم کلاسعید روفراموش کرده بودم..بیشتر اوقاتم رو با رویا میگذروندم..گذشت تانزدیک چهلم پدررویا شدوبازفامیلهای درجه یکشون امدن..مراسم سرخاک برگزارمیشدوبعدش خونه شام میدادن باعمه افاق رفتیم سرخاک،نمیدونم چرا ناخوداگاه چشم چرخوندم،شایدسعیدروببینم..وهمینجورکه نگاه میکردم عمه اروم زدبه پهلوم گفت سرت رو بنداز پایین دخترزشته،ازترس عمه سرم انداختم پایین بیخیال شدم..بعدازتموم شدن مراسم برای فاتحه رفتم نزدیک قبرپدررویا نشستم شروع کردم فاتحه خوندن که یکی روبه روم نشست دستش گذاشت روقبر،،سرم روکه بلندکردم دیدم سعید..سرش پایین بود.میدونستم تواون جمعیت اگرم بخوادنمیتونه نگاهم کنه..فاتحه روخوندم بلندشدم..همزمان بامن اونم ازسرمزاربلندشد.... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✅خیلی مهم است که درس های زندگی را سریع یاد بگیریم؛ چون در غیر این صورت محکوم می شویم به تکرار کردن شان. 🔹در واقع هر چقدر که ضربه وارد شده سنگین تر باشد، باید هزینه ی بیشتری هم برای رفع و رجوع کردن اش بدهید. پس بهتر است هر درس زندگی را همان بار اول یاد بگیرید. 🔸روند "برنامه ریزی، انجام، بازبینی و ارتقا" کمک تان خواهد کرد درس های زندگی را هرچه سریع تر یاد بگیرید و پیشرفت های لازم را بدون اتلاف وقت به دست آورید و از این موضوع مطمئن شوید. 🔹این روند خیلی ساده است. در قدم اول باید نقشه ها و اهدافتان را برنامه ریزی کنید. بعد شروع کنید به انجام اش و قدم بعدی را رو به جلو بدارید. در قدم سوم عملکردتان را بازبینی کنید. 🔸در این بخش باید مقدار دستاوردهای تان را اندازه گیری کنید و پیروزی و شکست های تان را بشمارید. در قدم آخر هم باید اصلاحات لازم را اعمال کنید تا ارتقا یابید. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی بزرگمهر حکیم در کشتی نشسته بود که طوفان شد، ناخدا گفت: دیگر امیدی نیست و باید دعا کرد. مسافران همه نگران بودند اما بزرگمهر آرام نشسته بود که گفتند: در این وقت چرا اینگونه آرامی؟! او گفت: نگران نباشید زیرا مطمئنم که نجات پیدا میکنیم. سرانجام همان گونه شد که او گفته بود و کشتی به سلامت به ساحل رسید، مسافرین دور بزرگمهر حلقه زدند که تو پیامبری؟ از کجا میدانستی که نجات پیدا میکنیم؟! بزرگمهر گفت: من هم مثل شما نمیدانستم، اما گفتم بگذار به اینها امیدواری بدهم، چرا که اگر نجات نیافتیم دیگر من و شما زنده نیستیم که بخواهید مرا مواخذه کنید. امید هیچ آدمی رو ازش نگیرید! ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
. 🌻درآخرین سه شنبه 💛مرداد ماه 🌻سبد سبدگل مهـر 💛تقدیم حضورتون 🌻یه دنیـا عشـق و وفـا 💛نثارقلب پر مهـرتون 🌻دعای خیـر بدرقه راهتـون 💛 لبخنـد و شـادی 🌻هـدیه رخسارتـون 💛و نگاه خدا بدرقه زندگیتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ‍ نیایش صبحگاهی 🌺 🍃 🌺خـدایا ✨دوستانم ارمغانی از ✨رحمت بی کران تو هستند ✨پس خرسندشان بدار ✨به عافیت و موفقیت ✨واستجابت دعـا... 🌺خـدایا ✨در آخرین دوشنبه مرداد ✨غـم و غصـه را ✨از دل عـزیزانم دور فرما ✨و درهای رحمتت را 🌺به رویشـان بگشـــا آمیـــن یا قاضِیَ الْحاجات 🌺
