بنشین که با تو ای جان گله از فراق دارم
من از آن زمان که رفتی تو , به سینه داغ دارم
تو مبین اطاعت من ز بدان و ناکسان را...
که ز ناکسان ملولم , به تو اشتیاق دارم
خودم از تو رو گرفتم , ز بدان سبو گرفتم
و ز آشنا بریدم , به غریبه خو گرفتم!
و کنون شکایتم را به تو میکنم که جانا :
گله از قضا و از این همه اتفاق دارم
خودم ارچه خوب دانم که خود انتخاب کردم
تو ببخش ، روی لطف و کرمت حساب کردم
که مروت و مدارا به فقیر بی مروت
ز تو می سزد و من در تو فقط سراغ دارم
#به_تو_اشتیاق_دارم
#غزل_مثنوی
#شعری
#محمد_امینزاده
@sheari