چیزهایی که کاش روز اول کار کردنم میدونستم:
۱.پول مهمتر از حرف دیگرانه، چون تو مشکلات اولی به کمکت میاد.
۲. چندکارمندی و کار پروژهای بیشتر از زدن یه بیزینس میتونه بهت پول بده.
۳. روزی ۴ ساعت در مورد تخصصت یاد بگیر، از ۹۹ درصد همتخصص هات جلو میفتی.
۴.روی برندسازی شخصیت کار کن، نذار گمنام بمونی.
۵.دوستات رو از کسایی انتخاب کن که شغلتو درک کنن.
۶.وظیفه تو راضی کردن دوستان، اطرافیان، همکاران، رقبا نیست. تو فقط باید مشتریرو راضی کنی.
۷. همیشه ۱۰ درصد مشتریها، مخاطبها، دنبال کنندهها باید ناراضی باشن.
اگه ۹۰ درصد رضایت دارن بهخاطر اون ۱۰ درصدخودتو اذیت نکن.
۸. آینده هر حسرتی قراره بخوری بهخاطر تلاش نکردنه.
۹. اندازه زندگی ۶ ماه آیندت پول نقد ذخیره کن، بهدردت میخوره.
۱۰. برخلاف اینکه فکر میکنی زندگی با خونواده داره بهت کمک میکنه ولی جلوی انگیزههاتو میگیره، مستقل شو.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر انوشه چقدر قشنگ میگه برای رسیدن به آرامش کافیه به خودت قول بدی:
قول بده نزاری آدمی که لیاقت نداره ارامشتو بهم بریزه.
قول بده اولویت زندگی خودت باشی؛اول به خودت کمک کنی بعد اگر تونستی به بقیه کمک کنی.
قول بده بخاطر احترام به خودت از همه ی خاطراتی که بهت آسیب زدن بگذری.
قول بده از این به بعد هرکسی هر چیزی گفت و هر کاری نتونه روت تاثیر منفی بزاره.
قول بده از این به بعد بیشتر از توانت برای کسی تلاش نکنی؛خوبی زیاد تبدیل به وظیفه میشه.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
شش راه برای مقابله با افسردگی ساعتی
یا موودی
1. دلیلش رو پیدا کنید و حلش کنید.
حتی بعضی وقتها دونستنِ دلیل باعث میشه حالتون بهتر بشه
2. فعالیت بدنیتون رو بیشتر کنید.
مثلا پاشید تو خونه قدم بزنید یا اگر حیاط دارید برید تو حیاط بچرخید.
3. یه نوشیدنی کافئین دار بخورید مثلا قهوه یا نسکافه و.. یا حتی شکلات تلخ
4. موزیک گوش کنید
5. فضایی که توش هستید رو روشن تر کنید.
6. جایی که هستید رو عوض کنید
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رنگ موی متولدین هر ماه😍👱♀️👩🦰
💇♀️بزن رو ماه تولدت ببین چه رنگ مویی بهت میاد🤩😇👇
💖فروردين❤
💖اُرديبهشت🧡
💖خرداد💛
💖تير💚
💖مرداد💙
💖شهريور💜
💖مهر🤎
💖آبان❤
💖آذر🧡
💖دي💛
💖بهمن💚
💖اسفند💙
رنگ موی دی ماهی ها 🤩خیلیییی جذذذاب بود 😎☝️🏻
#آرامش
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را،
نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیوار دلت...
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد،
زمین میخوری...
زخم بر میداری...
و درد میکشی...
نه از بی مهری کسی دلگیر شو ... نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟
شاید ... روزی ... ساعتی ... آرزوی نداشتنش را میکردی...
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار ...
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها بر عکس نفس بکشد ...