هر گاه عیبی در من دیدی، به خودم خبر بده نه کسی دیگر. چون تغییر آن دست من است. کار اولت باعث پیشرفت و بهبودم می شود اما گزینه دوم غیبت است و مرا در تاریکی نگه می دارد. جمله ای که در یک هتل نوشته بود، شگفت زده ام کرد: اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو، وگرنه به خود ما بگو. بااینگونه صحبت کردن، غیبت از میانمان میرود. بهشت وعده دور از دسترسی نیست اگر بی بهانه خوب باشیم. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
گاهی آنقدر عذاب می کشی و آنقدر به نقطه ی ذوب و انجمادِ مداوم می رسی ؛ که سنگِ صبر و طاقتت می شکند ، 🥺😔 ناگهان قیدِ همه چیز را می زنی و بی خیالِ خواستن ها ، داشتن ها و رسیدن ها می شوی ... از این نقطه تا نقطه ی بی تفاوت شدن به چیزها و آدم هایی که روزی برای داشتن و به دست آوردنشان آسمان را به زمین می دوختی ؛ راه زیادی نیست . به این نقطه که رسیدی ؛ یادگرفته ای که نه هیچ چیز و نه هیچکس ارزشِ این را ندارد که بخاطرش به خودت سخت بگیری و لحظه ها را به کامِ احساست تلخ کنی ، آسوده و آرام ، در جاده ی زندگی ات قدم می زنی ؛ بی آنکه به فکرِ بی مهریِ کسی باشی و در حسرتِ نداشتنِ چیزی ... اهمیت نمی دهی به خیلی چیزها ... 👌دلخوشی های ساده ی هرروزه ات را در آغوش می گیری و با تمامِ هوش و منطق و حواست ؛ در آرامشی تدریجی ، زندگی می کنی . ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اسمم رعناست ازاستان همدان میدونستم تواون جمعیت اگرم بخوادنمیتونه نگاهم کنه..فاتحه روخوندم بلندشدم.همزمان بامن اونم ازسرمزاربلندشد..اروم پشت سرم امدگفت رعناخانم چندکلام باهاتون حرف دارم من تافرداعصربیشترروستا نیستم..فقط میشنیدم انگارلال شده بودم میترسیدم حرف بزنم ویکی ببینه وبرام حرف دربیاره هیچی نگفتم سریع ازش فاصله گرفتم من دفعه اولم نبودکه میخواستم بایه پسرحرفبزنم ولی نمیدونم چراایندفعه خیلی میترسیدم..شایدبخاطرتمام اتفاقات بدگذشته ام بود.اون شب برای شام باعمه رفتیم خونه رویا..و چون نسبت به قبل جمعیت کمتری بودراحت تر میتونستم مادروخواهرسعیدروببینم..مادروخواهرسعیدبرخلاف خانواده رویااصلاادمهای خاکی نبودن وتمام مدت مثل یه مهمون نشسته بودن ازطرزحرف زدن ولباس پوشیدنشون معلوم بودکه ازروی ناچاری یابه اجبارعموی رویا امدن زیادبه دل نمینشستن وازاون دسته ادمهای بودن که خودشون روخیلی میگرفتن وازبالابه همه نگاه میکردن..اون شب من وعمه شام خوردیم برگشتیم خونه..فرداصبح داشتم حیاط روجارومیزدم که‌ صدای درحیاط امد درروکه بازکردم..رویابایه سینی غذاامدتو... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌷🌷🌷 جملاتی زیبا از امام على(ع) 1. مردم را با لقب صدا نکنید. 2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید. 3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید. 4. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید. 5. بدون تحقیق قضاوت نکنید. 6. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود. 7. صدقه دهید، چشم به جیب مردم ندوزید. 8. شجاع باشید، مرگ یکبار به سراغتان می آید. 9. سعی کنید بعد از خود، نام نیک بجای بگذارید. 10. دین را زیاد سخت نگیرید. 11. با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید. 12. انتقاد پذیر باشید. 13. مکار و حیله گر نباشید. 14. حامی مستضعفان باشید. 15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید. 16. نیکوکار بمیرید. 17. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید. 18. فحّاش نباشید. 19. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید. 20. رحم دل باشید. 21. با قرآن آشنا شوید. 22. تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید. 23. گریه نکردن از سختی دل است. 24. سختی دل از گناه زیاد است. 25. گناه زیاد از آرزوهای زیاد است. 26. آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است. 27. فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست. 28. محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
