YEKNET.IR - shoor 1 - shabe 5 moharram1399 - mehdi akbari.mp3
4.71M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴من کجا و روضه هات باورم نمیشه
🌴نباشه دست شما رو سرم نمیشه
🎤 #مهدی_اکبری
👌فوق زیبا
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
YEKNET.IR - shoor 4 - shabe 5 moharram1399 - mehdi akbari.mp3
10.4M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴چقده نوکر بینمون است که سال پیش غرق غم بودن
🌴شب هلال ماتم رو تا صبح روز بعد حرم بودن
🎤 #مهدی_اکبری
👌فوق زیبا
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
YEKNET.IR - vahed - shabe 5 moharram1399 - mehdi akbari.mp3
6.06M
🔳 #واحد سوزناک #محرم
🌴دسته گلهامو آوردم بزار جون فدا بشن
🌴بزاریم کبوترام از تو قفس رها بشن
🎤 #مهدی_اکبری
👌فوق زیبا
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
YEKNET.IR - shoor 3 - shabe 5 moharram1399 - mehdi akbari.mp3
5.87M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴کاش آقا منم غلامت بودم
🌴مثل خوبات پا رکابت بودم
🎤 #مهدی_اکبری
👌فوق زیبا
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
YEKNET.IR - shoor 2 - shabe 5 moharram1399 - mehdi akbari.mp3
6.6M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴چه خوبه همین تقدیر که زیر علم باشم
🌴چه خوبه نگاه تو روی من آلوده است
🎤 #مهدی_اکبری
👌فوق زیبا
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
YEKNET.IR - zamine - shabe 5 moharram1399 - mehdi akbari.mp3
6.36M
🔳 #زمینه احساسی #محرم
🌴گلهای پر پر و این دو تا لشکر
🌴بزار برن بیشتر از این داداش ندارم
🎤 #مهدی_اکبری
👌فوق زیبا
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
...
دارمـ امید، وقٺـــــِ نفس هاے آخرمـ 🥀
بر چشمهاے خود بڪِشمـ خاڪِ مَقدمٺ...
#یاسیدالشهــــداء💔
🥀آقا سلام برغزل واشک ماتمت
💔برمسجدوحسینیه وروضه ودمت
🥀چندی گذشت درغم هجران اشک تو
💔پرمیکشیددل به هوای محرمت
#فرا_رسیدن_ایام_عزاداری_سیدالشهداع_تسلیت_باد💔🏴
YEKNET.IR - shoor - shabe 5 moharram1399 - motiee.mp3
4.4M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴اگه یه کبوتر بودم
🌴به همه جا پر میزدم از کران تا کران
🎤 #میثم_مطیعی
👌بسیار زیبا
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#قاسم_بن_الحسن
از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل
قاسم بن المجتبی(ع)، فرمان پذیرِ بی بدل
رفت اما کاشکی می ماند تا جای پدر...
چشم هایِ عمه زینب(س) را بگیرد رویِ تل!
#مرضیه_عاطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
_____
#حضرت_علی_اصغر
جانِ هرکس دوست داری، جانِ من آرام تر
دست و پا را گم نکن،ناله مزن آرام تر
دست و پا کمتر بزن بیرون کشم این تیر را
می کُشی آخر مرا ای بت شکن ..آرام تر
شیرخواره کودکم! آماده ای؟ وای از دلم
تیر را بیرون کشیدم ، خسته تن ..آرام تر
گوش تا گوشت عجب ذبحی شده بی عیب و نقص
سر که آویزان شده گلگون بدن ..آرام تر
باز هم کُشتی مرا با خنده هایِ آخرت
می زنم بوسه بر این غنچه دهن ..آرام تر
مادرت ایکاش از خیمه نیاید دیدنت
می برم دفنت کنم دور از دو زن ..آرام تر
مطمئنم سُمّ مرکب ها به تو خواهد رسید
می شوی مانندِ من صدپاره تن ..آرام تر
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
_______________________
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
________
#حضرت_علی_اصغر
ازحرم طفل رباب ِتازه ای برخاسته
شال بسته، با نقابِ تازه ای برخاسته
گرچه افتادند رویِ خاک ها خورشیدها
تازه مغرب، آفتابِ تازه ای برخاسته
باد دارد از مسیر ِ چشمهایش می وَزَد
لاجرم بویِ شرابِ تازه ای برخاسته
بیشتر شد تشنگی ها، او خودش آب، آب بود
