🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣#نمونه ای از زندگی #سرورمان حضرت #رسول صلوات الله علیه
❣شرم_پیامبر صل الله علیه وسلم ازهمسرش!
🌼🍃یکی از جالب ترین موقفهای سیرت برای من، موقف پیامبر (صل الله علیه وسلم) در برابر مادر ما عایشه (رضی الله عنها) در زمان حادثهی اِفک است.
🌼🍃یک ماه کامل از حادثهی افک میگذرد و پیامبر به خود اجازه نمیدهند در این باره چیزی از حضرت عایشه بپرسند!
🌼🍃 پیامبر (صل الله علیه وسلم) میتوانستند همان روز اول از عایشه (رضی الله عنها) بپرسند: «ای عایشه! مردم در بارهی تو چنین و چنان میگویند،
آیا درست است یا خیر؟» اما پیامبر (صل الله علیه وسلم) تأثیر چنین سؤالی را بر زن عفت پیشهای چون عایشه (رضی الله عنها) میدانستند و متوجه بودند که شاید عایشه (رضی الله عنها) از این پرسش،
احساس کند پیامبر نسبت به او متردد اند و در نتیجه دلش بشکند.
🌼🍃پیامبر (صل الله علیه وسلم) یک ماه کامل، درد و رنج و حیرت و تردیدها را تحمل کردند و با این
که میدانستند منافقان با این وسیله با آبرو و حیثیت شان بازی میکنند، حاضر نشدند این سؤال را از عایشه (رضی الله عنها) بپرسند.
🌼🍃پس از یک ماه، از ناچاری، نزد عایشه (رضی الله عنها) آمدند و در حضور پدر و مادر حضرت عایشه تشهد خواندند و فرمودند: «اما بعد:
ای عایشه! چنین سخنانی در بارهی تو شنیده ام، اگر بیگناه باشی، الله متعال بی گناهی ات را آشکار میگرداند،
🌼🍃 و اگر گناهی کرده باشی، از الله آمرزش بخواه و توبه کن! چرا که بنده، اگر به گناه خود اعتراف کند و به سوی الله متعال بازگردد، الله توبه اش را میپذیرد».
🌼🍃 در همین لحظات بود که وحی نازل شد و پاکیزگی عایشه (رضی الله عنها) را ثابت کرد. چنان چه این داستان در بخاری آمده است.
🌼🍃این تعامل پیامبر را چه بنامیم؟ آیا چیزی جز شرم و حیا ست؟
آیا خوب نیست مرد حتی از همسرش شرم داشته باشد و از او چیزی را نپرسد که احساسش را خدشه دار کند؟
🌼🍃به یاد داشته باشید که پیامبر (صل الله علیه وسلم)
«مرد را از ورود ناگهانی شب هنگام به خانه اش، به هدف کشف خیانت یا خطاهای همسرش، نهی کردند» (به روایت مسلم) چرا که این کار، بدبینی و بدگمانی
را به همراه دارد و زن وقتی متوجه شود شوهرش در وفاداری اش شک دارد، سخت آزرده و اندوهگین میشود.
❣این احادیث سراسر خوشبینی و رعایت احساس همسران و شرم و حیا از آنان است.
🌼🍃پروردگارا!
ما را پیروان واقعی پیامبرت محمد (صل الله علیه وسلم) بگردان و ما را در بهشت با اوشان محشور بگردان!
❣ دکتر ایاد قنیبی
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣#نمونه ای از زندگی #سرورمان حضرت #رسول صلوات الله علیه
❣شرم_پیامبر صل الله علیه وسلم ازهمسرش!
🌼🍃یکی از جالب ترین موقفهای سیرت برای من، موقف پیامبر (صل الله علیه وسلم) در برابر مادر ما عایشه (رضی الله عنها) در زمان حادثهی اِفک است.
🌼🍃یک ماه کامل از حادثهی افک میگذرد و پیامبر به خود اجازه نمیدهند در این باره چیزی از حضرت عایشه بپرسند!
🌼🍃 پیامبر (صل الله علیه وسلم) میتوانستند همان روز اول از عایشه (رضی الله عنها) بپرسند: «ای عایشه! مردم در بارهی تو چنین و چنان میگویند،
آیا درست است یا خیر؟» اما پیامبر (صل الله علیه وسلم) تأثیر چنین سؤالی را بر زن عفت پیشهای چون عایشه (رضی الله عنها) میدانستند و متوجه بودند که شاید عایشه (رضی الله عنها) از این پرسش،
احساس کند پیامبر نسبت به او متردد اند و در نتیجه دلش بشکند.
🌼🍃پیامبر (صل الله علیه وسلم) یک ماه کامل، درد و رنج و حیرت و تردیدها را تحمل کردند و با این
که میدانستند منافقان با این وسیله با آبرو و حیثیت شان بازی میکنند، حاضر نشدند این سؤال را از عایشه (رضی الله عنها) بپرسند.
🌼🍃پس از یک ماه، از ناچاری، نزد عایشه (رضی الله عنها) آمدند و در حضور پدر و مادر حضرت عایشه تشهد خواندند و فرمودند: «اما بعد:
ای عایشه! چنین سخنانی در بارهی تو شنیده ام، اگر بیگناه باشی، الله متعال بی گناهی ات را آشکار میگرداند،
🌼🍃 و اگر گناهی کرده باشی، از الله آمرزش بخواه و توبه کن! چرا که بنده، اگر به گناه خود اعتراف کند و به سوی الله متعال بازگردد، الله توبه اش را میپذیرد».
🌼🍃 در همین لحظات بود که وحی نازل شد و پاکیزگی عایشه (رضی الله عنها) را ثابت کرد. چنان چه این داستان در بخاری آمده است.
🌼🍃این تعامل پیامبر را چه بنامیم؟ آیا چیزی جز شرم و حیا ست؟
آیا خوب نیست مرد حتی از همسرش شرم داشته باشد و از او چیزی را نپرسد که احساسش را خدشه دار کند؟
🌼🍃به یاد داشته باشید که پیامبر (صل الله علیه وسلم)
«مرد را از ورود ناگهانی شب هنگام به خانه اش، به هدف کشف خیانت یا خطاهای همسرش، نهی کردند» (به روایت مسلم) چرا که این کار، بدبینی و بدگمانی
را به همراه دارد و زن وقتی متوجه شود شوهرش در وفاداری اش شک دارد، سخت آزرده و اندوهگین میشود.
❣این احادیث سراسر خوشبینی و رعایت احساس همسران و شرم و حیا از آنان است.
🌼🍃پروردگارا!
ما را پیروان واقعی پیامبرت محمد (صل الله علیه وسلم) بگردان و ما را در بهشت با اوشان محشور بگردان!
❣ دکتر ایاد قنیبی
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#از_ذلت_تا_عزت
#قسمت_اول
🌸🍃السلام علیکم و رحمت الله و برکاته خدمت #مدیرعزیزمحترم و اعضای خوب کانال امیدوارم دل تک تکتون با نور ایمان با یاد الله اروم باشه... 👌
من یکی از کاربرای #کانالداستانهایجالبوجذاب هستم میخواستم داستان هدایت شدنم رو براتون بگم شاید که مورد عبرت قرار بگیره😔
من دختری 17 سالم که 1 سال از هدایت شدنم میگذرد شاید سن کمی باشه اما در این مدت کم تمام لذت های #پوچ گناه رو تجربه کردم...
من 8 سالم بود که با خواست پدرم در کلاس قران ثبت نام کردم و ازون جا که من دختری زرنگ و باهوش بودم درسای زیادی از کلاس قران یاد گرفتم حدیث های زیادی داستان و زندگی نامه پیامبران زیادی یاد میگرفتم🙂 و بیشتر از همه پدر عزیزم پدر مهربانم بود که ازین بابت خیلی خوشحال بود و همیشه بهم #افتخار میکرد من فرزند دوم خانواده بودم و یه خواهر بزرگتر و یه خواهر کوچیک تر داشتم، همیشه و در همه مسائل منو پدرم هم نظر بودیم و مادرم و خواهرام هم، هم نظر بودن من عاشـق پدرم بودم و بیش از همه دوسش داشتم #پدری که در سخت ترین شرایط همیشه بهترین و #مهربانترین پدر بود منو پدرم شبا باهم قران میخوندیم گاهی وقتا من ازش اشکال میگرفتم و گاهی وقتام اون... 😌
🌸🍃حتی من یه شب خواب #رسول الله را دیدم... 😍 در خوابم همه اهل محله مون اومده بودن بیرون و از دور یک مرد به ما نزدیک میشد همه میگفتن ایشان #رسول الله «صل الله علیه و آله وسلم» هستن همه از ایشون درخواست میکردن برن خونه انها ولی پیامبر محمد تشریف اوردن خونه ما... 🥰
این قسمتشو دقیقا یادم نیست همیشه در تصوراتم فکر میکنم یا من نشسته بودم و ایشون دورم قدم میزد و یا نشسته بودن و من روی زانوی ایشون نشسته بودم😍❤️ و این حرفشون خیلی خوب یادم هست ایشون دراین حالت #فرمودن نمازاتو همیشه خیلی خوب بخوان...
کم کم 1٠ سالم شده بود...
🌸🍃حتی وقتی کلاس زبان میرفتم با سن کمم روسری سرم میکردم و نگاهای سنگین و تمسخر امیز همکلاسییام و حتی معلمم رو احساس میکردم در مجالس خانوادگی وقتی همه دختر عمه هام و حتی عمه هامم که سنی ازشون گذشته بود و خودشونو عین دختر 14 ساله کرده بودن و با چشم تمسخر بهم نگا میکردن،، من دلسرد نمیشدم فقط ناراحت میشدم ازین که مگه اینا سنشون اینقد بالاست مگه نمیدونن این کاراشون درست نیست و ازین فکرا....
#ادامه_دارد_انشاءالله...
📒داستان های جالب وجذاب📒
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
#از_ذلت_تا_عزت
#قسمت_اول
🌸🍃السلام علیکم و رحمت الله و برکاته خدمت #مدیرعزیزمحترم و اعضای خوب کانال امیدوارم دل تک تکتون با نور ایمان با یاد الله اروم باشه... 👌
من یکی از کاربرای #کانالداستانهایجالبوجذاب هستم میخواستم داستان هدایت شدنم رو براتون بگم شاید که مورد عبرت قرار بگیره😔
من دختری 17 سالم که 1 سال از هدایت شدنم میگذرد شاید سن کمی باشه اما در این مدت کم تمام لذت های #پوچ گناه رو تجربه کردم...
من 8 سالم بود که با خواست پدرم در کلاس قران ثبت نام کردم و ازون جا که من دختری زرنگ و باهوش بودم درسای زیادی از کلاس قران یاد گرفتم حدیث های زیادی داستان و زندگی نامه پیامبران زیادی یاد میگرفتم🙂 و بیشتر از همه پدر عزیزم پدر مهربانم بود که ازین بابت خیلی خوشحال بود و همیشه بهم #افتخار میکرد من فرزند دوم خانواده بودم و یه خواهر بزرگتر و یه خواهر کوچیک تر داشتم، همیشه و در همه مسائل منو پدرم هم نظر بودیم و مادرم و خواهرام هم، هم نظر بودن من عاشـق پدرم بودم و بیش از همه دوسش داشتم #پدری که در سخت ترین شرایط همیشه بهترین و #مهربانترین پدر بود منو پدرم شبا باهم قران میخوندیم گاهی وقتا من ازش اشکال میگرفتم و گاهی وقتام اون... 😌
🌸🍃حتی من یه شب خواب #رسول الله را دیدم... 😍 در خوابم همه اهل محله مون اومده بودن بیرون و از دور یک مرد به ما نزدیک میشد همه میگفتن ایشان #رسول الله «صل الله علیه و آله وسلم» هستن همه از ایشون درخواست میکردن برن خونه انها ولی پیامبر محمد تشریف اوردن خونه ما... 🥰
این قسمتشو دقیقا یادم نیست همیشه در تصوراتم فکر میکنم یا من نشسته بودم و ایشون دورم قدم میزد و یا نشسته بودن و من روی زانوی ایشون نشسته بودم😍❤️ و این حرفشون خیلی خوب یادم هست ایشون دراین حالت #فرمودن نمازاتو همیشه خیلی خوب بخوان...
کم کم 1٠ سالم شده بود...
🌸🍃حتی وقتی کلاس زبان میرفتم با سن کمم روسری سرم میکردم و نگاهای سنگین و تمسخر امیز همکلاسییام و حتی معلمم رو احساس میکردم در مجالس خانوادگی وقتی همه دختر عمه هام و حتی عمه هامم که سنی ازشون گذشته بود و خودشونو عین دختر 14 ساله کرده بودن و با چشم تمسخر بهم نگا میکردن،، من دلسرد نمیشدم فقط ناراحت میشدم ازین که مگه اینا سنشون اینقد بالاست مگه نمیدونن این کاراشون درست نیست و ازین فکرا....
#ادامه_دارد_انشاءالله...
📒داستان های جالب وجذاب📒
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk