همیشه هر که دم از عاشقی زده تنهاست
نماز آنکه مکبر شود جماعت نیست ... !
#سعید_صاحب_علم
@shearvdastan
منطق چشم تو با فلسفه ام همخوان نیست
قتل عمد و طلب عفو تناقض دارد...
#شهرام_علیزاده
@shearvdastan
به هر روزی كه برمیگردم از آغاز دلتنگم
به قدر جمعهی يک پادگان سرباز دلتنگم...
#امیرحسین_اللهیاری
روز سرباز
@shearvdastan
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژهها را باید شست.
#سهراب_سپهری
@shearvdastan
اولین لحظه ی دیدار تو را یادم هست
اشتیاقِ دلِ تب دارِ تو را یادم هست
زیر آن سروِ بلندِ وسطِ کوچه ی ما
تپشِ قلبِ گرفتار تورا یادم هست
زیر باران و خیابان و دو عاشق بی چتر
خواهش بوسه ی بسیار تورا یادم هست
ناز بود رونق بازار و نیاز از تو و من
طمع چشمِ خریدار تو را یادم هست
مانده امضای تو در دفتر شعرم آری
انحنای خط خودکار تورا یادم هست
داخلِ جیبِ چپِ پیرهن آبی رنگت
پاکت خالیِ سیگار تو را یادم هست
من در انبوهِ هجومِ شب و دلتنگی ها
ساحلِ شانه ی هموار تورا یادم هست
گرچه از خاطر تو قصه ی ما رفته ولی
من هنوز پیچک دیوار تو را یادم هست
#کلثوم_محمودی
@shearvdastan
مردم چه میکنند که لبخند میزنند؟!
غم را نمیشود که به رویم نیاورم...
#نجمه_زارع
#شب_نوشت
@shearvdastan
مَرا نگاه ِ تـو عالیجناب خواهَد کرد
ستاره را نَظرت آفتاب خواهَد کرد...
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است
توی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
نامه هایم چشمهایت را اذیت می کند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه ها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من سرم بر شانه ات؟... یا تو سرت بر شانه ام؟
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است
من به دنبال کسی بودم که دلسوزی کند
همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است
خانه ی بیچاره ای که سرنوشتش زلزله است
از همان روز نخست آوار باشد ...
#حامد_عسگری
#ارسالی
@shearvdastan
آهو نگران است، بزن تیر خطا را
صیاد دل از كف شده! تا كى به كمينى؟
اى عشق!چه درشرح تو جز «عشق» بگوییم!
در سادهترین شكلى و پیچیدهترینی
#فاضل_نظری
@shearvdastan
سبک مشمار در دست ِمن این قد هلالی را
که با آن می شمارم تک به تک،گلهای قالی را
دلم پیمانه ی دست تو کردم خوب می دانی
کـه صیقل داده ام با عشق این ظرف سفالی را
اطاقم خـالی از حـس نبـودن گشته پر تـر کـن
تـو امشب با حـضور سبز خود این قــاب خالی را
مــرا تــا مشرق سبز خـیال خـویش خـواهد برد
جـنوب زرد شـــرجـی خــورده ی چـشم شمـالی را
پـریشــان خــاطرم امــا نســیم صــبح می دانــد
که تسکین مـی دهد گیسوی تو آشفته حـالی را
مخـور انــدوه جـالیـز و بیـا از دشـت بـیرون زن
متـرسک تا حدودی امن کرده این حوالی را
لبت تر ، ساغرت تر، چشم های آبی هرشب تر
یقـین دارم که بـا خود مـی بـرد این خشکسالی را
#حمیدرضا_عبدالهی
از فسا
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
نوشیدن نورِ ناب، کاری است شگفت
این پرسش را جواب، کاری است شگفت
تو گونهی یک شهید را بوسیدی؟
بوسیدن آفتاب کاری است شگفت
#قیصر_امینپور
@shearvdastan