در آینده لبخند بزن... این همان جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
" آرامش سهم توست ...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_خدیجه
#عبرت
#پارت_چهل_شش
خدیجه هستم ۳۸ساله و ساکن یزد…
به مهناز خانم گفتم:میتونید از رحم اجاره ایی استفاده کنید…اینجوری بچه ی خودتون توی بدن یه خانم دیگه رشد میکنه و وقتی بدنیا اومد پولشو میگیره و بچه رو طبق قرارداد تحویل میده…مهناز خانم گفت:واقعیتش به هیچ خانمی نمیتونم اعتماد کنم…گفتم:حق داری والا…مهناز خانم رفت توی فکر و سکوت کرد..گفتم:به چی فکر میکنی خواهر؟؟؟
با خوشحالی گفت:به این که دوست خوبی مثل تو پیدا کردم…خندیدم و گفتم:تازه فهمیدی دوست خوب فقط منم؟؟مهناز از خندید غش کرد و بعد از کلی خندیدن اروم شد و گفت:تازه حلال مشکلمو پیدا کردم…بهش زل زدم و گفتم:راجع به چی حرف میزنی؟؟؟کی رو پیدا کردی؟؟مهنازحالت جدی به خودش گرفت و گفت:خدیجه!!یه خواهشی بکنم قبول میکنی؟؟؟با مهربونی گفتم:خواهش میکنم ….هر کاری که از دستم بربیاد برات انجام میدم….بگو چی میخواهی؟مهناز این دست و اون دست کرد و گفت:اصلا ولش کن….هیچی…اصرار کردم و گفتم:بگو خواهری….پول میخواهی؟؟؟درسته که زیاد ندارم اما اگه بخواهی بهت میدم….
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔪 #افکار_چاقویی
❌#تلنگر
✍ چشمتان را ببندید و تصور کنید که فرزند دلبندتان #چاقوی_تیزی در دست دارد و هنگام دویدن زمین میخورد و چاقو وارد #چشم یا دهان او میشود...😭
💠 اگر حادثه #تلخی را با توجه و تمرکز، تصور کنید #حال شما را خراب میکند و اگر ادامه دهید حتی ممکن است #فشارتان بیفتد.😞
💠 #افکار و ذهنیات ما رابطه مستقیم در خوشی یا ناخوشی #حال ما دارد.
🏮 اگر به بدیهای همسرتان در ذهن خود متمرکز شوید و یا به خوبیهای او #فکر کنید حالتان را بد یا خوب میکند.
💜 #مثبت_اندیش بوده و به یکدیگر حُسن ظن داشته باشید تا #کینهها و #کدورتها در قلبتان رنگ ببازند و با حال خوب در کنار همسر و فرزندانتان از زندگی #لذت ببرید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
تكنيك احساس خوب داشتن
از امروز فقط کارهایی را انجام دهيد،
که به شما احساس خوبی میدهد.
افرادی که ارزش شما را پايين می اورند را
از زندگیتان حذف کنيد.
موارد مثبت و ویژگی های مثبت خودتان را مکتوب کنيد و بابت داشتن آن ها سپاسگزاری کنيد.
هر روز جلوی آیینه قرار بگیريد
و با تمام وجود فریاد بزنيد،
من خودم را دوست دارم
من لایق بهترین ها هستم.
من انسان ارزشمندی هستم.
۲۱ روز این تمرین را انجام دهيد
بعد از ۲۱ روز شاهد دگرگونی زندگی خودتان خواهید بود!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_خدیجه
#عبرت
#پارت_چهل_هفت
خدیجه هستم ۳۸ساله و ساکن یزد…
مهنازگفت:نه نه پول که هر چقدربخواهم شوهرم میده.راستش درموردرحم اجاره ایی میخواستم ازت بخواهم،مهناز دوباره مکث کرد.تازه متوجه شدم که منظورش به من هست،اما با وجود جعفر اصلا امکانش نبود..ساکت موندم تا مهناز خودش موضوع رو مطرح کنه و من جواب منفی رو بهش بدم…مهناز ملتمسانه گفت:خدیجه!!خواهر گلم..!!تو میتونی این کار رو برام انجام بدی؟چشمهامو چهار تا کردم و گفتم:من!؟؟خودت که شوهرمو میشناسی….دنیارو زیر رو میکنه و بهم انگ خیانت و هرزگی و غیره میده…مهناز گفت:من میگم تا ۵-۶ماهگی ازش مخفی کن و بگو چاق شدی یا کیست داری و کلا یه جوری بپیچونش و هفتمین ماه بچه رو از طریق سزارین بدنیا میاریم و به شوهرت هم میگی برای کیست بستری شدی و باید عمل کنی…گفتم:نمیشه.متوجه میشه و دنیارو روی سرم خراب میکنه…مهناز گفت:اگه تو بخواهی میشه..ببین خدیجه !اینکار رو بکنی ۴۰۰میلیون تومان بهت میدم.این پول رو توی بانک هم سپرده کنی ماهی ۵-۶میلیون میتونی بگیری و با دخترت راحت زندگی کنی…………..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔅#پندانه
✍️ بزرگترین اشتباه آدمها در رابطههایشان
🔹شطرنجباز معروف در بازی شطرنج به یک آماتور باخت!
