eitaa logo
شعر و داستان
1.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
79 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
حالے براے گفتن شعر نیست! یڪ و خلاصه: را دوست دارَمَت •••❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌
دیگر اکنون چه کنم زمزمه در پردهٔ عشق دور از آن مرغ بهشتی که هم‌آوازم بود @shearvdastan
غزلم دره‌ای از نسترن و شب‌بوهاست مرتع دِرمَنه‌ها، دهکده‌ی آهوهاست این طرف کوچه‌ی بن بستِ نگاهْ آبی‌ها... آن طرف کوچه‌ی پیوندِ کمانْ ابروهاست این خیابان بلندی که به پایین رفته مال گیسوی به هم ریخته‌ی هندوهاست غزلم گردش کاشی است در اسلیمی‌ها غزلم تابش خورشید بر اسکیموهاست باد می آید و انجیر مقدس مست از روسری‌های به رقص آمده در هوهو‌هاست هر چه که بر سر من رفته از این قافیه‌ها از به رقص آمدن باد میان موهاست تلخ مردن وسط هاله ای از ابر و عسل سرنوشت همه‌ی هسته‌ی زرد آلوهاست کار سختی است -ببخشید!- ولی می‌گویم: اینکه... بوسیدنتان... دغدغه‌ی... کم روهاست @shearvdastan
بسترم صدفِ خالیِ یک تنهایی‌است.. :) @shearvdastan
نشسته‌ای لب بامی و پَر نمی‌گیری سراغی از من آسیمه‌سر نمی‌گیری چقدر روز و شبم بگذرد به بی‌خبری چه کرده‌ام که تو از من خبر نمی‌گیری پی سرابِ تو از پا درآمدم، ای عشق تو دست تشنه‌لبان را مگر نمی‌گیری درخت پیرم و باید به خاک تن بدهم چرا به دست جوانت تبر نمی‌گیری به فرض اینکه بخواهی به آتشم بکشی جرقه‌ای و از این بیشتر نمی‌گیری
مهتاب تویی، برکه منم، فاصله را باش ... دیدارِ تو هرشب شده با حسرت و ای کاش
چه جای خواب که هرشب محصّلانِ فراق خیال ِروی تو بر دیده می‌گمارندم... @shearvdastan
فَصلِ پیدایشِ عِشق است و به آن دِل بَستیم صبح پاییز و تَبِ عِشق چِشیدن دارد... @shearvdastan
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد من سالهاست هیچ نمی آورم به یاد بی اعتنا شدم به جهان بی تو آنچنان کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد من داستان آن گل سرخم که عاقبت دل سوزی نسیم سرش را به باد داد گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست خير شما رسیده به ما مرحمت زیاد @shearvdastan
قدح لبریز چون شد از شراب ناب می‌لرزد به قدر آب بر خود گوهر سیراب می‌لرزد @shearvdastan
بنشین و ببین زردم و نارنجی و قرمز پاییز همین است غم‌انگیز قشنگ است..! @shearvdastan
نگفتم می روی تنهاتر از من می شوی آخر نهنگ ازدوری دریا چه حاصل میکند جز مرگ؟! @shearvdastan
حال ما، حال شرابیست که در تاریکیست! ما، به حال خودمان مانده و تخمیر شدیم...  @shearvdastan
عکس رخ او به قهوه دیدم گفتم خورشید برون آمده است از ظلمات  @shearvdastan
من حلقه‌های زلفش از عشق می‌شمارم... @shearvdastan
فضای خانه از خنده‌های ما گرم است چه عاشقانه نفس می‌کشم! هوا گرم است دوباره «دیده‌امت»، زل بزن به چشمانی که از حرارت «من دیده‌ام تو را» گرم است بگو دو مرتبه این را که: «دوستت دارم» دلم هنوز به این جمله‌ی شما گرم است بیا گناه کنیم عشق را… نترس خدا هزار مشغله دارد، سر خدا گرم است من و تو اهل بهشتیم اگر چه می‌گویند جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است به من نگاه کنی، شعر تازه می‌گویم که در نگاه تو بازار شعرها گرم است @shearvdastan
اینجا به رغم خلوت دریا و آسمان شهر از صدا پر است ولی از سخن تهی @shearvdastan
لنگر حِلم تو ای کشتی توفیق کجاست؟ که در این بحر کَرم غرق گناه آمده‌ایم... @shearvdastan
قـدم آهستـه برمی داردامشب با تو باران هم چـه شـور انگیـز بـا تـو راه می افـتدخیابان هم چوشبنم صبح پشت شیشه با لبخند می بینم شکوفا می شود با غنچه ی سبز تو گلدان هم نمـی ریـزد ز فـصـل سبز چشمان تو فـروردیـن بـه وجـد مـی آیـد از خـرداد دستان تو آبـان هم ضریح چشم هایت میدهدحاجت که می بینم دخــیـلی بسـته بـر کـفـرِ سـرِ زلـفِ تو ایمان هم ورق برگشته آن سانی که در وقت دو دل بودن تـفال مـی زنـد بـر چشمِ افـسونِ تو فنجان هم گذشت دوران سستِ آدم وحوا که خواهدخورد بـه آسـانی فـریـبِ گـنـدم روی تــو شیـطان هـم ببین سـوز وگداز داغِ هـجران درجهان کـم شد که میبینم بـه دوری کرده عادت پیـرکنعان هم @shearvdastan
بوی دلتنگی پاییز وزیده‌ست، ولى اولین موسم این فصل مگر”مهر” نبود!
به جز آغوش تو هرگز، برایم نوش دارو نیست نهنگی خسته می فهمد، نوازش های ساحل را @shearvdastan
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی در من اثر سخت ترین زلزله ها را @shearvdastan
وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ و ما دعای یونس را اجابت کردیم و او را از غم و اندوه نجات دادیم. انبیاء | ۸۸ @shearvdastan
تشنه ام چای نداری بدهی لیوانی؟ لرزش سینی و دستان تو دیدن دارد.. @shearvdastan
هرقَـــدَر آوار گــریــه در نگـاهش بیشتـر قصـه هایش هرقَــدَر هم اشک و آهش بیشتر بمب های فسفــری، موشک، هواپیمــا و مین هرقَـــدَر آتش ببـــارد آسمانش بیشتـــر کودکـی هایش اگــر برباد رفتــه خانــه ام یا نمــایان می شــود سنگ بنـایش بیشتـر آسمانش گرچـه دلگیرست و دودآلـود و سرد غرق خون تا می شود خورشید و ماهش بیشتر آخـرین سـاعات ظلمت هرقَـــدَر تاریک تر صبح صـادق نیـز می گردد روشنایش بیشتر روشنی آن ســوی دریا نامتــان را می بـرد هرقَـدَر ابلیس نگـذارد، نوچـه هایش بیشتر ماده دیـــو آبستن دجـــال هاییست کــه از بنــی ابلیس دارد نطفـــه هایش بیشتـر شهــر ما اما پر از شیــران شــرزه، منتظر تا کُشـد ابناء شــر، از صــد هزارش بیشتر بغض مادر هم کَنَـد بنیـاد صهیــون را ولی اشک هایش می کنـد تاثیــر آهش بیشتـر کل عـرض کربلا یعنـی که کار افتـاده است دست ســـرهای جــدا و کاروانش بیشتـر آب بستن روی انسان، کار حیوان است و بس شـد مجسم کـربلا و صحنـه هایش بیشتـر خون اگر جاری شده در این خیابان ها بدان می شـود نزدیک "تر" صاحب زمانش بیشتر دست دجال زمان را خوب رو کرده ست این موج طوفـان تو و آن ماجــرایش بیشتــر دیدنت یک سطـر از بنـد ظهور منجی است می شـود واضــح تمـام آیـه هایش بیشتر @shearvdastan