یک قانون فیزیکی میگه که: هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژی از خودشه انرژی بدن من و شما قابل هدایت به یک سمت مشخص است. اگر به چیز مشخصی فکر کنیم انرژی ما به سمت اون چیز مشخص میره خیلی وقت ها میشه که به کسی زنگ می زنیم و میگه: – “چه خوب شد زنگ زدی!” – ” داشتم بهت زنگ می زدم!” – “داشتم بهت فکر می کردم!” – “حلال زاده!” – “دل به دل راه داره!” این همون فرستادن انرژی به سمت کسیه که داریم بهش فکر میکنیم. درنتیجه مراقب باشیم که برای چه چیزای داریم انرژی میفرستیم . ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
در سراسر جاده‌ی زندگی، تابلوی توقف ممنوع وجود دارد... و در انتهای زندگی، تابلوی دورزدن ممنوع... پس طوری زندگی کن که در آخر جاده متاسف نباشی... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 مرد و زن نشسته اند دور ِ سفره . 🥣 مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی كاسه سوپ و زودتر می چشد طعم غذا را و زودتر می فهمد كه دستپخت همسرش بی نمك است 😑 و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تایید آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند 🙂 و مرد كه قاعده را خوب بلد است، لبخندی می‌زند و می‌گوید : "چقدر تشنه ام !🤔 🌹"زن بی معطلی بلند می شود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه می رود . سوراخ های نمكدان سرِ سفره بسته است و به زحمت باز می شوند و تا رسیدن ِ آب فقط به اندازه پاشیدن ِ نمك توی كاسه سوپ زن فرصت هست برای مرد. زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت برمی گردد و می نشیند . 🌹مرد تشكر می كند، صدایش را صاف می‌كند و می‌گوید : "میدونستی كتاب های آشپزی رو باید از روی دستای تو بنویسن؟😁 و سوپ بی نمكش را می‌خورد ؛ با رضایت😊 و زن سوپ با نمكش را می‌خورد ؛با لبخند!☺️ ✅ زندگی زیباست به شرط :مهر و گذشت😊 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 داستان کوتاه روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم. مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند. مرد پرسید: شماها چه کار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما دعاهای مستجاب شده و الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم . مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟ فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟!!! فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند: خدایا شکرت . ✅برای هر نعمتی خدا رو شکر کنید ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اسمم رعناست ازاستان همدان رویابایه سینی غذا امد تو،،به عمه گفت ازشام دیشب‌کلی غذااضافه امده داریم بین همسایه هاتقسیم میکنیم..اینم مامانم داده برای شمابیارم ..عمه ازش تشکرگفت صبرکن ظرفهاش روخالی کنم برات بیارم..رویاازفرصت استفاده کردگفت باپسرعموی ماچکارکردی که داره خودش رومیکشه برای چنددقیقه حرفزدن باتو!!به روی خودم نیاوردم گفتم چی میگی!من مگه پسرعموتورومیشناسم!رویایه نیشگون ازبازوم گرفت گفت خودت رونزن به اون راه..انقدربه من گفته که ازروبردم بعدظهربه یه بهانه ای میام دنبالت که باهاش حرف بزنی..گفتم نه ترخدااینکارونکن توکه میدونی عمه چقدرحساسه اگربفهمه حسابم رومیرسه،،بهش بگودست ازسرمن برداره من اهل دوست پسرواین مسخره بازی هادیگه نیستم تاوان بدی بخاطرش دارم پس میدم...رویاگفت خره چرانمیفهمی سعیدازت خوشش امده..فکرکردی توشهربه اون بزرگی دخترقعط که بیادازاین راه دور تو روستا دوست دختر بگیرهص...نمیدونستم چی بهش بگم رویاگفت نترس من بعدظهرردیفش میکنم نزدیک سه بعدظهربودکه رویاامد... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد . 🍃اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود! 🍃دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟ 🍃سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟ 🍃چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن. گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
‌ ‌‌‌‌‌ ی جمله معروف هم هست که میگه: خودتون رو به زور تو دل کسی جا نکنین ... اول اینکه جا نمی شین دوم این که مچاله می شین آدمها چوب اشتباهاتشان را جای دیگری میخورند !! جایی که فکرش را هم نمیکنند حواستان باشد .. چوبی که به احساس و زندگی دیگران میزنیم " تاوان " دارد ... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی باید جا ماند از اتوبوس . قطار .کشتی گاهی نرفتن بهتر است ... گاهی باید با خیال آسوده روی سنگفرش های پیاده رو قدم زد بدون مقصد بدون هدف در تمام هیاهوی شهر با تمام مشغله و استرس باید همه را رها کرد و فقط به صدای قدم ها روی زمین گوش سپرد بچه گربه های بازیگوش که میان رفتن یا نرفتن از عرض خیابان مردد اند دستفروش های کنار خیابان که به عابر های پیاده دلخوشند خنده کودکان در پارک بازی گاهی باید بیرون از زندگی روی یک نیمکت چوبی فرسوده در زیر سایه درختان نشست و از دور به سکانس های بی تکرار زندگی نگاه کرد تماشای زندگی..... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✍روش هایی برای زندگی بهتر ۱- از یکدیگر پشتیبانی کنید به دنبال راه هایی باشید که به لحاظ جسمی و روحی از هم حمایت کنید. ۲- جسارت بیان خواسته هایتان را داشته باشید آنچه می خواهید بگویید و آنچه به نظرتان نادرست است بدون طعنه و کنایه به زبان بیاورید. ۳- بدانید که چطور با هم بخندید شوخ باشید و شادی کنید بدون آنکه احساس شرمندگی و ترس داشته باشید. ۴- رابطه جنسی را زنده نگه دارید و اعمال مورد قبول هر دو طرف را تجربه کنید. ۵- با هم آرزوهایتان را ترسیم کنید و از آنها لذت ببرید. ۶- با هم قرار بیرون رفتن دو نفره بگذارید حتی در سالهای بچه داری و مشغله کاری ۷- به همسرتان آزادی بدهید تا خودش باشد. ۸-تفاوت ها را بپذیرید و به مرزهای موجود میانتان احترام بگذارید. ۹- بدون قید و شرط به هم محبت کنید و انتظار چشمداشت یا جبران نداشته باشید، عشق و محبت باید آزادانه نثار شود. ۱۰- حضور یکدیگر را چند بار در روز جشن بگیرید .احوال پرسی های پر هیجان، مکالمات تلفنی پرشور،  دوستت دارم ها یا خواندن آواز در وصف یکدیگر( دوران نامزدی را به یاد بیاورید و سعی در زنده نگهداشتن روابط عاشقانه داشته باشید) ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