🔸همه تعجب کردند و علت را جویا شدند.
🔹او گفت:
اصلاً در بازی با او نمیدانستم که آماتور است. با هر حرکتش دنبال نقشهای که در سر داشت، بودم.
🔸گاهی بیخیال خود نقشهاش را خوانده و حرکت بعدی را پیشبینی میکردم، اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم. تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم.
🔹آنقدر در پی حرکتهای او بودم که مهرههای خودم را گم کردم. بعد که مات شدم فهمیدم حرکتهای او از سر بیمهارتی بود!
🔸بازی را باختم اما درس بزرگی گرفتم؛ اینکه تمام حرکتها از سر حیله نیست. آنقدر فریب دیدهایم و نقشه کشیدهایم که حرکت صادقانه را باور نداریم و مسیر را گم میکنیم و میبازیم!
💢بزرگترین اشتباهی که ما آدمها در رابطههایمان میکنیم این است که نیمه میشنویم، یکچهارم میفهمیم، هیچی فکر نمیکنیم، و دو برابر واکنش نشان میدهیم.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
💜زمانی برای تفکر بگذارید
منبع قدرت است.
💜زمانی برای مطالعه بگذارید
منبع خردمندی است.
💜زمانی برای تفریح بگذارید
راز جوان ماندن است
💜زمانی برای سکوت بگذارید
فرصتی برای دیدن خداست
💜زمانی برای آگاهی بگذارید
فرصتی برای کمک به دیگران است
💜زمانی برای عشق ورزیدن بگذارید
بزرگ ترین هدیه است.
💜زمانی برای خندیدن بگذارید
موسیقی روح است
💜زمانی برای دوستی بگذارید
جاده ای برای رسیدن به خوشحالی است.
💜زمانی برای رویا پردازی بگذارید
آینده از آن ساخته می شود
💜زمانی برای دعا بگذارید
بزرگ ترین قدرت بر روی زمین است
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_خدیجه
#عبرت
#پارت_چهل_هشت
خدیجه هستم ۳۸ساله و ساکن یزد…
به مهناز خانم گفتم :منظورت اینکه از جعفر جدا شم؟؟گفت:نهههه….منظور من اینکه دیگه نیازی نیست کار کنی و همه جا آبروتو ببره،…میشینی توی خونه و بچه داری و خانه داریتو میکنی و ماه به ماه پول میاد به حسابت….واقعیتش مبلغ پیشنهادی وسوسه ام کرد اما برای اینکه فکر نکنه هولم گفتم:ارزششو نداره مهنازجان….نمیخواهم هر روز توی خونه بحث و دعوا داشته باشم و اعصاب خودمو و مژده رو خرد کنم…مهناز گفت:حالا چند روز فکر کن و بعد جواب بده از خدا که پنهون نیست از شما هم پنهون نباشه یک هفته تمام به این موضوع فکر کردم و تنها نتیجه ایی که گرفتم این بود که قبول کنم حتی به قیمت جدایی از جعفر…بالاخره تصمیم قطعمو گرفتم و منتظر پیشنهاد مجدد مهناز شدم…بعد از یک هفته خبری از مهناز نشد…هر روز میدیدمش اما حرفی نمیزد…داشتم ناامید میشدم که بالاخره ده روز بعدش مهناز دوباره سر صحبت رو باز کرد و گفت:راستش این چند روز داشتم با همسرم راجع به این موضوع حرف میزدم تا بالاخره دیشب تونستم راضیش کنم….
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد