❤️ غزل جدیدی از حضرت آیتالله خامنهای با عنوان «شرح حال» منتشر شد
📝 «شرح حال»
گامی به راه و گامی در انتظار دارم
سرگشته روزگاری پَرگارـوار دارم
دلبستهی امیدی در سنگلاخ گیتی
رَه بیشکیب پویم، دل بیقرار دارم
یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک
چون شمع، اشک و آهی بیاختیار دارم
گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم
از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم
نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی
سیلم که هستی خود از کوهسار دارم
سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم
چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم
از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم
شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم
▫️سیدعلی خامنهای
🔹️ رهبر انقلاب در نوروز امسال و در جریان محفل شعرخوانی شاعران، یک بیت از این غزل را خوانده بودند.
@shearvdastan
من بریدم دل ز تو... اما خدایی جانِ من!
سر به بالین می نهی، دردی نداری در دلت؟
#شب_نوشت
@shearvdastan
رو به روى آفتابِ روى تو
ذرّه ام، گردم، غبارم
هيـچ ... هيـچ ....!!
#قيصر_امين_پور
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید
و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید
#محمدعلی_بهمنی
@shearvdastan
دل چو خون گردید بیحاصل بود تدبیرها
کاش پیش از خون شدن دل از تو برمیداشتم
#صائب_تبریزی
@shearvdastan
شاعران را شب کند شاعر وگرنه روزها
کاسب و علامه و معمار و بنا میشوند
@shearvdastan
شب غم تو نیز بگذرد ولی در این میان دلی ز دست میرود...
#شب_نوشت
@shearvdastan
چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر
قربان آن گلی که مرا خوار کرده است
#فاضل_نظری
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
فرصتی نیست تو را دیده ی بارانی من
دل به دریا بزن ای ابری توفانی من
خاطر جمع تو اند این همه آیینه و آه
تا نبارد شب و غربت به پریشانی من
آسمان فرصت پرواز بلندی ست هنوز
پشت چشمان فرو بسته ی زندانی من
تا در آیینه بخوانم پس از این جاده کجاست
خط یک عمر شکسته است به پیشانی من
گله از هیچکسی نیست در این آبادی
جز خودم کیست مگر باعث ویرانی من
خوب من! چشم بچرخان و بهاری بتکان
مثل خورشید، بر این خواب زمستانی من
#ناصر_فیض
@shearvdastan
.
ای که گفتی عـشــق را
از یاد بردن سخت نیست؛
عشـق را شاید،
ولی هرگز مــرا نشناختی....
@Shearvdastan
بار عشقت بر دلم باری خوش است
کار من عشق است و این کاری خوش است
#امیر_خسرو_دهلوی
به یاد کاپشن صورتی لوازم تحریر #ایرانی_بخریم
@shearvdastan
بـــر لــب دمــــادم مــی بــــرم نـــام تــو را امـشب
بـــایـــد بـمــانــد بــیــن مـــا ایــن مـــاجــرا امــشب
از شـــوق تــو بـــر هـم نــهـــادم پـلــک هـایـم را
امــا بــــه خـواب مــن نــمــی آیــی چـرا امـــشب
از ایـــن کـــویـــر ســرد بــاران خــورده مـی دانم
مـی افــتــم از ابــــر نـــــگاه تــــــو جــــدا امــــشـب
پـیداسـت حـال مــن دگرگون است از دیشب
از بــس کـشیـدم رنــج عــالـم بـی تـو تا امشب
از ایـن هـیـاهــوی شـــلوغ کـــوچــه هــا بـــگــذر
تــــا خــلـــوت آئـیــنـه هــا بـــا مـــن بــیـا امــشب
داری کمان هردم به سویم میکشی ای کاش
مــی کـرد یــک بــار دگـر چشـمت خطا امـشب
دلخـوش بـه سـو سویی ز رویت بودم امـا کو
گـم گـشته شـایـد مـاه مـن درسـایـه ها امشب
هـرشـب ز چـشم مست تو گفتم ،نمی دانـم
مـن بـی غزل سـر مـی کنـم اینجا چـرا امـشب
هــرشــب صــدای نــالــه مـی آمـــد ز مــن ،امـ.ا
افــتـاده نــی از دســتِ سـردم بـی صدا امشب
گـرچـه بلنـد اسـت همچو گـیسوی تو امــا مـن
مـی خـوانـمـش ایــن قـصـه را تـا انتـها امـشب
از عشـق دیگـر همـچـو مــن حـرفی نخواهد زد
هــرکــس بـــه درد بــی دوا شــد مبــتلا امـــشب
دراین سـکوت سرد و این بن بست بی فـرجـام
مــن مــی بـــرم دل را نـمـی دانـم کـجـا امـشـب
بــایـدچو هر شب سـر زنـد ماه من از چشمت
چــون آ یـنـــه داری اگــر لـطـفی بــه مــا امـشـب
مــا لیـلـی و مـجـنــون و تنـهــا کـوره راه عشــق
راهـــی نـــمـی مــانـــد بــرای مــا دو تــا امــشــب
#حمیدرضا_عبدالهی
از فسا
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
میکشم هر شب خیالت را در آغوش دلم
اینچنین من کودک دل را تسلی میدهم...
#فهیمهمنصوری
#شب_نوشت
@shearvdastan
کافیست یک نظر چہ نیازے بہ گفتُ گوست
از چشم تــو علیک وَ از دل سلام مـــــا
#علےفرزانهموحدی
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
خاموش از آن شدم که به جایی نمیرسد
فریادهای جنگل در حال سوختن...
#فاضل_نظری
@shearvdastan
نمِ باران نشسته روی شعرم... دفترم یعنی!
نمیبینم تو را ابریست در چشم تَرم یعنی
سرم داغ است و یک کوره تبم، انگار خورشیدم
فقط یکریز میگردد جهان دورِ سرم یعنی
تو را از من جدا کردند و پشت میلهها ماندم
تمام هستیام نابود شد، بال و پرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم... کافرم یعنی؟
اگر ده سال بر میگشتم از امروز میدیدی
که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی
تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه میماند به جا؛ خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم
اگر منظورت اینها بود، خوبم... بهترم یعنی!
#مهدی_فرجی
@shearvdastan
نشان دادند روی عرش حق ، نورالهدی اینجا
که بیش از کعبه می گردند دنبال خدا اینجا
به دور این حرم هر چیز دارد غسل پاکی را
کند تطهیر ، ناپاکیِ دل ها را هوا اینجا
امامِ جامعه اینجاست بردارید مضمون را
نجف مشهد مدینه کاظمین و کربلا اینجا
حسن دارد حرم اینجا ، ولی مظلوم مظلوم ست
که بیش از ناله دارد ، گریه های بی صدا اینجا
چه زهری بود که تاثیرش از شمشیر بدتر بود
که از داغیِ جسمش ، گرم مانده خاک ها اینجا
اگر چه در حرم فرزند و بابایند پیش هم
نباشد اربا اربایی جوان ، پایین پا اینجا
حامد آقایی
#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
@shearvdastan
سکوت خستهات یک حنجره فریاد میخواهد
صدایت زخم خورد از خنجر بیهمصداییها
#رضا_قاسمی
#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
@shearvdastan
از صبح پردهسوز خدایا نگاه دار
این رازها که ما به دل شب سپردهایم
#صائب_تبریزی
#شب_نوشت
@shearvdastan
پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
پسری اشک فشان است به حال پدرش
پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
@shearvdastan
باد صبحی به هوایت ز گلستان برخاست
که تو خوشتر ز گل و تازهتر از نسرینی
#حافظ
@shearvdastan
ز نالهام دلِ کوه آنچنان به درد آمد
که من خموش شدم، او هنوز مینالید
#خضری_لاری
@shearvdastan
من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها، تنها به جرم اینکه:
او سرسپرده میخواست من دل سپرده بودم
یک عمر می شد آری در ذرهای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
در آن هوای دلگیر وقتی غروب میشد
گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم
وقتی غروب می شد وقتی غروب میشد
کاش آن غروبها را از یاد برده بودم
#محمدعلی_بهمنی
@shearvdastan
تاج زیباۍ ولایت به شما مےنازد
علے آن شاه هدایت به شما مےنازد
مهدۍ فاطمه اۍ منتقم خون حسین
تو امامے و امامت به شما مےنازد..
عید ولایت و امامت مبارک
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#ارسالی