زبان حال آنان که آرزوی زیارت دارند
مرا در منزل جانان خدایا جای ده! زیرا
دلم بی تاب او گشته که اینگونه سخن گویم
قلم را طاقتی نبود که پنهانی سخن گوید
زبان من قلم باشد صلاح کار از او جویم
دل مشتاق من باشد به سوی کعبه جان ها
خداوندا! مدد فرما که راه دوست را پویم !
حیات ماست وابسته به تاب جعد مشکینش
ز عطر خویش بر من زد گلابش ریخت بر رویم
در آن وادی که از مستی شهیدانش سرافرازند
خداوندا مرا ره ده ! که من مشتاق آن کویم
دمی آنجا قدح گیرم غبار از دیده بر گیرم
غم دل را به او گویم به اشک دیده دل شویم
(ز دستم بر نمی خیزد که چیز دیگری خواهم)
به جز گل های آن وادی نمی خواهم گلی بویم
لب شکّر وَ چشم می من از میخانه میخواهم
مرا بالی است بشکسته خودت بگذار آن سویم
ز طاق ابروی جانان گریزی نیست واصل شو !
از این بهتر چه می باشد؟ غلام طاق ابرویم
به شعر دلکش حافظ کلامم گشت پرمعنا
خداوندا مرادم ده ! که من مشتاق بر اویم
#مهدی_موسائی #دزفول
#ارسالی_شاعر_محترم
پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۳
@shearvdastan
زندگی من که بعد از رفتنت ویران نشد!
کی شود ویرانه ای از حادثه ویرانه تر؟
بی سبب با قلب صد ها پاره ام بازی مکن
ان که مجنون گشته را لطفاً مکن دیوانه تر
#محمد_سبحان_مهنام
@shearvdastan
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا
برای شما همسرانی آفرید تا آرامش یابید.
روم | ۲۱
#قرآن_کریم
@shearvdastan
صبح یعنی پرواز
قد کشیدن در باد
چه کسی میگوید
پشت این ثانیهها تاریک است
گام اگر برداریم، روشنی نزدیک است!
#سهراب_سپهری
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
وصفت چه نویسم که ملامت نکند عشق؟...
حسنِ تو خیالیست که تصویر ندارد...
#بارق_شفیعی
@shearvdastan
آدینه شد و در طلبت،
شعر سرودم...
صبحت به خوشی ای
همۂ بود و نبودم!
#سلیم_نائینی
#ارسالی
@shearvdastan
لكنت می اندازد نگاهت در زبانم
دردت به جا... دردت به جا... دردت به جانم...
#صدیف_کارگر
#ارسالی
@shearvdastan
چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمیآید
به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمیباید
#سلمان_ساوجی
#دیوار_نوشت
#ارسالی
@shearvdastan
شد غرق در غم روزگارت عمه جانم
خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم
در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد
در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم
بر روی تل، در غربتِ شام غریبان
ایکاش بودم در کنارت عمه جانم
تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی
مرهم برای حال زارت عمه جانم
جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی
دیدم گره خورده به کارت عمه جانم
مانند قلبت چند جای چادرت سوخت
در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم
چشم عمو عباسمان را دور دیدند
شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم
لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را
در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم
بین تمام داغ هایی را که دیدی
می سوزم از داغ اسارت عمه جانم!
مرضیه عاطفی
#مناجات_محرمی_با_امام_زمان_عج
#مرثیه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#محرم
@shearvdastan
کتاب کهنهای هستم پر از اندوه یا شاید
درختی خسته در اعماق جنگل های گیلانم...
#حمیدرضا_برقعی
@shearvdastan