پشتِ پایش آب…آبِ تازه ای برخاسته
با همه پیغمبران، پیغمبری ام فرق کرد
رویِ دستم یک کتابِ تازه ای برخاسته
آن همه لبیک گفتن یکطرف، این یکطرف
پرسش ِ ما راجوابِ تازه ای برخاسته
ریخت برهم لشگری را تاکه بر دستم رسید
با حضورش بوترابِ تازه ای برخاسته
زود یا خوابش کنید و یا مُراعاتش کنید
تازه این کودک زخوابِ تازه ای برخاسته
این بلاتکلیفی ام ازناتوانی نیست نیست
تیر با یک پیچ و تابِ تازه ای برخاسته
گردنی که خشک باشد آخرش این میشود
تیر هم که باشتابِ تازه ای برخاسته
روی این دستم تنش؛ برروی این دستم سرش
آه بفرستم کدامش را برای مادرش
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
_____________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
___________
#حضرت_علی_اصغر
@shere_aeini
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست
من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را
مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را
بعد از این است که بر سینۀ من جا داری
نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را
گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست
ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
🔸شاعر :
#محمود_ژولیده
______________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
___________
#حضرت_علی_اصغر
زندگی برگشته؛ با هوی مسیحایی که نیست
آب، آورد از فراتِ خشک، سقایی که نیست
چشمهایش گرم شد؛ گهواره میخواهد چه کار ؟!
طفلکم خوابیده، روی دست بابایی که نیست
دوختم پیراهنِ یکسالگی را پیش پیش
دلخوشم امروز، با رویای فردایی که نیست
تا بغل وا میکنم، با شوق، سویم میدَود
ایستاده روی پای خویش، آن پایی که نیست
لایلایی؛ خنده؛ بابا گفتنش؛ یا گریهاش
گوشهایم پر شده با این صداهایی که نیست
باز هم باران گرفت و مشکهایم آب شد
از عطش میترسم از روز مبادایی که نیست
اشکهایم رود شد تا که نمیرد ماهیام
میرود این رود، در آغوشِ دریایی که نیست
هر شبم با فکر مادر بودنم سر میشود
خون شده چشمانم از کابوسِ رویایی که نیست
زندگی بعد از علی دیگر برایم مردگیست
قبر این بیشیرخوار آنجاست، هر جایی که نیست
مردهام در کربلا؛ در روز عاشورای سرخ
زنده در دنیای رویاهام، دنیایی که نیست
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
_____________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
_______
#حضرت_علی_اصغر
چشم آسمانی اش هزار قمر داشت
زیر پا به جای خاک دُر وگهر داشت
شاهزاده بود و در برابر دشمن
در نگاه خود نوید صبح ظفر داشت
سینه سپر کرده بود در دل میدان
او نوه ی شیر بود و میل خطر داشت
مثل علی بی زره به معرکه می رفت
حیدر کرار دگر بود ....جگر داشت
مثل عمو رفت به دیدار سه شعبه
باز هر چه بود علمدار سپر داشت
حرمله ای کاش تو را ذبح نمی کرد
کاش که از غربت حسین خبر داشت
🔸شاعر:
#احسان_نرگسی_رضاپور
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
_______
#حضرت_علی_اصغر
چه رخ داده بین سپاه عدو
که هر کس به شکلی کند گفتگو
یکی گفت آمد چها بر سرش
حسین آمده با علی اصغرش
یکی گفت ریزد سرشک از دوعین
به زانو در آمد در آخر حسین
یکی گفت معلوم شد بر همه
غریب است خیلی گل فاطمه
یکی گفت ماه تراب آمده
به دنبال یک جرعه آب آمده
یکی گفت با حرمله اینچنین
سپیدی زیر گلو را ببین
یکی گفت این غنچه پژمرده است
لبش از عطش بد ترک خورده است
یکی گفت نشکفته پرپر شده
یکی گفت این جوجه بی سر شده
یکی گفت پاشیده شد حنجرش
یکی گفت وای از دل مادرش
یکی گفت قلبم شد از غم کباب
دم خیمه استاده مامش رباب
یکی گفت شه از چه حیران شده ؟
عزیز پیمبر پریشان شده
یکی گفت رنگ از رخ او پرید
حسین از عیالش خجالت کشید
یکی گفت آتش به دلها زنم
سر کوچکش را به نی ها زنم
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7