eitaa logo
شعر و داستان
1.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
79 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
مـرغ دل مــن پــــر زده از بــــام خــیـــالی در دامـنـت افـــتـاده به یک دام خــیــالی بـا فـکر پـریشان و سـر کوچه بـن بست افــتـــاده بـــه دنــبـــال گل انــدام خـیـالی آشـفته از آنـم کــه دل زار و پــریــشــان دل بسـته بـه گیـسـوی دل آرام خـیالی دم می زنـد از تـشنگی آهــوی مــن امــا تــر کـرده لب خشک خود ازکام خـیــالی چشمان خمار تو و آن وعـده ی مستی ای وای ز افـــســونــــگـری جــــام خــیـالی معـشـوق نـدانم که کـجا بـوده کــه از او پـر گشته بــه هــر بیت غزل نـام خیالی ختم است به بیراهه مسیر دل عـاشق دلخوش شده او ازچه به فرجام خیالی ازگنگی این جدول ضرب پرشده هرشب در هـندسـه ی ذهـن مـن ارقـام خـیـالی
یوسف ما به تهی دستی خلق آگاه است با چه امید به بازار رساند خود را @shearvdastan
دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من چون یاد تو می‌آرم خود هیچ نمی‌مانم @shearvdastan
ديروز پريشانى           خود را به تـــــو گفتم.... امروز پريشان‌تر از آنم ڪه توان گفت...
گشتم، نبود، نیست... تو هم بیشتر نگرد غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود دیشب دوباره از تو چه پنهان، دلم گرفت با اینکه پای هیچ زنی در میان نبود @shearvdastan
هر چند جهان با تبِ آشوب، عجین است آغوش تو آرام‌ترین، جای زمین است... @shearvdastan
در من کسی فراق تو را داد میزند فکری به حال پرسش این بی جواب کن
صحرا و باغ و خانه ندانم کجا خوش است هر جا خیال روی تو باشد مرا خوش است...!
طلعتِ صبح و فروغِ پر شکوهِ آفتاب لابلای پلک های سِحْر آمیزت بخیر @shearvdastan
همه باغ دلم آثار خزان دارد کو آنکه سامان بدهد، این همه ویرانی را؟ @shearvdastan
آسمان فرصت پرواز بلند است ولی قصه اینست چه اندازه کبوتر باشی @shearvdastan
چنان طنین صدای تو برده از هوشم که از صدای خود آزرده می‌شود گوشم من از هراس شبیخون ناگهان رقیب لباس جنگ به هنگام خواب می‌پوشم ! چو آفتاب به هر ذره‌ای نظر دارم به روی هیچ کسی بسته نیست آغوشم تو در دل منی و دیگران نمی‌دانند تو آتشی و من آتشفشان خاموشم به چشم‌های تو وابسته‌ام ولی افسوس که چشم بسته‌ای و کرده‌ای فراموشم @shearvdastan
من که هر شب با خیالت گرم ِصحبت می‌شوم ، هر کجا هستی بخواب آرام ِجانم ؛ شب بخیر . @shearvdastan
از صد نسیمِ گلشنِ فردوس خوش تر است بادی که می‌وزد ز گلستانِ صبح گاه دامانِ صبح گیر مگر سر برآورد صبحِ امید تو ز گریبانِ صبح گاه @shearvdastan
زندگی باید کرد، گاه با یک دل تنگ... @shearvdastan
مکتوبِ عاشق از ره دل می رسد به دوست این نامه را به بال کبوتر چه حاجت است @shearvdastan
شهر را آدم به آدم در پی ات جویا شدم تا که یک شب دیدمت، دل باختم، رسوا شدم با نگاهی ساده قلبم را گرفتی، خوب من! فکر می کردم که من عاشق نِمی ... امّا شدم! مثل یک پروانه در شمع نگاهت سال ها سوختم، امّا عزیزم! با تو من معنا شدم گفته بودی در کنارت تا ابد هستم ولی باز رفتی ، باز ماندم، باز من تنها شدم @shearvdastan
به محشر وعده‌ی دیدار اگر دادی نمی‌رنجم وصال چون تویی را صبر این مقدار می‌باید @shearvdastan
فصل عوض می شود جاے آلو را خرمالو می گیرد جاے دلتنگی را دلتنگی...!
مهتاب تویی، برکه منم، فاصله را باش ... دیدارِ تو هرشب شده با حسرت و ای کاش
این روزها فرصت عاشق شدن کم است انگار لذت عشق همین حال و یکدم است ما عشق را همره زخمش به جان خریده ایم این جای زخم برای من عیش دمادم است @shearvdastan
303.5K
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که؛ "پدر" تنها قهرمان بود! عشــق، تنـــها در "آغوش مادر" خلاصه میشد! بالاترین نــقطه ى زمین، "شــانه های پـدر" بــود! تنــها "دردم"، زانو های زخمـی ام بودند! تنـها چیزی که "میشکست"، اسباب بـازیهایم بـود! ومعنای "خداحافـظ"، تا فردا بود!!!
صبح می جویم تو را درهستی و آفاق و شعر تا که جان گیرد زِ تو این صبح بی آغاز من! @shearvdastan
هم دعا كن گره از كار تو بگشايد عشق هم دعا كن گره تازه نيفزاید عشق @shearvdastan