تا حالا عادت داشتي اشياء بی مصرف را انبار كني ؟ و فكر كني يک روزي ،چه كسي مي داند چه وقت ، شايد به دردت بخورد ؟ درون خودت چطور ؟ تا به حال شده كه خاطره ی سرزنش ها ، خشم ها ، ترس ها و چيز هاي ديگر را به خاطر بسپاري ؟ بايد خود را از شر چيزهاي بي مصرفي كه در تو و زندگيت هست خلاص كني ، تا سعادت به زندگيت وارد شود... تا وقتي كه در جسم و روح خودت احساسات بي فايده را نگه داري ، نمي تواني جاي خالي براي موقعيت هاي تازه به وجود آوري کسانی که تحملشان عذاب آور است را باید دعا کنی ، باید یاد بگیری اکثر مردم دارای تعارضات درونی هستند . وقتی نسبت به رفتار دیگران بی تفاوت باشی قدرت خودت را نشان می دهی نه اینکه حق با اوست بلکه تو مسائل مهمتری داری ... تهی شو از هر آنچه بی فایده است بگذار عشق جایی در تو بیابد و تو را سرشار کند.... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
زمانی که به دلیل داشته ها و نعمت های خداوند سپاسگزار باشید،مهم نیست که آن ها چقدر کوچک هستند؛شاهد افزایش داشته ها و نعمات خواهید بود. اگر به دلیل اندوخته مالی خود سپاسگزار باشید؛ (حتی اگر اندک باشد) شاهد رشد سحرآمیز پول خواهید بود. اگر به دلیل داشتن روابط سپاسگزار باشید؛ (حتی اگر روابط شما آنچنان که باید و شاید کامل نباشند) شاهد بهبود معجزه آسای آن ها خواهید بود. اگر به دلیل شغل خود سپاسگزار باشید؛ (حتی اگر شغل رویایی نباشد) شاهد تغییر اوضاع خواهید بود به گونه ای که از شغل خود رضایت بیشتری داشته و از انجام آن لذت ببرید و در نهایت فرصت های شغلی بیشتری را پیش روی خواهید دید. اما اگر نعمات و داشته‌های خود را نشمارید و بابت آن ها سپاسگزار نباشید،ناخودآگاه در دام شمارش نکات منفی گرفتار می شوید ‌ هر زمان که شروع به انتقاد از دیگران کرده یا فقط اشتباهات آن ها را بشماریم؛ 🌸هر زمان که از ترافیک، ✨ایستادن در صف، 🌸تاخیرها، ✨عملکرد دولت، 🌸نداشتن پول کافی، ✨وضعیت آب و هوا 🌸و... غیره شکایت کنیم؛ فقط خود را در دام افکار منفی اسیر کرده ایم. شمارش نعمات تنها مسیر دستیابی به وفور نعمت در زندگی است.✨👌 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اسمم رعناست ازاستان همدان نزدیک سه بعدظهربودکه رویا امد.به عمه گفت مهمونامون رفتن ومامانم حالش خوب نیست اگراجازه بدیدرعنابیادکمکم من دست تنهام،،عمه مخالفتی نکردبه من گفت یه لباس پوشیده تنت ‌کن برو و زود بیا...با رویا راهی خونشون شدم که گفت‌ سعید تو باغ منتظره،بیاتاعمه ات نفهمیده زودبریم برگردیم..دلم شور میزد خیلی استرس داشتم همش میترسیدم کسی ببینه به عمه بگه،،خلاصه من ورویارفتیم سمت باغ ده دقیقه ای که راه رفتیم رسیدیم سعیدکناریه درخت نشسته بودتامارودیدبلندشدسلام کرد،اروم جوابش رودادم..روی اگفت زودحرفاتون رو بزنید و خودش رفت چند متر اون طرفتر وایساد..سعید گفت میدونم عمه افاق خیلی سخت گیره ازبچگی میشناسمش ونمیخوام برات دردسر درست کنم..قصدم دوستی نیست من ازت خوشم امده ومیخوام نظرت روراجع به خودم بدونم..گفتم پس قصدتون چیه،،خندیدگفت فکرکردم واضح حرف زدم..من قصدم ازدواج واگرشماهم ازمن خوشتون امدباشه به این مسئله فکرکنیم ویه کم بیشترباهم اشنابشیم..گفتم من وشماازهم خیلی دورهستیم چطورمیخوایم همدیگر روبشناسیم... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