هرچه میبیند تو را ای ماه تابان بیشتر
میشود این برکه از عشقت، پریشان بیشتر
با تو ای دریای آرامش! نمیدانم چرا
بیقرارم میکند امواج طوفان بیشتر
دوستت دارم هیاهو! دوستت دارم بهار
دوستت دارم، خدا میداند، از جان بیشتر
زود داری از دِهِ ما میروی آه ای نسیم!
کاش میماندی کنارم چند باران بیشتر
کاش میشد باشم ای گل ساعتی همدوش تو
چند خانه، چند کوچه، یک خیابان بیشتر
فصل گل رفتهست اما همچنان دلگرم باش
گاه میتابند دلها در زمستان بیشتر
گاه فروردین ندارد آبرویی در بساط
گاه میبارد بهار از چشم آبان بیشتر
تا مگر خوشبو بماند جان من در این کویر
بایدم باشد تب گل از غم نان بیشتر
#امیر_سیاهپوش
@shearvdastan
نسیمی شاخههایم را شکست و با خودم خواندم:
بهار با تو بودنها چه شد؟ پاییز دلتنگی است...
#سجاد_سامانی
#شب_نوشت
@shearvdastan
خواهَم از خَلق نَهانَت کُنم اما چه کُنم
که تو خورشیدے و اخفایِ تو نَتوان کردن
#محتشم_کاشانی
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
چه شوری بهتر از برخورد برق چشمها با هم
نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن
#فاضل_نظری
@shearvdastan
تن زنده والا به ورزندگی است
که ورزندگی مایهٔ زندگی است
#ملکالشعرا_بهار
روز تربیتبدنی و ورزش
@shearvdastan
چه محو ناخدا گردیده ای، ای از خدا غافل؟
ندارد این سفر باد مرادی غیر یاربها
#صائب_تبریزی
#غزه
@shearvdastan
مرغ دلم از خال تو افتاده به دام است
افـتادن در دام تـو تـکرار مدام است
آهسته قدم زن سر این کوچه که گویند
هم دیدن وبوسیدن توگام به گام است
بی شک دو نشان می زنی امشب نظری کن
لب بر لب من نه که لبم بر لب جام است
از شـاه مـزن دم کـه بر این تخت جلالی
سلطان تو در ملک دلم همچو غلام است
" گو شمع میارید در این جمع که دیگر"
شب رفت و سحر آمد و این قصه تمام است
تـرسـم شـکند تـیر نـگاه تـو دلم را
هرلحظه که این آینه در محضر عام است
ای کاش نبـیننـد حـســودان شب ما را
" گل دربرو می درکف ومعشوق به کام است"
#حمیدرضا_عبدالهی
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
ای یار کجایی که در آغوش نهای
امشب بر ما نشسته چون دوش نهای
#سعدی
@shearvdastan
مُلکِ دل را از نگاهی میتوان تسخیر کرد
چیست از لشگرکشی منظورِ مژگان شما؟!
#واقف_لاهوری
#ارسالی
@shearvdastan
به قول جناب #سعدی هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی...
#عکس_ارسالی
@shearvdastan
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
یاد خدا آرام بخش دلهاست.
رعد | ۲۸
#قرآن_کریم
@shearvdastan
#صبح_پائیز
سر در هوای دوست اگر خاک شد چه باک
میچرخد و به دامن آن یار میرسد...
#محمد_سهرابی
@shearvdastan
بهارِ با تو بودنها چه شد؟ پاییز دلتنگیست
کجایی صبح من؟ شامِ ملالانگیز دلتنگیست
کجایی ماهیِ آرام در آغوش اقیانوس؟
به من برگرد! این دریایِ غم لبریزِ دلتنگیست
اگر چیزی به دست آوردهام از عشق، میبخشم
غزلهایی که خود سرمایۀ ناچیزِ دلتنگیست
در آن دنیا برای دیدنت شاید مجالی شد
همانا مرگ، پایانِ سرورآمیزِ دلتنگیست...
نسیمی شاخههایم را شکست و با خودم خواندم:
بهارِ با تو بودنها چه شد؟ پاییزِ دلتنگیست
#سجاد_سامانی
@shearvdastan
میگرفتم پیش ازین از دست ساقی می به ناز
این زمان از دور میبوسم لب پیمانه را
#صائب_تبریزی
@shearvdastan
تو ایستاده ای امّا تـوان دم زدنت نیست
خموشیات همه فریاد و خود به لب سخنت نیست
چه تلخ خوردهای از دست روزگار که دیگر
چنان گذشتهی شیرین، لب شکر شکنت نیست
چه جای غم که ندارم تو را که در نظر من
سعادتی به جهان مثل دوست داشتنت نیست
چگونه می سپری تن به بوسه های رقیبم
نشان بوسه ی من در کدام سوی تنت نیست؟
من از تو اصل تو را برگزیده ام که همیشه
دلت مراست، تو خود گفته ای، اگر بدنت نیست
چنین که عطر تنت ره به هر نسیم گرفته است
تو با منی و نیازی به بـوی پیرهنت نیست
#حسین_منزوی
@shearvdastan
تماشا میشوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم..!
