eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
22.9هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
19.2هزار ویدیو
39 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃السلام علیکم و رحمت الله و برکاته خدمت و اعضای خوب کانال امیدوارم دل تک تکتون با نور ایمان با یاد الله اروم باشه... 👌 من یکی از کاربرای هستم میخواستم داستان هدایت شدنم رو براتون بگم شاید که مورد عبرت قرار بگیره😔 من دختری 17 سالم که 1 سال از هدایت شدنم میگذرد شاید سن کمی باشه اما در این مدت کم تمام لذت های گناه رو تجربه کردم... من 8 سالم بود که با خواست پدرم در کلاس قران ثبت نام کردم و ازون جا که من دختری زرنگ و باهوش بودم درسای زیادی از کلاس قران یاد گرفتم حدیث های زیادی داستان و زندگی نامه پیامبران زیادی یاد میگرفتم🙂 و بیشتر از همه پدر عزیزم پدر مهربانم بود که ازین بابت خیلی خوشحال بود و همیشه بهم میکرد من فرزند دوم خانواده بودم و یه خواهر بزرگتر و یه خواهر کوچیک تر داشتم، همیشه و در همه مسائل منو پدرم هم نظر بودیم و مادرم و خواهرام هم، هم نظر بودن من عاشـق پدرم بودم و بیش از همه دوسش داشتم که در سخت ترین شرایط همیشه بهترین و پدر بود منو پدرم شبا باهم قران میخوندیم گاهی وقتا من ازش اشکال میگرفتم و گاهی وقتام اون... 😌 🌸🍃حتی من یه شب خواب الله را دیدم... 😍 در خوابم همه اهل محله مون اومده بودن بیرون و از دور یک مرد به ما نزدیک میشد همه میگفتن ایشان الله «صل الله علیه و آله وسلم» هستن همه از ایشون درخواست میکردن برن خونه انها ولی پیامبر محمد تشریف اوردن خونه ما... 🥰 این قسمتشو دقیقا یادم نیست همیشه در تصوراتم فکر میکنم یا من نشسته بودم و ایشون دورم قدم میزد و یا نشسته بودن و من روی زانوی ایشون نشسته بودم😍❤️ و این حرفشون خیلی خوب یادم هست ایشون دراین حالت نمازاتو همیشه خیلی خوب بخوان... کم کم 1٠ سالم شده بود... 🌸🍃حتی وقتی کلاس زبان میرفتم با سن کمم روسری سرم میکردم و نگاهای سنگین و تمسخر امیز همکلاسییام و حتی معلمم رو احساس میکردم در مجالس خانوادگی وقتی همه دختر عمه هام و حتی عمه هامم که سنی ازشون گذشته بود و خودشونو عین دختر 14 ساله کرده بودن و با چشم تمسخر بهم نگا میکردن،، من دلسرد نمیشدم فقط ناراحت میشدم ازین که مگه اینا سنشون اینقد بالاست مگه نمیدونن این کاراشون درست نیست و ازین فکرا.... ... 📒داستان های جالب وجذاب📒 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃السلام علیکم و رحمت الله و برکاته خدمت و اعضای خوب کانال امیدوارم دل تک تکتون با نور ایمان با یاد الله اروم باشه... 👌 من یکی از کاربرای هستم میخواستم داستان هدایت شدنم رو براتون بگم شاید که مورد عبرت قرار بگیره😔 من دختری 17 سالم که 1 سال از هدایت شدنم میگذرد شاید سن کمی باشه اما در این مدت کم تمام لذت های گناه رو تجربه کردم... من 8 سالم بود که با خواست پدرم در کلاس قران ثبت نام کردم و ازون جا که من دختری زرنگ و باهوش بودم درسای زیادی از کلاس قران یاد گرفتم حدیث های زیادی داستان و زندگی نامه پیامبران زیادی یاد میگرفتم🙂 و بیشتر از همه پدر عزیزم پدر مهربانم بود که ازین بابت خیلی خوشحال بود و همیشه بهم میکرد من فرزند دوم خانواده بودم و یه خواهر بزرگتر و یه خواهر کوچیک تر داشتم، همیشه و در همه مسائل منو پدرم هم نظر بودیم و مادرم و خواهرام هم، هم نظر بودن من عاشـق پدرم بودم و بیش از همه دوسش داشتم که در سخت ترین شرایط همیشه بهترین و پدر بود منو پدرم شبا باهم قران میخوندیم گاهی وقتا من ازش اشکال میگرفتم و گاهی وقتام اون... 😌 🌸🍃حتی من یه شب خواب الله را دیدم... 😍 در خوابم همه اهل محله مون اومده بودن بیرون و از دور یک مرد به ما نزدیک میشد همه میگفتن ایشان الله «صل الله علیه و آله وسلم» هستن همه از ایشون درخواست میکردن برن خونه انها ولی پیامبر محمد تشریف اوردن خونه ما... 🥰 این قسمتشو دقیقا یادم نیست همیشه در تصوراتم فکر میکنم یا من نشسته بودم و ایشون دورم قدم میزد و یا نشسته بودن و من روی زانوی ایشون نشسته بودم😍❤️ و این حرفشون خیلی خوب یادم هست ایشون دراین حالت نمازاتو همیشه خیلی خوب بخوان... کم کم 1٠ سالم شده بود... 🌸🍃حتی وقتی کلاس زبان میرفتم با سن کمم روسری سرم میکردم و نگاهای سنگین و تمسخر امیز همکلاسییام و حتی معلمم رو احساس میکردم در مجالس خانوادگی وقتی همه دختر عمه هام و حتی عمه هامم که سنی ازشون گذشته بود و خودشونو عین دختر 14 ساله کرده بودن و با چشم تمسخر بهم نگا میکردن،، من دلسرد نمیشدم فقط ناراحت میشدم ازین که مگه اینا سنشون اینقد بالاست مگه نمیدونن این کاراشون درست نیست و ازین فکرا.... ... 📒داستان های جالب وجذاب📒 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk