eitaa logo
شعر و داستان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
80 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 ارسال اشعار و انتقادات و پیشنهادها
مشاهده در ایتا
دانلود
بس‌که از ناسازیِ ایام، محنت دیده است هرکه در دنیا دمی بوده‌است، آمرزیده است @shearvdastan
روحم شده درگیر و روانم به تو مشغول جسمم شده فارغ، دل و جانم به تو مشغول می ترسم از این دوری و اندوه صبوری وقتی شده اینگونه جهانم به تو مشغول یک بار سفر رفته ام از سمت خیالت حالا شده ذهن چمدانم به تو مشغول یک بار فقط نام تو را بردم و دیگر مانده ست از آن روز زبانم به تو مشغول تا راه بیابم به دل سنگ تو شاید عمریست که چون قطره چکانم به تومشغول تا مرگ فقط چند قدم مانده کمک کن! نگذار بمیرم که بمانم به تو مشغول @shearvdastan
‍  من روشنی از پرتوی دیدار تو دارم از روی خود ای یار مگردان نظرم را @shearvdastan
رفت اسماعیل بی هاجر به قربانگاه خود لحظه‌ی ذبح پسر، مادر نباشد بهتر است.. @shearvdastan
امیدواریم به برکت خون به برکت دعای و همه مردم ایران در این که به رنگ خون شهداست عزیز انقلابی ترین یار حضرت آقا جایگزین شهید رئیسی بشه تا راه ایشون ادامه پیدا کنه..
شرابِ خانگیِ ترسِ محتسب‌خورده به رویِ یار بنوشیم و بانگِ نوشانوش @shearvdastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر جلیلی چه با افتخار درمورد فرزندش حرف میزنه؛ البته حق هم داره همچین پسر نخبه و بی‌حاشیه‌ای بین فرزندان مسئولان کم پیدا میشه :)
من پازل ناقصم، بپاشانم و بعد با ذوقِ خودت بچین و تکمیلم کن..! @shearvdastan
‍ ‍ . گمان کردی که بعد از رفتنت خوبم؟ جهانم بی تو دلگیر است، آشوبم زمین و آسمان را هر چه می جویم ندارم یک نشانی از تو، محبوبم از این انبوه تنهایی چه ها دیدم صبوری می‌کنم هم درد ایوبم به جرم عاشقی تاوان من این شد گناهی را نکرده سخت مغضوبم خیالت تا ابد در خاطرم جاری است و جای عکس تو قابی نمی کوبم @shearvdastan
با که باید گفت این حال عجیب؟! @shearvdastan
ما که از فکرِ تو شب خواب نداریم، ولی در بساطِ شب‌مان چَشم تَر از یاد تو هست... @shearvdastan
یاد شبی که با تو شدم آشنا بخیر...! @shearvdastan
دوست داشتنت مثل بوی یاس اول صبح است ڪه دنیا را برداشته @shearvdastan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⁣‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌
ميهمانِ خيالم ڪه می‌شوی باد ڪه هيچ .. طوفان هم بيايد ديگر تڪان نمی‌خورم ميزبان تو بودن تمامِ آرزویِ من است!! @shearvdastan
هر که دارد در سرش یک ذره سودای علی می‌گذارد پای خود را جای پاهای علی لا فتی الّا علی لا سیف الّا ذوافقار می‌هراسد دشمن از شمشیر بُرّای علی می‌رسد آخر عدو بر کیفرش با دست او بی‌گمان صحرای محشر گشته صحرای علی ذکر او هر آدمی را عرش اعلا می‌بَرَد خوش به حال هر که دارد بر لب آوای علی تاج شاهی بر سر خود می‌گذارد بی‌گمان هر کسی وقتی که باشد مست و شیدای علی از میان مریم و آسیه و تهمینه ها سرور زنهای عالم گشته زهرای علی خوش‌به حال هر که در دریای او ماهی شده خشک‌سالی برنمیدارد که دریای علی ما سپاهی جان فدا پا در رکاب اهل بیت کارمان انجام دستورات و فتوای علی @shearvdastan
نباید بستن اندر چیز و کس دل که دل برداشتن کاری‌ست مشکل @shearvdastan
نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر ، سحر نزدیک است هردم این بانگ برآرم از دل: وای، این شب چقدر تاریک است! @shearvdastan
بلاتشبيه غم را از دلِ من كِى توان كندن؟ كه مثل آيه اى در سوره جاى محكمى دارد! @shearvdastan
در آغوش وداعم با تو و هر بوسه ای امشب هجوم تلخی معناست بر شیرینی مضمون @shearvdastan
کاش ... آن آیِنه‌ای بودم من ، که به هر صبح تو را می‌بیند!... @shearvdastan
این چشم‌ها کنایه به چشمان یوسف است یا خانقاه مردم اهل تصوّف است؟ توصیف ناپذیری و این را به غیر تو در وصف هرکسی که بگویم تعارف است! در جمع دوستان تو هم‌چون غریبه‌ها یک لحظه جا ندارم و جای تأسّف است... ‌ آن پادشاه فاتح اگر چشم‌های توست پیروز عاشقی که دلش در تصرّف است ای صد هزار مصرع پیچیده موی تو! شعر مرا ببخش اگر بی‌تکلف است @shearvdastan
عید غدیر بر همه عالم مبارک است این عید بر رسول مکرم مبارک است این عید حاصل همه‌ی انبیا بوَد بر انبیا ز خاتم و آدم مبارک است تبریک باد بر همه از کوچک و بزرگ بر فاطمه ولیک دمادم مبارک است عید بزرگ عالم امکان رسیده است این عید بر حسین و حسن هم مبارک است جبریل آمده‌ست شود مدح گسترش مداح مرتضی شده از سوی داورش این عید، عید شادی قلب پیمبر است عید بزرگ کوثرو ساقی کوثر است تنها نه عید شیعه، که عید غدیر خم باور کنید عید خداوند اکبر است اینکه به روی دست محمد بُوَد علی‌ست ای مؤمنین! امیر بدانید، حیدر است حیدر چه حیدری که بوَد جان مصطفی این حیدر است فاتح بدر است و خیبر است این جان فاطمه‌ست که بر دست احمد است حیدر تمام دارو ندار محمد است بر روی دست حضرت خاتم فقط علی است از این به بعد امیر دو عالم فقط علی است عیس اگر که دم به دم مرده می‌دهد احیایِ دم به عیسیِ مریم فقط علی است غیر از علی کلام دگر بر لبش نبود فرمایش پیمبر اعظم فقط علی است تنها نه حرف احمد و جبریل و انبیاست حرف خدای عزوجل هم فقط علی است عید غدیر از همه اعیاد برتر است حرف خود خداست که این عیدِ حیدر است عید است پس چرا دلمان هست شعله ور گویا فتاده است ز غم، خال بر جگر تبریک گفت دومیِ بی حیا ولی هفتاد روز بعد به دل می‌زند شرر با ریسمان دست علی بسته می‌شود هفتاد روز بعد لگد می‌خورَد به در بک‌روز درد و غصه‌ی ما می‌شود تمام آن لحظه‌ای که می‌رسد از راه منتظَر شائق ! همیشه در همه حالی فقط بخوان عجّل علیٰ ظهورک یا صاحب الزمان محمود اسدی(شائق) @shearvdastan
مردی که با جان و دلش پیکار می کرد با ذوالفقارش دشمنان را خوار می کرد وقت سحر که امتی در خواب بودند پا می شد و سجاده را بیدار می کرد از اینکه شاید یک یتیم امشب گرسنه ست از احتمالاتش هم  استغفار می کرد چون آبروی مومنانش محترم بود گاهی گناه دیده را انکار می کرد خوبی خود را با امید اینکه روزی او هم هدایت می شود تکرار می کرد قربان شاهی که به جای باج گیری نان یتیمان را به دوشش بار می کرد از وصله هایی که نمی چسبید غم داشت نعلین خود را باز  وصله دار می کرد واجب تر از نان شب ما مدح مولاست کاری که با بدخواه او تمار می کرد احمد به معراج خودش رفت و دو دل بود با رب خود یا باعلی دیدار می کرد من کنت مولا ی پیمبر علتی داشت او با پیامش خلق را هشیار می کرد دین با ولایت زنده می ماند که اینقدر احمد به حیدرخواهی اش اصرار می کرد ناصر دودانگه @shearvdastan