#حمیدرضا_برقعی
#شب_نوشت
@shearvdastan
جای تو باید با خودم خلوت کنم هر شب
وقتی خودم را تنگ میگیرم در آغوشم...
@shearvdastan
خنده صبحیست، که در بندِ گریبان گل است
عیش موجیستکه سرگشتهی توفانگل است
محو رنگینی گلزار تماشایِ توام
از نگه تا مژهام، عرضِ خیابان گل است
#بیدل_دهلوی
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
صحنه های سینمایی به شهادت رساندن یحیی سنوار به طرز عجیبی انسان را مبهوت می کند و فطرت آرمان خواه و کمال جوی آدمی را متأثر از خویش می کند. او چریکی بود که توانست زیر چشم صدها ماهواره و پهپاد، یک سال دوام بیاورد و حتی به رهبری حماس برسد، اما در لحظه ای که با مرگ مواجه می شود، مطابق تمام مسیر زندگی اش شجاعانه به استقبال آن می رود و با آن هماوردی می کند.
منظره ای که سنوار در دم آخر خلق کرد، تجسم واقعی تمام جملاتی است که در کلام گفته می شود یا در مورد بزرگان تاریخ از گذشته های دور شنیده بودیم: ماجرای کربلا، جمله «ما رأیت الا جمیلا»، ابیات حماسی و شورانگیز در ادبیات جهان و... .
انتشار این تصاویر توسط اسرائیل اما، بخش جالب تر ماجراست. ذهن انسان غربی هرگز نمی تواند بفهمد که معنای این صحنه ها چیست؛ بدون اینکه بخواهم جانبدارانه سخن بگویم، باید تأکید کنم که این انسان، فرق «مرگ» و «شهادت» را نمی فهمد و به همین خاطر هرگز توان نابودی و حذف خصم خویش را ندارد، چون آن حریف نرم افزاری دارد که با سیستم عامل او سازگار نیست و نمی تواند باشد.
نحوه شهادت سنوار و سپس انتشار آن توسط خود قاتلین، بیانگر شعاری نبودن این مفهوم است.
شهادت سنوار غیرمنتظره نبود و او تا کنون هم «قاچاقی زنده بود»! او معمار عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر بود. در مورد صحیح یا غلط بودن انجام این عملیات نظرات مختلفی وجود دارد و خواهد داشت؛ به ویژه آنکه انجام این عملیات به بهای کشته شدن دهها هزار فلسطینی، آواره شدن ساکنین غزه و پرداخت هزینه های سنگین توسط ایران، حزب الله لبنان و... شد، اما دو واقعیت، قطعی و عینی است: 1-نشان داد «توسعه»، «رونق اقتصادی»، «عادی سازی روابط اعراب-اسرائیل» بدون در نظر گرفتن فلسطینیان ناممکن است. یا فلسطینیان در این قاب باید باشند یا دیگران هم روی خوش نخواهند دید. 2-رویای وجود «آینده» برای سرزمینی اشغال شده به نام اسرائیل و احساس دوام و امنیت را برای ساکنین اشغالگر آن سلب کرد.
به هرروی، نام سنوار به واسطه اتصال با نام اسطوره ای «یحیی» و ماجراهای آن؛ و نیز پرده آخر عمرش، به واقع رمز خواهد شد...
گویی این شعر محمود درویش را زیست که:
محاصرهات را محاصره کن
راه گریزی نیست
بازویت افتاد آن را بردار
و دشمنت را بزن راه گریزی نیست
من در نزدیکیات افتادم مرا بردار
و دشمنت را با من بزن
که اکنون تو آزادی
آزاد آزادی
کشتهها یا مجروحینت مهمات تواند
پس با آنها دشمنت را بزن راه گریزی نیست
هر پارۀ ما نام ما را بر خود دارد
#یحیی_سنوار
@shearvdastan
غم صدهزار مرتبه گرد جهان بگشت
جز من نیافت همدمی از خلق روزگار
#قاآنی
@shearvdastan
زندگی میکشد آخر به کجا کارت را
باید از دور تماشا بکنی یارت را
روز دیدار، خودت را به ندیدن بزنی
شب ولی دوره کنی لحظهٔ دیدارت را
#ابراهیم_زمانی
@shearvdastan